امر به معروف برای ساختن جامعه است نه تنبیه مردم

جوان آنلاین:  امر به معروف و نهی از منکر از واجبات الهی است که در روابط انسانی به منظور اصلاح امور در خانواده و جامعه به کار می‌رود، اما چگونه باید باشد؟ آیا تا امروز اثرگذرای کافی را داشته‌است؟ امکان ندارد کسی با خشم امر به معروف کند و از آن نتیجه هم بگیرد. بنابراین باید رفتاری صحیح در امر به معروف و نهی از منکر انجام شود و زمان مناسبی نیز برای آن انتخاب شود تا تأثیرگذار باشد؛ موضوعی که هر کس باید در آن تخصص کسب کند. بدون شک، فهم درست از امر به معروف و نهی از منکر و همچنین انجام آن به بهترین شکل ممکن می‌تواند در اثرگذاری آن نقش پررنگی داشته باشد؛ موضوعی که «جوان» در گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین امیررضا سلطانی، کارشناس معارف اسلامی مورد بررسی قرار داده است.  به نظر شما بهترین روش برای انجام امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما چیست؟
رسیدن به روش و راهکار، مبتنی بر این است که امر به معروف و نهی از منکر را تعریف کنیم و هویت واقعی آن برایمان مشخص شود. تعریف را پیدا کنیم، راه مشخص می‌شود، اما متأسفانه در مورد اینکه امر به معروف و نهی از منکر چیست، هیچ بحثی نمی‌شود. 
در حوزه، بیشتر مشغول جنبه‌های مجازات و تنبیه امر به معروف و نهی از منکر هستیم تا اینکه به این موضوع به عنوان یک موضوع اجتماعی و مذهبی بپردازیم، دنبال این هستیم که چه حدود و تعزیراتی وجود دارد تا آن را اعمال کنیم، مثلاً ببینیم کجا گناه می‌شود تا فوراً بالای سر گناهکار برویم و سفره مجازات را پهن کنیم! در واقع بیشتر در بخش احکام و مجازات وارد شده‌ایم تا بخش معارف. فراموش کرده‌ایم که امر به معروف و نهی از منکر، برای ساختن جامعه است نه برای اینکه ابزاری شود برای تنبیه مردم. 
امر به معروف یعنی به جامعه، ساختار و شخصیت دادن، یعنی جامعه مثبت‌ها و منفی‌ها را بشناسد و انگیزه پیدا کند، مثبت‌ها را در زندگی اجتماعی جدی بگیرد و منفی‌ها را کنترل و ترک کند.  برای رسیدن به راهکار پاسخ به این سؤال بسیار مهم است؛ از دید ما امر به معروف و نهی ازمنکر تنبیه است یا ساختن ساختمان جامعه؟


پیامبر اسلام (ص) می‌فرمایند: «لا یَأمُرُ بِالمَعروفِ و لا یَنهى عَنِ المُنکَرِ إلاّ مَن کانَ فیهِ ثَلاثُ خِصالٍ؛ رَفیقٌ بِما یَأمُرُ بِهِ رَفیقٌ فیما یَنهى عَنهُ، عَدلٌ فیما یَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فیما یَنهى عَنهُ، عالِمٌ بِما یَأمُرُ بِهِ عالِمٌ بِما یَنهى عَنهُ؛ برای امر به معروف و نهى از منکر باید سه خصلت داشته باشیم: ۱. اهل مدارا باشیم نه اهل خشونت و بی‌ادبی و تهمت و بداخلاقی و... ۲. اهل عدالت باشیم، عدل یعنی هر چیزی دقیقاً سر جای خودش باشد. ۳. باید معروف و منکر را بشناسیم.» این‌ها یعنی امر به معروف کار هر کسی نیست، اما می‌بینیم در جامعه، هر کسی بدون تخصص و بدون دقت راه افتاده و به شیوه دلخواه خود، امر به معروف و نهی از منکر می‌کند. در صورتی که «مدارا کردن»، «با عدالت رفتار کردن» و «داشتن علم و دانایی» برای انجام این کار مهم است و کسی که این سه را ندارد یعنی تخصص این کار را ندارد.  پس چرا به این اصل دقت نکرده و سراغ تنبیه رفته‌ایم؟ 
