روزنامه اعتماد
1403/02/02
تلاش برای تغییر فاز از میدان به دیپلماسی
مهدي بيك اوغليشرايط منطقه پس از حمله ايران به اسراييل به چه سمت و سويي سوق پيدا ميكند؟ آيا ورود بازيگران تازه از جمله مصر و اردن ميتواند زمينه بهبود شاخصهاي ديپلماسي را فراهم كند؟ علي بيگدلي با اشاره به رخدادهاي اخير از تلاشهاي ديپلماتيك محرمانه طرفهاي مختلف براي پايان دادن به مناقشات خبر ميدهد.
اين پرسشها بلافاصله پس از آغاز بحران اخير ميان ايران و اسراييل در محافل تخصصي كشور شكل گرفتند. ديروز اما سيدحسين موسيان خاطرهاي را نقل كرد كه دريچههاي تازهاي به مقوله ديپلماسي غير مستقيم ايران و اسراييل گشود. موسويان از راهبرد خاص آيتالله هاشميرفسنجاني در دهه 90 ميلادي خبر داد كه باعث شد صدراعظم وقت آلمان در نقش ميانجيگر ميان ايران و اسراييل ورود كند. ورودي كه دستاوردهاي بسياري را به نفع ايران و مقاومت شكل داد. خروج اسراييل از جنوب لبنان مهمترين بخش از اين دستاوردها بود. علي بيگدلي در گفتوگو با «اعتماد» با واكاوي رخدادهاي اخير تلاش ميكند راهبرد مناسبي پيش روي ايران ارايه كند. او در اين زمينه ميگويد: «سفر اخير امير عبدالهيان وزير خارجه ايران به نيويورك و ديدار اعلام نشده او با وزير خارجه مصر حكايت از آن دارد كه مصر در حال ايفاي نقش واسطه در اين بحران است. حتي برخي از مقامات اروپايي هم به صورت پنهاني با يك ديپلماسي محرمانه اين وضعيت را تغيير دادند تا اسراييل اقدام غير متعارفي صورت ندهد.» رويكردي كه بيگدلي معتقد است بايد همچنان دنبال شود.
شرايط منطقهاي پس از حمله ايران به اسراييل و ورود بازيگران منطقهاي و بينالمللي وارد فاز تازهاي شده است. اين فضاي تازه را چطور ارزيابي ميكنيد؟
بهترين راه در هر معادلهاي در حوزه سياست خارجي، مذاكره و گفتوگوست. اين مسير ميتواند خشم ميان ايران و اسراييل و حتي امريكا را كاهش دهد. سفر امير عبدالهيان وزير خارجه ايران به نيويورك و ديدار اعلام نشده او با وزير خارجه مصر حكايت از اين دارد كه مصر در حال ايفاي نقش واسطه در اين بحران است. حتي برخي از مقامات اروپايي هم به صورت پنهاني با يك ديپلماسي محرمانه اين وضعيت را تغيير دادند تا اسراييل اقدام غير متعارفي صورت ندهد. در واقع شرايطي كه پس از حمله ايران به اسراييل شكل گرفت، ناشي از تلاشهايي است كه در كانال ديپلماتيك صورت گرفته است. كار درست هم همين است. به نظر ميرسد كه بخشي از اختلافات ما با اسراييل فعلا خاتمه پيدا كرده است. هرچند دشمني اسراييل خاتمه پيدا نميكند و ممكن است همچنان به بازوهاي منطقهاي ايران ضربه بزند. اين بحث جداگانهاي است اما اختلافات و تنازعات ميداني ايران و اسراييل در اثر ديپلماسي تا حد زيادي كاهش يافته است.
نقش امريكا را در اين كاهش تنازعات چطور ارزيابي ميكنيد. آيا كاهش تنش به نفع امريكاست؟
فراموش نكنيد در سال انتخابات هستيم و امريكاييها مايل نيستند در منطقه تنازعات دامنهداري شكل بگيرد. امريكا دوست ندارد منطقهاي كه 40درصد نفت دنيا را صادر ميكند، آشوبي به وجود بياورد. چرا كه براي امريكاييها بنزين از آب هم مهمتر است و امريكا مايل نيست قيمت انرژي افزايش پيدا كند. گراني بنزين باعث ميشود بخش عمدهاي از آراي بايدن از بين برود. بنابراين ديپلماسي گستردهاي بين ايران و امريكا و حتي به صورت غير مستقيم بين ايران و اسراييل شكل گرفت. از طريق وزراي خارجه مصر و اردن پيامهاي دو طرف به هم رد و بدل شد. به نظرم اين كار درستي است تا ماجرا خاتمه پيدا كند.
