سیل سیستان ۱۰۰ سال آب سیستان بود!

جوان آنلاین: تغییرات وضعیت آب و خاک در ایران بسیار نگران کننده است. در کنار از دست رفتن حالت طبیعی بافت خاک که به فرونشست‌های نگران کننده در زمین‌های شهری و کشاورزی منجر شده است در حوزه بارش هم با دو سر خشکسالی از یکسو و سیل‌های ویرانگر از سوی دیگر مواجهیم و نکته شگفت ماجرا آنجاست که این دو نقطه در کنار هم جمع شده‌اند. به عنوان نمونه در همان استان - سیستان و بلوچستان - که با خشکسالی و کمبود منابع آب روبه‌رو هستیم دقیقاً با سیل‌هایی روبه‌رو هستیم که در فقدان پیش‌بینی امکانات مهار نه تنها بهره‌برداری چندانی از این منابع نمی‌کنیم، بلکه عملاً به یک اهرم تخریب زندگی و زیرساخت‌های شهری و روستایی و تشدید فقر بدل می‌شود. گفت‌وگوی ما با دکتر فرود شریفی، رئیس انجمن علمی مقابله و سازگاری با خشکی و خشکسالی و مشاور وزیر جهاد کشاورزی تلاش می‌کند اولاً تصویری از وضعیت موجود تغییرات اقلیمی ارائه دهد و در ثانی به این موضوع بپردازد که چطور با وجود مداخلات مخربی که در این سال‌ها در طبیعت ایران انجام شده است می‌توان دوباره آب را به جوی برگرداند و از فرصت‌های موجود در جهت مدیریت منابع محدود آب بهره برد.

به نظر می‌رسد کمبود شدید بارش‌ها در پاییز و ابتدای زمستان سال گذشته در دو ماه پایانی سال و آغاز سال جدید تا حدودی جبران شد. گاهی در رسانه‌ها از زبان برخی می‌شنویم که ایران وارد «سال‌های ترسالی» خود شده است. فکر می‌کنید اینگونه اظهارنظر‌ها تا چه اندازه پایه علمی دارد؟
آنچه در هفته‌های پایانی سال ۱۴۰۲ و ابتدای سال ۱۴۰۳ اتفاق افتاد احتمالاً بیشتر تلاقی و تقارن دو رویداد آبی خشکسالی و سیل در کشور بود. رویداد اول مربوط به کم آبی و افت محسوس نزولات جوی و اتمام ذخایر برخی سد‌ها و کم آب شدن برخی چشمه‌ها در پاییز ۱۴۰۲ بود و رویداد دوم مربوط به سیلاب‌های غیرمنتظره‌ای است که متعاقباً در استان‌های مختلف روی داد و تلفات جانی و خسارت مالی بر جای گذاشت. آیا از فصل مشترکی به نام اهمال و سهل‌انگاری یا سوء مدیریت در پیوند این دو رویداد به هم می‌توان استفاده کرد؟ به این معنا که برنامه جامع، مدون و قابل اجرایی برای مدیریت منابع آب و استفاده از فرصت‌ها در کشور وجود ندارد؟


مشکل اصلی در مقابله با بحران خشکسالی، کم‌آبی، سیلاب و طوفان، عدم مدیریت مناسب، ساختار وارداتی، نداشتن آمادگی و استفاده نکردن از ظرفیت‌هاست. ناهنجاری‌ها و نوسانات در روند پارامتر‌های هواشناسی از جمله بارندگی و دما از ویژگی‌های طبیعی چرخه اتمسفری است و این ناهنجاری‌ها در بسیاری از نقاط دنیا وجود دارد و موجب اختلال در اکوسیستم‌های طبیعی می‌گردد، ولی معمولاً مدیریت می‌شوند. اگر مشکلات زیربنایی کشور به‌درستی شناسایی نشوند و علت ناکارآمدی‌ها و اشکالات کار مشخص نشود و صورت مسئله به طور صحیح تعریف نشود، راه‌حل اشتباه و اقدام غلط چه بسا مشکل را تشدید کند. پرداختن به مسائل حاشیه‌ای و استمرار روش‌های غلط و حل نشدن اصل مشکل، هزینه‌کرد اعتبارات در امور کم‌اثر، ترجیع‌بند اقدامات در مدیریت آب و منابع طبیعی کشور است. با توجه به تغییرات اقلیمی و افزایش شدت بارش‌ها در برخی سال‌ها و مناطق، فرصت ارزشمند بارندگی و نعمت الهی، منجر به نقمت و جاری شدن سیل پس از دوره‌ای خشک و ایجاد خسارات می‌شود. به دلیل تمرکز بارش‌ها در مدت زمان کوتاه، امکان نفوذ به سفره‌های زیرزمینی و جبران مصرف آب فراهم نمی‌شود و بخش زیادی از این نزولات با ارزش متمرکز شده و ناچاراً دفع و به طرف دریا‌ها و کویر‌ها هدایت شده و عملاً بحران کم‌آبی و خشکسالی تا حد زیادی برقرار می‌ماند. برنامه‌ریزی استفاده از منابع آب باید بر اساس اصول مدیریت عرضه، مدیریت تقاضا و به منظور حداقل رساندن خسارت خشکسالی و سیل و پایداری تولید غذا و تأمین آب شرب باشد. اصلاً به فرض که ما وارد سال‌های ترسالی شده باشیم آیا ورود به سال‌های ترسالی می‌تواند به معنای رها کردن مدیریت منابع آب یا رها کردن طرح‌هایی برای هماهنگی با اقلیم خشک کشور باشد؟
