روزنامه اعتماد
1403/02/18
قدرت بازدارندگی ایران
محمد بیات، کارشناس مسائل خاورمیانه؛ برنامه «خط» به همت محمدحسین امانی و با همکاری خانه اندیشهورزان در ششمین قسمت از برنامههای گفتوگو محور خود به مساله بازدارندگی اتمی در ایران پرداخته است. در این مناظره علیاکبر دارینی به عنوان کارشناس مسائل منطقه در شبکه الجزیره (موافق) و دکتر ساسان کریمی مدرس روابط بینالملل در دانشگاه تهران (مخالف) به گفتوگو درباره راهبرد جمهوری اسلامی ایران در قبال بازدارندگی اتمی پرداختند. در ادامه این گزارش علاوه بر مرور فرازهای مهم این مناظره، به بررسی نظرات و آراي سایر کارشناسان حوزه مطالعات امنیت و سیاست خارجی خواهیم پرداخت.افزایش قدرت بازدارندگی ایران در خارج از مرزهای ملی
علی دارینی: در حوزه سیاست خارجی سیاستهای امنیتی-دفاعی جمهوری اسلامی ایران بر پایه بازدارندگی و دفاع رو به جلو هست. دفاع رو به جلو را هم میتوانیم بازدارندگی نامتقارن تعریف کنیم. از آنجایی که رقبا و دشمنان ایران از قدرت نظامی بالایی برخوردار هستند و توازن قوا وجود ندارد، ایران در این ۴۰ سال به دنبال افزایش قدرت بازدارندگیاش رفته است. اما همزمان با افزایش قدرت بازدارندگی متعارف که بیشتر بر پایه توان موشکی، پهپادی و همچنین گسترش قدرت دریایی بوده، ایران در زمینه هستهای پیشرفتهای شگرفی در این سالها به دست آورده است، اما دکترین جمهوری اسلامی در زمینه هستهای ساخت سلاح اتمی نبوده و تا امروز هیچ نشانهای مبنی بر اینکه ایران به سوی ساخت سلاح اتمی گام برداشته، وجود ندارد. این را آقای برنز و اندیشکدهها و پژوهشگران بینالملل هم تایید میکنند که ایران از توانایی ساخت سلاح اتمی برخوردار هست اما هیچ نشانهای از اینکه تصمیم سیاسی برای ساخت سلاح اتمی گرفته باشد، وجود ندارد. بنابراین امروز ایران از توانمندی ساخت سلاح هستهای و اتمی برخوردار است و به یک قدرت هستهای در آستانه تبدیل شده اما از اینکه بخواهد به شکل فیزیکی بمب اتمی تولید کند تا امروز یک چنین تصمیم نگرفته و نشانهای هم وجود ندارد که چنین تصمیمی را در آینده نزدیک خواهدگرفت.
... من فقط چند جمله اضافه کنم. اطلاعات فنی را من میخواهم بدهم. تازهترین گزارش آژانس میگوید که ایران در حال حاضر ۵۵۲۵۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با درصدهاي مختلف دارد. شما در تئوری برای ساخت یک سلاح اتمی خام ۲۰ تا ۲۵ کیلوگرم اورانیوم غنیشده ۹۰درصد یا بالاتر نیاز دارید. اگر این را بیایید به ۶۰درصد تبدیل کنید، میشود چیزی حدود ۴۰ کیلوگرم و این را بیاید به ۲۰درصد تبدیل بکنید چیزی بین ۲۰۰ تا ۲۵۰ کیلوگرم هست و اگر عقبتر بروید بخواهید به ۲ونیم تا ۵درصد تبدیل بکنید، به ۱۲۰۰کیلوگرم میرسد. بنابراین شما ۱۲۰۰ کیلوگرم ۳ونیم درصد داشتهباشید تبدیل میشود به ۲۵ کیلوگرم ۹۳ درصد؛ این برای ساخت یک سلاح اتمی خام هست. درحال حاضر ایران ۱۲۱کیلوگرم اورانیوم غنی شده ۶۰درصد دارد. بنابراین در تئوری برای ساخت ۳ بمب اتمی کافی است. ۷۱۲ کیلوگرم هم ۲۰درصد دارد. این هم برای ساخت ۳ سلاح اتمی کافی است و نزدیک به ۴۷۰۰ کیلوگرم هم 3 و نیم درصد دارد که این هم برای ساخت ۴ بمب اتمی کافی است. یعنی روی هم رفته شما دستکم ۱۰ سلاح اتمی میتوانید با این مواد هستهای تولید کنید. اما همانطور که عرض کردم نفس این توانمندی و داشتههای استراتژیک قدرت بازدارندگی شما را بالا میبرد و در شرایطی خاص از حمله تمامعیار و نظامی جلوگیری میکند اما اگر این شرایطی که عرض کردم نداشته باشد شکست میخورد و براساس آنچه که در منابع باز موجود هست، ایران هیچ تصمیم برای ساخت سلاح اتمی نگرفته و هیچ نشانهای وجود ندارد که میخواهد به این سمت گام بردارد.
