جوانان در کل دنیا به عالم سیاست بی‌اعتماد شده‌اند

جوان آنلاین: با نواخته‌شدن زنگ پایان چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که در نوع خود انتخاباتی خاص بود که به شکل فوری و در شرایطی متفاوت از دیگر انتخابات‌ها برگزار شد، زنگ آغاز بررسی‌های جامعه شناسانه و البته سیاسی از این فرآیند عمومی زده می‌شود و فرصت خوبی است تا بار دیگر پیش فرض‌های مطرح شده در زمان قبل از انتخابات در شرایط واقعی مورد راستی آزمایی قرار گیرد. در شرایطی که انتخابات اخیر نشان داد بسیاری از نظرسنجی‌ها و تحلیل‌های قبل از انتخابات بیشتر از آنکه مبتنی بر واقعیت باشند، نشان‌دهنده تصورات طراحان آن است، سراغ محسن ردادی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه رفتیم و در گفت وگوی «جوان» با وی درس‌های این فرآیند عمومی که بخش مهمی از جامعه را به خود مشغول کرده مورد بررسی قرار دادیم.  تفاوت وضعیت اقتصادی دولت شهید رئیسی با وضعیت دولت اقتصادی روحانی یکی از موضوعاتی بود که در مناظره‌های انتخاباتی زیاد در خصوص آن بحث شد. هر چند آمار نیز نشان‌دهنده بهبود وضعیت در خیلی از حوزه‌ها مانند تورم، رشد اقتصادی و فروش نفت است، اما رقیبی که از حمایت دولت شهید رئیسی برخوردار نبود، رأی آورد. آیا این رأی آقای پزشکیان نشان می‌دهد مردم از دولت شهید رئیسی ناراضی هستند؟ 
فارغ از اینکه الان آقای رئیسی، اصولگراها، اصلاح‌طلب‌ها یا هر کس دیگری حاکم بودند، مردم به هر حال از وضع موجود راضی نیستند. مردم احساس می‌کنند باید شرایط عوض شود و برای آن‌ها وضعیت فعلی قانع‌کننده نیست، پس نه علیه شهید رئیسی، بلکه علیه وضع موجود هستند و به امید تغییری که موجب بهبود معیشت آن‌ها شود، در انتخابات شرکت کردند. 
نکته دوم، هوشمندی بزرگی است که آقای پزشکیان و تیم وی انجام دادند و آن این بود که به هیچ عنوان خودشان را در مقابل آقای رئیسی قرار ندادند، چون اگر اینگونه جلوه می‌دادند که ما مخالف آقای رئیسی هستیم، قطعاً در آرایشان تأثیر داشت و شاهد یک ریزشی بودیم، اما این‌ها این کار را نکردند. حتی دیدیم آقای ظریف در گفتگو‌های خود خیلی اسم شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان را تکرار می‌کرد و تأکید داشتند کسانی که اخلال می‌کنند، مخالف مشی شهید رئیسی و شهید امیرعبداللهیان هستند. آقای پزشکیان نیز به همین ترتیب تأکید می‌کرد که من می‌خواهم کار درست را انجام دهم و به هیچ عنوان خودش را رقیب دولت شهید رئیسی نشان نمی‌داد. 
در مجموع هر چند که مردم از وضع موجود خسته هستند، ولی رأی آن‌ها مخالفت با شهید رئیسی نبود و حتی ممکن است این دولت را به نوعی ادامه شهید رئیسی بدانند که با اصلاح وضع موجود ادامه پیدا می‌کند. مردم شهید رئیسی را در مسیری تلقی می‌کردند که دارد وضع موجود را تغییر می‌دهد و کسی که می‌تواند وضع موجود را عوض کند و آن اصلاحات را ادامه دهد، آقای پزشکیان قلمداد می‌کردند. در مجموع موضع‌گیری ستاد آقای پزشکیان این بود که هیچ‌وقت ادعا نکردند که در مقابل شهید رئیسی قرار دارند و مردم هم براساس شنیده‌های خود رأی دادند و البته این نشان‌دهنده هوشمندی تیم آقای پزشکیان بود.  به حضور آقای ظریف اشاره کردید. نقش آقای ظریف و دیگر افراد شناخته‌شده و به قول معروف سلبریتی‌های سیاسی در این انتخابات چطور بود؟ چقدر آقای ظریف و دیگر سلبریتی‌های سیاسی در این انتخابات که به شکل فوری هم انجام شد، نقش داشتند؟


بحث سلبریتی‌ها نکته بسیار مهمی است. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم که در عصر شبکه‌های اجتماعی قرار داریم و آن چیزی که معین می‌کند چه چیزی خوب و چه چیزی بد است، همین سلبریتی‌ها هستند و البته سلبریتی‌ها هم می‌توانند در عرصه‌های مختلف فعالیت کنند که یک دسته از آن‌ها سلبریتی‌های سیاسی هستند که در شبکه‌های اجتماعی فعال هستند، ارتباط اجتماعی گسترده‌ای دارند و با مردم به شکل مداوم در ارتباطند و اتفاقاً این کلید واژه‌ای است که به خوبی می‌تواند در تحلیل وضع موجود و دلیل رأی آوردن هم در انتخابات مجلس و هم در انتخابات ریاست جمهوری راه را به ما نشان دهد. باید قبول کنیم که سلبریتی‌های سیاسی در حال حاضر تعیین‌کننده نتایج انتخابات هستند. در انتخابات مجلس سال ۱۴۰۲ کسانی از سمت مردم انتخاب شدند که نه از افراد قدیمی، معتبر و سابقه دار بلکه از میان افرادی بودند که اگر سابقه‌ای هم داشتند، خیلی مطرح نبودند ولی از سوی دیگر از میان کسانی بودند که مهم‌ترین ویژگی آن‌ها این بود که در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی خیلی فعال بودند. الان شاید آقای ظریف و آذری جهرمی سلبریتی باشند، ولی معادل آن‌ها را در این طرف در میان اصولگرایان نداریم، یعنی کسانی که در این حد هم اعتبار داشته‌باشد و هم فعال باشد در میان اصولگرایان نیست. 