هر دو وقایع خشکسالی و سیل چنانکه مدیریت نشوند منجر به ایجاد مشکلات تأمین آب برای شرب و بهداشت، توقف توسعه صنایع و معطل ماندن سایر سرمایه‌گذاری‌های انجام شده در بخش صنعت و کشاورزی خواهد شد. البته بحران در این سطح متوقف نمی‌شود و عرصه‌های تولیدی متکی به آبیاری، به ویژه باغات و اراضی کشاورزی از بین می‌رود و به افزایش نرخ بیکاری و کوچ جمعیتی به شهرها، تحمیل هزینه حاشیه‌نشینی در شهر‌های بزرگ و هزینه ایجاد زیرساخت غیرضرور، خسارت مالی و جانی، افزایش ناامنی و تبعات اجتماعی و امنیتی، ایجاد تنش اجتماعی و فرصت برای رخنه عناصر مخرب، تروریسم، قاچاق و تحمیل هزینه بعدی برای تأمین امنیت در کشور منجر خواهد شد. تفسیر شما از بارش‌های اخیر و سیل آسا در جنوب و جنوب غرب کشور به ویژه در سیستان و بلوچستان چیست؟ چه راهی برای مهار و بهره‌برداری درست از این بارش‌ها وجود دارد؟
چنانکه از همین بارش‌های اخیر و سیل‌آسا در جنوب و جنوب غرب کشور به ویژه در سیستان و بلوچستان خوب و عالمانه استفاده شده بود تا بیش از ۱۰۰ سال نیاز آب برای شرب و صنعت در این منطقه تضمین می‌شد.
به منظور رهایی از معضل کم آبی یا خشکسالی و مقابله با آن باید در دوره ترسالی و وقوع بارش سیل‌آسا به فکر چاره بود و با جدیت تمام و بر اساس یک نقشه راه وارد عمل شد. مفهوم خشکسالی دوره‌ای یا ترسالی دوره‌ای و چند ساله مفهوم قطعی ندارد، اگر از بارش سیل آسا در زمان وقوع، خوب استفاده شود و آن‌ها در مخازن زیرزمینی به دور از تبخیر ذخیره گردد، با انجام ذخیره در زیرزمین با توجه به وجود مخازن خداداد مشکل کم آبی کشور حل می‌شود. این دانش به صورت سنتی تحت عنوان دانش سنتی دگار، هوتک، بندسار، خوشاب، چاه نیمه، آب انبار، گوراب، آب بندان و... در بسیاری از مناطق ایران موجود است و لازم است با تلفیق با فناوری‌های روز از این روش‌ها الگو گرفته شود.
به روایت قرآن کریم، حضرت یوسف در تعبیر خواب فرمودند: باید هفت سال متوالی زراعت کنید و خرمن را که درو کنید جز کمی که قوت خود می‌سازید همه را با خوشه در انبار ذخیره کنید تا دچار فساد نشود. آنگاه از پی این سال‌ها هفت سال سخت و پرمشقت بیاید آنچه را که از پیش آماده کرده اید جز اندکی را (برای تخم کاشتن) مصرف می‌کنید. (سوره یوسف ـ آیات ۴۹- ۴۲)
به منظور رهایی از معضل خشکسالی، کم‌آبی، سیل و طوفان و مقابله با آن باید در مدیریت آب و منابع طبیعی از استحصال گرفته تا نحوه مصرف و همچنین الگوی کشت تجدیدنظر کرد و در برنامه‌ریزی‌ها بازنگری اساسی داشت. لازم است در این زمینه با جدیت تمام و بر اساس یک نقشه راه وارد عمل شد. ابتدا با آسیب‌شناسی وضعیت موجود در جهت برقراری یک چرخه مدیریتی صحیح با حضور و مشارکت تولیدکنندگان و با تکیه بر علم و دانش روز به مقابله و سازگاری با نوسانات آب و هوایی و تبعات آن مبادرت ورزید. برای رفع این دسته از مشکلات نباید از فناوری‌های بومی و تجربیات تمدن کهن ایران غفلت و تنها به فناوری‌های وارداتی تکیه کرد، چراکه فناوری‌های وارداتی متناسب با شرایط اقلیمی محل شکل‌گیری ایجاد شده است، در حالی‌که فناوری‌های بومی که نیاکان ما متناسب با اقلیم کشور و برای مقابله با کم‌آبی به کار می‌گرفتند ضمن پایداری، نتایج اثربخشی داشته و امتحان خود را پس داده است.
