روزنامه اعتماد
1403/02/02
سال فرصت
هر حكومت يا گروه يا فرد اهدافي را براي خود در نظر دارد و بهطور طبيعي برنامههايي تدوين كرده و امكانات خود را براي تحقق آنها بسيج ميكند. البته و بهطور متعارف و اغلب فاصلهاي معقول ميان عمل با اهداف وجود دارد. چون هميشه اهداف بلندپروازانه انتخاب ميشوند. ولي اين امر بدان معنا نيست كه معيارهايي هم براي شكست تعريف نكنند. اگر اكنون تيم فوتبال ايران به جام جهاني برود موفقيت نسبي دانسته ميشود. بالا رفتن از گروه مقدماتي مرحله پاياني جام جهاني يك موفقيت بزرگ محسوب ميشود. ولي نياوردن هيچ امتيازي با 10 گل خورده نيز شكست و سرافكندگي محسوب ميشود. حذف با آوردن ۲ تا ۴ امتياز وضعيت قابل انتظار است. وجود چنين معيارهايي به نسبت روشن است و به محض آنكه دستاوردهاي مربي كمتر از انتظار شد او را تغيير ميدهند حتي اگر مجبور شوند كه دستمزد آينده او را هم بپردازند. پرسش اين است كه روند جاري سياست رسمي در ايران كدام يك از اهداف اعلامياش را محقق كرده است؟ و اصولا در چه صورتي سياستهاي جاري را ناموفق دانسته و خود را ملزم به تغيير خطمشي ميداند؟ اگر ما شاخصي از شكست نداشته باشيم طبعا شاخصي براي موفقيت نيز نخواهيم داشت. ما نميتوانيم به صفحهاي بسيار بزرگ تيراندازي كنيم، سپس دور نقطه اصابت را خط كشيده و آن را هدف اصلي بناميم. ابتدا بايد در صفحه (هر جاي صفحه كه باشد) نقاطي را به عنوان هدف تعيين و سپس شليك كنيم و ميزان موفقيت را با فاصله اصابت از هدف بسنجيم.امسال آخرين سال سند چشمانداز ايران است. اين سند در سال ۱۳۸۲ از سوي مقام رهبري براي اجرا به نهادهاي حكومت ابلاغ شد. بخشهاي اصلي از آن را در زير ميآورم هر چند طولاني باشد ولي يادآوري آن بسيار مهم است. ««در چشمانداز بيستساله، ايران كشوري است توسعه يافته با جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه با هويت اسلامي و انقلابي، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بينالملل... متكي بر اصول اخلاقي و ارزشهاي اسلامي، ملي و انقلابي، با تأكيد بر مردمسالاري ديني، عدالت اجتماعي، آزاديهاي مشروع، حفظ كرامت و حقوق انسانها و بهرهمندي از امنيت اجتماعي و قضايي. برخوردار از دانش پيشرفته، توانا در توليد علم و فناوري، متكي بر سهم برتر منابع انساني و سرمايه اجتماعي در توليد ملي. امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعي مبتني بر بازدارندگي همهجانبه و پيوستگي مردم و حكومت. برخوردار از سلامت، رفاه، امنيت غذايي، تأمين اجتماعي، فرصتهاي برابر، توزيع مناسب درآمد، نهاد مستحكم خانواده، به دور از فقر، تبعيض و بهرهمند از محيطزيست مطلوب. فعال، مسووليتپذير، ايثارگر، مومن، رضايتمند، برخوردار از وجدان كاري، انضباط، روحيه تعاون و سازگاري اجتماعي، متعهد به انقلاب و نظام اسلامي و شكوفايي ايران و مفتخر به ايراني بودن. دست يافته به جايگاه اول اقتصادي، علمي و فناوري در سطح منطقه آسياي جنوب غربي (شامل آسياي ميانه، قفقاز، خاورميانه و كشورهاي همسايه) با تأكيد بر جنبش نرمافزاري و توليد علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادي، ارتقاء نسبي سطح درآمد سرانه و رسيدن به اشتغال كامل. داراي تعامل سازنده و موثر با جهان بر اساس اصول عزت، حكمت و مصلحت.»»
اكنون كه در سال پاياني اين سند مهم هستيم آيا ميتوانيم تصويري از تحقق اين اهداف ارايه دهيم؟ اگر بلي آيا موفق شدهايم يا شكست خوردهايم؟ يا وضعيتي بينابيني است؟ گمان نميكنم كه رسيدگي دو و چند باره به شاخصهاي مندرج در اين سند ما را به نتيجهاي جز اين برساند كه نه تنها در اغلب موارد نسبت به ۲۰ سال پيش جايگاه بهتري پيدا نكردهايم بلكه و بدون ترديد موقعيت ما در بيشتر جهات هم در مقايسه با گذشته خود و به ويژه در مقايسه با ديگران ضعيفتر هم شده است.
