رفع نابرابري در حوزه زنان اصلي‌ترين مطالبه از رييس‌جمهور آينده

نرگس    معيني‌كربكندي
زماني كه دختري در جغرافياي خاورميانه چشم باز مي‌كند، از بدو تولد در زندگي خود در جامعه كوچك خانواده تا جامعه بزرگ بيرون از خانواده با عدم مساوات و برابري روبه‌رو است. اين ناعدالتي كه بر زنان و زندگي آنها سايه انداخته، در مفهوم مردسالاري نهادينه است. چهار دهه از انقلاب اسلامي مي‌گذرد و زنان هنوز در راه رسيدن به عدالت جنسيتي هستند؛ عدالتي كه با هدف درنظر گرفتن استعدادها، وظايف و نقش‌هاي متفاوت آنها در جامعه بايد محقق شود. زنان در ايران از ديرباز براي دستيابي به حقوقي كه از آنها ستانده شده، به روش‌هاي مختلفي مبارزه كرده‌اند و خواسته‌ها و مطالبات خود را به نهادهاي اجرايي در سياست رسانده‌اند.اكنون با گذشت قرن‌ها و دهه‌ها هنوز زنان به آن جايگاه برابر دست نيافته‌اند و هنوز در خيابان‌ها شاهد بروز رفتار خشونت‌آميز با زنان و دختران هستيم؛ رفتاري كه به دور از احترام و كرامت انساني زنان تلقي مي‌شود.
اكنون در بحبوحه انتخابات رياست‌جمهوري، فعالان حقوق زن، براي به دست آوردن حقوق و ارزش‌هاي انساني خود، مطالبه‌گري را در پي گرفته‌اند، با توجه به اينكه در اين چهار دهه از انقلاب اسلامي و با تلاش‌هاي مستمر زنان براي دستيابي به عدالت و برابري، هنوز جامعه و نهادهاي اجرايي در عرصه سياست در اين مسير موفق عمل نكرده‌اند، ولي زنان با ايستادگي به اين راه ادامه مي‌دهند تا روزي كه عدالت به معني واقعي كلمه اعمال شود.
 


جامعه سالم، در گرو عدالت جنسيتي
«فريده غيرت»، وكيل پايه يك دادگستري درخصوص تحقق عدالت جنسيتي با «اعتماد» گفت‌وگو كرد. او از مطالبات زنان در اين برهه حساس گفت: «مطالبات زنان و مردان همانند هم هستند و هيچ تفاوتي بين مطالبات اين دو وجود ندارد. اگر عده‌اي در اين تفكر بوده‌اند كه جامعه زنان و مردان را از همديگر منفك و حقوق اين دو را از همديگر جدا كرده و مورد تمايز قرار دهند، اين روند كاملا اشتباه و كار غلطي است كه در طول ساليان اخير ديده و انجام شده است. جامعه ما به نيمي از زنان و مردان تقسيم شده است، همه بايد از يك حقوق مساوي برخوردار باشند. اگر به اعتقادات مذهبي و قرآن مراجعه شود، مي‌توان مشاهده كرد كه هرگز تفاوتي بين زن و مرد قائل نشده است. زن و مرد هر دو انسان و داراي حقوق مساوي هستند.»
او معتقد است تفاوت‌هاي فيزيكي زنان و مردان نبايد مانع از احقاق حقوق يك جنس شود. «يكسري خصوصيات در زنان و بالطبع يكسري خصوصيات ديگر در مردان است. خصوصيات فيزيكي نبايد در حق و حقوق افراد تفاوت ايجاد كند. نمي‌توان گفت چون ساختار بدني و فيزيكي زنان با مردان متفاوت است، از حقوق مساوي برخوردار نباشند. اگرچه ساختار فيزيكي اين دو با هم متفاوت است، لذا بايد هر دو از حقوق برابر برخوردار باشند. هميشه در فعاليت‌هايي كه مربوط به حقوق و مساوات زنان و مردان بوده، گفته‌ايم كه دليل اين تفاوت‌ها را بياوريد، كجاي دين از اين تفاوت‌ها گفته است؟ با كمال تاسف در سال‌هاي اخير با عدم برابري بين زن و مرد بسيار در جامعه روبه‌رو بوده‌ايم. در عدم مساوات ميان زنان و مردان، متاسفانه مشكلاتي در جامعه پيش آمده است، از جمله قانون حجاب را براي زنان مطرح كرده‌اند كه هنوز سرنوشت آن مشخص نيست.»