از جمله راهکار‌های جبران محدودیت آبی، خشکسالی و سیلاب استفاده بهینه از منابع موجود است. باید روش‌های مختلف آبیاری را متناسب با شرایط هر مزرعه به کار گرفت و نباید اینگونه تصور کرد که به عنوان مثال آبیاری قطره‌ای در همه مزارع کارآمد است. شکی نیست که راهکار‌های علمی می‌تواند انقلابی در تولید و توسعه فناوری‌های مورد بهره‌برداری برای بهینه‌سازی و صرفه‌جویی به وجود آورد. تمامی این راهکار‌ها از جمله به‌کارگیری فناوری‌ها، صرفه‎جویی، سیستم‌های قیمت‌گذاری، مکانیسم‌های تشویقی و فرهنگ‌سازی به صورت یک بسته کامل باید دیده شود و به صورت به‌هم‌پیوسته مورد توجه قرار گیرد. آقای دکتر! مکانیسم نفوذ طبیعی آب در زمین به چه شکلی است؟
اگر باران در عرصه‌ای با بستر قابل نفوذ و درشت دانه ببارد، بخش بزرگی از آب در دل سنگ‌ها و ماسه‌ها نفوذ کرده، سیل جاری نشده و باران ذخیره می‌شود. در مکان‌هایی که ماسه‌های تقریباً هم اندازه دارند یا در دشت‌هایی که اندازه دانه‌ها، از حد رس ریز دانه تا قلوه سنگ متغیر است، میان این ذره‌ها، معمولاً خالی است و وقتی باران می‌بارد، بخشی از آب باران در میان فضا‌های خالی نفوذ می‌کند و به واسطه جاذبه تا رسیدن به سفره آب زیرزمینی یا لایه‌ای غیرقابل نفوذ پایین می‌رود. برعکس چنانکه در منطقه‌ای با خاک سنگین رسی و غیر قابل نفوذ بارش داشته باشیم، به سرعت سیل جاری می‌شود. این شرایط را نیاکان ما خوب شناخته بودند و از آن در جهت حفظ آب و نزولات استفاده می‌کردند. مکانیسم باروری ابر‌ها چگونه عمل می‌کند و از چه سالی این موضوع در ایران جدی گرفته شده است؟
باروری ابر‌ها روشی برای تأثیرگذاری روی ابر‌های طبیعی است که در آن با استفاده از مواد شیمیایی یا روش‌های دیگر آب بیشتری از ابر به شکل باران یا برف گرفته می‌شود. باروری ابر‌ها به‌عنوان یک روش تعدیل آب و هوا، افزودن مواد به داخل یک ابر (با استفاده از «ژنراتور‌های زمینی»، موشک یا هواپیما) با هدف تقویت تشکیل و رشد «بلور‌های یخ» و درنتیجه افزایش بارش (برف یا باران) است. در بیشتر مناطق دنیا به‌منظور افزایش بارش از ابرها، کاهش تگرگ از «طوفان‌های تندری» و کاهش اثرات منفی «طوفان‌های تگرگی» و از بین بردن مه در فرودگاه‌های پرترافیک یا بزرگراه‌ها انجام می‌شود. سابقه این روش نه چندان جدید در کشور ما به سال ۱۳۵۳ بر می‌گردد. پروژه‌های باروری ابر‌ها در ایران در مناطق مستعد و نیازمند از جمله استان‌های یزد، کرمان، فارس، اصفهان، قم و مرکزی با هدف تقویت منابع آب‌های زیرزمینی و تخفیف اثرات خشکسالی و در مناطق ساحلی مرطوب و نیمه‌مرطوب ایران از جمله مناطق شمالی کشور و استان‌های شمال‌غرب از جمله زنجان، اردبیل و آذربایجان‌شرقی با هدف افزایش آب‌های سطحی و منابع آب زیرزمینی انجام گرفته است.
فناوری‌های افزایش بارش از فناوری‌های اقتدارآفرین بوده و در صورت تحقق یکی از مهم‌ترین ابزار‌های قدرت و استقلال کشور خواهند بود. روش‌های باران‌زایی متعدد هستند و قدیمی‌ترین آن‌ها که در نوع خود ساده‌ترین آنهاست، روش باروری با پایش ذرات فیزیکی به داخل ابرهاست. علاوه بر این روش‌هایی نظیر یونیزاسیون، مدیریت ابرها، صوتی، پلاسما، لیزر، انرژی طبیعی، انرژی ارگن، استفاده از امواج برد کوتاه و بلند (ULF & ELF) و... مورد توجه قرار گرفته که برخی از اطلاعات آن‌ها رسانه‌ای شده است. روش‌هایی نیز وجود دارد که در مراحل اولیه بوده و اطلاعات بسیار محدودی از آن‌ها منتشر شده است.
