روزنامه کيهان
1403/02/24
اخبار ویژه
اخراج آمریکا از نیجر و گسترش همکاریها با ایران و روسیهروزنامه فرانسوی لوموند ادعا کرد: دولت نیجر مخفیانه با تهران در مورد «فروش ۳۰۰ تن اورانیوم تصفیه شده به ارزش ۵۶میلیون دلار» توافق کرده اما آن را انکار میکنند. این اورانیوم در معادن یک شرکت فرانسوی تولید میشود.
لوموند نوشت: ماجرای فروش مخفیانه اورانیوم تصفیهشده موسوم به «کیک زرد» نگرانیهایی در محافل واشنگتن و پاریس ایجاد کرده است. این خبر که از سوی رسانه آنلاین «اطلاعات آفریقا» فاش شده است میگوید که حکومت نظامی نیجر که از زمان کودتای ژوئیه ۲۰۲۳ در قدرت است، درگیر «مذاکرات محرمانه» با ایران «برای تحویل ۳۰۰ تن کیک زرد» (اورانیوم تصفیه شده) است.
دولت نظامی نیجر این خبر را تکذیب میکند. اما اطلاعاتی که توسط چندین منبع رسمی غربی و نیجریهای به لوموند رسیده تأیید میکنند که حکومت نیجر همچنان قصد فروش آن را به ایران دارد.
نظامیان نیجر در ماه مارس سال جاری پس از نشست با مقامات آمریکایی و مسائلی که در این جلسه مطرح شد، خواستار خروج نیروهای آمریکایی از این کشور شدند. در این نشست مقامات ارشد آمریکایی نسبت به ورود نیروهای روسیه ابراز نگرانی کردند و حکومت نظامی را به تبانی در یک توافق اورانیوم برای همکاری با ایران متهم کردند. بر اساس گزارشها، تهران میخواهد حدود ۳۰۰ کیلوگرم سوخت هستهای از نیجر خریداری کند. این اورانیوم که مهمترین محصول صادراتی نیجر است، از معادنی میآید که از سال ۱۹۷۱ توسط گروه فرانسوی «اورانو» در آرلیت واقع در شمال کشور بهرهبرداری میشود.
انجمن جهانی هستهای مستقر در بریتانیا در گزارشی میگوید که نیجر در سال ۲۰۲۲ با تولید حدود ۲۰۲۰ تن اورانیوم، هفتمین تولیدکننده بزرگ اورانیوم در جهان بوده است.
گروه صنعتی «اورانو» در این رابطه گفت که دولت نیجر به عنوان صاحب ۳۶.۶درصد سهام «میتواند به طور مستقل، سهم خود از تولید را به بازار عرضه کند». اما در رابطه با فروش اورانیوم به ایران تأکید کرد که نه دولت نیامی و نه تهران در مورد مذاکرات محرمانه «به این شرکت رجوع نکردهاند».
لوموند میگوید، در تماس با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، این نهاد ناظر بر فعالیتهای هستهای گفته است که از وجود یک چنین توافقنامه فروش اطلاعی ندارد، هرچند که طرفین میبایستی چنین قرارداد فروشی را به اطلاع آژانس میرساندند.
مذاکرات در مورد تحویل ۳۰۰ تن سنگ معدن اورانیوم به ارزش ۵۶ میلیون دلار (حدود ۵۲ میلیون یورو) توسط سرویسهای اطلاعاتی کشف شده است.
به نظر میرسد که مسکو در این راه به تهران یاری میدهد. اما دولت نیجر که در پی کودتای تابستان ۲٠۲۳ به قدرت رسیده، این خبرها را تکذیب میکند.
نزدیک به ده روز قبل، پایگاه خبری «آفریقا اینتلیجنس» نوشت: رژیم نظامی نیجر مشغول مذاکرات محرمانه با جمهوری اسلامی ایران، بر سر معاملۀ ۳٠٠ تن کیک زرد (اورانیوم فشرده) است. یکی دو ماه قبل از آن، روزنامه آمریکایی والاستریت اطلاعاتی را در این باره منتشر کرده بود.
بیانیۀ رسمی دولت نیجر میگوید «ادعاهای واشنگتن در مورد یک قرارداد پنهانی برای فروش اورانیوم به ایران سراسر کذب است.»
