روزنامه اعتماد
1403/02/17
فتح دروازههاي شعر عرب با مفتاحِ «فُرم»
كوثر عبياوي«نظريه فرماليسم» با زيرعنوان «در موضوع ادبيات و نقد و هنر» كتابي است از جميل حمداوي، نويسنده و نظريهپرداز مراكشي كه به تازگي با ترجمه و شرح دكتر عبدالعلي ديلمي منتشر شده است. كتاب را نشر مشول منتشر كرده و همانطور كه از عنوانش پيداست، در حوزه نظريه ادبي طبقهبندي ميشود و به سبب پيوندي كه با مباحثي چون ساختارگرايي و نشانهشناسي دارد، بحث مهمي را دستمايه قرار داده است. از دكتر ديلمي كه سال 1339 در روستاي دلفيه شوشتر به دنيا آمد، ميگويد پس از ديپلم ميخواسته پزشك شود كه نافرجام ماند. او در بيان شرح حال خود به نافرجامي آرزوي ديگري هم اشاره ميكند: «پس از دريافت دانشنامه دكترا، پيگير عضويت در هيات علمي يكي از دانشگاههاي كشور شدم، اما موفقيت حاصل نشد. از آن پس وارد كار ترجمه و پژوهش متون ادبي شدم.» از دكتر ديلمي آثار مختلفي در قالب پژوهش، ترجمه، تاليف و ترجمه-تاليف منتشر شده كه در اين گفتوگو درباره اين آثار هم توضيح داده است.
از ميان تاليفات، ترجمهها و پژوهشها و نقدهايتان، كدام يك به شما نزديكتر و از منظر شما مهمتر است؟ به ويژه آن اثري كه زمينهساز شد و شوق شما را در اين راستا بيشتر كرد؟
مهمترين كار بنده در مراحل نخست، ترجمه و شرح مقامات بديعالزمان بود؛ از آنجا كه در دانشگاه و در مقطع كارشناسي ارشد به مقامههاي بديع علاقهمند شدم در حدي كه دو مقامه طنزآميز براي خودم شبيه مقامات بديع نوشتم و يكي از آنها در آن زمان در يكي از نشريات چاپ شد. كتاب مقامات كه متني فني و پر از واژههاي غريب و عبارات مسجع و صنايع بلاغي است، سبب شد در دو زمينه ورزيدگي در من ايجاد شود: اول در افزايش توانايي در كار ترجمه، دوم تبحر در تشخيص صنايع بلاغي. البته پيش از آن در اِعراب و بيان چهلنامه از امام علي(ع) در نهجالبلاغه در پاياننامه ارشد و بعد از آن مقايسه ميان حافظ و ابن فارض در پاياننامه دكترا، هم زمينه كاوش در متون كلاسيك و كار ترجمه و هم آشنايي بيشتر با صنايع بلاغي را در من تقويت كرده بود.
به نظر ميرسد با انتخاب متون كلاسيك - بهويژه مقامات بديعالزمان همداني- به عنوان كار اوليه، شما به اين ديدگاه عمل كردهايد كه دشواري كار را همان ابتدا بايد بر خود هموار كرد. بعد از مقامات، ترجمه يا شرح چه متوني را در پيش گرفتيد؟
متن زيبا و بليغ و پرحجم تاريخ جامع و معاصر ادبيات زبان عربي «الجامع في تاريخ الأدب العربي (الأدب الحديث نوشته حنّا الفاخوري)» را برگزيدم. در دانشگاه به عنوان كتاب درسي كه خوانده بودم از آن خوشم آمد؛ چراكه علاوه بر قالب زيبا و بليغش، در كار تحليل و نقد ادبي، نويسنده توانا و پركارش علاوه بر دادههاي تاريخي، تحليل روانشناسانه و اجتماعي ارزشمندي بر آن انجام داده است. بعد از آن، «معلقات سبع» را برگزيدم. اين كتاب هم قدرت ترجمه مرا بيشتر كرد و هم باعث شد در علوم بلاغي تبحر بيشتري پيدا كنم؛ زيرا به كار ترجمه و شرح لغوي اكتفا نكردم، بلكه شرحي مستقل در بيان نكات بلاغي كتاب انجام دادم كه در نوع خود تقريبا بينظير است. گفتني است كه شيوه بنده در كار ترجمه و شرح متون اين است كه همزمان روي چند موضوع كار ميكنم؛ مثلا در كنار معلقات سبع بر دو موضوع ديگر كار ميكردم؛ يكي ترجمه نمايشنامه «شمس النهار» از «توفيق الحكيم» است به دو زبان فارسي و انگليسي؛ دوم زيباشناسي شعر نزار قباني. همچنانكه پيش از چاپ اين سه كتاب كار سنگين ترجمه و شرح لغوي و بلاغي ديوان متنبي را آغاز كرده بودم و پيشتر كار روي استخراج واژههاي ناآشناي اين ديوان گرانسنگ كه در آغاز، بيشتر به جهت التذاذ از شعر سرآمد شعرا ابوالطيب بوده است.