 
پزشكيان به روشني به مساله زنان پرداخته است
غيرت در ادامه به چهاردهمين انتخابات رياست‌جمهوري پرداخت و با اعلام همفكر بودن با پزشكيان گفت: «بنده با توجه به خط فكري‌ام، آقاي دكتر پزشكيان را تاييد مي‌كنم، چراكه ايشان هم در راستاي حقوق زنان گفته‌اند كه بايد به روشني به مساله زنان پرداخته شود.»
«چرا بايد از من نوعي حقوقي را سلب كرده باشند، اما برادر يا همسر من از آن حقوق برخوردار باشند؟ اين عدم مساوات در قانون و رفع آن بايد جزو مطالبات زنان باشد. ما هر دو انسان هستيم و هيچ تفاوتي بين زنان و مردان وجود ندارد. در اديان هم به آن پرداخته شده است كه تفاوتي بين زن و مرد وجود ندارد. متاسفانه در قوانين ما شاهد اين تفاوت‌ها ميان زنان و مردان بوده‌ايم، در اين مدت تلاش‌هايي هم براي رفع آن صورت گرفته شده است؛ توانستيم بعضي از اين قوانين را تغيير بدهيم، بعضي‌ها را خير. بعضي از خشك‌‌انديشي‌ها مانع از تغييرات به طرف تكامل مي‌شود. قطعا رييس‌جمهور آينده به خواسته‌ها و مطالبات زنان شناخت دارد و با توجه به شناختي كه از دكتر پزشكيان دارم، ايشان تلاش مي‌كنند اين اختلافات در زمينه حقوق و عدم مساوات بين زنان و مردان را رفع كرده و به جامعه نشان دهد كه زنان و مردان هر دو انسان و از حقوق يكساني برخوردار هستند.»
«تفاوت‌هاي فيزيكي نبايد باعث برتري مردها به زن‌ها شود. زنان و مردان بايد حقوق برابر داشته باشند. زماني كه حقوق برابر داشته باشند، جامعه بسيار زيباتر، درست‌تر و سالم‌تري خواهيم داشت. من به تساوي زنان و مردان باتوجه به شرايط آن قائل هستم. نبايد شرايط فيزيكي آنها مانع اين برابري در حقوق زنان و مردان شود. مطالبات وخواست زنان جامعه در حال حاضر، حذف قوانيني است كه نشان از اين عدم مساوات دارد و ايجاد برابري در حقوق بين زنان و مردان است.» اينها را غيرت در ادامه مي‌گويد.
 
اصلي‌ترين نياز زنان؛ رفع بي‌عدالتي در حقوق
«اثر نقش قانون بسيار موثر است. زماني كه قانون امتيازاتي را براي افراد قائل مي‌شود، اين امتيازات باعث ايجاد يك ناحقي خواهد شد. در جامعه شاهد اين دست بي‌عدالتي‌ها هستيم. امتيازاتي كه يا قانونگذار قائل شده يا با تكيه بر دين اين امتيازات در نظر گرفته شده. در صورتي كه در قرآن بارها تكرار شده است، زن و مرد را با هم آفريده‌ايم و هيچ يك بر ديگري رجحاني ندارند. تفاوت ظاهري نبايد باعث تفاوت در قانون و حقوق بين زنان و مردان شود. تفاوت در فيزيك زنان و مردان طبيعي است، آيا اين تفاوت‌ها بايد باعث ايجاد يكسري امتيازات و برتري‌هاي شود؟ هيچ ‌كدام از مكاتب ديني، ازجمله مكتب ديني اسلام اين موضوع را بيان نكرده است. زنان براي دستيابي به اين برابري و مساوات در حقوق خود با مردان مصر و جدي هستند. باتوجه به اينكه يكسري از امتيازات بي‌جهت به جنس مذكر داده مي‌شود، اين امتيازات بايد برابر بين زن و مرد باشد.»
غيرت معتقد است: «اصلي‌ترين نياز زنان، اكنون از بين بردن اين عدم تساوي در حقوق است كه در لايه‌لايه زندگي زنان سايه انداخته است. قوانين بايد تغيير كند و در آن بايد متذكر شد. بين زنان و مردان هيچ برتري وجود ندارد و مساوات بين آنها بايد صورت گيرد.»