کمی قبل از این بیانیه، خانم مالی فی، معاون وزارت امورخارجۀ آمریکا در امور آفریقا به نیامی پایتخت نیجر رفته بود تا در جهت همکاریهای دوجانبه گفتوگو کند. هدف وی بخصوص حصول اطمینان از این بابت بود که رژیم جدید «به ایران اورانیوم نخواهد فروخت و همچنین اجازه نخواهد داد که مزدوران روس در کنار سربازان آمریکایی مستقر شوند.» اما دو روز بعد از سفر این دیپلمات آمریکایی (۱۶ مارس)، حکومت نیجر ناگهان رسماً خواستار خروج سربازان آمریکایی شد و اعلام کرد که خواستهها و توقعات آمریکا به منزلۀ مداخله در سیاست داخلی نیجر است. کمتر از یک ماه بعد، یک گروه صد نفره از نیروهای شبهنظامی روس وارد شهر نیامی شد.
مشاور دولت نیجر میگوید که به مناسبت سفر مهدی صفری، معاون اقتصادی وزارت امور خارجۀ جمهوری اسلامی به نیجر، «تهران قصد داشت قراردادی برای خرید ۳٠٠ تن کیک زرد امضا کند. اما اورانیوم که
بادام زمینی نیست! ما به دلیل تعهداتی که داریم این پیشنهاد را نپذیرفتیم. ما اصلاً ذخائر کافی برای این مقدار فروش در اختیار نداریم. اگرچه هیچ قراردادی امضاء نشده، اما به طور کلی ایران و روسیه مشتری هستند.»
دولت نیجر از ژوئیۀ ۲٠۲۳، تحت تحریم قرار دارد. در عین حال، از همین زمان به بعد، بهای اورانیوم در بازارهای جهانی ۴٠درصد افزایش داشته است. در این شرایط، طبیعی است که رژیم نیجر به دور زدن تحریمها بیندیشد.
لوموند با یادآوری دیدارهای مقامات نیجر با رهبران تهران و مسکو نتیجه میگیرد که راه برای همکاریهای نظامی نیجر با روسیه و همکاری در حوزۀ صنعت، انرژی و معدن با ایران باز شده است.
منابع غربی به لوموند گفتهاند که مذاکرات میان تهران و نیامی در مورد معامله اورانیوم، توسط روسیه تسهیل شده است. اگرچه خرید ۳٠٠ تن کیک زرد تأثیر تعیینکنندهای بر برنامۀ اتمی ایران نخواهد داشت، اما به گفتۀ یک مقام فرانسوی «وجود مذاکرات میان تهران و نیامی از نظر سیاسی بسیار اهمیت دارد زیرا نشان میدهد که روسها هنوز در نیجر مستقر نشده، دروازهها را برای یکی از مشتریان خود، یعنی ایران، باز کردهاند.» از نظر این مسئول فرانسوی، این نوع بده و بستانها با همکاری تهران و مسکو در قبال جنگ اوکراین بیارتباط نیست.
وقتی نماینده سابق مجلس مقلّد نوکران اسرائیل و آمریکا میشود
روزنامه اعتماد از قول یک نماینده سابق مجلس مدعی شد: موضوع فلسطین با دیپلماسی حلوفصل میشود نه جنگ(!)
حشمتالله فلاحتپیشه به این روزنامه گفته است: اتفاقی که دیروز با حمله اسرائیل به رفح رخ داد، برآمده از پیچیدگیهای بسیاری است. در واقع این رخداد را باید به عنوان بخشی از یک پازل بزرگ امنیتی و راهبردی دید و تحلیل کرد. برخلاف برخی تحلیلهای داخلی و خارجی معتقدم اسرائیل بدون هماهنگی با آمریکا گذرگاه رفح را تسخیر نکرده است. کشورهای عرب منطقه بیش از اینکه راهبرد خود را به آرمانی به نام فلسطین مرتبط سازند، به واقعیتهای قدرت در منطقه ربط دادهاند. از سالهای پایانی دهه 70 میلادی، کشورهای عربی در اغلب راهبرد مبتنی بر قدرت حرکت میکنند نه راهبرد مبتنی بر آرمان. آنها سعی میکنند، حتی در قالب یک طرح سرهمبندیشده هم به معضلی به نام فلسطین پایان دهند! حیرتانگیز اینکه کشورهای عربی، معادله فلسطین را یک معضل میدانند نه یک آرمان! این گزارهای است که مسئولان ایرانی در تصمیمسازیهایشان توجه نمیکنند. کشورهای عربی سعی میکنند دامان خود را از این معضل دور نگه دارند. نه اینکه منافع سیاسی و اقتصادی خود را در آرمان فلسطین قرار دهند. این واقعیتی است که توسط اسرائیل و آمریکا درک شده است. نهایتا عربستان به ضعیفترین نوع موجودیت فلسطین موافقت خواهد کرد.
