انتقام انگلیسی از ناپلئون فرانسوی

جوان آنلاین: اثر جدید ریدلی اسکات نه مانند «تلما و لوئیز» فیلم موفق او در سال ۱۹۹۱ فیلمی ماجراجویی است و نه مانند شاهکار او، «گلادیاتور» در سال ۲۰۰۰ فیلمی اکشن و تاریخی از آب درآمده‌است تا از این جهت، ناپلئون را با این میزان بریز و بپاش در تولید و ساخت، جزو آثار متوسط و حتی ضعیف کارگردان بریتانیایی و پرکار هالیوود درنظر گرفت.  ضعف اصلی فیلم ناپلئون در پرداخت تم اصلی فیلم است: روایت زندگی ناپلئون بناپارت به عنوان یکی از مشهورترین فرماندهان نظامی و سیاستمداران تاریخ فرانسه و جهان.  دو رویکرد در پرداخت این مضمون وجود دارد که هر دو با آنچه قرار بوده ریدلی اسکات بسازد، در تضاد و تقارن است و همین مشکل اصلی فیلم ناپلئون ۲۰۲۳ محسوب می‌شود: در رویکرد اول قرار بوده تصویری از یکی از اسطوره‌های نظامی و سیاسی جهان روایت شود که علاوه بر فتوحات منحصر به فرد، در زمینه هوش و استعداد فردی نیز شخصیتی متمایز به شمار می‌رود. در این نگاه، زندگی فردی و روایت توسعه طلبی‌های ناپلئون به طور طبیعی، می‌بایست عظیم، ویژه و متمایز به تصویر در می‌آمد حال آنکه در پرداخت فرمیک فیلم هیچ نشانی از این تفاوت و عظمت دیده نمی‌شود، بلکه ناپلئون فردی چاق و کوتاه قد به تصویر در آمده که فیلمساز فهرست ناکامی‌های وی را اتفاقاً برجسته‌تر و نمایان‌تر نشان داده و تأکید خاصی نیز روی خصوصیات فردی و خانوادگی وی به عنوان یک چهره با ذکاوت و تیزهوش نشان نداده‌است. این نوع تصویرنمایی رویکرد دومی را نیز درباره شخص ریدلی اسکات به ذهن متبادر می‌کند، نگاهی سختگیرانه‌تر و البته شخصی‌تر.  با توجه به حجم تحقیر و توهین‌هایی که متوجه شخصیت ناپلئون با بازی نه‌چندان خوب «واکین فینیکس» شده، می‌توان رویکرد شخصی را نیز از سوی اسکات در نظر گرفت که با توجه به عقبه بریتانیایی وی و سبقه رابطه انگلیس و فرانسه، نگاه نادرست و غیرمنطقی محسوب نمی‌شود. حجم حقارت، شکست‌پذیری، ضعف و ناکامی خانوادگی و جنگی ناپلئون در فیلم طوری تصویر شده که اگر کسی اسم فیلم را ندیده باشد یا شخصیت ناپلئون را در تاریخ نخوانده باشد، بعید است چهره‌ای قدرتمند، توسعه‌طلب، کاریزماتیک و خاص از او در طول فیلم دستگیرش شود تا برخی گرایش‌های نژادپرستانه شخصی فیلمساز را بتوان در این نوع برداشت دخیل دانست. اصلیت بریتانیایی اسکات و روابط تیر و تار فرانسه و انگلیس از چند سده پیش، به خوبی مشخص‌کننده نوعی نگاه تحقیر‌آمیز از سوی فیلمساز به اسطوره فرانسوی‌ها است؛ گویی اسکات با قصد و غرض قبلی خواسته چهره این شخصیت برجسته فرانسوی را نزد جهانیان منفی و نه‌چندان قوی تصویر کند تا از سویی دل هموطنان بریتانیایی خود را خنک کند و از طرف دیگر اسطوره کشور رقیب را تخریب نماید.  بررسی‌های تماتیک فیلم را که کنار بگذاریم، فیلم ناپلئون توانسته در زمان دو ساعت و نیمه خود به جهت داستان دراماتیک و همچنین صحنه‌های اکشن نسبتاً جالبش همراهی‌برانگیز باشد، اما نباید از تماشاگری که فیلم را تماشا می‌کند این انتظار را داشت که نسبت به شخصیت نظامی و سیاسی ناپلئون، اطلاعات و تصویر درستی پیدا کند یا درباره داستان عاطفی فیلم و رابطه او و همسرش ژوزفین، سمپات و همراه و تأثیرپذیر باشد، چراکه کاراکتر‌های فیلم آخر ریدلی اسکات، به واقع کارکرد تیپیکال دارند و به شخصیت نزدیک نشدند؛ ناپلئون فردیتی بچگانه و حتی بیمارگونه نسبت به ژوزفین دارد که مشخص نیست دلایل علاقه‌مندی‌اش به او از کجا آمده و چرا با وجود بی‌وفایی با او همچنان ادامه می‌دهد؟  ژوزفین نیز شمایل یک زن اغواگر و جذاب کلاسیک را دارد که دلیل خیانتش مشخص نمی‌شود و حتی در دوست‌داشتن و نداشتن او به شخص ناپلئون در برخی اوقات تماشاگر دچار تشکیک می‌شود تا با فیلمی روبه‌رو باشیم که بیشتر روی صحنه‌های اکشن و فضاسازی‌های جنگی‌اش متمرکز شده و روایت‌های تاریخی و شخصی‌اش از کاراکتر‌های اصلی در حد گزارش‌های خبری از آب درآمده که نمی‌توان انتظار تأثیرگذاری و ماندگاری از آن داشت.  واکنش‌ها به یکی از ضعیف‌ترین فیلم‌های کارنامه هنری ریدلی اسکات که سه بار برای فیلم‌های تلما و لوئیز، گلادیاتور و سقوط شاهین سیاه موفق به دریافت اسکار شده به این موارد ختم نمی‌شود، چراکه اگرچه فیلم در لندن با استقبال زیادی همراه شد، بسیاری از منتقدان به‌ویژه فرانسوی‌ها به انتقاد از کارگردانی ریدلی اسکات پرداخته و به نوعی آن را کوبیدند که در این میان ریدلی اسکات نیز پاسخ بسیار تندی به آن‌ها داده است.  برای مثال روزنامه فرانسوی Le Figaro نوشته است، عنوان فیلم را باید «باربی و کن تحت امپراتوری» نامگذاری می‌کردند و  French GQ نیز این فیلم را عمیقاً «ناشیانه، غیرطبیعی و خام» توصیف کرده و مجله  Le Point هم فیلم را «بسیار ضدفرانسوی و طرفدار انگلستان» خواند. ریدلی اسکات در واکنش به این انتقادات به تندی گفت: فرانسوی‌ها حتی خودشان را هم دوست ندارند، اما مخاطبانی که در پاریس حضور داشتند، عاشق فیلم شده بودند. کسانی که انتقاد می‌کنید، آیا شما در آن برهه حضور داشتید؟ خیر؟ پس لطفاً خفه شوید! این تنها بخشی از واکنش‌ها به فیلم آخر به ظاهر سینمایی و به واقع سیاسی کارگردان هالیوودی بود و در ایران نیز نقد‌های اغلب منفی روی این فیلم نوشته شد.