بازدارندگی ایران براساس امور متعارف گذاشته شده است
ساسان کریمی: بازدارندگی در سیاست خارجی بهطور کلی یک معناست و روابط بینالملل انعکاسی از عناصر قدرت است. عناصر قدرت در حوزه سیاست خارجی محدود به عنصر نظامی نیست، عناصر مادی هستند، به اصطلاح منافع ارزی و زمینی هست و عناصر معنایی هست حتی در رئالیسمترین کتابهای مرجع کلاسیک هم که شما نگاه بکنید در روابط بینالملل، عناصر معنایی مثل انسجام ملی، همکاریهای بینالمللی، کیفیت دیپلماسی و... مدنظر هست. بنابراین آن چیزی که بازدارندگی واقعی را تولید میکند، انعکاسی از همه این عناصر قدرت هست.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی اساسا بازدارندگی خودش را از ابتدا براساس امور متعارف گذاشته است. حتی شما میبینید که در جنگ ایران و عراق هم ما یک معذور و ابای کاملی از سلاح کشتارجمعی داشتیم و حتی سلاحهای متعارف را هم ما در مناطق مسکونی استفاده نمیکردیم که این خیلی هم دور از امر مرسوم در جنگهای میان کشورها نیست ولی ما این کار را نمیکردیم. بنابراین میشود دانست که یک وجه مشروع و درواقع دغدغه مشروعیت آن عملی که در حال انجام هستیم هم برای جمهوری اسلامی هم در اصول بازدارندگیاش مهم بوده است. بنابراین همانطوری که مقامات هم همیشه گفتهاند بازدارندگی هستهای نه نیاز جمهوری اسلامی است و نه اولویتش. بنابراین تحلیل اصلی هم که وجود دارد در مقامات تصمیمگیر و لایههای تصمیمساز، طوری که به نظر میآید این است که به هیچ عنوان این را رفع خطر نمیدانند بلکه بیشتر ایجاد خطر میدانند داشتن سلاح هستهای را؛ کما اینکه اصلا اگر اینطور نبود، داشتن سلاح هستهای شاید در آن آشوبهای بعد از فروپاشی بلوک شرق در ابتدای دهه ۹۰ در کشورهای تازه استقلالیافته، خیلی رسیدن به سلاح هستهای از طریق خریدن آن، توسط بازار سیاهی که تولید شدهبود خیلی آسانتر از متحمل شدن دو دهه تحریم و غیره بود.