وی همچنین میگوید: «معتقدم موضوع فلسطین باید در قالب یک کنگره جهانی حلوفصل شود، شبیه کنگرههایی که به جنگهای جهانی قبلی پایان داد. در واقع این کنگرهها سازوکار سیاسی، دیپلماتیک و ژئوپلیتیک جنگهای جهانی را ساماندهی کرد. از قرن 19 به اینسو پس از جنگهای جهانی، کنگرههای جهانی شکل میگرفتند که در قالب آنها مرزهای کشورها مشخص میشد، موجودیتها تعریف میشدند، خطوط حائلی هم در نظر گرفته میشد تا نهایتا جنگ به پایان برسد. معتقدم نبرد اخیر ایران و اسرائیل نشان داد، در صورت شکلگیری جنگ گسترده در این منطقه، چندین کشور، چندین آبراه بینالمللی و مختصات گستردهای از کشورها در منطقه تحت تاثیر قرار گرفته و درگیر میشوند. به ویژه اینکه همگان امروز میدانند که برخی کشورها منافع بسیاری در ایجاد درگیری در این منطقه دارند.روسیه از جمله کشورهایی است که منافع بسیاری در ایجاد این جنگهای منطقهای دارد. به نظرم سازوکار مورد نیاز برای حل این مناقشات شکلگیری یک کنگره جهانی و بینالمللی است. در این کنگره همه کشورهایی که دست به اسلحه و جنگ بردند و موفق نشدند و همه طرفهایی که از ابزار دیپلماسی بهره بردند و توفیقی حاصل نکردند، جمع شوند. این گروهها اعم از گروههای مقاومت فلسطینی، ایران، کشورهای عربی، کشورهای غربی و نهادهای بینالمللی و سایر طرفهای صاحب نقش خواهد بود. تا زمانی که کنگره بینالمللی شکل نگیرد که در آن همه طرفهای اثرگذار حاضر باشند، معتقدم سازوکار فلسطین حل نشده و همچنان قربانیهای بیگناه بسیاری میگیرد».
طرح این ادعا که «موضوع فلسطین با دیپلماسی حلوفصل میشود نه جنگ»، در حالی است که نتیجه چند دهه مذاکره و دیپلماسی برای سازش، گسترش روند اشغالگری و جنایات صهیونیستها، و آوارگی ملت فلسطین بوده است. در واقع اگر مذاکره و صلح با اشغالگران و حامبان غربی آنها حتی روزنهای از امید میگشود، ملت فلسطین نهایتا نبرد با صهیونیستها را با وجود خیانت برخی کشورهای عربی انتخاب نمیکردند. در این میان عجیب است که یک نماینده سابق که سابقه ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را هم داشته، همان نسخهای را تجویز میکند که برخی شیوخ مرتجع و نوکرصفت در منطقه به قیمت پایمال کردن جان و مال و خاک و وطن میلیونها فلسطینی به اجرا گذاشتهاند.
بانیان خسارات برجام میخواستند توانمندیهای دفاعی را هم واگذار کنند!
معامله با غرب بر سر تواناییهای دفاعی و میدانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، راهکار کسانی بود که پیشبرد اهداف خود را در تکمیل پروژه برجام با نسخههای دوم و سوم جستوجو میکردند.
روزنامه ایران در بررسی «آدرس اشتباه حامیان برجام 2 و 3» نوشت: روحانی تنها چند ماه پس از دستیابی ایران و کشورهای 1+5 به توافق هستهای و بدون راستیآزمایی طرف مقابل، با گفتن اینکه «برجام یک تمام شد، همه باید برای اجرای برجام 2 به صحنه بیایند»، خود را برای مذاکره پیرامون زیادهخواهی کشورهای غربی آماده نشان داد. بنابراین میشد تصور کرد که او چند سال بعد با تنزل دادن خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام به یک اتفاق عادی و دست چندم، چشم خود را بر عهدشکنی غرب ببندد. اوج غفلت از واقعیات صحنه، یک سال پس از خروج ترامپ و تصویب یکی پس از دیگری تحریمهای این کشور روی داد که روحانی در مواجهه با آن سیاست «صبر استراتژیک» پیشه کرده بود و در عین حال
نسبت به سیگنالهای ارسالی واشنگتن به مذاکره دوجانبه، خود را بیمیل نشان نمیداد.
این تمایل به گفتوگو به رغم تداوم تحریمهای آمریکایی در 4 شهریور 1398 در آستانه سفر روحانی به نیویورک برای شرکت در اجلاس سالانه سازمان ملل پدیدار شد که گفت: «اگر بدانم به جلسهای بروم و با کسی ملاقات کنم که کشور من آباد میشود و مشکلات مردم حل میشود من دریغ نخواهم کرد.» او در 22 مهر همان سال تا به آنجا پیش رفت که تاکید کرد: «هر زمان اطمینان پیدا کنم که منافع ملت ایران در اجلاسی یا جلسهای تامین میشود و بار فشار از روی دوش مردم برداشته میشود، من هستم. حاضرم شخصا در این راه قربانی شوم.» این سخن، نشان از انگاره خوشبینانه روحانی داشت که متصور بود، صرف قرار گرفتن در یک قاب با رئیسجمهور وقت آمریکا میتواند جبرانی برای منافع از دست رفته ایران باشد.