فناوری‌های جدید و تلاش جهت تغییر کوتاه‌مدت یا درازمدت آب و هوای طبیعی به صورت باروری ابر یا اصلاح و تغییر کلی آب و هوا رؤیایی است که ذهن دانشمندان و سیاستمداران جهان را در چند دهه اخیر به خود مشغول داشته است. بدیهی است که اگر بشر بتواند به چنین سیستمی به طور فراگیر دست پیدا کند به کمک آن خواهد توانست مشکل جهانی کم‌آبی، خشکسالی و تأمین غذا را حل کند. البته نباید از نظر دور داشت که هر گونه تغییر در طبیعت دارای تغییرات زنجیره‌ای بوده و مزید بر سود و مزایای آن عوارض و تبعات احتمالی زیست محیطی را به دنبال خواهد داشت که می‌توانند باعث بروز مشکلات بعدی (مثلاً بروز طوفان و سیل و بارش شدید، سرما و گرمای نامتعارف و...) برای بشر شوند. پس از یکسو شناخت و توسعه فناوری در تعدیل آب و هوا ضروری است و در عین حال تا اطمینان از سلامت کار برای محیط زندگی حاصل نشود نباید در سطح گسترده استفاده شود. بر این اساس لازم است تا نقشه راه تعدیل آب و هوا تدوین و بستر‌های لازم برای بروز نوآوری‌های محققان در تعدیل آب و هوا توسط دستگاه‌ها و سازمان‌های ذیربط فراهم شود. آنچه در فضای مجازی طرح شده و ادعا می‌شود که ابر‌ها به شکل مشکوکی از آسمان ایران دزدیده می‌شود و مثلاً نمی‌گذارند که ابر‌ها وارد آسمان ایران شود یا از سلاح هارپ به عنوان یک سلاح مداخله‌گر در آب و هوا نام برده می‌شود، متکی به مطالعات و تحقیقات مستند نیست، بنابراین از یک نظر قابل اعتنا و قابل اثبات نیست، ولی از آنجا که باروری ابر‌ها در کشور‌های دیگر نیز انجام می‌شود (و گزارش استفاده از روش‌های یونیزاسیون جو با استفاده از امواج با برد کوتاه یا بلند و... مطرح است) و نهایتاً مسئله مدیریت ابر‌ها نیز به عنوان یکی از مسائل فراروی کشور‌ها قرار خواهد گرفت، ضروری است اثر اینگونه دستکاری‌های بالقوه بر نوسانات بارش، دما، باد و... در کشور مورد مطالعه قرار گیرد، بنابراین پایش پارامتر‌های آب و هوایی در آسمان کشور و مسیر حرکت ابر‌ها لازم است به طور جدی‌تر مورد توجه قرار گیرد. الگو‌های تغییرات بارش و دمای کشور در این چهار دهه چه می‌گوید؟
مطالعات و بررسی‌های چند سال اخیر نشان می‌دهد که بارندگی به طور مشخص از سال ۱۳۶۷ در کشور سیر نزولی داشته و همزمان دمای متوسط کشور بیش از یک درجه افزایش یافته است (متوسط بارش درازمدت کشور از حدود ۲۵۰ میلی‌متر در سال به حدود ۲۱۰ میلی‌متر در سال رسیده و سطح برف‌گیر کشور به نحو قابل ملاحظه‌ای کاهش داشته است) و تغییرات اقلیمی ایجاد شده (که بر اساس برخی شواهد مشکوک است) باعث قرار دادن کشور در دوره‌های طولانی‌تر خشکسالی شده است. خشکسالی اثرات نامطلوب زیست محیطی فراوانی به همراه داشته است و کشور را از نظر سلامت و اقتصاد نیز با مشکلات فراوان روبه‌رو می‌کند، بنابراین بررسی این مشکلات و ارائه راه‌حل‌هایی به منظور کاهش این اثرات یا استفاده از روش‌های علمی و بروز برای افزایش بارندگی اهمیت فراوانی دارد. شایان ذکر است این کاهش قابل توجه می‌تواند به خشکسالی دوره‌ای یا تغییرات اقلیمی بشرساز تدریجی یا دفعتی نسبت داده شود. برای تشخیص و آشکارسازی تغییرات دفعتی و یافتن راهکار تقابل با آن نیاز به مطالعه و آشکارسازی خواهد بود و باید به طور جدی در دستور کار قرار گیرد. آیا آنچه امروز در کم‌بارشی و سترونی آسمان بسیاری از شهرهایمان می‌بینیم امر مسبوق به سابقه‌ای است یا نه بی‌سابقه است؟ اگر این امر بی‌سابقه یا کم‌سابقه بوده چقدر مداخلات انسانی در این باره دخالت می‌کند؟ آیا می‌توان از صنعتی شدن افسارگسیخته و استفاده مفرط از سوخت‌های فسیلی و آلودگی شدید و گرمای غیرطبیعی هوای شهر‌ها به عنوان عامل کم بارشی یاد کرد؟
چنان قحط‌سالی شد اندر دمشق/که یاران فراموش کردند عشق
چنان آسمان بر زمین شد بخیل /که لب‌تر نکردند زرع و نخیل (قرن هفتم هجری قمری)
بر ایرانیان بر شد این کار سخت/ همه سوخت آباد و بوم و درخت (قرن چهارم)
آب و هوای کره زمین همواره و به طور معمول در تغییر است ولی دانشمندان به این جمع‌بندی رسیده‌اند که به دلیل تولید گاز‌های گلخانه‌ای ناشی از فعالیت‌های صنعتی و کشاورزی میزان دی اکسید کربن و گاز‌های گلخانه‌ای جو در سنوات اخیر افزایش یافته و ممکن است لطمات برگشت ناپذیری به کره مسکونی وارد کند و آب و هوا را بیش از گذشته تغییر دهد.
