عکاسی در ژانر فارغ‌التحصیلی

 شما برای داشتن خاطرات بهتر چه کار می‌کنید؟ می‌نویسید، عکس می‌گیرید یا روش دیگری دارید؟ بیشتر ما به خاطراتی که ساخته‌ایم فکر می‌کنیم و بخشی از آن توسط عکس و فیلم‌هایی ساخته می‌شود که در موقعیت‌های مختلف زندگی تهیه‌شان‌‌ کردیم. اما چند نفر از شما از روز فارغ‌التحصیلی‌تان در دانشگاه خاطره یا عکس دارید؟ عکاسی فارغ‌التحصیلی یک ژانر و شاخه جدید در عکاسی ا‌ست که این روزها طرفداران خودش را پیدا کرده است و هر روز ویدئوهای جدید و متفاوتی از دانش‌آموختگی دانشجوهای رشته مختلف بیرون می‌آید. کلیپ‌ها با این که کوتاه هستند، قصه دارند و پر از شور و شوق جوانی هستند. «محمد مهرورزیان» یک جوان 23ساله و دانشجویی‌ است که هنوز فارغ‌التحصیل نشده‌ اما برای ساخت کلیپ‌های فارغ‌التحصیلی به همه شهرهای ایران می‌رود تا برای دانشجوها از پایان این دوره مهم زندگی‌شان یک خاطره شیرین و جذاب بسازد. کلیپ‌های او در فضای مجازی خیلی سروصدا کرده‌است و شاید شما هم یکی از آن‌ها را دیده‌باشید. پرونده امروز زندگی سلام نتیجه گفت‌و‌گو با همین عکاس جوان درباره این شاخه جدید عکاسی است و آن‌چه در این ژانر می‌گذرد.
 
با دوربین و وام دانشجویی شروع کردم
«مهرورزیان» دانشجوی دام پزشکی دانشگاه فردوسی مشهد است و همان‌طور که گفتیم 23ساله. اهل جوین سبزوار یکی از شهرستان‌های غرب استان خراسان رضوی ا‌ست و بچه خوابگاهی. عکاسی را بعد از ورود به دانشگاه شروع کرده است و خودش درباره این که چطور به سراغ عکاسی فارغ‌التحصیلی رفت، می‌گوید: «من از بچگی به عکاسی علاقه شدیدی داشتم. به دلیل همین علاقه دو سال پیش دوربین خریدم و شروع به عکاسی کردم. کار کردم و از پولی که از طریق همین دوربین به‌دست‌آوردم و یک وام دانشجویی، توانستم لپ‌تاپ بخرم. کم‌کم تجهیزات و وسایل جانبی عکاسی را هم خریدم اما یک روز همه آن‌ها به سرقت رفت. بعد از این ماجرا مجبور بودم کاری انجام بدهم تا بتوانم قسط‌هایی را که داشتم، پرداخت کنم. چون تازه یک موتور خریده بودم و برای آن باید ماهی 7میلیون تومان قسط می‌دادم. دیدم تنها چاره‌ای که می‌توانم با آن بدهی‌ام را بدهم، شاخه‌ای از عکاسی به نام عکاسی فارغ‌التحصیلی است. من یک بار در گروهی کار کرده بودم و چند نمونه عکس فارغ‌التحصیلی داشتم. اولین سفارش عکاسی فارغ‌التحصیلی که گرفتم از دوست‌های خودم بودند که دل‌شان به خاطر دزدیده‌شدن وسایلم سوخته بود و می‌دانستند به این پول نیاز دارم. آن‌قدر از همان سفارش اول تولید محتوای خوب کردم که سفارش دوم رسید و باز هم آن قدر تولید محتوای خوب کردم و قیمت ارزان‌تر دادم که سفارش‌های بعدی رسید. مجبور بودم کارم را یک جوری مدیریت کنم که هم صرف داشته‌باشد دوربین اجاره کنم و هزینه آن را بدهم و هم قسط‌هایم را تسویه کنم.»                                       یا باید شروع می‌کردم یا هیچ کاری نمی‌کردم محمد در مدت کوتاهی که عکاسی و ساخت کلیپ‌های فارغ‌التحصیلی را کلید زده، همه‌جور کلیپی گرفته ‌است. از دانش‌آموخته‌های رادیولوژی در زاهدان و مهندسی پلیمر در مشهد تا بهداشت یزد و دندان پزشکی بابل اما او شناخته‌شدن خودش و صفحه‌اش را مدیون کلیپ فارغ‌التحصیلی دانشجویان علوم ورزشی است. یک کلیپ 15ثانیه‌ای خلاقانه و البته اکشن که تا الان فقط در صفحه اصلی بیش از 16.5میلیون بار دیده‌ شده است. محمد می‌گوید وقتی کارش را کلید زد فکر نمی‌کرد کارش این‌قدر بگیرد. چون چند گروه بزرگ چند سال بود عکاسی فارغ‌التحصیلی می‌کردند و شناخته‌شدن در چنین وضعی سخت است. او ادامه می‌دهد: «نمی‌توانستم بپذیرم کسی بخواهد به من که نمونه کار خاصی ندارم و تازه کارم را شروع کردم اعتماد کند. بالاخره فارغ‌التحصیلی برای خیلی‌ها یک بار است و یک بار می‌توانند مراسم بگیرند و عکاسی کنند. با خودم می‌گفتم طرف چطور بیاید به من که نمونه کارم کم است، اسم و رسم ندارم و پیجم در حد هزار نفر است، کارش را بسپرد. ولی مجبور بودم و باید کارم را به امید خدا شروع می‌کردم یا این که هیچ کاری نمی‌کردم. کارم این‌طور پیش رفت. در اینستاگرام نمونه‌ کارهایم را می‌گذاشتم و بعد هم آرام‌آرام پیجم بالا آمد. الان هم که کلیپ‌های فارغ‌التحصیلی‌ام ترند می‌شود یک سال نیست عکاسی فارغ‌التحصیلی را شروع کرده‌ام.»           بیشتر متقاضی‌ها دانشجوی علوم‌پزشکی و دانشگاه‌آزاد هستند «از همه رشته‌ها به سراغم می‌آیند اما دانشجوهای رشته‌های علوم‌ پزشکی و در تهران هم بیشتر دانشجوهای دانشگاه آزاد کلیپ فارغ‌التحصیلی می‌خواهند. البته برای ساخت کلیپ‌ فارغ‌التحصیلی به همه شهرها می‌روم و تنها کسی که برای عکاسی و کلیپ جابه‌جا می‌شود، خودم هستم. چون جابه‌جایی یک تیم واقعا سخت است و مسئولیت سنگینی دارد. هر شهری که می‌روم عکاس و فیلم بردار هماهنگ‌شده دارم. با هم دوستیم و کارها را انجام می‌دهیم. در واقع خودم را با همه هماهنگ می‌کنم.» وقتی از او درباره تعرفه‌ها می‌پرسم می‌خندد و می‌پرسد: «مهم است؟ هزینه ساخت کلیپ در یک گروه فارغ‌التحصیلی شاید نفری 150هزارتومان در بیاید.» این‌ها صحبت‌های این عکاسِ دانشجو درباره روزهایی ا‌ست که به قول سینمایی‌ها آفیشِ کلیپ فارغ‌التحصیلی‌ است، به شهرهای مختلف ایران می‌رود و با کسانی که در روزگار نزدیک مانند خودش دانشجو بودند، وقت می‌گذراند، عکس می‌گیرد و کلیپ می‌سازد.  