او همچنين به ساختار سياسي كشور براي حل اين مساله اشاره كرد و گفت: «از منظر ساختار سياسي براي تغيير قوانين بستگي به اين دارد كه سياستمداران چه كساني هستند و چگونه مي‌خواهند مساله را پياده كنند و چگونه اعمال نظر كنند. اگر بين اشخاص تمايز قائل مي‌شويم كه باتوجه به پشتوانه فكري آنها اعلام مي‌كنيم، اين فرد اگر به عرصه سياست در نقش رييس‌جمهور ورود كند، تغييراتي در زمينه حقوق زنان مشاهده خواهيم كرد. الان زمان بسيار مناسبي است كه بتوانند قوانين را تغيير دهند. در جهت برابري زنان و مردان در حقوق قدمي برداشته شود. زمينه تغيير وجود دارد. آرزوي من اين است كه اين تغيير در حقوق ميان زنان و مردان صورت گيرد. جامعه‌اي كه از زناني با مدارج علمي بالايي برخوردار است، از جمله زن پزشك، زن معلم، زن استاد. چرا اين زنان نبايد از حداقل حقوق انساني خود برخوردار باشند، فقط به دليل ماهيت زنانگي آنها. آرزوي من اين است افرادي كه در عرصه سياست هستند و از حقوق زنان مي‌گويند، اين تساوي در حقوق را اعمال كنند و اين نظام قانوني را تغيير دهند.»
غيرت مي‌گويد: تفكيك قوانين كار بسيار مشكلي است. قوانين ما به‌طور كلي بايد دستخوش يكسري تغييرات وسيع شود، تكيه روي مسائل قانوني بسيار مهم است. قوانين خانواده، قوانين اشتغال يا حتي تحصيل. هيچ‌گونه موانعي براي تحصيل براي خانم‌ها وجود ندارد. مطالبات زنان اكنون به مراتب بيشتر است، چراكه تفاوت‌ها و تمايزات را با گوشت و جان خودشان لمس كرده‌اند، بايد با كمك افراد مسوول، خوشفكر و معتقد اين تغيير در ساختار قانوني به وجود بيايد. رييس‌جمهور بايد زمينه براي تغيير مهيا كند. بايد ساختار جامعه را آماده و به سمت تساوي در حقوق سوق دهد. اين وظيفه بر دوش كسي است كه در عرصه سياست مسوول است و با تفكر قدم برمي‌دارد. رييس‌جمهور بايد بتواند مسائل جامعه را چه از بعد سياسي و چه قانون‌گذاري به سمت تساوي كه مدنظر ما و فعالان زنان است سوق دهد. ان‌شاءالله كه رييس‌جمهور فردي صالح باشد و در مسيردستيابي به تساوي حقوق زنان و مردان تلاش كند.
مفهوم سقف شيشه‌اي، مرزي براي بازماندگي زنان
«دكتر عاليه شكربيگي»، جامعه‌شناس زنان و كارشناس حوزه زنان نيز در گفت‌وگويي با «اعتماد» به تبعيض عليه زنان در جامعه اشاره كرد. او معتقد است با نگاهي به حضور زنان در طول تاريخ كشور، مي‌بينيم كه حضور زنان در جامعه كم هميار، طبقاني بوده است. «جامعه كم‌هميار به جوامعي مي‌گويند كه بستر تعامل و ارتباط با زنان يك نگاه از بالا به پايين و فرودست كه همراه با تبعيض بوده و در انتهاي آن ناديده گرفتن زنان در جامعه را با خود به همراه داشته است. در واقع براي قرن‌ها، سال‌ها و حكومت‌هايي كه پشت سر گذاشته‌ايم، كنش‌هايي كه از طرف كساني كه در عرصه سياست بوده‌اند، بيشتر بر ماندگي و ايستايي، ناديده گرفتن و سلطه بر زنان بوده است. اين ناديده گرفتن‌ها و سلطه بر زنان از طرف مقامات حكومتي و نهادهاي دست‌اندركاران كه بستر و ريشه آن در نهاد خانواده است، از مفهومي به نام پدرسالاري مي‌آيد كه يك رابطه سلسله مراتبي است.»