در دهه 90 ميلادي هم ظاهرا مسيرهاي ارتباطي خاصي ميان ايران از يك طرف و امريكا و اسراييل از سوي ديگر به ميانجيگري صدراعظم آلمان صورت گرفت. گفتوگوهايي كه باعث خروج اسراييل از جنوب لبنان و ايجاد ثبات در خاورميانه شد. ممكن است دستاوردهاي مذاكرات فعلي هم به نفع منطقه شود؟
بارها بر اين نكته تاكيد كردم كه ايران نبايد اتحاديه اروپا را از دست بدهد، چون اتحاديه اروپا ميتواند واسطه قدرتمندي ميان ايران و امريكا يا ساير طرفهاي منطقهاي شود. متاسفانه رفتار ايران در برخي دورهها به گونهاي شد كه اتحاديه اروپا هم از ايران فاصله گرفت و در جبهه امريكا ايستاد. در شرايط فعلي اگرچه تحريمها توسط اروپا افزايش يافته، اما ايران بايد روابط خود را با اتحاديه اروپا نوسازي كند و از آن در راستاي منافعش بهرهبرداري كند.شيوه نگاه دولت فعلي به نظام بينالمللي به هيچوجه موفق نبوده است. دولت تنها نگاهش را به سازمان شانگهاي و بريكس و...دوخته و ساير طرفهاي بينالمللي را رها كرده است. بارها اشاره شد كه آن سازمان فعلا هيچ كمكي نميتواند به ايران كند. ايران بايد از پوسته سنتي خود از سياست خارجي رها شود و با يك عقلانيت سياسي در صحنه بينالمللي قدم بزند. راه اين نوسازي ارتباط با همه طرفها به خصوص اتصال به اتحادیه اروپا به خصوص سه كشور انگليس، فرانسه و آلمان است. اين 3كشور ميتوانند پشتوانه ما باشند، در ايران سرمايهگذاريهاي بسياري داشتهاند و ميتوانند اين سرمايهگذاري را ادامه دهند. از سوي ديگر در نقش كاتاليزور عمل كرده و مشكلات ايران را در رابطه با امريكا و اسراييل حل كنند. بايد توجه داشت هر اندازه منطقه خاورميانه دچار آشوب و نوسان شود، به نفع روسيه خواهد بود. چون از يك طرف، رقباي منطقهاياش درگير ميشوند و از سوي ديگر قيمت نفت در منطقه بالا ميرود. بنابراين ما بايد به سمت اتحاديه اروپا برويم هم براي كاهش سطح تنش سياسي در منطقه و فضاي بينالمللي و هم در راستاي نوسازي اقتصادي. چرا كه نه چين و نه روسيه، توان اين را ندارند كه اقتصاد ايران را بازسازي كنند.
طي روزهاي اخير بسياري از كشورهاي اروپايي، سفارتخانههايشان را ترك كردند، چطور ميتوان اين مناسبات ارتباطي با اروپا را ساماندهي كرد؟
معتقدم خروج سفراي اروپايي چندان مهم نيست، چرا كه با فروكش كردن التهابات اوضاع عادي ميشود. شايد احساس خطر كردند و تلاش كردند با خروج خود پالس خاصي را صادر كنند تا سطح تنشها در منطقه كاهش يابد. خروج سفراي اروپايي بيشتر يك نمايش و مانور بود. به زودي اين سفرا به ايران باز ميگردند و برنامههايشان را پيگيري ميكنند.
آيا مبتني بر اخبار منتشر شده در رسانههاي غربي و داخلي ميتوان تحليل كرد كه فضاي پرتنش جاي خود را به فضاي مذاكره و ديپلماسي داده است؟
يكي از ايرادات سياستمداران ايراني آن است كه مساله ايران با اسراييل را با مساله اسراييل با بازوهاي منطقهاي ايران يكي ميكنند. مناسبات و مناقشات ما با اسراييل متفاوت و جداگانه است. ما براي نخستين بار است كه به اسراييل حمله مستقيم داشتهايم. اسراييل از سالهاي قبل با لبنان و عراق و...مشكلاتي داشته است. در خصوص مناقشه مستقيم ايران و اسراييل، معتقدم كه بازي به پايان رسيده است و اميدواريم اتفاق ديگري نيفتد. به شرطي كه ايران پويايي مناسبي در سياست منطقهاي و جهاني داشته باشد. ما به پوستاندازي ديپلماسي نياز داريم. اين رويكرد تازه ميتواند در حوزههاي اقتصادي، ارتباطي، اجتماعي و...كشورمان اثرگذار باشد. فضاي تنش را در داخل كشور از بين ببرد و فرصت رشد را متوجه ايران كند.