آن چیزی که اکثراً در جامعه شاهدش هستیم این است که، چون تهذیب از بین رفته این منیت‌ها و ادعا‌ها وجود دارد و از بین هم نمی‌رود، وقتی ادعا از بین نرود، خودمان را دست بالا و پاک و منزه می‌دانیم و شروع به تنبیه و ابراز خشونت در قبال طرف مقابل می‌کنیم. البته این فقط مربوط به امر به معروف نیست، در بحث فرزند و خانواده هم همین است. یک نفر افتخار می‌کرد که بچه‌اش را زده. این‌ها افتخار ندارد. حضرت یوسف در داستان زلیخا به خدا می‎فرماید: «وَمَا أُبَرِّئُ نَفسِی، خدایا من خودم را تبرئه نمی‌کنم.» این نشان می‌دهد یوسف نمی‌خواهد خودش را دست بالا بگیرد، اما آدمی که خودش را دست بالا نگیرد چه می‌شود؟ زلیخا عاشقش می‌شود، اول زیبایی صورت و بعد، چیزی که تأثیر اصلی را گذاشت، زیبایی سیرت بود، جذابیت شخصیت یوسف این بود که از بالا به گناهکار نگاه نمی‌کرد. برویم ببینیم حضرت علی علیه‌السلام، بالاترین الگوی ما شیعیان، نگاهش وحس و حالش چگونه بوده‌است، ایشان در دعای کمیل به خدا عرضه می‌دارد: «اَللَّهُمَّ مَوْلاَىَ کَمْ مِنْ قَبِیح سَتَرْتَهُ؛ خدایا! مولاى من، چه بسیار بدى و زشتى که از من صادر شد و تو آن را پوشاندى.» ایشان اهل تظاهر و تفاخر نبود و با واقعیات زندگی می‌کرد.  منظورتان این است آن‌هایی که به سراغ خشونت و تنبیه دیگران برای امر به معروف و نهی از منکر رفته‌اند، خودشان را دست بالا می‌بینند؟ 
بله درست است و درگیر جهل مرکب هستند. جهل مرکب یعنی اینکه فرد فکر می‌کند می‌داند ولی نمی‌داند. اسباب تقویت جهل مرکب هم بی‌نهایت فراهم است. از طرفی، نقطه مقابل علم، جهل است. علم برای هدایت جامعه و خودمان خیلی مهم است. با احتمالات و درصد و ظن و گمان به حقیقت نمی‌رسیم. کسی که اهل علم است، تمام انرژی خود را می‌گذارد برای اینکه جهل مرکب خودش را مهار کند. این شرط اینقدر ما را به خودمان مشغول می‌کند که وقت نمی‌کنیم سراغ دیگران برویم. حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: «طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ، خوشا کسى که پرداختن به عیب خود او را از عیب دیگر مردم بازمى‌دارد.» کسی که عاقل، عالم و جویای علم باشد به عیوب خودش می‌پردازد، چون خود را سرتا پا جهل و نقص و عیب می‌بیند، اما در جامعه ما این نگاه برعکس است، ما دیگران را سرشار از عیب و نقص می‌بینیم و خودمان را مبرا. در حالی‌که این نگاه باید برعکس باشد، اساس باید خودمان باشد.  خب در این صورت که باب امر به معروف بسته می‌شود!
اتفاقاً با این کار، باب جهل مرکب بسته می‌شود. نمونه بارزش داستان حضرت یوسف است، یوسف تنبیه و تحقیر و قصاص نکرد، بخشید و خودش را دست بالا نگرفت و جامعه، خودش را متحول کرد. چه کسی گفته برای ایجاد تحول باید برویم سیلی بزنیم و سفره خشونت را پهن کنیم؟ چه کسی گفته برای ایجاد تحول باید خشونت به خرج داد و بگیر و ببند راه بیندازیم؟ چرا ما امر به معروف را تنبیه دیگران می‌دانیم؟ همان نکته‌ای که در شروع صحبتم عرض کردم؛ ما امر به معروف را ساختن ندیدیم. بنابراین اول باید خودمان را بسازیم تا باب جهل مرکب بسته شود. 
قرآن در سوره عصر می‌فرماید: «إِنَّ الاِنسَانَ لَفِی خُسرٍ إِلَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّـالِحَاتِ؛ انسان در اشکالات غوطه‌ور است مگر کسانی که ایمان و عمل صالح داشته باشند و این‌ها به ادعا و زبان نیست.»
پیامبر (ص) تقصیر و ایرادات را در مردم می‌دید و درست و غلط را می‌دانست، اما خودش را مقصر می‌دید، تا جایی که آیه نازل شد: «طه مَا أَنزَلنَا عَلَیکَ القُرءَانَ لِتَشقَى؛ ما نمی‌خواهیم خودت را برای هدایت مردم به این مشقت بیندازی.» این آیه تأیید می‌کند که قرآن نازل شده برای همین روحیه پیامبر (ص)، اینکه خودش را دست بالا نمی‌گیرد و برای دستگیری از همه، نهایت عشق و محبت را به کار می‌گیرد و خودش را مقصر مشکلات مردم می‌داند. 