«زماني كه نگاه مي‌كنيم، در كنشگري‌هاي مردان در عرصه اجتماع، خانواده و حتي عرصه عمومي يك نگاه از بالا به پايين نسبت به زنان وجود دارد. زماني كه از ماندگي و ايستايي صحبت مي‌شود، در تلاش براي نگهداشتن زنان در پستو و پيشرفت نكردن آنها بوده است. به زنان گفته شده كه همين‌قدر كه در خانه هستيد و بچه به دنيا مي‌آوريد، براي شما كفايت مي‌كند. در حال حاضر همچنان اين نگاه به زنان را در جامعه و خانواده‌ها مي‌توانيم شاهد باشيم، البته كه در خيلي موارد شاهد تحولاتي هم در اين زمينه هستيم.»
شكربيگي به نگاه فرودستانه به زنان اشاره كرد و گفت: «براي قرن‌ها اين رابطه سلسله مراتبي با زنان وجود داشته. همين رابطه سلسله مراتبي و نگاه فرودستي به زنان كه در خانواده بوده، در عرصه جامعه و سياست هم سايه انداخته بوده. در گذشته زناني امكان ورود در عرصه سياست را داشتند كه متعلق به خانواده‌هاي سياسي بوده‌اند. در اين چهار دهه كه از انقلاب اسلامي گذشته، بعضا در سال‌هاي نخست، دختراني كه پدر، همسر يا برادرشان در نهادهاي سياست حضور داشته‌اند، امكان ورود به اين عرصه را داشتند. در سال‌هاي اخير يك مقدار متفاوت‌تر شده و زنان نسبت به حقوق خود آگاه شده‌اند. اين آگاهي باعث شده كه كنشگري و مطالبه‌گري براي حقوق از دست رفته خود داشته باشند.»
اين استاد دانشگاه با طرح پرسشي درخصوص دستيابي به اهداف مشترك از سوي زنان ادامه داد: «درحال حاضر پرسشي كه در ذهن من مطرح مي‌شود، اين است كه تا چه اندازه زنان در مسائل، كنش‌هاي خود، مطالبه‌گري‌ها و خواسته‌هايي كه دارند، چه مقدار به آن اهداف مشترك دست پيدا كرده‌اند؟ در پاسخ به پرسش ذهني خودم بايد بگويم چه در گذشته و چه در حال حاضر، زنان در رسيدن به خواسته‌ها و اهداف خود راه‌هايي كه انتخاب مي‌كنند، متاسفانه به صورت جزيره‌اي عمل كرده‌اند. بدين صورت كه اگر ما الان زناني كه درعرصه عمومي حضور دارند، به لحاظ ديدگاه‌هاي سياسي بخواهيم نگاهي بيندازيم، شامل زنان اصولگرا، اصلاح‌طلب، تحول‌گرا و زناني كه مستقل از تمامي اين ديدگاه‌ها هستند، خواهد شد. مثلا رييس‌جمهوري كه به قدرت رسيده است، داراي ديدگاه‌هاي اصولگرا بوده است و معاون همفكر و هم‌ديدگاه با ايدئولوژي همسوي خود را انتخاب مي‌كند و دقيقا در همان دوره تمام زناني كه گفتمان اصلاح‌طلبي، تحول‌گرايي، مستقل و نقد دارند، از طرف رييس‌جمهور و معاونت ناديده گرفته مي‌شوند. پس مي‌توان گفت يكي از مطالبات زنان جامعه، نگاه برابرگرايانه به زنان خارج از جهت‌گيري‌هاي عقيده‌اي و ايدئولوژي‌هايي است كه آنها در سايه‌سارش حركت مي‌كنند. به دليل اينكه نمي‌توانيم بگوييم اكنون به زناني كه داراي ديدگاه‌هاي اصولگرايانه هستند، فقط به آنها توجه شود يا در دوره اصلاح‌طلب‌ها به زناني توجه شود كه گفتمان اصلاح‌طلبي دارند يا همين‌طوردر دوره‌اي كه تحول‌گرايي است، به هيچ گفتمان ديگري پرداخته نشود و فقط بايد ديدگاه‌هاي تحول‌گرايي حاكم باشد.»