در حال حاضر کشور چین در صدر کشور‌های دنیا از لحاظ میزان ساطع‌کردن گاز‌های گلخانه‌ای به جو زمین است (۲۵ درصد) و در ۱۰ سال آینده با روند رشد فعلی به ۴۰ درصد خواهد رسید. پیش‌بینی می‌شود در چین تولید غلات تا ۱۰ درصد کاهش در اثر افزایش تنها یک درجه سانتی‌گراد را تا سال ۲۰۳۰ تجربه کند. دوره رشد برنج هفت، هشت روز کاهش یابد و کیفیت آن تحت تأثیر قرار گیرد. بررسی شش مدل منطقه‌ای تغییر اقلیم، برای یک حوضه آبخیز در کشور بلژیک، زمستان‌های مرطوب‌تر و گرم‌تر و تابستان‌های خشک‌تر و داغ‌تر، به کمک مدل‌های تلفیقی آب‌های سطحی و زیرزمینی، به میزان ۹ تا ۳۳ درصد کاهش در آب‌های سطحی و هشت متر افت در سطح آب‌های زیرزمینی تا سال ۲۰۸۰ پیش‌بینی شده است. اثرات تغییر اقلیم روی رواناب و رطوبت خاک در ۲۸ حوضه آبخیز استرالیا به کمک مدل بارش- رواناب مورد بررسی قرار گرفته است، در حالی که در مناطق حاره‌ای و مرطوب تا ۲۵ درصد افزایش رواناب در سال ۲۰۳۰ پیش بینی شده است، در مناطق خشک تا ۳۵ درصد کاهش رواناب مورد انتظار است. از باروری ابر‌ها به عنوان یک راهکار در افزایش بارش‌ها و نزولات جوی سخن به میان می‌آید. ظاهراً در ایران هم مؤسسه‌ای زیر نظر وزارت نیرو در این باره فعالیت می‌کند. سرمایه‌گذاری بر باروری ابر‌ها و تجربه دیگر کشور‌ها در این باره تا چه اندازه قابل اعتناست؟ منظور این است که حتی اگر باروری ابر‌ها مؤثر باشد این تأثیر چه سهمی از افزایش ابر‌ها دارد و اساساً آیا امروز در دنیا به شکل گسترده از این روش استفاده می‌شود یا نه، بیشتر نوعی مکانیسم تبلیغاتی و روانی است؟
فعالیت‌های نوین مرتبط با ابر و بارش منحصر به موضوع باروری ابر‌ها به شکل سنتی نبوده و اشکال و طیف‌های مختلفی از علوم و فناوری را دربر می‌گیرد. به همین دلیل تحت عنوان فناوری‌های نوظهور از سوی متخصصان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. البته دستگاه‌های مختلف، نقطه نظرات واگرا و متعارضی در این باره داشته و هر یک از منظر وظیفه سازمانی و بخشی به آن نگریسته‌اند. به عنوان مثال، سازمان حفاظت محیط زیست در دو مقطع و با دو دیدگاه متفاوت به موضوع پرداخته است. در یک دوره به صورت سلیقه‌ای با هدف مبارزه با ریزگرد خود را متولی تام این موضوع دانسته و مبادرت به تشکیل جلسات هماهنگی و خرید و نصب تعدادی از سامانه‌های یونیزاسیون نموده و مدعی حل مشکل ریزگرد در خوزستان به کمک این سامانه‌ها می‌شود و در دوره بعد با این استدلال که عواقب این موضوع و تأثیر آن بر سلامت موجودات زنده مشخص نیست، مبادرت به منع، سعی در توقف و انحلال فعالیت‌ها و انحلال کارگروه‌های ذیربط نموده است. در برهه‌ای وزارت دفاع با استدلال صیانت از حریم فضایی کشور (به ویژه با عنایت به مباحث مربوط به سازمان فضایی کشور) خواستار تمرکز همه فعالیت‌ها در وزارت دفاع بوده است. کارشناسان سازمان هواشناسی نیز سازمان متبوع خود را متولی این فناوری دانسته و ملاک قضاوت در مورد علمی بودن یا شبه‌علم بودن این موضوعات را نظر سازمان جهانی هواشناسی دانسته و مدعی‌اند زیرساخت‌های لازم برای چنین فعالیتی نظیر آزمایشگاه علوم جو در سازمان مذکور وجود دارد، اما به کلی منکر واقعی بودن این فناوری شده و آن را شبه‌علم تلقی می‌کنند. از سوی دیگر وزارت نیرو از زاویه اهمیت آب و مشکلات مربوط به تأمین آن در کشور و در تکمیل روش‌های سنتی باروری ابر‌ها درخواست تمرکز این فعالیت (به عنوان یک موضوع اجرایی- تخصصی) را در مجموعه وزارت یاد شده دارد. نمایندگان معاونت علمی و فناوری نیز بر این موضوع که بحث یاد شده قطعاً از جنس فناوری و در مرز دانش بوده و نمی‌تواند در بخش‌های دفاع و اجرا مطرح شود و اینکه این فناوری‌ها دوره جنینی خود را سپری می‌کنند و علاوه بر عرصه آب، حوزه کشاورزی، ریزگرد، منابع طبیعی، محیط زیست و حتی امنیت را در بر داشته و تعامل بین رشته‌های مختلف را می‌طلبد، خواستار پیگیری موضوع با محوریت معاونت علمی و فناوری بوده‌اند. آیا قانونی برای پرهیز از این تفسیر‌های سازمانی و رسیدن به نوعی همپوشانی مصوب شده است؟
