چه کسانی با گذاشتن سند تحول آموزش و پرورش در کشو، مورد عتاب رهبری قرار گرفتند؟
رهبر معظم انقلاب در دیدار روز معلمان و فرهنگیان با تأکید بر اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش از کسانی گلایه کردند که در سالهای گذشته این سند را در کشو گذاشته و مانع اجرای آن شدند. برای بسیاری اکنون این سؤال بهوجود آمده که چه کسانی سند تحول را در کشوی میز خود قرار داده و مانع اجرای آن شدهاند؟
یکی از کارشناسان وزارت آموزش و پروش درباره موانع اجرای سند تحول بنیادین در سالهای اخیر توضیح داد: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال ۱۳۹۰ تصویب شد و یکی از کارهایی که باید ظرف یک سال پس از تصویب آن انجام میشد، تدوین ۶ زیرنظام بود.
براساس فصل ۸ سند تحول، این زیرنظامها باید تا آذر سال ۱۳۹۱ یا نهایتاً تا پایان همان سال تهیه و تصویب میشد، اما نخستین زیرنظام در سال ۱۳۹۳ تصویب و ششمین آنها سال ۱۴۰۰ تهیه شد که عملاً ۱۰ سال زمان برد و تعلل زیادی در این زمینه صورت گرفت.
نکته دیگر آنکه برای اجرای سند باید نقشه راهی دقیق شامل شاخصها، پروژهها و راهکارها، زمان اجرای هر طرح و سازوکار پایش و نظارت اجرای سند طراحی میشد تا مانع اجرای نامنظم و سلیقهای سند شود. مقام معظم رهبری در چند نوبت از سال ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۹ بر تهیه این نقشه راه تأکید کردند.
در سال ۱۳۹۳ در زمان وزارت علیاصغر فانی در آموزش و پرورش، یک نقشه راه نوشته شد که نقشه راه واقعی نبود و در واقع برنامه ابداعی بود، چرا که نه شاخصها را تعیین کرده بود و نه سازوکاری برای نظارت بر اجرا داشت؛ اساساً همان متن ابداعی هم که باید تا سال ۱۳۹۹ عملیاتی میشد، هیچگاه اجرا نشد.
سال ۱۳۹۷ در زمان وزارت سید محمد بطحایی در آموزش و پرورش نقشه راه دیگری برای اجرای سند تحول نوشته شد که این متن نیز ۳ ایراد اساسی داشت؛ اول آنکه پیرو تعلل در تدوین و تصویب زیرنظامها، ۲ زیرنظام سند تحول همچنان تدوین و تصویب نشده بود.
نکته دیگر آن بود که زمان درنظرگرفتهشده برای اجرای نقشه راه که یک پروسه ۴ساله برای انجام برنامهها بود، با توجه به محورهای سند، غیرواقعبینانه بود و ایراد سوم هم این بود که این نقشه راه هم مانند قبلی، شاخصها و سازوکار نظارتی را تعیین نکرده بود.
سال ۱۳۹۸ که محسن حاجیمیرزایی سکاندار وزارت آموزش و پرورش شد، یک رقیب برای نقشه راهِ نوشتهشده توسط وزیر قبلی آموزش و پرورش تراشید که همان بستههای بهاصطلاح تحولی ۲۵گانه بود و عملاً زمینهای را بهوجود آورد که تمرکز به سمت اجرای این بستهها بهجای اجرای نقشه راه رفت.
این اقدام صوری که حتی اثربخشی آن مورد تردید بود، در نگاهی کلانتر موجب فروکاهش جایگاه سند تحول بنیادین و نگاهِ بخشی به این سند شد که بخشی از آن مورد توجه قرار گرفت و بخشهای دیگر مغفول ماندند.
انفعال و عدماراده دولت قبل در اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در حالی بود که با وجود برخورداری نظام تعلیم و تربیت از یک سند بنیادی تحولی، دولت روحانی سند ۲۰۳۰ را در هیأت وزیران تصویب و با امضای معاون اول رئیسجمهور به آموزش و پرورش و ۱۷ دستگاه دیگر ابلاغ کرد.
سند ۲۰۳۰ در سال ۱۳۹۵ توسط مسئولان وقت دولت امضا شد و بلافاصله در هیأت دولت تصویب شد که کارگروهی در آموزش و پرورش و چند وزارتخانه و دستگاه ملی دیگر برنامه اجرایی خود را در این زمینه بنویسند؛ درصورتی که در تمام این سالها حتی یکبار هم بحث اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در دولت مطرح نشد یا اگر هم بحثی بود، هیچگاه رسانهای نشد؛ جالب آنکه ظرف ۲ تا ۳ ماه از برنامه ملّی اجرای سند ۲۰۳۰ هم رونمایی شد که در واقع بهمعنای پذیرش حکمرانی تربیتی غرب برای آموزش و پرورش جمهوری اسلامی بود که تذکر جدی مقام معظم رهبری را در پی داشت.
بر خلاف دولت گذشته، در دولت سیزدهم یک کارگروه برنامهریزی در معاونت برنامهریزی توسعه وزارت آموزش و پرورش شکل گرفته که معاونتها، ادارات کل و واحدهای مختلف وزارتخانه برنامههای سالانه خود را برای بررسی و تأیید به این کارگروه میدهند تا از انطباق برنامههایشان با سند تحول آموزش و پرورش دفاع کنند و این سازوکار مانع از اجرای بخشی و سلیقهای سند میشود.