او با طرح مطالبه اصلي زنان اعلام كرد اين مطالبه وجود دارد كه اگر هر كسي به مقام رياست‌جمهوري انتخاب شد، زني را به عنوان معاونت خود انتخاب كند كه در واقع تجربه زيسته‌اي نسبت به مسائل زنان داشته باشد و همين‌طور در عرصه عمومي حضورداشته باشد، يعني مسائل زنان را متوجه شود و درك كند. اينكه زني را با مدارك تحصيلي متفاوت كه هيچ ربطي به مساله زنان ندارد، فقط به صرف اينكه همسو با ديدگاه‌هاي سياسي رييس‌جمهور آينده باشد، به عنوان معاونت زنان خود انتخاب مي‌كنند. بي‌ترديد پاسخ به مسائل زنان باز بي‌جواب مي‌ماند و ناديده گرفته مي‌شود. به‌طور مثال در شرايط حاضر كه ديدگاه اصولگرا حاكم است و ديگر ديدگاه‌ها از جمله اصلاح‌طلبان، تحول‌گرا و مستقل را ناديده گرفته است.
 
زنان برای رسیدن به اهداف مشترک جزیره‌ای عمل می‌کنند
از نگاه شكربيگي، مساله ديگري كه وجود دارد بحث كنشگري زنان است. زماني كه به تاريخ اجتماعي ايران نگاه مي‌كنيم، گوياي اين است كه زنان در مواردي به همدلي مي‌رسند، شايد يك جور راه مبارزه با تبعيض و نابرابري جنسيتي را پيدا مي‌كنند، اما در رسيدن به اهداف مشترك جزيره‌اي عمل مي‌كنند.يعني اينكه تحت سيطره‌هاي ساختارهاي سرسخت و لجوج هستند. اين ساختار سرسخت معتقد است كه زنان همچنان بايد جنس دوم بمانند، زن لازم نيست در عرصه اجتماع حضور پيدا كند، زن بايد در نقش مادر و همسر در عرصه خصوصي باقي بماند و اجازه مطالبه‌گري و كنشگري را به زنان نمي‌دهد.
«علت جزيره‌اي عمل كردن زنان اين است كه تحت سيطره ايدئولوژي‌هاي ساختارهاي سرسخت هستند. يعني اين ساختار سرسخت و حلقه قدرت به زنان مي‌گويد همان ايدئولوژي كه من فكر مي‌كنم تو هم بايد با آن همسو باشي. اكنون شاهد احزاب و گروه‌هاي زنان هستيم كه هر كدام آنها به تنهايي در بخش‌هاي مديريتي عمل كرده اما براي رسيدن به هدف مشترك با احزابي كه در تقابل با آنها هستند، تعاملي به شركت و همكاري ندارند، يعني حاضر به گفت‌وگو نيستند. نكته ديگري كه بايد به آن پرداخته شود و به نوعي مطالبه‌گري زنان از بالاترين نهاد اجرايي كه رياست‌جمهوري است، تلقي مي‌شود، كنش پيوسته زنان است كه طي تاريخ تا به امروز حضور داشته‌اند. گاهي حركت آن رو به جلو بوده و گاهي حركت ايستايي داشته، يعني حركت رو به عقب بوده كه نگذارند زنان پيشرفت كنند. همه اينها را در سه ساحت و بستر مي‌توان ديد؛ نهاد، سازمان و تاريخ. فرض كنيد اگر معرفت تاريخي غالب (ديدگاه‌هايي كه در خانواده و اجتماع است) نسبت به زنان نابرابرگرايانه، طبقاتي و بي‌عدالتي جنسيتي بوده، اما الان به خصوص در دهه‌هاي اخير بيش از هر زمان ديگري شاهد حضور زنان و مطالبه‌گري آنها در عرصه اجتماعي هستيم، چراكه زنان توانسته‌اند در بستر علم‌ورزي و آموزش به توانمندي‌هاي خودشان در برابر آن ساختار سرسخت كه به او گفته بود در عرصه اجتماع حضور پيدا نكند، ورود كنند. زن اكنون خودش را باور كرده و نسبت به حقوق خودش آگاه شد و توانسته به ساختارهاي اقتدارگرايانه بفهماند كه زنان هم يك حق‌هايي دارند. زنان توانسته‌اند به نهادهاي تصميم‌گير و اجرايي در حاكميت بباورانند كه زنان هم يك حق و حقوقي دارند. اينكه كانديداهاي رياست‌جمهوري در سخنراني‌هاي قبل از انتخابات خود فقط مي‌گويند كه ما به زنان حقوق برابر و امكانات مي‌دهيم، بعد از تاييد شما و فرداي راي گرفتن دوباره به زنان مي‌گويند بفرماييد در خانه‌هاي خودتان و ما به شما كاري نداريم. در اينجا نهادهاي ناتوان‌ساز بيشتر نمود پيدا كرده كه هميشه در تلاش بوده زنان را درسطح پايين نگه دارند، مرزهاي سرسخت‌گيرانه را در برابر زنان به وجود مي‌آورد و در ادامه مفهوم سقف شيشه‌اي شكل مي‌گيرد. الان زنان كنشگر انتقادي به عنوان كنشگر نمادي توانسته‌اند عرصه‌هاي حاكميتي را وادار كنند كه به خواسته‌هاي آنها توجه كنند. در واقع، كانديداهاي رياست‌جمهوري از شعار براي حقوق و مسائل زنان دست بردارند و در حد عملياتي به خواسته‌ها و مطالبه‌گري‌هاي زنان توجه كنند.»