... این را از آقای عراقچی نقل میکنم که در مذاکرات به ایشان گفته بودند که شما برای چه میخواهید اصلا این موضوع را اگر که بمب و سلاح هستهای نمیخواهید، خب این برق مگر چقدر برای شما میارزد؛ ایشان جواب هوشمندانهای دادهبود که شما برای چه رفتید ماه؟ یعنی اگر قرار باشد فقط هزینه-فایده را ببینید یعنی اقتصادی باشد، شما پروژه رفتنتان به ماه یک پروژه کاملا غیر اقتصادی بوده. ولی هویت شما و عنصر تصمیمگیری در داخل یک موضوعی است که ابتدا شاید موضوع هستهای ما این نبوده ولی به مرور با پافشاری طرفهای مقابل به یک مساله حاکمیت و هویتی مبدل شده است.
اکسیر بازدارندگی یا آنچه یافت می نشود!
/ منصور براتی، پژوهشگر مسائل اسرايیل- جنگ اسرايیل در غزه و فاز جدید تقابل مستقیم تهران و تل آویو باعث شده دیگر بار موضوع تکمیل سپر موشکی و بازدارندگی اتمی در ایران جدی شود. اگرچه نویسنده این سطور به هیچ عنوان قصد ندارد اهمیت تسلیحات اتمی در توسعه قدرت دفاعی کشورها را انکار کند، اما به نظر میرسد برای دستیابی به این مقصود نیازمند درنظر گرفتن چند گزاره تکمیلی نیز هستیم که معمولا آنها را در ادبیات و دفاعیات هواداران این تسلیحات نمیبینیم. به بیان دیگر هواداران این تسلیحات، از آنها به مثابه اکسیری حیاتبخش و مصونیتساز در برابر تهدیدات کلاسیک و راهبردی یاد میکنند. با توجه به حوزه تخصصی خود به سراغ مهمترین مثال موجود در خاورمیانه یعنی اسرايیل میروم. تلاشهای اسرايیل برای دستیابی به فناوری تولید تسلیحات اتمی در دهه 1950 به نتایج اولیه رسید و نخستین سلاح عملیاتی هسته ای اسرايیل در دسامبر 1966 آماده بهرهبرداری شد. با وجود اینکه اسرايیل به تسلیحات اتمی مجهز شده بود دولت مصر در ژوئن 1967 دسترسی تلآویو به خلیج عقبه را مسدود کرد. این اقدام مصر اعلان جنگ تلقی شد و اسرايیل را به حملهای پیشدستانه وادار کرد که به جنگ 6 روزه منتهی شد.
از سوی دیگر دو دولت مصر و سوریه در سال 1973 تنها 6 سال پس از جنگ قبلی در اقدامی غافلگیرانه اسرايیل را از شمال و جنوب مورد تهاجم قرار دادند. این جنگ که در تاریخ با عنوان «یوم کیپور» معروف است بسیاری از مفروضات نظامی و امنیتی اسرايیل را دچار تحول ساخت، بهطوری که انگیزههای اسرايیل برای مذاکره با همسایگانش و دستیابی به صلح با آنها افزایش یافت و گفته میشود توافق کمپ دیوید 1978 محصول جنگ یوم کیپور است. در حقیقت حمله غافلگیرانه یوم کیپور 1973 یکی از مبرزترین مثالهایی است که به ما نشان میدهد تسلیحات اگرچه به توسعه بازدارندگی دولتها در برابر دشمنانشان کمک میکند، اما نه دولت واجد قدرت اتمی را از «جنگ کلاسیک» مصون میدارد و نه بازدارندگی آن را کامل میکند. به جز تجربه رویارویی نظامی در سطح کلاسیک و دولتی، در تاریخ معاصر خاورمیانه شاهد مثالهای پرشماری از تهاجم جنبشها و گروههای فرودولتی به اسرايیل هستیم؛ سازمانآزادیبخش فلسطین و گروههای چپگرا طلیعهداران این حملات بودهاند و از دهه 1980 به بعد با شکلگیری و توسعه جریان مقاومت در غزه و لبنان، این گروهها به اصلیترین تهدید اسرايیل مبدل میشوند که توانایی انجام حملات آفندی علیه این قدرت هستهای را دارند.