اكنون كه نام ديوان متنبي را ذكر كرديد، لطفا قدري درباره جهان شاعر و ديوان ارزشمندش براي خوانندگان ما بگوييد.
درباره متنبي، شاعر قرن چهارم، هر چه بگوييم كم گفتهايم. او هم شاعر بود، هم حكيم و هم جنگاور. هر كس اشعارش را بخواند به اين سه واقعيت پي ميبرد. شعر او آنقدر زيبا و پر از هيجان و حكمت و حماسه بود كه هر جا ميرفت مردم او را ميشناختند. بهترين تعبير از اين بلندآوازگي سخني است كه ابنرشيق قيرواني، اديب و ناقدِ قرن پنجم هجري دربارهاش گفته است: «ملأ الدنيا و شغل الناس» كه يعني آوازه متنبي دنيا را فرا گرفت و مردم را به خود مشغول كرد. مهمترين شاخصه شعر متنبي موضوع ستايش بزرگان و اميران و بعد حماسهسرايي و توصيف صحنههاي جنگ، به ويژه جنگهاي مشهور سيفالدوله حمداني با سپاهيان روم است.
ميدانيم كه شروح متعددي -البته به زبان عربي- بر ديوان متنبي از قرن چهارم به بعد انجام شده است. آيا در زبان فارسي علاوه بر كار شما تاكنون ترجمه يا شرحي صورت گرفته است؟
زماني كه بنده در سال 1393 به فكر ترجمه و شرح ديوان متنبي افتادم و تا يكي، دو سال بعد از آن گمان ميكردم كه كار من، نخستين ترجمه و شرح بر اين ديوان گرانسنگ است. در همان زمان از يكي از دانشجويان شنيدم كه آقاي منوچهريان روي ترجمه اين ديوان كار كرده است. بعد از آن در سفري كه به تهران داشتم سري به انتشارات زوار زدم و كتاب را خريدم و گمان ميكردم مترجم هر دو جلد ديوان متنبي را ترجمه كرده، اما همانجا دقت كه كردم، ديدم مترجم نيمه ديگر ديوان را ترجمه نكرده. شيوه كار او هم، بر اساس نوع قافيه است، در حالي كه شيوه كار من با بهرهگيري از شرح يازجي بر اساس گذشت زمان است. مثلا اشعار مربوط به سيفالدوله پيش از اشعار مربوط به كافور اخشيدي است كه شاعر اول در حلب بود بعد به مصر رفت. به هر حال، كتاب را پس ندادم، اما ترجمه ديوان بر اساس نوع قافيه سبب شد كه بهرهاي از آن نبرم. علاوه بر اين، مترجم به شيوه سنتي عمل كرده؛ البته طبق شرح برقوقي -بدين معنا كه بيشتر روي معاني ابيات كار كرده و نكات بلاغي ذكر شده از سوي او هم ترجمهاي از كار شارح بوده است- در حالي كه شيوه من در كار ترجمه و شرح ديوان، از نوع تمركز بر فرم شعر است و اصولا اين فرم و تركيب و بافت كلام در شعر است كه معاني را خلق ميكند. هم معنا را سهل و ساده بيان كردم و هم شرح لغوي و بعد از آن شرح بلاغي و هر سه را به گونهاي جداگانه از هم تفكيك كردم؛ البته از نكاتي ريزتر و اختلاف در معنا و غيره غافل نشدم و با دقتي تمام آنها را در پاورقيها جاي دادم. علاوه بر اين، هر جا بيتي را بيش از حد زيبا يافتم تحت عنوان بيان زيباشناسانه و عناوينِ ديگر اقدام به بيان عوامل زيبايياش كردم. اسفند1402 دكتر منوچهريان در مصاحبهاي، وقتي از او سوال شد آيا غير از ترجمه شما ترجمه ديگري به زبان فارسي از ديوان متنبي انجام شده است، گفته: افسوس از يك ترجمه خشك و خالي! و اين درحالي است كه بنده جلد نخست را در سال 1400و جلد دوم را در 1402 چاپ و منتشر كردم و در فضاي مجازي از جمله نمايشگاه كتاب تهران نمايش داده شده است. البته آقاي منوچهريان پس از چاپ دو جزو نخست، در سال 84 هنوز نيمه دوم ديوان را چاپ نكرده است. درباره گفته او مبني بر اينكه كسي غير از خودش روي ديوان به زبان فارسي كار نكرده است، يادآوري ميكنم كه شايد آقاي منوچهريان اطلاعي از ترجمه و شرح ما نداشته! اما چنانچه بهرغم اطلاع، چنين واقعيت آشكاري را انكار ميكند، گمان نميكنم بعد از مصاحبهاش گرفتار عذاب وجدان نشود، به خصوص كه او به اشعار شعراي بزرگي چون متنبي و سعدي و حافظ اشتياق از خود نشان ميدهد. شعراي بزرگي كه اشعارشان مالامال از حكمت و ستايش از شجاعت و مروت و صداقت و... است.
پس از چاپ ديوان متنبي آيا هنوز بر متون كلاسيك كار ميكنيد يا تغيير جهت دادهايد؟
اولا اين را بگويم كه همزمان با كار روي جلد دوم ديوان ابوالطيب به واسطه اصرار بعضي از دانشجويان، ترجمه «تاريخ جامع و قديم ادبيات زبان عربي» از حنا الفاخوري را آغاز كردم و درست همزمان با چاپ جلد نخست ديوان متنبي، جلد دوم از ترجمه، دو جلد 500 صفحهاي اين كتاب پرحجم را چاپ و منتشر كردم. همچنين در سال 1402چهار ترجمه ديگر را به اتمام رساندم و آنها را در آغاز نيمه دوم همين سال چاپ و منتشر كردم؛ از جمله جلد دوم ديوان متنبي. دوم، ترجمه و شرح جلد سوم «المجاني الحديثه» نوشته الأب شيخو است كه شامل چند هزار بيت از شعراي بنام دوران بنيعباس است. سوم، حافظ و ابن الفارض. چهارم، ترجمه و توضيح «نظريه الشكلانيه» يا همان نظريه فرماليسم.
نظريه فرماليسم؛ اين كار شما بايد بديع باشد؛ زيرا با پديد آمدن اين نظريه بعدها شاهد تحولات مهمي در نظريهسازي و گسترش دو نظريه مهم ديگر يعني ساختارگرايي و نشانهشناسي شديم. درباره محتواي اين كتاب و آنچه خواسته به موضوع فرماليسم بيفزايد، همچنين درباره نويسندهاش بگوييد.