 
طرح صيانت نور چيزي جز خشونت و تبعيض عليه زنان نيست
طرح نور و آسيب‌هاي حاصل از آن، بحث ديگري بود كه شكربيگي به آن اشاره كرد؛ «اكنون در جامعه بحثي وجود دارد مبني بر مديريت پوشش زنان. اينكه ساختارهاي سرسخت و حلقه قدرت، نگاه واحد به زنان دارند و همه زنان بايد آن پوششي را داشته باشند كه ساختار تصميم‌گيرنده مي‌گويد. به نظر من كانديداهاي رياست‌جمهوري بايد نظر خودشان را راجع به اين طرح بيان كنند. در مناظره‌ها، مشخصا در اين باره صحبت نمي‌كنند كه چه ديدگاه‌ها و برنامه‌هايي درباره طرح صيانت نور دارند. زماني كه به طرح صيانت نور نگاه مي‌كنيم، در آن چيزي جز خشونت، پرخاشگري و تبعيض عليه زنان كه از نظر ساختار سرسخت، شل‌حجاب يا بدحجاب هستند، نيست. اين موضوع از مواردي است كه زماني كه فردي مي‌خواهد در نقش رياست‌جمهوري اين جامعه به عرصه سياست ورود كند، بايد نظر بدهد و برنامه‌هايي كه براي اين طرح
پيش رو دارد را اعلام كند.»
او همچنين ادامه داد: «بحثي در جامعه‌شناسي بدن وجود دارد، مبني بر مديريت بدن. براساس اين تئوري‌هاي جامعه‌شناسي، هر كسي مي‌تواند براي پوشش و لباس و سبك زندگي خودش تصميم بگيرد تا جايي كه به ديگران و سلامت اجتماعي صدمه و آسيب وارد نكند. اكنون بعضي از افراد مي‌گويند كساني كه بي‌حجاب هستند سلامتي اجتماعي ديگران را زير سوال مي‌برند. اصلا اين‌گونه نيست، در واقع هر انساني حق دارد آن‌گونه كه سالم و سلامت است در جامعه زندگي كند. ما الان در جامعه با نافرماني مدني زنان و دختران در برابر بحث حجاب مواجهيم. مي‌بينيم به‌‌رغم همه تلاش‌هاي ساختارهاي اقتدارگرايانه و سرسخت حلقه‌هاي قدرت كه در برابر دختران داشته‌اند، همچنان زنان و دختران نافرماني مدني خودشان را در سكوت و شجاعانه به سوي جلو پيش مي‌برند. در تعريف جامعه آمده است؛ گروه‌هايي از مردم كه در جايي با يكديگر زندگي و با هم در تعامل هستند. ما سال‌ها شاهد اين بوده‌ايم كه به زور خواسته‌اند براي پوشش زنان تصميم‌گيرنده باشند. زن هميشه در عرصه تاريخ ايران در مناسبات قدرت تعريف شده است. هر جا كه قدرت خواسته، چادر را از سرش درآورده؛ در زمان رضا شاه به زور در كوچه‌ها چادر را از سر زنان برمي‌داشتند. چرا؟ چون قدرت مي‌خواست. اكنون هم حلقه قدرت مي‌گويد زنان اين پوشش را بايد داشته باشند. بعضي از زنان در مقابل دست به نافرماني زده و اعلام مي‌كنند كه ما به اين سبك مي‌خواهيم زندگي كنيم و به كسي هم صدمه نمي‌زنيم. اينكه بياييم دختري را به دليل حجاب با برخوردهاي خشن سوار ون‌ها كنيم، امنيت و سلامت رواني جامعه را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهيم. احترام به حقوق شهروندي آن دختر را به زير پا بكشانيم. به نظر من در واقع تاثير مثبتي در سلامت اجتماعي جامعه نخواهد گذاشت و اثرات بالعكس دارد.»
