وظيفه رسانه ملي آموزش مهارت‌هاي زندگي است

كشور ما از نبود آموزش و فرهنگسازي در بسياري از بخش‌هاي جامعه به ‌شدت رنج مي‌برد و اين وسط رسانه ملي كشور مي‌تواند با آموزش فراگير مهارت‌هاي زندگي براي مردم، فرهنگ عمومي را ارتقا ببخشد.
بايد پذيرفت كه با شرايط موجود جامعه، اكثريت مردم در ابتدايي‌ترين مسائل زندگي خود دچار خلأ و نقصان بوده و فاقد آموزش‌هاي عمومي و مهارتي‌اند. بخش اعظمي از گرفتاري‌هاي اجتماعي، مربوط به رانندگي و تصادفات و مرگ و ميرهاي جاده‌اي است. نقش و رسالت نهاد رسانه در آموزش و فرهنگسازي اين بخش بسيار بيشتر است. اكثريت مردم، فاقد دانش استفاده صحيح از شبكه‌هاي مجازي‌اند و همين موضوع باعث بروز گرفتاري‌هاي ناخواسته براي مردم و خانواده‌ها مي‌شود اما آنچنان كه بايد آموزش و فرهنگسازي لازم در اين زمينه‌ها صورت نمي‌گيرد، مگر به صورت هر از گاه و گذرا كه دردي را دوا نمي‌كند. استرس، تغذيه ناسالم و آلودگي هوا از عوامل اصلي بروز سرطانند كه چنين موضوعاتي باید با هشدارهاي مداوم آموزشي از طريق رسانه همراه باشند. پيامك‌هاي جعلي ارسالي به گوشي‌ها به راحتي باعث تخليه حساب‌هاي مردم مي‌شوند و هشدارهاي پليس در اين زمينه‌ها كافي نبوده و نيازمند ورود رسانه به اين گونه گرفتاري‌هاست. هنوز برخي مغازه‌داران و صاحبان دكه‌هاي كنار خيابان نمي‌دانند كه پت‌هاي آب معدني را نبايد جلوي آفتاب قرار داد، چرا كه باعث آلودگي آب داخل بطري مي‌شود و خطر سرطان را در پي دارد. موضوعي كه در عين سادگي چقدر مي‌تواند خطر آفرين باشد و متاسفانه آموزش‌هاي گسترده‌اي در اين زمينه‌ها وجود ندارد.  فست‌فود‌ها و نوشابه‌هاي گازدار عامل مهم بسياري از بيماري‌ها هستند اما بیشتر مغازه‌ها مملو از جماعتي است كه با اشتياق تمام به سراغ اين نوع غذاها مي‌روند و تخت بيمارستان‌ها را پر مي‌كنند كه آموزش‌هاي ممتد و نه مقطعي و گذرا از طريق رسانه مي‌تواند در اين زمينه‌ها كارساز باشد. و بسياري مسائل ديگر كه نمي‌توان در اين نوشتار به همه آنها پرداخت . وقتي آگاهي و فرهنگسازي نسبت به نحوه زندگي آدم‌ها كنار هم وجود نداشته باشد و افراد نسبت به وظايف و مسووليت‌هاي اجتماعي خود عامل نبوده و يا بي‌اطلاع باشند.
 طبيعي است كه جامعه با هزاران معضل و گرفتاري دست به گريبان خواهد بود. يكي از وظايف و رسالت بزرگ نهاد رسانه ملي ساخت برنامه‌هاي آموزشي ممتد و فراگير در اين زمينه‌هاست. هر چند رسانه ملي در برنامه‌هاي خود تا حدودي به مسائل پزشكي و تغذيه و ورزش مردم مي‌پردازد اما به معضلات و گرفتاري‌هاي موجود در جامعه كافي نبوده و وظيفه رسانه ملي فرهنگسازي بيشتر در تمام حوزه‌هاي اجتماعي و بهداشتي است. اصولا بخش اعظم آموزش‌هاي مهارتي مربوط به زندگي اجتماعي باید در دوران كودكي و از طريق مدرسه و نظام آموزش و پرورش شكل بگيرند .اما با شرايط موجود جامعه، به نظر مي‌رسد در مورد پرورش و مهارت‌آموزي  كودكان در گذشته كم‌كاري صورت گرفته كه اگر اين گونه نمي‌شد اوضاع و احوال جامعه اين گونه نبود . هم اكنون جبران اين گونه خلأ‌هاي فرهنگي و اجتماعي، صرفا از طريق نهاد رسانه ملي امكان‌پذير است.
