مضحکه افشاگری پر از گاف بیبیسی درباره فوت نیکا شاکرمی
[عبدالباسط انصاری] روز دوشنبه پایگاه خبرگزاری بیبیسی جهانی با انتشار گزارشی مدعی شد مرحومه نیکا شاکرمی (که در اوایل اغتشاشات 1401مرحوم شد)، ابتدا توسط نیروهای بسیج بازداشت و در ماشینهای یخچالی انتقال مواد خوراکی مورد ضربوشتم قرار گرفته و به وی تعرض شده است و سپس جسد او در جایی حوالی بزرگراه یادگار امام رها شده است. مطابق انتظارات، این ادعای بیبیسی به شکل گستردهای توسط رسانههای فارسیزبان معاند ضریب گرفت و برجستهسازی شد. افزون بر این رسانهها، بسیاری از صفحات معاند مستعار و رباتی سلطنتطلب، منافقین و سایر طیفهای برانداز در شبکههای اجتماعی نیز با بازنشر مطلب و اسناد ادعایی بیبیسی، فضاسازی تخریبی گستردهای علیه جمهوریاسلامی به راه انداختند. اما ساعتی پس از انتشار مطلب و اسناد مورد ادعای بیبیسی، به نقل از بسیج و اطلاعات سپاه، اشتباهات و گافهای این اسناد مورد توجه بسیاری از کاربران قرار گرفت. به حدی ایرادات این اسناد پرتعداد بود که تبدیل به سوژه طنز و تمسخر کاربران و رسانههای داخلی قرار گرفت. در اینباره چند نکته گفتنی است:
1-بیبیسی مدعی شده این اسناد برای پیشگیری از لو رفتن هویت ارسالکنندگان بازنویسی شده تا آنان در سازمانهای امنیتی کشور شناسایی نشوند. از سوی دیگر، تصاویر اسناد منتشره توسط بیبیسی، گوشه و کنار نوشتهها و کمرنگ و پررنگ بودن برخی از خطوط بهنحوی است که گویی از روی اصل اسناد کپی یا اسکن شده است. مهمترین تناقض مسئله همین نکته است. بالاخره اسناد منتشره بازنویسی شدهاند یا از روی اصل اسناد کپی و اسکن شده و ایرادات فوق به این دلیل است؟ ظاهرا بیبیسی بین ژست حفاظتی! و طبیعی جلوه دادن موضوع سرگردان شده و گاف به این بزرگی داده است. نامههای منتشرشده نه مهر و امضا دارد، نه شماره و ردیف و نه حتی مخاطب و نگارنده آن مشخص است! این نامهها از کدام معاونت یا بخش فراجا یا اطلاعات سپاه خطاب به چنین نهادی نگاشته شدهاند؟
2-فارغ از نکته فوق، متن اسناد منتشره شباهتی به ادبیات نامههای رسمی و اداری در ایران ندارد. حتی با فرض بازنویسی هم متن این شبهاسناد به داستانسرایی بیشتر شباهت دارد. برای مثال، در کدام نامه اداری امنیتی با چنین ادبیاتی درباره یک بازداشتی عنوان میشود: «همچنان به سمت ما لگد میزد آخر صادق او را کف یخچال خواباند»!!! مضحکتر آنکه در ادامه با ادبیات ثقیل و غالبا مرسوم نهادهای قضایی از قول یکی مأموران آورده است: «وی اشعار داشته...». بالاخره ادبیات یک سند امنیتی آنقدر محاورهای است یا اینقدر ثقیل و رسمی؟!
3-در جای جای مطلب و اسناد بیبیسی صحبت از زد و خورد مأموران و مرحومه شاکرمی میشود. آیا واقعا کنترل یک نوجوان نحیف که به ادعای خود رسانههای غربی و معاند در کف خیابان در حال اعتراض و فرار بوده، برای چند مأموران امنیتی مرد و احتمالا قویهیکل آنقدر سخت بوده که مدت طولانی، وقت آنان را گرفته و چنین قصهای از دل آن بیرون آمده است؟ این بخش ادعاهای بیبیسی به فیلمهای اکشن و حادثهای غربی بیشتر شباهت دارد تا دستگیری واقعی یک دختر نوجوان نحیف توسط چند مأمور قویهیکل!
4-فارغ از موارد فوق، ضریب دادن رسانهها و کاربران فارسیزبان معاند به این مطلب و ندیدن این همه گاف قابل تامل است. جریانهایی که بعضا مواضع روشن و صریح مسئولان کشور را بهعنوان گاف و اشتباه انعکاس میدهند و با تحریف و غرضورزی تبدیل به سوژه تخریب میکنند، در مقابل این همه گاف مطلب بیبیسی سکوت کردهاند! جالبتر آنکه صفحات مجازی سلطنتطلبان و حامیان گروهکها که در سالهای اخیر بهدلیل دعوت از برخی تحلیلگران نزدیک به ایران توسط بیبیسی فارسی، عنوان «آیتالله بیبیسی» را به شکلی کنایی بهکار میبردند، اکنون بهگونهای مطلب بیبیسی را منتشر میکنند که گویا آن را بهترین و حرفهایترین و بیطرفترین رسانه میدانند!
5-فارغ از آن، خود بیبیسی نیز در بخشهایی از مطلب به میزان سندیت و اعتبار اسناد خدشه وارد میکند. برای مثال، در انتهای مطلب اشاره شده که نیروی انتظامی در آن زمان بهعنوان فراجا شناخته میشد و نه عنوان قدیمی ناجا. و یا اینکه بیبیسی از اعتبار صد در صدی اسناد مطمئن نیست!
5-بهنظر میرسد رسوایی ادعاهای آزادی بیان غربیها در هفتههای اخیر و سرکوب خشونتبار دانشجویان حامی فلسطین در آمریکا و بعضا اروپا، فشار زیادی به بیبیسی وارد کرده و برای انحراف بخشهایی از افکار عمومی ایرانیان از این مسئله با همراهی رسانههای فارسی اپوزیسیون، ماجرای فوت مرحومه شاکرمی را تازه کردهاند اما از هول این مسئله چنین اشتباهات و گافهای مرتکب شده و اندک وجهه بیطرفی و حرفهایگری خود را نیز قربانی این مسئله کردند.