در ژانویه 1991 حملات موشکی دولت وقت عراق به رهبری صدام، به اسرايیل نیز دیگر بار حملهای در سطح کلاسیک به یک قدرت اتمی محسوب میشود که تقریبا هیچ واکنشی از سوی تلآویو را در پی نداشت. حمله هفتم اکتبر 2023 حماس نیز که 50 سال پس از جنگ یوم کیپور بار دیگر یک تهدید موجودیتی علیه تلآویو ایجاد کرد نیز دیگر بار نشان داد «بازدارندگی کامل» از طریق تسلیحات اتمی در برابر پدیدههای فروملی افسانهای بیش نیست. درنهایت و از همه مهمتر حمله موشکی-پهپادی ایران به اسرايیل در روز 14 آوریل 2024 که پاسخی به حمله هوایی تلآویو به کنسولگری ایران در دمشق بود نیز دیگر بار نشان داد قدرت اتمی نمیتواند برای اسرايیل مصونیت کامل ایجاد کند.
بمب اتم چند؟
بردیا عطاران، پژوهشگر مسائل عربستانسعودی- برخی میگویند بمب اتم بسازیم. اصلا چه کسی است که مخالف ساخت آن باشد؟ اما چرا بسیاری از کشورها -ازجمله کشور ما- به سمت آن نمی رود؟ چون در مقام هزینه- فایده، «ضرر ساخت سلاح اتمی در شرایط کنونی کشور برای ما بیشتر از منافع آن است.» تنها زمانی ساختن سلاح اتمی برای ایران صرفه پیدا میکند که «بقاء» کشور در خطر بیفتد. ما در دنیایی زندگی میکنیم که در 14 آوریل 2024 یک کشور غیراتمی به یک واحد سیاسی اتمی حمله کرد و آن واحد سیاسی اتمی به دلیل «انزوای بیسابقه» نتوانست از این توانمندی خود نامی ببرد چه آنکه از آن استفاده کند.
ساخت سلاح اتمی (با فرض اینکه دانش ساخت چنین سلاحی میسر باشد) توسط چین و روسیه نیز شدیدا محکوم میشود و نه تنها در فضای سیاسی بلکه در حوزههای اقتصادی نیز وضعیت کشور پیچیدهتر خواهد شد. دربازخوانی تجربه ساخت سلاح اتمی توسط تمامی کشورها، همیشه یک کشور اتمی، یک عضو جدید را زیرچتر اتمی خود آورده است. برای ما چه کسی این چتر را فراهم میکند؟ این درحالی است که رهبرانقلاب اسلامی صریحا حکم به حرمت ساخت چنین سلاحی داده است و حکم ایشان نه تنها بر مقلدان که بر کارگزاران جمهوری اسلامی نیز فریضه محسوب میشود.به دیگرسخن، علاوه بر اینکه تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی ضد منافع ملی است ضدمصالح دینی نیز هست.