هیئت وزیران در جلسه‌های ۵/۵/۱۴۰۱ و ۱۱/۸/۱۴۰۱ به پیشنهاد شماره ۱۴۰۱/۱۳۷۳۱/۲۰۰/۱۰۰ مورخ ۳۱ / ۱/ ۱۴۰۱ وزارت نیرو و به استناد بند (ط) تبصره (۲۰) ماده واحده قانون بودجه سال ۱۴۰۱ کشور، اساسنامه سازمان توسعه و بهره‌برداری فناوری‌های نوین آب‌های جوی را تصویب کرده است. به نظر می‌رسد این امر به نیت ارتقای بهره‌برداری و استفاده هرچه بیشتر از منابع آب جوی از طریق فراهم نمودن زیرساخت‌های لازم با استفاده از فناوری‌های نوین، منجر به ایجاد ساختاری با شخصیت حقوقی مستقل و به صورت مؤسسه دولتی وابسته به وزارت نیرو شده است. گرچه تجربه مرکز باروری ابر‌ها در وزارت نیرو نشان می‌دهد که ایجاد سازمان‌های فناور در زیرمجموعه وزارتخانه‌های اجرایی سنتی به پیشرفت فناوری یا انسجام بهتر امور یا به پاسخگویی بهتر منجر نخواهد شد. تجربه بیش از ۵۰ سال گذشته مرکز باروری ابر‌ها در زیرمجموعه وزارت نیرو تجربه موفقی نبوده است و نتوانسته تأثیری بر وضعیت آب و هوای یزد که این مرکز در آن مستقر بوده است بگذارد. البته بر اساس گزارش‌ها و نتایج عملیات مناطق مختلف، باروری ابر‌ها منجر به افزایش تقریبی ۱۰ تا ۲۰ درصد بارندگی سالانه شده است و عملاً باعث افزایش سطح آب رودخانه‌ها و دریاچه‌های مورد استفاده برای آشامیدن، کشاورزی و تولید نیروی برق‌آبی نمی‌شود. به همین دلیل روش‌های قدیمی باروری ابر‌ها به دلیل اثرگذاری ناچیز و هزینه بالا در سطح گسترده در بسیاری از کشور‌ها مورد استفاده قرار ندارد. در گذشته بر اساس تفاهمنامه‌ای بین سازمان هواشناسی کشور و وزارت نیرو اجرا و مدیریت برنامه‌های تحقیقاتی تعدیل آب‌و‌هوا برعهده سازمان هواشناسی و مدیریت پروژه‌های عملیاتی و مطالعاتی باروری ابر‌ها و وزارت نیرو گذارده شده بود و برخی از پژوهش‌ها در دانشگاه‌ها و معاونت علمی و فناوری انجام می‌شد. ما می‌دانیم که سهمی از بارش‌ها و نزولات جوی داریم که جبری است. به این معنا که ما در اقلیم خشک جهان زندگی می‌کنیم و گفته می‌شود میانگین بارش‌های کشور یک سوم معدل جهانی است. با این همه آیا ما می‌توانیم خود را محکوم شرایط جبری بدانیم یا نه آنچه امروز می‌بینیم بیشتر از آن که محصول جبر جغرافیا باشد ناشی از عملکرد ضعیف و شلختگی و سوء مدیریت منابع آب است؟
کشور ما در کمربند خشک کره زمین قرار دارد. ویژگی اصلی آب و هوای مدیترانه‌ای که ایران نیز متأثر از آن است تقسیم سال به دو دوره مشخص خشک و مرطوب است که طول این دوره‌ها بر اساس عرض جغرافیایی و دوری و نزدیکی به دریا‌ها و اقیانوس‌ها تغییر می‌کند. ایران از منابع رطوبتی دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس دور افتاده و به عبارتی در حاشیه تأثیر سامانه‌های بارآور مدیترانه‌ای قرار دارد. از سوی دیگر بیشتر بخش‌های ایران در عرض‌های جغرافیایی پایین قرار گرفته‌اند. این دو عامل باعث شده است خشکی ویژگی ذاتی اقلیم ایران تلقی شود و طول دوره خشک به ویژه در نیمه جنوبی کشور افزایش یابد. دو عامل یاد شده همچنین باعث بی‌نظمی در رژیم بارندگی شده‌اند، درنتیجه تغییرات شدید بین سالی بارندگی را به همراه دارد. از این رو می‌توان گفت که بی‌نظمی رژیم بارندگی به همراه خشکی ذاتی اقلیم در کشور باعث افزایش ریسک خشکسالی در ایران شده‌اند. به همین سبب هر ساله بخش‌هایی از این فلات پهناور درگیر خشکسالی شده و آسیب‌های اقتصادی زیادی از این پدیده به کشور وارد می‌شود. سابقه مطالعات موجود نشان می‌دهد در بسیاری سال‌ها پدیده خشکسالی برخی نقاط یا حتی کل کشور را در بر گرفته است. البته عملکرد ضعیف، ترک فعل و سوء مدیریت منابع آب و هدر رفت آب‌های موجود و بهره‌وری پایین از آب موجود موضوعی نیست که بتوان از آن چشم‌پوشی کرد و نیاز به بازنگری و بازمهندسی ساختار‌های سنتی متولی دارد. به نظر می‌رسد گذشتگان و پدران ما «آگاهی اقلیمی» به مراتب بهتری نسبت به ما داشتند و با اینکه در همین اقلیم زندگی می‌کردند با این حال با ابتکاراتی، چون حفر قنات‌ها در خشک‌ترین مناطق ایران می‌توانستند از پس خشونت کم آبی و خشکسالی برآیند و جان سالم به در برند. چرا امروز با اینکه ما به گستره وسیعی از فناوری‌ها دسترسی داریم، اما حس می‌کنیم که آگاهی اقلیمی ما نه تنها رشد نکرده است، بلکه ما دچار نوعی انقطاع آگاهی شده‌ایم. اگر با این تحلیل موافق هستید ریشه این گسست از واقعیت‌های یک اقلیم کجاست؟