 
برای کلیپ 8ثانیه‌ای 3ساعت زمان گذاشتم هماهنگ‌کردن گروه‌های دانشجویی با آن همه شور و انرژی دانشجوها، شکل ایستادن، حتی این که چه کسی کجا بایستد و چه کسی کدام ایده را اجرا کند و دیالوگ را بگوید، از چالش‌هایی‌ است که یک عکاس فارغ‌التحصیلی همیشه با آن روبه‌روست. محمد چالش‌های خود را به این موارد اضافه می‌کند: «شاید باورتان نشود ولی بعضی وقت‌ها برای 8ثانیه کلیپ ساده، شده که 3ساعت زمان گذاشتم تا کلیپ دربیاید. البته بسته به نوعش این زمان فرق می‌کند. عکاسی فارغ‌التحصیلی شاید خیلی کار راحتی به نظر بیاید ولی هماهنگ کردن 60،50 نفر آدم واقعا کار خیلی خیلی سختی است. مرتب‌کردن‌ دانشجوها خیلی دردسر دارد و باید اعصابت خیلی خوب باشد و خوش‌اخلاق و صبور باشی که بتوانی چنین پلتفرمی را برای کار انتخاب کنی. به نظرم هرکسی نمی‌تواند این کار را انجام‌دهد. البته به گفته‌ دوست‌هایم من آدم صبوری‌‌ام. یکی از پرچالش‌ترین کلیپ‌هایی که گرفتم همان کلیپ معروف فارغ‌التحصیلی رشته علوم ورزشی بود که خیلی پربازدید شد و صفحه‌های زیادی آن ویدئو را به اشتراک گذاشتند.»   باغ پرندگانم را به‌خاطر دوربین فروختم شاید برای شما هم سوال باشد بین دام پزشکی و عکاسی چه اشتراکی می‌تواند باشد که محمد برای تحصیل دام پزشکی را انتخاب کرده‌است و برای کار عکاسی فارغ‌التحصیلی را. همین سوال را از خودش می‌پرسم و می‌گویم چطور همزمان با دانشجویی که تقریبا یک کار تمام وقت است، می‌تواند برای ساخت کلیپ‌های فارغ‌التحصیلی هم زمان بگذارد. او می‌گوید: «انتخاب رشته دام پزشکی با علاقه خودم بود چون حیوانات را خیلی دوست داشتم. حتی با پول توجیبی‌هایم از 15، 16سالگی یک باغ پرندگان کوچک ساختم و در آن انواع مرغ، خروس، قرقاول، کبک، گینه یا همان مرغ شاخدار داشتم. چون آمدم دانشگاه، نتوانستم از آن‌ها نگهداری کنم. پرنده‌ها را فروختم و با پولش دوربین خریدم. باز با آن دوربین آن‌قدر کار کردم که لپ‌تاپ خریدم و بعد هم لوازم عکاسی و این‌ها ولی همه‌اش را دزدیدند. این جور شد که عکاسی فارغ‌التحصیلی را شروع کردم و کلیپ‌هایم در اینستاگرام ترند شد. درباره دانشگاه هم چیزی از درسم نمانده‌است. البته استادها هم واقعا با من راه می‌آیند. برای فارغ‌التحصیلی خودم هم برنامه‌هایی دارم که حتما آن‌ها را پیاده می‌کنم.»  
 