در كشورهايي مثل فنلاند و ژاپن نظام آموزشي به گونه‌اي طراحي شده‌اند كه كودكان از همان دوران ابتدايي مهارت‌هاي فردي و اجتماعي زندگي را فرا مي‌گيرند. طبيعي است كه اين كودكان وقتي بزرگ مي‌شوند ديگر نظام اجتماعي دغدغه خطا و اشتباهات آنها را ندارد و يا كمتر دارد. به همان نسبت فعاليت بيمارستان‌ها و نظام قضايي و پليس و كلانتری كمتر مي‌شود و دولت‌ها با خيال راحت به امر اقتصاد و توليد و رشد و شكوفايي كشور مي‌پردازند. اما چرا چنين اتفاقي در كشور ما نمي‌افتد؟ چرا نهاد رسانه ملي با اين همه شبكه‌هاي در اختيار خلأ آموزش‌هاي همگاني و فراگير مردم را پر نمي‌كند؟ چنين مسووليتي در شرايط فعلي جامعه بر عهده رسانه ملي كشور است و عملا غير از تلويزيون هيچ ابزار فرهنگي ديگري وجود ندارد كه بخواهد چنين بار بزرگي را به سر منزل مقصود برساند. گاه مشاهده مي‌شود كه رسانه ملي صرفا به معضلات جامعه در حد خبر بسنده مي‌كند و سراغ مراكز انتظامي مي‌رود كه فلان دزد متبحر را گرفته‌اند. در حالي كه همگان از اتفاقات جامعه تا حدودي باخبرند و صرف بيان و بازنمايي آنها در عين حال كه براي آگاهسازي جامعه لازم است، اما كافي نيست. بزرگ‌ترين هنر رسانه، دادن آگاهي با رويكرد پيشگيرانه است .رسانه ملي بايد به ‌طور شبانه‌روزي مقوله آموزش‌هاي همگاني را براي تمام سطوح جامعه، مخصوصا مشكلات مربوط به معضلات اجتماعي و بهداشت و تغذيه مردم مد نظر قرار بدهد. اگر اين اتفاق بيفتد قطعا افراد كمتري سر از بيمارستان و كلانتري و دادگاه و زندان در مي‌آوردند.
آيا به اندازه‌اي كه رسانه ملي به برنامه‌هاي دورهمي و مسابقه و گفت‌وگوهاي سياسي و ورزشي و آگهي‌هاي بازرگاني مي‌پردازد، به همان ميزان هم به مقوله آموزش‌هاي فراگير و همگاني مردم اهميت مي‌دهد؟ در بحث مواد مخدر كه هم اكنون به يكي از معضلات بزرگ جامعه ما تبديل شده است، با يك بررسي كوتاه مشخص مي‌شود بیشتر افراد گرفتار، نسبت به آثار مخرب اين مواد افيوني و جرايم و پيامدهاي قضايي بعد از آن بي اطلاع بوده‌اند.


چرا چنين مباحث مهمي با مشاركت قوه قضاييه به صورت فراگير از طريق رسانه تلويزيون آموزش داده نمي‌شوند؟اگر موادفروشان با ميزان مجازات و حبس‌هاي سنگين مواد مخدر آشنايي داشته باشند قطعا سراغ فروش مواد نخواهند رفت و يا درصد كمي از افراد جامعه درگير چنين جرايمي خواهند بود. با فرهنگسازي از طريق رسانه ملي و ساخت برنامه‌ها و مستندهاي مفيد اجتماعي به صورت فراگير و نه مقطعي، خانواده‌ها و جوانان خواهند توانست با آسيب‌ها و تبعات بعدي اين گونه معضلات اجتماعي آشنايي بيشتري پيدا كنند و در نتيجه درصد گرفتاري‌ها و رفتارهاي مجرمانه نيز در جامعه به حداقل برسد.
يا در مورد مبحث طلاق و مهريه هنوز هم كه هنوز است افراد سر از زندان در مي‌آورند در حالي كه اين مشكلات خانوادگي مي‌تواند با يك ساز و كار فرهنگي و آموزشي ساده و ساخت برنامه‌هاي متنوع در مورد ازدواج و تشكيل خانواده حل و فصل شوند. وظيفه تعريف شده و انساني نهاد تلويزيون اقتضا مي‌كند كه در مورد موضوع طلاق كه هم اكنون به يك معضل بسيار جدي در جامعه تبديل شده است، فرهنگسازي وسيعي انجام بدهد و با پرداخت بيشتر به اين موضوع از فروپاشي خانواده‌ها جلوگيري كند.
با توجه به بودجه قابل توجه امسال نهاد راديو و تلويزيون و امكانات وسيعي كه اين رسانه در اختيار دارد، انتظار مي‌رود در اين زمينه‌هاي مهم و حساس ياد شده، برنامه‌هاي فراگير، مفيد و جذاب و مخاطب پسندي توليد شوند تا آسيب‌ها و گرفتاري‌هاي مردم در تمام حوزه‌هاي اجتماعي به حداقل ممكن برسد .
مستندساز و منتقد