در انتها باید گفت که اگر دومینوی سلاح اتمی در منطقه غرب آسیا ایجاد شود یکی از بزرگترین بازندهها، ایران خواهد بود، چراکه به تثبیت نظم فعلی منطقه به معنای محرزشدن دست برتر کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس، رژیم صهیونیستی و تضعیف کشورهای محور مقاومت منجر خواهد شد. ایرانیها طی تجربه زیسته خود در این فلات متوجه شدهاند که کالای گرانبهای امنیت را به صبر و مجاهدت آهسته و حتی پرهزینه به دست میآورند نه یک شبه و با ساخت سلاح. هزینه ساخت سلاح اتمی سنگین است، حال باید کسانی که مدافع آن هستند بگویند این هزینه سنگین را چه کسی باید پرداخت کند؟
چتر هستهای و کمرنگ شدن سناریوهای شبیهسازی شده در عصر نوین
ساناز نفیسی، روزنامهنگار- چتر هستهای را میتوان در قاب ضمانت امنیتی تبیین کرد، بدین معنا که کشوری که دارای تسلیحات هستهای است، متعهد میشود از کشورهای متحدی که مجهز به چنین زرادخانهای نیستند، محافظت کند. هدف از این اهرم، جلوگیری از حملات هستهای به کشورهای غیرهستهای است. درحالی که بازیگران مجهز به سلاح هستهای تمایل دارند در ارتباط با مسائل و هنجارهای مرتبط با این تسلیحات در کنار حامیان مسلح هستهایشان قرار بگیرند، غالبا تضاد منابع و اولویتها آنها را رویارو یا در دو جهت متفاوت قرار خواهد داد. هرچند تا زمانی که بازدارندگی گسترده دارای بعد هستهای باشد، متحدان باید بین فشارهای هنجاری برای حمایت از خلع سلاح هستهای و تعهدات اتحادی که حداقل به حمایت منفعلانه برای اقدامات بازدارندگی هستهای نیاز دارند، تعادل برقرار کنند. اصطلاح چتر هستهای در دوران جنگ سرد به شکلی برجسته کاربرد داشت. گروهی از تحلیلگران بر این باورند که قدرتهای هستهای بالاخص ایالاتمتحده به واسطه زرادخانه هستهایشان تلاش داشتند تا نوعی بازدارندگی تعریف کنند. در دوران جنگ سرد، تضمینها عمدتا بر تهاجمات نظامی شوروی متمرکز بود و حالا واشنگتن درصدد است تا از متحدانش در شرق آسیا و اروپا در برابر تهدیدهای هستهای و غیرهستهای بازیگرانی چون چین و روسیه و کرهشمالی حراست کند. در همین راستا گروهی از نخبگان فعال در عرصه سیاست خارجی واشنگتن باور دارند که توسل به چتر هستهای در عصر جدید محدودیتهایی را بر رقبای ایالاتمتحده تحمیل کرده و همزمان احتمال اشاعه هستهای را در میان متحدان این بازیگرکاهش میدهد و در نتیجه به صلح و ثبات جهانی کمک میکند؛ گزارههایی که به واسطه گسترش دامنه بحران هستهای زیر سوال رفتهاند و قدرت تعهدات امنیتی واشنگتن را به شکلی منفی تحت تاثیر قرار داده است.
در این میان هستند گروهی که باور دارند بازدارندگی گسترده با یک پارادوکس دلهرهآور همراه است. بدین معنا که با برجستهتر شدن تهدیدات، احتمال ورود ایالاتمتحده به رویاروییها نیز افزایش پیدا کرده است. هرچند مداخله احتمالی واشنگتن تحتتاثیر دو گزاره افکار عمومی در امریکا و معاهدات امنیتی و ترتیبات غیررسمی دو یا چندجانبه میتواند های متفاوتی را ترسیم کند.طبیعتا این دو مقوله قادرند پویایی هستهای ایالاتمتحده را به نحوی تحتتاثیر خود قرار دهد. بازدارندگی هستهای پدیدهای نخبهمحور است که در میانه مذاکرات دیپلماتیک حاصل شده است. تصورات یک جامعه ممکن است با برداشت نخبگان ملی و سایر مردم عادی متفاوت باشد. به عنوان مثال علاوه بر این، ظهور رهبران پوپولیست چون دونالد ترامپ که جدا از نهادها و هنجارهای سنتی فعالیت دارند نیز میتوانند معنای چتر هستهای و بازدارندگی حاصل از آن را تضعیف کند. در چنین ساختاری شاهد رویارویی تفاسیر جدید و ارتدوکس نخبگان خواهیم بود.