بله، اعجاب شما نسبت به اين موضوع بجاست. در اين باره نخست لازم ميدانم بگويم كه نظريه فرماليسم از ابداعات ادباي روس در آغاز قرن بيستم بوده است. آنها كشف كردند كه براي فهم متون به ويژه متون ادبي بايد به متن نوشتار دقت و آن را تجزيه و تحليل كرد و جستوجو و پژوهش درباره زندگينامه و شرايط اجتماعي مولف اهميت چنداني ندارد. نظريهپردازان روس به اثبات اين مدعا اكتفا نكردند، بلكه حولوحوش اين نظر بديع، به مقولههاي فراوان ديگري پرداختهاند و درباره هر كدام دلايل علمي عرضه داشتهاند؛ درباره وجوه تمييزدهنده شعر و تفاوت نثر عادي با آن. درباره داستانهاي كوتاه و بلند، ازجمله درونمايهها و بنمايههايشان، درباره محور همنشيني و جانشيني، درباره داستان بلند چندآوايي و ويژگيهايش، درباره وظايف مشترك شخصيتها در حكايتهاي قديم و شگفت، درباره سپهر نشانهاي و عملكرد فرهنگها بر رفتارهاي مختلف انسان و صدها موضوع مهم ديگر. همچنانكه به آنچه مربوط به دانش ساختارگرايي و نشانهشناسي ميشود سخنان اساسي گفته شده و اصولا اين دو دانش زاده فرماليسم روسي يا به شدت تحت تاثير آن بودهاند. ناگفته نماند كه اين نظريه بديع در دهه شصت ميلادي در اروپاي غربي رواج يافت؛ همچنانكه در كشورهاي عربي و ايران در دهههاي پايان قرن بيستم وارد دانشگاهها شده است. دكتر جميل حمداوي مولف اين كتاب، خود از نويسندگان مشهور كشور مغرب است و درباره نظريه جديد ادبي يد طولايي دارد. اصولا ادباي مصر و شمال آفريقا پيش از ديگر ملل اسلامي از پديد آمدن اين نظريه استقبال كردند و جهت رواج دادنش بسي كوشيده و ميكوشند.
علاوه بر كتابهايي كه ذكر كرديد، آيا كتابهاي ديگري هم منتشر كردهايد و علاوه بر اينها كتب ديگري در دست چاپ داريد؟
بله، از چهار كتاب ديگر اسم نبردم؛ يكي «سپيدهدمان اسلام» با ترجمه كتاب فجرُ الاسلام و ديگري «چهرهها و رويدادهايي كه قرن بيستم را تغيير دادند» با ترجمه كتاب الوجوه والأحداث التي غيرّت القرن العشرين و ترجمه و تعليق بر «البدايع» از شيخ محمدتقي شيخ. همچنين كتاب ديگري به زبان عربي بهطور مشترك تاليف كردم به نام «نصوص نثريه للعهد الثاني لبني العباس» كه توسط انتشارات پيام نور منتشر شد. دو كتاب ديگر هم دارم كه در حال كار بر آنها هستم. يكي خلاصهسازي و تحليل رمان «صد سال تنهايي» اثر گابريل گارسيا و دوم «نافذه علي الإبداع الشعري» يا نگاهي به روشهاي ابداع در شعر است.
با اين دو كار معلوم ميشود كه قدم به جهان زيباشناسي، نقد شعر و همچنين نقد و تحليل متون داستاني گذاشتهايد. لطفا هم در اين باره سخن بگوييد و هم اينكه چرا رمان «صد سال تنهايي» را براي نقد و تحليل برگزيديد؟
اين امر طبيعي است به چند دليل؛ نخست اينكه يكي از اركان اصلي زيباشناسي و نقد شعر همانا شناخت صنايع بلاغي است؛ امري كه از آغاز پژوهشهايم با آن سر و كار داشتم و همزمان دست به مطالعه انواع كتب بلاغي ميزدم. دوم اينكه اصولا كار ترجمه مترجم را به سوي تاليف و نويسندگي سوق ميدهد؛ زيرا به مرور زمان از راه ترجمه معلومات وافري كسب ميكند. سوم اينكه ورود به نظريه جديد ادبي زمينه تحليل متون ادبي از جمله شعر و داستان را در من قويتر كرد؛ زيرا در اين نظريه به ويژگيهاي اساسي شعر و متون داستاني پرداخته شده و در مورد آنها به گونهاي علمي نظريهپردازي شده است. البته در رابطه با شعر، چند سال است كه به جمالشناسي و نقد آن دست ميزنم. در مورد رمان «صد سال تنهايي» علاوه بر درونمايههاي جذاب و پراهميتش نوع و شيوه داستانسرايياش هم مرا به خود جذب كرد و آن واقعگرايي جادويي است. در طول داستان اموري رخ ميدهد يا نشانههايي پيش روي شخصيتها ظاهر ميشود كه بر اساس آنها آينده را پيشبيني ميكنند. ضمن اينكه اتفاقات مهيجي در داستان رخ ميدهد و به گونهاي زيبا روايت ميشوند؛ امري كه دلالت بر حكمت و مهارت و پختگي كار نويسنده دارد.