در کشور ما با سابقه‌ای عظیم از تمدن، وجود بیش از ۴۰ هزار رشته قنات دایر و صد‌ها بند و سد و آثار و بنا‌های تاریخی اعجاب انگیز دیگر که تاریخ نویسان و معمرین از سرسبزی و جنگل‌های فراوانش در سنوات گذشته سخن‌ها گفته‌اند، با کپی‌سازی روش‌های وارداتی ناسازگار با شرایط اقلیمی ایران و سیاست‌های غلط، شاهد به هم خوردن تعادل در عرصه‌های طبیعی هستیم. مثال بارز آن اتفاقاتی است که منجر به خشک شدن دریاچه ارومیه شده است. تحلیل فرونشست‌های متعدد زمین، بحران آب، بروز گرد و غبار و... نشان می‌دهد که روش‌های پرهزینه سدسازی و انتقال حوضه‌ای به‌رغم سرمایه‌گذاری‌های کلان و نجومی نتوانسته‌اند مشکلات را حل کنند و اگر در این کار موفق بودند شرایط امروز و بحران فراگیر وجود نداشت و برعکس می‌توان ادعا کرد فناوری‌هایی که نیاکان ما استفاده می‌کردند پایداری بیشتری داشته و با طبیعت کشور سازگارتر بوده‌اند، بنابراین از کار گذشتگان باید درس‌ها آموخت. شما نگاه کنید حدود سال ۱۹۰۰ میلادی سرکنسول انگلیس در سفرنامه خود از جنگل‌های انبوه منطقه سرخس نام برده؛ منطقه‌ای که در حال حاضر بایر و برهوت است. در بسیاری از نقاط دیگر کشور مانند فارس، کردستان، آذربایجان به گفته افراد مسن و معمرین، تراکم پوشش گیاهی و جنگلی به حدی بوده که حرکت در آن‌ها بدون قطع اشجار ممکن نبوده است، اما اکنون شاهد سیر قهقرایی آن‌ها هستیم. فعالیت‌های پایدار و افتخارآمیز در گذشته بیانگر این است که تکنیک‌های مهندسی پیشرفته‌ای از سوی ایرانیان به کار گرفته می‌شده است. در همین راستا طی چند دهه گذشته طرح‌های مختلفی برای تأمین آب از طرف کارشناسان دلسوز ارائه شده است، ولی جز پروژه‌های سدسازی، برنامه‌های دیگری به طور جدی مورد توجه قرار نگرفته و امروز نتیجه اقدامات یکسویه این شده که بسیاری از سد‌های ساخته شده یا خالی از آب هستند یا آب شیرین و گوارا تبدیل به آب شور شده و عملاً این رویه و نگاه به مدیریت منابع آب، معضل جدی درست کرده است و حتی به فرض که این معضلات هم نباشد این سد‌ها تبدیل به تشتک تبخیر شده و قبا از پایان عمر سد، رسوبات بالادست مخازن آن‌ها را پر می‌کند. در این وضعیت فناوری‌هایی که بتوانند به صورت غیر متمرکز، در فصل وجود آب مازاد یا در سال‌های وجود آب مازاد، کمک به نگهداری آب در خاک در سفره زیرزمینی یا در مخازن کوچک غیر متمرکز نمایند، می‌توانند با بحران کم آبی مقابله کنند. سؤال این است از روش‌ها و فناوری‌های موجود کدام‌یک می‌توانند با سرعت، سهولت و آثار مخرب کمتر بحران کم آبی را حل و فصل نمایند. پاسخ روشن است (اقدامات آبخیزداری و آبخوانداری و روش‌های سنتی مثال‌هایی از این راهکارهاست)، اما متأسفانه همچنان برای سیاستگذاران و برنامه‌ریزان مغفول مانده است. امروز مسئولیت افراد، سازمان‌ها، نهاد‌های سیاستگذار و برنامه‌ریز برای مدیریت بهتر منابع آب در کشورمان چیست؟ به ویژه در سه حوزه کشاورزی، صنعت و مصارف خانگی چه اصلاحاتی باید انجام شود؟
کارشناسان صاحبنظر بخش‌های مختلف و از جمله بخش آب، علت برخی از ناکارآمدی‌ها و نقاط ضعف وضعیت موجود کشور را مسائل زیر می‌دانند:
- ضعف زیرساخت‌های پایش داده‌ای (اطلاعات زمانی و مکانی) مناسب و استفاده از تخمین و آمار‌های ناقص که منجر به تحلیل و نتیجه‌گیری نادرست می‌شود.
- ضعف سامانه‌های پایش ملی تغییر اقلیم و خشکسالی و اثرات آن‌ها در بخش‌های مرتبط
- فقدان تحلیل‌های علمی مناسب از اثرات تغییر اقلیم و خشکسالی بر بخش‌های تولید
- فقدان اولویت بندی پژوهشی منسجم و هدفمند در مطالعات تغییر اقلیم، خشکسالی و بحران آب
- فقدان برنامه ملی جامع با رویکردی مشخص برای ارزیابی اثرات و مدیریت و سازگاری با تغییر اقلیم و خشکسالی
- فقدان سیاستگذاری و همگرایی و عدم هماهنگی بخش‌های مختلف در مقابله با تغییر اقلیم، مدیریت خشکسالی و بحران آب
- ضعف درپیوستگی و جامعیت مطالعات و تصمیمات بخشی‌نگر و متأثر از سلایق و قدرت چانه زنی
- عدم توجه به مزیت‌ها و توانمندی‌های موجود کشور و اقدام ناکافی در توسعه مدل‌های شبیه‌سازی رایانه‌ای و مدل‌های فیزیکی، متناسب با ویژگی‌های مکانی کشور و استفاده از نسخه واحد برای تحلیل شرایط مختلف
- ضعف نگرش سیستمی در بررسی آسیب پذیری بخش‌های مختلف از تغییر اقلیم و خشکسالی نسبت به یکدیگر
- عدم وجود متولیان اصلی و فرعی در تعیین سیاست‌ها و راهبرد‌های لازم در تحلیل اثرات، سازگاری با تغییر اقلیم و مدیریت خطرپذیری خشکسالی.