در واقع در مسير معكوس حركت كردهايم. كافي است چند شاخص مهم آن يعني؛ «رشد پرشتاب و مستمر اقتصادي، ارتقاي نسبي سطح درآمد سرانه و رسيدن به اشتغال كامل» را بررسي كنيم. هيچگاه نه رشد پرشتابي داشتيم و مهمتر از آن اصلا هم مستمر نبود، در نتيجه ارتقاي نسبي سطح درآمد سرانه را نيز شاهد نبودهايم. اشتغال كامل نيز امري شوخي است. با كاهش يا ثبات نرخ فعاليت اقتصادي و نيز افزايش مشاغل كمكيفيت و خويشفرما و خروج افراد از بازار كار، همچنان بيكاري بالا است و مهاجرت نيروي متخصص نيز به اين روندهاي منفي افزوده شده است. تقريبا همه اهداف اين سند به جز موارد معدودي فاصلهاي ژرف با واقعيت دارد. جالب است براي مواردي هم كه بهشدت هزينه و برنامهريزي كردند مثل فرزندآوري نيز شكست فاحشي خوردند. اين شكستها را نيز نميتوان معلول اين دولت و آن دولت دانست. هر چند تفاوتهاي عملكردي ميان دولتها وجود داشته است. اين روند را بايد در ذيل كليت جريان حكمراني كشور تحليل كرد. البته دوره اصلاحات از اين داوري استثنا است؛ به قول يرواند آبراهاميان تاريخنگار برجسته ايراني در آخرين كتاب خود: «بدون هيچگونه اغراقي خاتمي را بايد موفقترين رييسجمهور ايران بعد از انقلاب سال ۵٧ دانست زيرا ايران در سال (١٣٨١/٢٠٠١) در شرايطي پا به قرن بيست و يكم گذاشت كه اگر نگوييم در غرب آسيا اما در خاورميانه به عنوان قدرت اول منطقه در تمام زمينهها شناخته ميشد.»
اكنون ميتوان پرسيد كه اگر اين روند مطلوب و يا حداقل با موفقيتهاي نسبي همراه بوده است، اين نتيجه را بهطور رسمي اعلام نمايند، تا مردم تكليف خود را با چنين اسنادي و اهدافي بدانند و آنها را توخالي و فاقد اعتبار بدانند. پس اگر در تحقق اين اهداف شكست خوردهايم، پيش از هر چيز بايد يك تحليل جامع از علل شكست ارايه و سپس نتيجهگيري شود كه براساس اين تحليل چه تغييرات سياستي بايد داده شود؟ ميتوان تمام شاخصهاي مذكور در سند را بررسي كرد و نشان داد كه نه تنها مطابق هدف تعيين شده محقق نشدهاند، بلكه اغلب آنها فاصله بزرگي با هدف دارند و مهمتر از همه اينكه سرجمع نتيجه اين اهداف كه معادل جايگاه كلي كشور است، نشانگر پيشرفت رتبه ايران نيست، بلكه پسرفت هم هست. تحولاتي كه در ۷ سال اخير به ويژه در سه سال گذشته رخ داده، نه تنها به بهبود چشمانداز كشور كمك نكرده، بلكه اميد را كمرنگتر از گذشته كرده است. كافي است كه سه سال اول دولت روحاني را مقايسه كنيد با سه سال اخير، تا ببينيم هر چه در آن دوره چشمانداز مثبت و اميدبخش بود و حتي به رشد اقتصادي بالاي ۱۴درصد و تورم تكرقمي هم رسيد، در اين دولت ماجرا معكوس است. دولت روحاني كه با چنان وضع اميدبخشي آغاز كرد؛ پايانش چنان شد كه همه ميدانيم. پايان اين دولت چه خواهد شد كه آغازش از پايان روحاني نااميدكنندهتر است. تا اينجا هم مشكلي نيست، آنچه كه نااميدي را دامن ميزند، فقدان چشمانداز نسبت به آينده است. از اين رو امسال را بايد سال ضرورت تغيير ريل سياست به سوي عقلانيت و به سود مردم براي ايجاد اميد تلقي كرد. اميد محصول نقد گذشته و برنامهريزي علمي و منطقي و قابل قبول براي آينده است و ربطي به تلقينات و تبليغات توخالي و پوچ رسانههاي رسمي ندارد كه همگي نااميد كننده هستند. آينده كشور در صورت ادامه سياستهاي موجود قابل پيشبيني است، همين مسيري است كه از سال ۹۶ تاكنون آمده است و حتي ممكن است اين روند تشديد هم بشود. به قول امام علي فرصتها چون ابر ميگذرند، امسال را بايد سال فرصت دانست. فرصتي كه استفاده نشود، تبديل به تهديد ميشود.
سایر اخبار این روزنامه
لیاقت نگهداری میراث تاريخي و طبيعي ایران را نداریم
واگذاري سرخابيها موقت است و بايد در نهايت به مردم برسد
اتمام پروژههای عمرانی امسال 8 سال زمان میبرد
حسرت سعدي
سلوک قهرمانانه به روایت شعر
سال فرصت
هرگز يك قدم پا پس نميكشم
خِشتی که کج نهاده شد
ايران بازدارندگي منطقي
آیا تنشها میان ایران و اسرايیل افزایش مییابد؟
گناه آقای سناریست
سال فرصت
خِشتی که کج نهاده شد
ايران؛ بازدارندگي منطقي
تلاش برای تغییر فاز از میدان به دیپلماسی
اسرايیل به دنبال احیای اعتبار از دست رفته؟