 
 
 
هرجا می‌رفتم ناخدا صدایم می‌کردند درست است کار کردن با دانشجوها چالش‌های خودش را دارد اما آن‌ها با ذهن خلاق خودشان می‌توانند سرنوشت خیلی چیزها را عوض‌کنند. آقای عکاس با گریزی به خاطراتش در ساخت کلیپ فارغ‌التحصیلی یک ماجرای بامزه را تعریف می‌کند: «برای ضبط جشن فارغ‌التحصیلی به دانشگاه حکیم سبزواری رفتم و داشتم به بچه‌ها می‌گفتم چطور بایستند تا عکس گروهی بگیرم. آن روز وقتی همه بچه‌ها مرتب شدند و می‌خواستم عکس بگیرم مثل همیشه گفتم حاضرید بچه‌ها؟ این جا بود که یکی از آن‌ها یاد داستان باب اسفنجی افتاد و بلند گفت بله ناخدا. همه خنده‌مان گرفت و فیلم آن روز را استوری کردم. از آن روز به بعد هر جشنی که رفتم بچه‌ها خودشان من را ناخدا صدا می‌کردند و آن‌قدر پیش رفت که تصمیم گرفتم همین اسم را برای برندم انتخاب کنم. خودبه‌خود ناخدا شدم و پیجم رفت بالا. خدا را شکر کارم در ایران جا افتاده‌ است و نمی‌دانم چه بگویم. اما به نظرم همه‌اش کار خدا بود. من برای تک‌تک ریال‌ِ وسایلی که گرفته‌بودم کار کرده‌بودم اما ناگهان همه داروندارم را از دست دادم. لطف خدا بود که تا الان برای ما این‌جور پیش‌ رفته است.»                     می‌خواهم فرهنگ فارغ‌التحصیلی را جا بیندازم از این عکاس جوان که قرار است دام پزشک هم بشود، می‌پرسم در دنیای عکاسی به دنبال چیست و می‌خواهد در این حرفه به کجا برسد که می‌گوید :«می‌خواهم فرهنگ فارغ‌التحصیلی را در ایران جا بیندازم چون در کشورمان به این موضوع هیچ اهمیتی نمی‌دهند. در صورتی که فارغ‌التحصیلی واقعا موضوع مهمی است. در کشورهای همسایه مثلا عراق آن‌قدر جشن فارغ‌التحصیلی برایشان مهم است که با بهترین لباس‌ها به این مراسم می‌آیند و همه چیز در بهترین حالت ممکن است. در واقع این روز به اندازه روز ازدواج‌شان برایشان اهمیت دارد. در صورتی که در ایران حتی بعضی دانشگاه‌ها اجازه فعالیت نمی‌دهند در حالی که در خیلی از دانشگاه‌های دنیا خودشان به برگزاری جشن فارغ‌التحصیلی بچه‌ها کمک می‌کنند.» به او می‌گویم البته برخی مخالف ویدئو‌های فارغ‌التحصیلی‌تان هستند و معتقدند زیادی شلوغش می‌کنید. پاسخ می‌دهد: «این چیزی است که ما جوان‌ها آن را دوست داریم. ترند روز است و ما داریم با رعایت شئونات اسلامی ویدئو‌های خیلی قشنگ و باحال درست می‌کنیم. شاید سلیقه همه نباشد اما تقریبا سلیقه 95درصد قشر جوان همین است. آن‌ها از ایده‌هایی که می‌دهم خوش‌شان می‌آید و بیشتر این ایده‌ها از ذهن خودم می‌آید و معتقدم همین‌ها می‌تواند یک ویدئو را خاص کند.»