بنابراین مؤمن باید به خودش بدگمان باشد، خودش را ایراددار و مقصر بداند، طلبکار از دیگران نباشد، اما چطور می‌توانیم به این علم برسیم؟ این را باید دقت کنیم که اصلاً رویکردمان از امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ امر به معروف و نهی از منکر، تقویت جامعه، اجتماع، انسانیت و انسان‌ها است. اگر این رویکردمان است چرا باید دستور بدهیم و تعیین‌تکلیف کنیم؟ این حس که فقط به دیگران بپردازیم و از خودمان عبور کنیم، خوب نیست. باید به جای دستور دادن سراغ تأثیرگذاری برویم. در دستور دادن اثربخشی نیست. بدون شک آدم‌ها از دستور‌ها نافرمانی می‌کنند، احساس می‌کنند غیرخدا می‌خواهد بر آن‌ها مسلط شود. این روحیه‌ای است که خدا در انسان قرار داده که دستورات را نمی‌پذیرد و در مقابلشان جبهه نشان می‌دهد، مقابله به مثل می‌کند و در نهایت هم درگیری ایجاد می‌شود. آیا تحولی که در مراکز علمی در افراد ایجاد می‌شود، با دستور دادن بوده‌است؟ پس چطور آقایان فکر می‌کنند امر به معروف، هویت سلسله مراتبی و دستوری دارد؟ به نظر من، آن‌ها یا دنبال تأثیر نیستند یا همان درگیر همان جهل مرکبی هستند که عرض کردم، بنابراین همانگونه که توضیح دادم، پله اول این است هر کسی اول خودش را نجات دهد، نه یک نفر دیگر را. چون اگر هر کس خودش را عین کسی که می‌خواهد نجاتش بدهد ببیند، اینکه مثل او است، پس باید اول خودش را نجات بدهد و اصلاح کند. 
چه کسی گفته ما سفینه‌النجاه هستیم؟ امر به معروف یعنی اینکه من خودم را درست کنم، آن وقت دیگران می‌بینند و علاقه‌مند به شاخصه‌های جذاب می‌شوند. در زیارت امین‌الله به خدا عرضه می‌داریم: «مَحْبُوبَةً فِی أَرْضِکَ وَ سَمَائِک»؛ «خدایا! مرا در زمین و آسمانت محبوب قرار بده» پس امر به معروف و نهی از منکر برای این است که از شرایطی که باعث رنجش دیگرانیم دربیاییم نه اینکه دنبال این باشیم که دیگران را اذیت کنیم. اینکه مردم ما را دوست داشته‌باشند، محبوب شویم و به خاطر زیبایی‌هایی که از ما می‌بینند، جذب شوند. 
زیباترین شخصیتی که یک انسان می‌تواند پیدا کند این است که مردم احساس کنند با او برادرند، برادری که حس برابری می‌دهد و با او راحت هستند. کسی که خودش را هم قد بقیه مردم جامعه می‌بیند، آن وقت مردم او را می‌پذیرند و اثرگذاری با این حس و حال ایجاد می‌شود نه دستور دادن.  پس یکی از موانع امر به معروف و نهی از منکر همین خودبرتربینی است. 
بله قطعاً. در ابتدای صحبت اشاره به حدیث پیامبر (ص) کردم که عَدلٌ فیما یَأمُرُ بِهِ عَدلٌ فیما یَنهى عَنهُ؛ عدل یعنی هر چیزی سرجای خودش باشد. باید از خدایی استعفا بدهیم و بنده خدا باشیم. بعضی اوقات به جایگاهی می‌رویم که برای خداست. برای بنده خدا، تکبر شایسته نیست. حضرت زهرا (س) فرمود: خدا نماز را برای پاک شدن از خودبرتربینی قرار داده‌است. نمازی، نماز است که همه کبر را بشوید و ببرد، نه نمازی که بعد از اقامه آن بقیه افراد را حشرات ببینیم و اهل جهنم! ما کسی نیستیم. 