با این حال، بحران کرهشمالی و تهدیدهای دو ساله روسیه مبنی بر استفاده از سلاح هستهای تاکتیکی زیر چتر هستهای سناریوهای شبیهسازی شده را مورد تردید قرار داده است. برخی دادههای مطالعاتی تمایل عمومی ایالاتمتحده به استفاده از سلاحهای هستهای را نشان میدهد، مولفهای که در تضاد با تابو هستهای و احساسات حامیان خلع سلاح در ایالاتمتحده قرار گرفته است. حال سوال این است که آیا این یافتههای پیشگامانه با تنشهای ذاتی در باب حفاظت از متحدان ایالاتمتحده زیر چتر هستهای در تعامل است؟ باید خاطرنشان کرد که بحران بازدارندگی گسترده میتواند سه پویایی مهم را دربر بگیرد؛ مواردی چون توسل به سلاح هستهای برای مقابله با تسلیحات هستهای استفاده شده علیه متحد امریکا، افکار عمومی و میزان تاثیرگذاریاش بر تصمیمهای هستهای و تهدید تلافیجویانه هستهای. این عناصر -که در متن مناقشه ایالاتمتحده و کرهشمالی و حتی روسیه مورد بحث قرار گرفتهاند- آزمونی قوی برای نقش افکار عمومی در شکلدهی به نتایج بحران هستهای است. پس میتوان گفت با توجه به پویایی بحرانها، نظریهها بین رویارویی هستهای نامتقارن (یک بازیگر هستهای و بازیگر غیر هستهای) و متقارن (دو بازیگر هستهای) در نوسان هستند. هرچند کماکان متغیرهایی چون افکار عمومی، قابلیتهای رقبا و پتانسیل تنشها میتواند استراتژی بازدارندگی هستهای را به اشکال متفاوت تحتتاثیر قرار دهد و بازتعریف کند.
سپر هستهای ایران، ماندن بر سر میز مذاکره
پرستو بهرامیراد، روزنامهنگار - پرونده هستهای ایران در تمام این سالها راه پر پیچ و خمی را طی کرده است. متاسفانه این پرونده بیش از اینکه درخصوص مسائل فنی هستهای باشد، بعد سیاسی پررنگی پیدا کرد. در دولت محمود احمدینژاد شرایط پرونده هستهای ایران به میزانی دچار بحران شد که کار ایران به مرحله تحریمهای شورای امنیت رسید. بعد از آن با شروع مذاکرات علیاکبر صالحی و بعد محمدجواد ظریف روند تغییراتی داشت و در نهایت برجام شکل گرفت. اما در این بین برخی معتقد بودند که ایران باید بمب هستهای میساخت و بعد پای میز مذاکره مینشست. برخی هم از بدتر شدن شرایط و بنبست بیشتر و احتمال جنگ در صورت ساخت بمب اتم میگویند.
بدون شک ایران از روز نخست هدف ساخت بمب هستهای را نداشته است. با شرایطی هم که پرونده هستهای ایراد در دولت احمدینژاد پیدا کرد، راهی جز مذاکره باقی نمانده بود. اگر ایران به سمت ساخت بمب حرکت میکرد، با وجود تحریمهای شورای امنیت بهشدت شرایط سختی پیدا میکردیم و حتی ممکن بود روند مذاکراتی نیز شکل نگیرد. برجام راه نجات ایران از تحریمهای شورای امنیت و ادامه روند صلحآمیز هستهای بود. با خروج دونالد ترامپ از این توافقنامه بار دیگر بعد سیاسی پرونده برجام نمود پیدا کرد. متاسفانه تا امروز نیز احیای این پرونده رخ نداده است. البته طبق برجام یک سال بیشتر به بررسی صلحآمیز بودن هستهای ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی باقی نمانده و به زودی دیگر پرونده هستهای ایران یک بحران امنیتی محسوب نمیشود. اما با شرایط ایجاد شده بعد از خروج ترامپ از برجام و تحریمهای گسترده ایران، همچنین قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی و خروج گام به گام ایران از بندهای برجام، ممکن است طرفهای باقی مانده در این قرارداد به سمت فعال کردن مکانیسم ماشه بروند. البته از آنجایی که پرونده هستهای ایران کاملا به مسائل سیاسی و امنیتی مربوط میشود، باید روند برخورد را هم از همین منظر بررسی کرد.
