کنسرتهای میلیاردی و استیجهای یک میلیون تومانی؛ چرا؟!
[شهروند] از ابتدای امسال تاکنون بلیتهای نزدیک به یک میلیون تومانی کنسرتهای موسیقی سروصدای بسیاری از رسانهها و علاقهمندان موسیقی را درآورده که از این اتفاق که باعث شده کنسرت موسیقی نیز تبدیل به یک کالای لوکس شده و تنها قشر محدودی توان حضور و لذت بردن از این رویداد فرهنگی و هنری را داشته باشند، گلایههایی دارند. با این حال، گذشته از سکتهای موقت که در آغازین روزهای افزایش قیمت کنسرتهای موسیقی در روند استقبال مخاطبین بهوجود آمد؛ این افزایش و بهعبارتی رسیدن قیمت بلیت به سقف 900هزار تومان یا حتی به روایتی یک میلیون تومان تغییر چندانی در میزان استقبال مخاطبین از کنسرتهای موسیقی بهوجود نیاورده که البته این امر میتواند حاصل آگاهی مخاطب از روند تورم اقتصادی تقریبا در تمام حوزهها باشد (مگر در بقیه حوزهها، از خوراک تا پوشاک و مسکن و هر چیز دیگری شاهد افزایش ملایمتری در قیاس با حوزه فرهنگ و هنر بودهایم؟) و البته دانستههای مخاطب درباره اینکه هرگونه افزایش یا کاهش در قیمت بلیت کنسرتهای موسیقی تا حد زیادی به مطالبات دمبهدم فزاینده صاحبان سالنهای کنسرت مربوط است که در سالجاری بهطور سلیقهای از کنسرتگذاران برای هزینه یک شب کنسرت بیش از نیممیلیارد تومان طلب کردهاند و طبیعی است که چنین قیمتی، کنسرتگذاران را واخواهد داشت قیمت بلیتها را به حد قابل توجهی افزایش دهند!
این یعنی در شرایطی که قیمت بلیت کنسرت در پایتخت به ۹۰۰ هزار تومان یا حتی به روایتی به یک میلیون تومان رسیده؛ اما مخاطبان موسیقی خود بهتر میدانند که مطالبه آنها برای اصلاح قیمت بلیتها بیش از اینکه خطاب به کنسرتگذاران باشد، تنهاوتنها از مسیر ترمیم نرخگذاریهای سلیقهای سالنها میتواند حاصل آید.
افزایش نوروزی
در شرایط اقتصادی این آبوخاک افزایش قیمتها در آغاز هر سال جدید، رویدادی طبیعی است و برای همین هم تقریبا تمام کسانی که با کنسرت و اجرای موسیقی سروکاری دارند، این انتظار را داشتند که در ابتدای سال جدید، قیمت سالنها بهعنوان بزرگترین هزینه برگزاری یک کنسرت، بهمانند سایر اقلام فرهنگی و غیرفرهنگی با درصدی رشد همراه خواهد بود. این اتفاقی طبیعی بود؛ ولی با این حال افزایش قیمتی که در کنسرتهای آغازین سالجاری شاهد بودیم، فراتر از توقعات موجود بود. اگر این موضوع را در ذهن داشته باشیم که سال گذشته هزینه گرانترین سالن تهران در ۳ روز پایانی هفته ۴۲۰ میلیون تومان بود؛ طبیعی است که بتوان افزایش حداقل 130میلیون تومانی قیمت سالنها و رسیدن رقم کرایه روزانه به 550تا 600میلیون تومان را یک افزایش غیرقابلقبول و غیرمنتظره بدانیم.
یک معادله ساده
دشواری وضعیت، وقتی خود را بهتر به نمایش میگذارد که بدانیم که با همان قیمت 420میلیون تومانی سالنهای کنسرت در ماههای سال گذشته هم هزینههایی چون صدا، الایدی، بیمه، پارکینگ، تشریفات، پذیرایی و دیگر هزینههای ریز و درشت مجموع هزینههای یک کنسرت را به حدود ۵۰۰ میلیون تومان و البته مواردی مانند دستمزد خواننده و نوازندگان و صدابردار نیز آن را به حوالی یک میلیارد تومان میرساند که به این معنا بود که همهچیز برای تهیهکننده کنسرت، تقریبا یربهیر تمام میشود و بهعبارتی خالی ماندن احتمالی حتی 30صندلی نیز در یک کنسرت میتوانست باعث شود آن رویداد صرفه اقتصادی چندانی برای تهیهکننده
نداشته باشد.