از امام‌حسین علیه‌السلام می‌پرسند معنی ادب چیست؟ حضرت می‌فرمایند: «ادب آن است که از خانه که بیرون می‌روی، هیچ‌کس را دیدار نکنی، مگر اینکه او را برتر از خودت پنداری.» اگر کسی را با فضیلت‌تر و برتر از خودمان ببینیم، برایش تعیین‌تکلیف نمی‌کنیم، با او با خشونت رفتار نمی‌کنیم، تحقیرش نمی‌کنیم و آن وقت است که همه این غلط‌ها سفره‌اش جمع می‌شود. 
متأسفانه ما به این اصول بی‌توجهیم و فقط می‌خواهیم هر طور که شده امر به معروف و نهی از منکر کنیم! ما هنوز در آن چیزی که اشکال دارد، مانده‌ایم. در صورتی که اگر تعریف و هویت امر به معروف و نهی از منکر مشخص شود، راهکار‌ها هم روشن است. متأسفانه با امر به معروف فضای روانی جامعه را به هم زدیم در صورتی که باید به کمک آن به جامعه ساختار و شخصیت بدهیم. جامعه‌ای کرامت دارد که به شخصیت‌ها، عزت نفس و احترام‌ها توجه شده‌است. شخصی که به او توهین شده، بی‌ادبی شده، تحقیر شده، شخصی که ترک برداشته، چگونه می‌تواند امر به معروف و نهی از منکر را بپذیرد. این‌ها نکات و مباحث عمیق تربیتی است که سال‌ها در آرشیو مانده و کسی به آن نپرداخته‌است.  چه کسی یا کسانی باید تعریف اصلی امر به معروف و نهی از منکر را به جامعه برگردانند؟
در مرحله اول، حوزه باید به آن بپردازد که متأسفانه از نظر من غفلت کرده‌است. این حقیقت تلخی است که کسانی در بحث امر به معروف و نهی از منکر متولی هستند، خودشان تعریف امر به معروف و نهی از منکر را نمی‌دانند، چراکه اگر تعریف درستی داشتند، راه درستی را طی می‌کردند و طبیعتاً به نتایج مطلوبی هم می‌رسیدند. متأسفانه نتایج اقدامات انجام شده نشان می‌دهد که راه را درست نیامده اند. بدتر اینکه بودجه‌هایی که در این زمینه خرج شده نیز به هدر رفته است. 
اصل بر آرامش است. «أَلاَ بِذِکرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» همه دستوراتی که خدا داده برای این است که آرامش برقرار شود. متأسفانه همه خطرات و معضلات در جایی رقم می‌خورد که آرامش روحی- روانی جامعه به هم ریخته‌است. آدمی که آرامشش به هم بریزد هر خطایی از او سر می‌زند. این نکته مهمی است که آقایان باید به آن توجه کنند.  وقتی مسئولان امر به معروف و نهی از منکر، تعریف درستی از آن نداشته باشند پس به طور سلیقه‌ای رفتار خواهند کرد، موضوعی که شما هم به آن اشاره کردید. 
بله، بدون تعریف، بدون دقت و بدون توجه به نکات مهم. این کار، بسیار تخصصی است، باید تخصص پیدا کنیم و بعد انجام دهیم. کسی که مکانیک نیست آچار دستش نمی‌گیرد. کسی که جراح نیست، تیغ جراحی به دستش نمی‌دهند، چراکه فرد بدون تخصص، نه‌تن‌ها نمی‌تواند بیمار را مداوا کند، بلکه حتی او را نابود می‌کند. باید به این باور برسیم که تیغ امر به معروف و نهی از منکر به قدری تیز است که اگر به دست فرد بی‌تخصص بیفتد افراد را نابود می‌کند. باید به این مسئله مهم توجه کرد که فنی‌ترین و مهم‌ترین کار‌ها در اجتماع، امر به معروف و نهی از منکر است و به سادگی از آن عبور نکنیم.  نقش آموزش و پرورش در تمام مسائلی که گفتید و غفلتی که شده‌است، چیست؟
هر کسی در جایگاه خودش مهم است و نقش مهمی دارد. در عدل نکته‌ای هست که هر چیزی و هر کسی باید سر جای خودش باشد. وقتی اعتقاد جامعه لنگ می‌زند، یعنی نهاد‌هایی که متولی معرفت‌سازی و پرورش بوده‌اند، وظیفه‌شان را درست انجام نداده‌اند، که آموزش و پرورش و حوزه متولی این امور هستند. در بحث آموزش با مشکلات و معضلات جدی رو به رو هستیم که کمتر توجهی به آن شده‌است. در صورتی که اگر هر نهادی، وظیفه خود را به درستی انجام دهد، همه چیز درست می‌شود که متأسفانه وظایف به خوبی انجام نمی‌پذیرد.