- نظام حکمرانی بالا به پایین در بخش آب، بدون جامع نگری و لحاظ نقش بهره‌برداران و مردم در سیاستگذاری و بودجه‌ریزی
در واقع نپرداختن مستمر و علمی به مجموعه این علت‌ها عملاً اجازه نمی‌دهد ما از ظرفیت‌هایمان به درستی استفاده کنیم؟
هنوز برخی از ظرفیت‌های آبی و خاکی کشور ناشناخته‌اند و ضروری است سرمایه‌گذاری لازم روی شناخت آن‌ها انجام شود، از سوی دیگر از آنجا که منابع موجود نامحدود نیست، لازم است با سرمایه‌گذاری در تولید و به کارگیری دانش و فناوری ترتیبی اتخاذ گردد که از منابع موجود استفاده بهینه شود.
به هر حال آنچه در این میان لباس واقعیت به تن گرفته این است: تغییر اقلیم یک واقعیت ملموس و یکی از بزرگ‌ترین تهدیدات طبیعی عصر حاضر به شمار می‌آید و خشکسالی به عنوان یکی از پیامد‌های مهم تغییر اقلیم با اثری خزشی و خاموش به شمار می‌رود. تنوع محیطی کشور موجب اثرپذیری متفاوت نسبت به تغییر اقلیم و خشکسالی شده است و برنامه‌ای ملی و یکپارچه در خصوص تغییر اقلیم، خشکسالی، بحران آب و تولید وجود ندارد. به تغییر اقلیم و خشکسالی متناسب با اهداف و انتظارات اسناد بالادستی و سند چشم‌انداز ملی به اندازه کافی توجه نمی‌شود. قوانین مصوب (نظیر قانون بهره‌وری در کشاورزی و منابع طبیعی که راهکار‌های مهمی را تکلیف کرده است) کماکان بعد از یک دهه معطل باقی مانده است و از ظرفیت علمی موجود کشور در جوامع علمی و کنوانسیون‌های بین‌المللی استفاده کافی نمی‌شود. استانداردسازی و هدفمندسازی مطالعات تغییر اقلیم و خشکسالی اعم از: آشکارسازی، شناسایی اثرات، کاهش و سازگاری با آن‌ها و ساختار سازمانی، حقوقی و متولی مناسب در سطوح ملی و منطقه‌ای مورد توجه قرار نگرفته است. به نظرم مسئله آب هم خارج از چرخه زاینده مسائل دیگر ما نیست، یعنی تا ما به شکل واقع بینانه‌ای با مسائل دیگر خود در ارتباط نباشیم با مسئله مدیریت منابع آب خود هم مواجهه درستی نخواهیم داشت، قبول دارید؟
همین طور است. ببینید چالش‌های زیربنایی کشور که زایشگر اشکالات و ناکارآمدی‌هاست به درستی شناسایی نشده و نتیجه این شناسایی نکردن و به رسمیت نشناختن، سرگرم شدن به حواشی و پرداختن به معلول بوده است. به همین دلیل است که وقتی به چشم‌اندازی از آنچه در این سال‌ها اجرا شده است نگاه می‌کنیم می‌بینیم پرداختن به مسائل حاشیه‌ای و استمرار روش‌های غلط و حل نشدن اصل مشکل و هزینه‌کرد اعتبارات در امور کم اثر، ترجیع‌بند اقدامات بوده است. تا جایی که نه تنها قوانین مصوب مانند قانون بهره‌وری، بلکه سیاست‌های ابلاغی مقام معظم رهبری در بخش آب، منابع طبیعی و محیط زیست هم مورد توجه قرار نمی‌گیرد و حتی نهاد‌های هماهنگ‌کننده به ظاهر بین بخشی و سیاستگذار، نظیر شورای عالی آب، عملاً تبدیل به نهاد بخشی وزارت نیرو شده است و استمراردهنده روش‌های غلط گذشته می‌شود و نه تنها مشکل گشا نمی‌شود، بلکه بر مشکلات هم می‌افزاید. چالش اصلی تصدی‌گری دولت، ساختار شرکت‌های دولتی و خصولتی قدرتمند و ذینفع و ناکافی بودن مشارکت بهره‌بردار و بخش خصوصی در امور سیاستگذاری، تصمیم‌گیری و نظارت است. در استفاده و مدیریت آب باید زمینه‌های حضور بهره‌بردار و بخش خصوصی فراهم شود و شرط اصلی آن این است که از نظر اقتصادی بخش خصوصی بتواند در اکتشاف، در توسعه، استحصال و بهره‌برداری بهینه از آب ورود کند. تا موقعی که آب شیرین با قیمت نازل در اختیار بهره‌بردار است و از آن به طور مناسب استفاده نمی‌شود توسعه منابع آب جدید از سوی بخش خصوصی ممکن نیست و اگر به دست دولت هم این کار انجام شود سرنوشت آن بهتر از منابع موجود نخواهد بود. مباحث حقوقی نظیر ملی بودن، مشترک بودن، انفال بودن، شرکتی بودن یا مالکیت‌پذیر بودن و بلاتکلیف بودن منابع آب سدی، رودخانه‌ای و چاه‌ها به عنوان موانع و مشکلات موجود سر راه توسعه بهره‌برداری از این آب‌هاست که باید راهکار‌های قانونمند جدیدی برای آن پیش‌بینی شود.