قیمتهای امسال
حالا در شرایطی که با شروع سال جدید، هزینه برخی از سالنها به حدود ۵۵۰ یا حتی 600میلیون تومان رسیده؛ بسیاری از کنسرتگذاران بر این باورند که با چنین افزایشی، برگزارکنندگان کنسرت برای دخل و خرج چارهای جز افزایش قیمت بلیت ندارند. نکته اینکه حتی این نگرانی وجود دارد که در ادامه سال و بهعبارت دقیقتر با شروع دور جدید کنسرتها از پایان ماه صفر، بازهم سالنداران هزینه اجاره سالن را افزایش دهند که این بهمعنای یک افزایش قیمت دیگر از نیمههای شهریورماه به بعد خواهد بود.
برای مقابله با این وضعیت جدید شماری از تهیهکنندگان تلاش کردند با افزایش قیمت بلیت کنسرتها، ناترازی هزینه و درآمد را در کنسرتها جبران کنند. جالب اینکه براساس گزارش ایرنا؛ تهیهکنندگان در ابتدا رقم یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان را بهعنوان سقف قیمت بلیت کنسرت برای سال جدید پیشنهاد داده بودند، اما این رقم در نهایت به ۹۰۰ هزار تومان کاهش یافت و برای جبران این کاهش نیز قرار شد کف قیمت بلیت که سال گذشته ۳۴۰ هزار تومان بود، به ۵۰۰ هزار تومان افزایش پیدا کند. این یعنی قیمت بلیت کنسرتهای تهران در سالجاری بین ۵۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان خواهد بود.
یک کالای لوکس
آمار و ارقامی که بهعنوان هزینه شرکت در یک کنسرت موسیقی مطرح میشود، باعث شده که در سالهای اخیر کنسرت تبدیل به یک کالای لوکس شده باشد و بسیاری از اقشار جامعه، توان و استطاعت استفاده از آن را نداشته باشند که البته با توجه به میانگین دستمزد روزانه 300هزار تومانی یک کارگر و این واقعیت که شرکت یک کارگر- و مثلا همسر و دخترش- در یک کنسرت به بهای 10 روز دستمزد او تمام خواهد شد، طبیعی هم هست که فعالیتهایی از این دست از سبد فرهنگی بخش عظیمی از مردم خارج شده باشد. شاهد این مثال را در جشنواره سال گذشته موسیقی فجر دیدیم که بلیتهای نسبتا ارزانتر این رویداد- که بین 95تا 500هزار تومان متغیر بود- استقبال بهمراتب بیشتر مخاطبان از کنسرتهای جشنواره را موجب شده بود.
واقعی کردن قیمت
استقبال از اجراهای جشنواره گذشته یک درس دیگر هم دارد و آن این است که کاهش قیمت بلیت و به تبع آن افزایش استقبال از کنسرتها مستلزم پایین آمدن هزینه سالنهاست. به هر حال یکی از دلایل قیمتهای پائینتر اجراهای جشنواره به این دلیل بود که برگزارکنندگان جشنواره از ابتدا با سالنها قرارداد بسته بودند و هر کنسرتی بهطور مجزا نیازمند دخلوخرج نبود و بنابراین، این امکان وجود داشت که قیمتهای منطقیتری برای کنسرتها تعیین شود. این یعنی اصلاح قیمت بلیت در وهله اول نیازمند ترمیم هزینه و واقعی کردن قیمت اجاره سالن است.
این مشکل که البته با احداث آسمانه هنر ایران تا حد زیادی حل خواهد شد؛ اما، چنان عاجل است که اگر نهادهای فرهنگی- که اغلب خود سالندار نیز هستند یا با سالنداران پیوندهای ارگانیک دارند- آستین بالا نزنند و در قبال نرخگذاریهای سلیقهای و طغیان قیمتی سالنهای کنسرت واکنش درست نشان ندهند، بهای بلیت قطعا در سال آینده به ارقام نجومی خواهد رسید و درصد قابل توجهی از مردم را از فهرست مخاطبین اجراهای موسیقی بیرون خواهد راند. اتفاقی که به نفع هر که باشد، به نفع فرهنگ و هنر این مرز و بوم نیست!