هر چند شما اصراري براي معرفي و تبليغ كتابهايتان نداريد ولي با توجه به مرجع بودن كتابهايتان براي چند رشته در تحصيلات تكميلي، ضرورت دارد خوانندگان ارجمند را جهت دسترسي به آنها مطلع كنيد.
كتابهايم را ميشود از چند راه به دست آورد: 1 ـ از راه تماس با شماره تلفني كه در وبسايت بنده (ديلمي) يا انتشارات مِشول ذكر شده و درخواست كتاب مورد نظر. 2 ـ به شكل خريد آنلاين از برنامه ديجيكالا. 3 ـ به زودي و از راه كتابفروشي ديجيتال (فيديبو) كتابهايم تدريجا عرضه خواهند شد كه براي مخاطبان عزيز ارزانتر و سهلالوصولتر خواهد بود.
در آخر اگر صحبت خاصي داريد لطفا به اطلاع خوانندگان روزنامه اعتماد برسانيد.
صحبت آخر اينكه، بنده عادت به تبليغ و معرفي آثارم حرص و ولع ندارم و اصرار هم نميكنم. اگر نبود مصاحبه دكتر منوچهريان با نشريه خوزيها و گفته او: «افسوس از ترجمه خشك و خالي از ديوان متنبي -غير از ترجمه خودش- شايد من عجله براي انجام اين مصاحبه نميداشتم و اين پيشامد شبيه آنچه براي من در گذشته اتفاق افتاد و از چند گزينه انتخاب محروم شدم، است. من به دنبال عدم موفقيت در رسيدن به سه هدف احساس كردم كه لطف الهي مرا وا ميدارد كه به كاري مهمتر و برخوردار از شأن و منزلتي والاتر بپردازم؛ كاري ماندني و كوثرمانند.
از يكي از دانشجويانم شنيدم كه آقاي منوچهريان هم روي ترجمه ديوان متنبي كار كرده است. گمان ميكردم مترجم هر دو جلد ديوان متنبي را ترجمه كرده، اما ديدم نيمه ديگر ديوان را ترجمه نكرده، ضمن اينكه شيوه كار او بر اساس نوع قافيه و شيوه كار من با بهرهگيري بر اساس گذشت زمان است.
دكتر جميل حمداوي مولف كتاب «النظريه الشكلانيه» خود از نويسندگان مشهور كشور مغرب است و درباره نظريه جديد ادبي يد طولايي دارد. اصولا ادباي مصر و شمال آفريقا پيش از ديگر ملل اسلامي از پديد آمدن اين نظريه استقبال كردند و جهت رواج دادنش بسي كوشيده و ميكوشند.
سایر اخبار این روزنامه
فریاد دانشجویان امریکا
كارگري كه يسنا را دزديده بود قصد فروش او را داشت
« بيبي» قرباني توافق امنيتي امريكا و عربستان؟
فتح دروازههاي شعر عرب با مفتاحِ «فُرم»
جستوجو بین امر واقعی و امر خیالی
تالاب انزلي نميميرد اگر...
سرگرمي جديد خودرويي
هوانوردي ايران در پايان خط؟
شلیک کینه به قلب زیبا
عقل هم خوب چیزی است
ميوههاي ممنوعه
10 سال پس از طرح تحول سلامت
تماشاگران زن و سیاستهای جنسیتی
چرا سيلها مكررا موجب خسارت ميشوند؟
قاچاق انسان تهديدي عليه امنيت ملي- بينالمللي
فرگشت خرد انسان از آنتروپوسنتريسم به بايوسنتريك و ...
به سمتِ شادابي شهر!
سفري به تاريخ با طعم سفرنامه
آنچه باید از قانون هنگام خشونت خانگی بدانیم
در ستایش شجاعت برای به پرسش کشیدن
فرصتهاي كوچك و سرنوشت ملتها
عقل هم خوب چیزی است
ميوههاي ممنوعه
10 سال پس از طرح تحول سلامت
تماشاگران زن و سیاستهای جنسیتی
چرا سيلها مكررا موجب خسارت ميشوند؟