روزنامه اعتماد
1403/03/13
دوگانه مردم و مسوولان
۱- آنها که بر تاریخ ایران نگاهی انتقادی دارند و دستگاه تحلیلیشان بر پایه آموزههای مدرن کار میکند، غالبا با همان معیار و قالب مدرن، ایرادهایی بر شیوه حکومت و نظام اجتماعی باستانی میگیرند. مثلا در کتابهای درسی تاریخی ما، نظام طبقاتی متصلب و تخطی ناپذیر ساسانی، فراوان مورد نقد قرار گرفته و آن را از عوامل استقبال / عدم واکنش مردم در حمله سپاه اسلام و پیچیده شدن تومار شاهنشاهی ساسانی دانستهاند.آن طور که در کتابهای درسی و روایات رسمی از دوره تاریخ ساسانیان خواندهایم، مردم به طبقات مختلف و مشخصی تقسیم میشدهاند و فرزند دهقان از سرنوشت خود گریزی نداشته و با هر هوش و استعداد تحصیلی و خرد و دانشی که داشته باید در همان طبقه خود میمانده و میزیسته. براساس آموزههای زرتشتی هر طبقه وظایف اجتماعی مشخصی در اداره جامعه بر عهده داشته و عبور از این تقسیمبندی بسیار سخت و نادر بوده است.
طبقه واستریوشان که همان پیشهوران و کشاورزان بودند، عامه مردم را تشکیل میدادهاند و لابد همان شهروندان/ شهرنشینان آن زمان محسوب میشدهاند. در این نظام اجتماعی، طبقه آسروان و دبیران و ارتشتاران، طبقات بالای جامعه محسوب میشدند که امر حکومت را بر عهده داشتند و باقی محکومان و مرئوسان آنان بودند. این شرایط به شباهت به وضع کنونی نیست. میگویند فقط چهار هزار «آقازاده» برخوردار از مواهب پدران و مادرانشان مشغول به تحصیل و کار و زندگی در خارج از ایران هستند. در بازگشت، بیتردید بر سر شریانهای تصمیم گیری اقتصادی و سیاسی خواهند نشست.
۲- در دهه شصت، برنامهای از تلویزیون پخش میشد به نام «مردم و مسوولان». دکور به صورتی بود که «مسوولان» بر بلندایی مانند هیات رییسه مینشستند و مردم - مرئوسان - پایین نشسته بودند و برمیخاستند و پرسشهایی میکردند. مسوولان در حالی که در صندلیهایشان فرو رفته بودند، معمولا خسته و بیحوصله پاسخهایی به سوالات مردم میدادند و تمام. هنوز سالهای شصت بود و شکاف «مردم و مسوولان» چندان عمیق نشده بود، هنوز صحبت از ژن برتر و الطاف خاصه خداوندی بر سر فلان مدیرکل شهرستان نبود. ولی با این وجود، اندک اندک، مدیران سیاسی و مسندنشینان، برای خود جایگاهی ویژه و فهمی فراتر از مردم عادی قائل میشدند. عناصر مهم «بخت» و آشنایی و هم مسلکی و آخر سر، برکشیده شدن را انکار میکردند یا دوست نداشتند ببینند و درباره آنها سخنی بگویند.
۳- دوگانه مردم و مسوولان، بیشباهت به آن نظام اجتماعی ساسانی نیست. ما مردم عادی، امکانی برای راهیابی به ارکان اداره کشور نداریم. جوانان هر اندازه هم با استعداد و مبتکر، اگر از طبقات عادی و مرئوسان باشند، بخت چندانی برای وارد شدن در ارکان اداره کشور ندارند. اما کسی با پیشینهای مانند مجریگری تلویزیون - که وابستگیهای جناحی و وفاداری خودش را اثبات کرده - برکشیده میشود، با وجود بیتجربگی و جوانی و آرای تند برخاسته از خامی، زبان ناسزاگو و جسور چون حامیانی پیدا میکند، بر صندلی نمایندگی مجلس مینشیند و قرار است چهار سال در امور اداره کشور نقش داشته باشد. تندخویی و دشمنیهای جناحی بدون شک هزینههای سنگینی را به ملت تحمیل خواهد کرد.
۴- دوگانه مردم و مسوولان، چنان است که طبقهای که خود را حاکم میدانند از مدیران لایههای پایینی دستگاه اداری تا وزرا، خود را عقل برتر و صاحب رسالت میپندارند و تصور میکنند که آنها تافتهای جدا بافته هستند و برای انجام رسالتی مبعوث شدهاند. پس در هر کاری و هر حادثه صالح به اظهار نظر هستند، اگر دستشان هم برسد بیتوجه به هزینههای سهمگین عقبگردهای مدیریتی، تمامی رشتههای دستگاه خود را پنبه میکنند و میخواهند شالودهای نو در دوره خود بنا کنند. چنین است که هیچ شیوه مداومی در مدیریت خرد و کلان دستگاه اجرایی و رویهای مبتنی بر منافع ملی به وجود نمیآید.
در حادثه اخیر سقوط بالگرد رییسجمهور، بالاترین مقام دستگاه اجرایی، احساس رسالت تمامی مسوولان خرد و کلان در اظهار نظر و ارسال پیام درباره حادثه و تحلیل آن موجب بروز چنان آشفتگی و بیضابطگیای شد که صدها شبهه و پرسش به وجود آورد. در چنین فضایی اعتماد عمومی بیش از پیش خدشهدار میشود، توان واکنش سریع به پیشامدها از بین میرود و همه چیز در چنبره بینظمی و احساس رسالتها و بینیازی از مشورت با کارشناسان به تاخیر و مشکل میافتد.
۵- در دوگانه مردم و مسوولان، مردم محرم نیستند. نه تنها محرم نیستند، بلکه صاحب صلاحیت برای تشخیص خیر و شر قضایا هم به شمار نمیروند. اگر شهردار میخواهد بخشی از بوستانها را پاکتراشی کند و درختانش را برکند، اگر تمام مردم هم مخالف باشند، فرقی نمیکند، آن «مقام شامخ شهر» تصمیم گرفته و اصلا چون مردم مخالفت کردهاند قدرتنمایی هم میکند و کارش را انجام میدهد تا مردم بفهمند که صلاح خود را نمیدانند و بالاتر از آن صلاحیت اظهارنظر درباره امور ساده شهر و محله خود را هم ندارند و باید فردی که «نخبه» و «دارای ژن برتر» و مانند اینهاست برایشان تصمیمگیری کند. در این دوگانهسازی عمیق، گول تعابیری چون «ما نوکر مردم هستیم» را نخوریم، موضوع در بیشتر مواقع از نگاه روسا برعکس است. ما خدمت میکنیم و آداب محکومیت را باید بجا آوریم. والسلام.
سایر اخبار این روزنامه
نگاه قالیباف از بهارستان بهپاستور
برای رفاه و معیشت مردم
فصل تغيير يا تغيير محسن
30 هزار ايراني در ليست انتظار پيوند عضو
ريشههاي لجاجت سياسي
به مناسبت روز جهاني والدين
فرصت طلبيها اينگونه برملا ميشود
چه كسي ميتواند رييسجمهور ايران باشد؟
ایده یا اعتیاد به رقابت؟
چشمانداز مذاكرات ايران و امريكا
عقلانیت در انتخابات
دوگانه مردم و مسوولان
ريشههاي لجاجت سياسي
به مناسبت روز جهاني والدين
چه كسي ميتواند رييسجمهور ايران باشد؟