 
امنيت و سلامت اجتماعي؛ اصلي‌ترين نيازهاي زنان
از نگاه اين استاد جامعه‌شناسي، اصلي‌ترين نيازهاي زنان؛ امنيت و سلامت اجتماعي آنهاست. اين سلامت و امنيت اجتماعي به وسيله نهاد رياست‌جمهوري كه بالاترين نهاد اجرايي است، مي‌تواند مورد توجه قرار گيرد. ما شاهد اين بوده‌ايم كه زنان براي گرفتن حق خود جان‌شان را كف دست خود گذاشتند، پس اين زنان شايسته كرامت واحترام و نگاه‌هاي احترام‌آميز و برابري‌خواه هستند. خانم استيواك؛ فيلسوف و نظريه‌پرداز حقوق زنان، گزاره‌اي دارد مبني بر اينكه آيا زنان مي‌توانند صحبت كنند، سوال من هم اين است آيا زنان مي‌توانند در عرصه فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي حضور پيدا كنند؟ اگر اين حضور مهيا شد، چگونه؟در بستر ارزش گذاشتن بر آگاهي زنان، الان زنان نيمي از جامعه هستند، اگر نيمي از جامعه را ناتوان كنيم و نگذاريم از توانمندي‌هاي آنها استفاده شود، طبيعي است كه جامعه حركت رو به جلو ندارد و در ماندگي وايستايي قرار مي‌گيرد. كانديداهاي رياست‌جمهوري بايد بدانند كه زنان اكنون همانند زنان پنجاه سال گذشته نيستند. زنان با آگاهي به حقوق خود و باور به توانمندي‌هاي خود هستند، پس نمي‌توانند با آنها رفتارهايي داشته باشند كه در گذشته‌هاي دور با زنان داشتند.
 
نداشتن قوانين مستحكم، ضعف حاكميت براي پاسخ مطالبه‌گري زنان
از نگاه اين كارشناس حوزه زنان، بحث ديگري كه در مطالبه‌گري زنان وجود دارد، مطالبه‌گري‌هاي سياسي زنان است. اينكه هميشه در پاسخ به مطالبه‌گري‌هاي زنان، ضعف حاكميتي وجود دارد، به دليل اينكه قوانين مستحكم و پايداري براي حمايت از زنان وجود ندارد. قوانين در مجلس تصويب مي‌شود، نهادهاي ناتوان‌ساز و سرسخت نمي‌گذارند زنان انديشمند و متفكري وارد مجلس شوند و همچنان مرزهاي سخت‌گيرانه خودشان را در برابر خواسته‌هاي زنان مي‌كشند و مفهوم سقف شيشه‌اي را در برابر زنان شكل مي‌دهند. نكته ديگري كه بايد به آن اشاره كنم، اين است كه به نظر من كانديداهاي رياست‌جمهوري بايد به اين مطلب توجه كنند كه امنيت رواني، اجتماعي، فرهنگي و سلامت اجتماعي زنان در يك جامعه امر بسيار مهمي است و خيلي بايد به آن توجه كنند. هر عامل و هر مساله‌اي كه به نوعي سلامت اجتماعي زنان را در اين جامعه زير سوال مي‌برد، آنها بايد به واقع به آن مساله ورود پيدا كنند وآن را رفع كنند. بهتر است الان با صداقت تمام اعلام كنند كه ورود به حلقه ساختار قدرت براي آنها امكان‌پذير نيست و نمي‌توانند در عرصه نهادهاي تصميم‌گير ورود پيدا كنيم و زنان هم بدانند كدام كانديداي رياست‌جمهوري را انتخاب كنند. كدام يك به بحث مطالبه‌گري زنان و به تكريم و كرامت زنان در برنامه‌هاي خودش توجه مي‌كند.»