خاورمیانه این روزها شرایط ملتهب و نگرانکنندهای را طی میکند و بدون شک نه غربیها و نه روسیه و چین خواهان ساخت بمب هستهای از طرف ایران نیستند، از این رو سعی دارند به هر شکلی تعامل ایران و آژانس حفظ شود. از سوی دیگر کشورهای منطقه نیز همیشه واهمه ساختن بمب از سوی ایران را دارند و سعی دارند تهران را سر میز مذاکره نگه دارند. در حقیقت ایران نیز میداند سپر هستهای در این خواهد بود که با آژانس همکاری کند، در صورتی که کشورهای عضو برجام و حتی منطقه سعی بر بهبود شرایط داشته باشند و تا حدودی خواستههای ایران را دنبال کنند. اما با تمام این موارد باید دستگاههای دیپلماسی هوشمندی بیشتری خرج کنند تا هر چه زودتر میز مذاکره احیای برجام، نفس تازهای بگیرد و تحریمهای کشور روی این میز لغو یا تعلیق شود. در زمانی که توپ در زمین ایران است باید سعی شود به خوبی پرتاب و امتیازات مناسب از طریق مذاکره دریافت شود تا قبل از اینکه بار دیگر با قطعنامههای متعدد در شورای امنیت روبهرو شویم.
آیا دستیابی به سلاح هستهای بازدارندگی ایجاد خواهد کرد؟
نیلوفر صالحی، کارشناس مسائل خاورمیانه- جنگ به عنوان پدیدهای مخرب در تاریخ زیست بشر شناخته شده است. در این میان دولتها با اهداف متفاوت و درنهایت برای به ثمر رساندن منافعشان به سمت گزینه جنگ تمایل پیدا میکردند. اما آنچه که چهره جنگها را از یکدیگر متمایز میکند؛ ابزارهای مورد استفاده در جریان این رخداد شرور بوده است. یکی از مهمترین و مخربترین آنها استفاده از بمب اتم است. نخستین بمب اتم در سال 1945 در میانه جنگ جهانی دوم درامریکا ساخته و مورد آزمایش قرار گرفت. همچنین امریکا به عنوان اولین وتنها کشوری است که از بمب اتم با حمله به دو شهر ژاپن استفاده کرده است. در میان سوالی مطرح میشود؛ اگر به صورت بالفعل داشتن سلاح هستهای برای کشوری، امتیاز بازدارندگی و توانایی اعمال تهدیدات برای طرف مقابل را دارد که از جنگ جلوگیری کرده و صلح را برقرار میکند، پس چرا در سال 1945 امریکا از این سلاح استفاده نظامی کرد؟ در پاسخ به این سوال معمولا دو دیدگاه مطرح است؛ اول آنکه بازدارندگی هستهای زمانی اتفاق میافتد که دو طرف دارای سلاح هستهای باشند. به این معنا که بهکارگیری سلاح هستهای علاوه بر نابودی طرف مقابل، برچیده شدن آغازگر جنگ را نیز به دنبال دارد (ژاپن هستهای نبود). بنابراین دو طرف درگیر به هیچ وجه از آن استفاده نخواهند کرد. دوم بازدارندگی از نوع هستهای به معنای تهدید به درد شدید است که تنها از میزان شروع درگیری و جنگ جلوگیری میکند، اما وقوع جنگ و استفاده از جنگافزارهای هستهای را به صفر نمیرساند.
هستهای بودن از طرفی در جهانی که شاخصهای قدرت ازجمله قدرت نظامی وزنه واحدهای سیاسی را نشان میدهد برای حفظ و بقای کشورها لازم است. همانگونه در شبه قاره هند، پاکستان به دلیل مقابله و هم وزن شدن با رقیب خود یعنی هند، دستیابی به بمب اتم را از برقراری رفاه شهروندانش مهمتر دانست. از طرفی دیگر به دلیل عواقب پرخطری که این نوع سلاح دارد ازجمله: اوج گرفتن مسابقات تسلیحاتی میان کشورها، آلودگی هستهای و... که میتواند بشر را به دوران قبل از تاریخ بکشاند. بنابراین میتوان گفت: اگرچه هستهای شدن بازدارندگی ایجاد میکند (مخصوصا در منطقهای که دیگرقدرتهای سیاسی به آن رسیده باشند)، اما این بازدارندگی به صورت سخت و فشرده بوده و در این مخمصه بودن برای همیشه ضامن امنیت نخواهد بود.