اگر قرار باشد به دولت و دستگاه سياست خارجي توصيهاي داشته باشيد به چه موضوعاتي اشاره ميكنيد؟
توصيه من اين است كه نهادهاي پر تعداد تصميمگيري در سياست خارجي اجازه دهند، وزارت امور خارجه سكان هدايت امور را به دست بگيرد.اظهارات ارگانها و نهادهاي مختلف باعث ميشود حوزه سياست خارجي ايران تمركز نداشته باشد. حتي در نماز جمعه هم درباره سياست خارجي صحبت ميشود. اين پراكندگي كانونهاي درگير در تدوين سياست خارجي كار را براي ما مشكل كرده است. نهادهاي متفرق و پراكنده بايد اجازه دهند ساختارهای تخصصی کار را به دست بگیرند. مثلا موضوع به سمت شوراي عالي امنيت ملي سوق پيدا كند تا تصميمات از طريق نهادهاي اصلي تصميمساز مانند شوراي عالي امنيت ملي اتخاذ شود و وزارت خارجه تصميمات را اجرايي كند. موضوع مهم ديگر آن است كه كادر ديپلماتيك ايران ضعيف است و نميتواند در شرايط حساس فعلي، از منافع حداكثري ايران دفاع كند. در واقع رفتن به شكم بحران و استفاده از ديپلماسي عمومي، ارتباط با رسانههاي بينالمللي و گفتوگو با طرفهاي مختلف نياز به افراد متخصص و توانمند دارد. ايران بايد در حوزه ديپلماسي سياست مدوني داشته باشد و در واقع كنشگر باشد تا واكنشگر. كارشناسان فعلي وزارت خارجه، همه ظرفيتهاي كشور در حوزه ديپلماسي را شامل نميشوند. يكي از مشكلات اساسي ما در حوزه سياست خارجي آن است كه سياست خارجي پايداري نداريم. فرد فكر ميكند در زمان قاجاريه به سر ميبرد.همانطور كه سياست فرهنگي و اقتصادي و...نداريم.اين رويكرد ناشي از نداشتن يك الگوي توسعه پايدار است.
آيا حضور ظريف و تيم ايشان ميتوانست در اين شرايط به كشور كمك كند؟
من اخيرا آقاي ظريف را در محفلي ديدم و از ايشان خواستم كمتر وارد فضاي سخنرانيها و...شود؛ در حال حاضر اين دولت متوجه ظرفيتهاي ظريف نيست. فضاي داخلي ايران تغيير كرده و به سوي جناح افراطي سوق پيدا كرده است. جايي براي ظهور و بروز ظريف وجود ندارد. ممكن است ايشان با مقامات ارشد در ارتباط باشد که حتما دارند. اما فضاي دولت به نفع آقاي ظريف نيست و حتي نميتوان اميدوار بود كه دولت از ايشان حمايت كند.
این دولت متوجه ظرفیت های ظریف نیست. فضای داخلی ایران تغییر کرده و به سوی جناح افراطی سوق پیدا کرده است. جایی برای ظهور و بروز ظریف وجود ندارد.
اظهارات ارگان ها و نهادهای مختلف باعث می شود حوزه سیاست خارجی ایران تمرکز نداشته باشد. حتی در نماز جمعه هم درباره سیاست خارجی صحبت می شود. این پراکندگی کانونهای درگیر در تدوین سیاست خارجی کار را برای ما مشکل کرده است.
خروج سفرای اروپایی چندان مهم نیست، چرا که با فروکش کردن التهابات اوضاع عادی می شود. شاید احساس خطر کردند و تلاش کردند با خروج خود پالس خاصی را صادر کنند تا سطح تنش ها در منطقه کاهش یابد.
در شرایط فعلی اگر چه تحریم ها توسط اروپا افزایش یافته، اما ایران باید روابط خود را با اتحادیه اروپا نوسازی کند و از آن در راستای منافعش بهره برداری کند.
سفر امیر عبدالهیان وزیر خارجه ایران به نیویورک و دیدار اعلام نشده او با وزیر خارجه مصر حکایت از این دارد که مصر در حال ایفای نقش واسطه در این بحران است. حتی برخی از مقامات اروپایی هم به صورت پنهانی با یک دیپلماسی محرمانه این وضعیت را تغییر دادند تا اسراییل اقدام غیر متعارفی صورت ندهد.
سایر اخبار این روزنامه
لیاقت نگهداری میراث تاريخي و طبيعي ایران را نداریم
واگذاري سرخابيها موقت است و بايد در نهايت به مردم برسد
اتمام پروژههای عمرانی امسال 8 سال زمان میبرد
حسرت سعدي
سلوک قهرمانانه به روایت شعر
سال فرصت
هرگز يك قدم پا پس نميكشم
خِشتی که کج نهاده شد
ايران بازدارندگي منطقي
آیا تنشها میان ایران و اسرايیل افزایش مییابد؟
گناه آقای سناریست
سال فرصت
خِشتی که کج نهاده شد
ايران؛ بازدارندگي منطقي
تلاش برای تغییر فاز از میدان به دیپلماسی
اسرايیل به دنبال احیای اعتبار از دست رفته؟