 
تنوع زنان در ايران را ببينيد
«اكنون كانديداهاي رياست‌جمهوري بايد تنوع زنان را در ايران ببينند. ما فقط زنان شهري نداريم، زنان روستايي، زناني كه در محيط كارگري مشغول به كار هستند را هم داريم. اين تنوع حضور زنان را بايد ديد و به آن احترام گذاشت. فقط براساس يك تفكر واحد ساختار ايدئولوژي به خواسته‌هاي زنان توجه نكنند. زنان به دليل آگاهي كه نسبت به حقوق خود باتوجه به حضور قوي در عرصه آموزش پيدا كرده‌اند، اكنون در دانشگاه‌ها حضور زنان نسبت به مردان پررنگ‌تر است كه اين خود پيامدش آگاهي زنان نسبت به حقوق خودشان است و كانديداهاي رياست‌جمهوري بايد به اين نكته توجه كنند. مشاوراني كه در كنار آنها هستند، بايد نسبت به مسائل و حقوق زنان آگاه و قوي باشند. اكنون شاهد اين هستيم كه درصد زيادي از دختران و زنان به دليل اينكه در وطن خود به آنها احترام و كرامت گذاشته نمي‌شود، به حقوق انساني، اجتماعي، فرهنگي و سلامت و امنيت اجتماعي آنها پرداخته نمي‌شود، دست به مهاجرت مي‌زنند. متاسفانه رييس‌جمهورهاي سابق در اين مسير براي مسائل زنان موفق عمل نكرده‌اند، بنابراين كانديداهاي ما در گفت‌وگوي دروني كه با خودشان دارند به اين نكته برسند كه آيا مي‌توانند در برابر ساختار سرسخت كه هميشه زنان را به عقب رانده با زبان گفت‌وگو مقابله كنند يا خير؟»
نهادهاي ناتوان‌ساز مي‌خواهند زنان را در عرصه خانواده و نقش و هويت مادر تلقي كنند و در ديگر عرصه‌ها نقش و حضور خرد داشته باشند. به‌طور مثال زنان تا نقش مديريت‌هاي ميانه حضور دارند، اما در مديريت‌هاي كلان حضور ندارند. نهادهاي ناتوان‌ساز با تشكيل مرز براي زنان، اجازه ورود به عرصه‌هاي قدرت را نمي‌دهند. رييس‌جمهور بايد به مسائل زنان آگاه باشد، به حضور چشمگير زنان كه الان در جامعه هستند. الان آمار زنان تحصيلكرده بسيار بالا رفته است. اينكه اگر زنان از توانمندي‌ها و قدرت‌هاي خود درعرصه كلان جامعه استفاده كنند، بي‌ترديد مي‌توانند انسدادهاي اقتصادي را رفع كنند. كانديداهاي رياست‌جمهوري بايد به اين نكته بيش از پيش توجه داشته باشند كه خانواده‌ها از لحاظ اقتصادي بسيار با بحران روبه‌رو هستند و سفره‌هاي مردم الان خالي شده است.»
 
عرصه را بر زنان تنگ نكنيد
شكربيگي در پايان گفت: «يكي از خواسته‌هاي من به عنوان يك دانش‌آموخته جامعه‌شناسي كه در حوزه زنان مطالعه داشتم، از كانديداهاي رياست‌جمهوري اين است كه عرصه را بر زنان تنگ نكنيد. اكنون كه قشر زنان آگاه و دانشمند هستند و در تمامي عرصه‌هاي اجتماعي حضور دارند و حتي توقع حضور در فعاليت‌هاي سياسي دارند، بايد در برنامه‌هاي خود فعاليت‌ها و توانمندي‌هاي زنان را در سطوح كلان و ميانه ببينند. الان زنان توانمندي داريم كه در حد مديريت كلان جامعه مطرح هستند، ولي اين ساختار سرسخت بگويد نه، نبايد در برنامه‌هاي دولت حضور پيدا كنند. ما توقعي كه از رياست‌جمهوري داريم اين است كه در يكي از مناظره‌هايي كه دارند به صورت واضح برنامه‌هاي خود درباره مسائل فرهنگي، اقتصادي، اجتماعي، امنيتي، احترام و كرامت زنان ايران را بيان كنند.»