روحانی نه تنها برای این پرسش پیچیده ناظران که «ایران در مواجهه با توافقی که به مبادلات مالی و فروش نفت آن کمک نمیکند، نهایتا چه خواهد کرد؟» پاسخی نداشت بلکه در ماههای پایانی دولتش که با وجود نظام سختگیرانه تحریمهای ایالات متحده ادعا کرد: «فرصت دستیابی به توافق را از دولت دوازدهم گرفتند، برای از دست رفتن این فرصت متاسفیم.»
اشاره او به مذاکراتی بود که دیپلماتهایش در پی روی کار آمدن «جو بایدن»، رئیسجمهور دموکرات آمریکا برای احیای توافق هستهای به جریان انداخته بودند و به نظر میرسید که گزینه مهم دولت دوازدهم برای به مقصد رساندن این فرآیند دیپلماتیک، «چراغ سبز» به درخواستهای زیادهطلبانه آمریکا فارغ از چهارچوب توافق هستهای مبنی بر پیوست کردن برجام 2و 3 به مذاکرات بازگشت به برجام باشد.
این در حالی بود که مطالبه کلیدی دولت بایدن از دولت روحانی، علاوهبر پرونده هستهای بر برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران تمرکز داشت و بایدن میکوشید به مقامهای ایرانی این پیام را منتقل کند که اگر مذاکره بر سر این موضوعات را بپذیرند، او در مقابل، امتیازهای حداقلی خواهد داد.
اما راهکار دولت رئیسی، عبور از تحریمهای ناعادلانه، و نه تکیه صرف به گزینه مذاکره بود. این مهم مبنایی برای قاعده «بر هم زدن توازن» در پروندههای راهبردی سیاست خارجی رئیسی شد و توانست عاملی برای عقب راندن غرب و امتیازگیری بیشتر پای میز مذاکره باشد. از جمله عوامل مهمی که اخیرا نشانه مهمی از بر هم زدن بازی از سوی ایران به شمار میرفت، بیپاسخ نگذاشتن سیاست تقابلجویی اسرائیل در منطقه بود. اصابت موشکهای ایرانی در خاک فلسطین اشغالی، تنها بخشی از عملیات میدانی برای قدرتنمایی نظامی ایران بود. چه دولت سیزدهم به این واقعیت وقوف داشت که تحقق حداکثری منافع کشور در سیاست خارجی بدون بهرهگیری از فناوری در صنایع نظامی و بازنمایی این فناوری در دفع تهدیدات مستقیم دشمن ممکن نیست. اینکه قدرت بیشتر به بازیگری تعلق میگیرد که ابزار قدرتمندتری داشته باشد و ایران تا اینجای کار توانسته به واسطه این راهبرد هوشمندانه، توازن نزاع در منطقه را تغییر داده و هزینههای غیرمستقیم حمایت ایالات متحده از تلآویو در مقابله با ایران را بالا ببرد.
سایر اخبار این روزنامه
عظمت جمهوری اسلامی ایران به برکت شهادت سردار زاهدی ظاهر شد
دوگانه «توافق احتمالی و حمله به رفح» و راهبرد هوشمندانه مقاومت! (یادداشت میهمان)
اخبار ویژه
سرکوب، بازداشت و زندان وضعیت مشترک دانشجویان در اروپا و آمریکا
شلیک حزبالله به قلب گنبد آهنین / اف 16های اسرائیل هم حریف پهپادهای حزبالله نشدند
رونمایی از سند درمان رایگان کودکان و آغاز واکسیناسیون پنوموکوک و روتاویروس
ایران دومین تولیدکننده بزرگ سوختهای مایع در اوپک
اعطای درجه سرلشکری «شهید زاهدی» به خانواده ایشان
انتقاد دفتر مراجع عظام تقلید به تحریف اخبار دیدار رئیس جمهور
ولایتی: رژیم صهیونیستی رفتنی است
جمهوری اسلامی ایران تصمیم راهبردی برای ضربه بزرگ به رژیم صهیونیستی گرفت
حمایتها و رهنمودهای مراجع و علما را قوت قلب و چراغ راه دولت مردمی میدانیم
موضوعات باقیمانده بین ایران و آژانس به ۲ مکان تقلیل یافت