بازدارندگی هستهای؛ پاسخی ساده به معمای پیچیده امنیت در خاورمیانه
محمد بیات، کارشناس مسائل خاورمیانه - با تشدید «جنگ سایهها» میان ایران و اسرايیل و افزایش احتمال برخورد مستقیم میان این دو قدرت منطقهای، کارشناسان روابط بینالملل بیش از گذشته به دنبال فهم موازنه قوا میان تهران- تلآویو هستند. گروهی معتقدند که اساسا جمهوری اسلامی ایران طی سالهای اخیر توانسته با دنبال کردن استراتژی «حلقه آتش» تا دامنه شبکه مقاومت را تا مرزهای فلسطین اشغالی گسترش داده و به نوعی بازدارندگی در برابر اسرايیل دست یابد. در سوی مقابل اما گروهی دیگر با اشاره به سلسله ضربات رژیم صهیونیستی به منافع ایران (مانند حمله تروریستی به کنسولگری ایران در دمشق و ترور سردار زاهدی) معتقدند که اگر سطح تنشها میان ایران و اسرايیل افزایش پیدا کند تلآویو به دلیل برتری در حوزه فناوری نظامی، اشراف اطلاعاتی، بازدارندگی اتمی و درنهایت تکیه به متحدی قدرتمند همچون امریکا دست بالا را در برابر ایران دارد.
در چنین صحنهآرایی به نظر میرسد دستیابی ایران به سپر هستهای یا رسیدن به آستانه تولید این سلاح راهبردی نخستین گام برای ایجاد موازنه و برقراری صلح پایدار در منطقه پرآشوب خاورمیانه باشد. با آنکه دستیابی به بازدارندگی اتمی تا میزان قابلتوجهی بقای کشور و نظام سیاسی را تضمین میکند، اما تجربه عملیات توفان الاقصی و قرار گرفتن تلآویو در وضعیت ناامنی مستمر این درس را برای تهران داشت که کشور باید در سایر ابعاد نظامی، امنیتی و حتی اقتصادی و اجتماعی نیز دست به اصلاحات گسترده بزند. به عبارت دیگر برای پاسخ به معمای پیچیده امنیت در منطقه خاورمیانه لازم است تا ایران با تمرکز بر مکتب کپنهاگ سعی نماید تا میزان تهدیدات داخلی، منطقهای و بینالمللی را به حداقل کاهش دهد.
سایر اخبار این روزنامه
قدرت بازدارندگی ایران
تقلاي آخر براي احياي برجام!
حج امسال، حج برائت از دشمن جنايتكار صهيونيستي و حاميانش
پيشبيني دو دانشآموز
با «بيحجاب » برخورد ميكنيد يا با «بيحجابي » ؟
۱۰۲ سال هلالاحمر ایران
ارزشهاي رنگ باخته
به جاي داد زدن اضطراب را از بچهها بگيريم
تقابل توسعه با ميراث فرهنگي
شهر چيست؟ شهر كجاست؟
پيشبيني دو دانشآموز
«بيحجاب » يا «بيحجابي » ؟
۱۰۲ سال هلالاحمر ایران
ارزشهاي رنگ باخته
آسيب زدن به پزشكان و معلمان، خيانت به كشور است
همهچيز خوب است
ليست« اميد مردم»به دنبال تحول در نظام اداري و بهبود قانونگذاري است
هيچ عكسي ناديده نميماند
سيل، مهمان ناخوانده چند شهر ايران