این افراد به خاطر فعالیت فراوان در شبکه‌های مجازی توانسته‌بودند ارتباط زیادی پیدا کنند و از این ارتباطات برای رأی آوردن نامزد مطلوب خود استفاده کردند و شاید علت اینکه آقای جلیلی نتوانست رأی بیاورد، این بود که سلبریتی‌های تأثیرگذار مانند این دو نفر نداشت که برای او کار کنند. البته از طرف دیگر میزان رأیی که به آقای جلیلی داده‌شد هم اغلب شان به دلیل فعالیت یک هفته‌ای فشرده تیم آقای جلیلی بود که هر چند سلبریتی نداشتند، ولی خوشه‌های کوچکی از افراد را تشکیل می‌دادند و این افراد به شکل شبکه‌ای با مردم ارتباط گرفتند و توانستند نظر مردم را جلب کنند. این تیم‌ها توانستند برای آقای جلیلی که ارتباطشان با مردم محدود است و کمتر در رسانه‌ها ظاهر می‌شوند، ۱۳ میلیون رأی جذب کنند که در این شرایط آمار خیلی خوب و قابل‌توجهی است و علت آن نیز این است که ارتباط‌های خیلی زیادی برقرار شد. 
بنابراین آن چیزی که آینده انتخابات را تعیین می‌کند؛ اولاً سلبریتی‌های سیاسی هستند و آن‌ها از هرکسی حمایت کنند و سرمایه اجتماعی خود را برای آن استفاده کنند، می‌توانند کمک کنند که این فرد رأی بیاورد و مسئله دومی که می‌تواند رأی ساز باشد هم ارتباط‌های اشخاص است. شما هر چقدر هم که برنامه داشته‌باشید، خوش‌سابقه و متخصص باشید، اما اگر نتوانید ارتباط‌های مردمی خود را تقویت کنید و با مردم کوچه و بازار، روستا‌ها و شهرستان‌ها ارتباط قانع‌کننده بگیرید، نمی‌توانید امید داشته‌باشید که بتوانید در انتخابات موفق شوید.  چند درصد این رأی‌هایی را که داده شد، گفتمانی می‌بینید؟ بالاخره در مورد آقای جلیلی گفته می‌شد که رأی ایدئولوژیک و گفتمان انقلاب را نمایندگی می‌کند، آیا رأیی را که به آقای جلیلی یا پزشکیان داده‌شد، می‌توان اینگونه تحلیل کرد؟
واقعاً شطرنج سیاست به هم ریخته است و اینگونه نیست که بگوییم مردم جناحی، سیاسی یا حتی گفتمانی رأی دادند و مثلاً به گفتمان الف یا ب رأی دادند. می‌بینیم افرادی با گرایش‌های فرهنگی، سیاسی، قومی و مذهبی به یک نامزد رأی می‌دهند و افرادی با همان ویژگی‌های فرهنگی، سیاسی، قومی و مذهبی مشابه به یک نامزد دیگر رأی می‌دهند. اکنون در عصر شبکه‌های اجتماعی و در عصری که به آن پساحقیقت می‌گویند، دیگر حقیقت ارزش ندارد، بلکه مهم آن روایتی است که شما عرضه می‌کنید و من می‌پذیرم. الان ارتباط هاست که خیلی اهمیت دارد. من خیلی از افراد مذهبی را می‌شناسم که به آقای پزشکیان رأی دادند و از طرف دیگر افرادی را که شاید حجاب درستی هم نداشتند، دیدیم در حالی که مهم‌ترین حربه‌ای که با آن آقای جلیلی را مورد نقد قرار می‌دهند، این اتهام بود که گشت ارشاد را سفت می‌کند، ولی آمدند و به آقای جلیلی رأی دادند و این نشان می‌دهد هر کدام از این افراد یک ارتباطی با این نامزد برقرار کرده‌اند، در این ارتباط یک روایتی در ذهن خودشان دارند و براساس فهمی که از جهان دارند، این نامزد الان می‌تواند نقش آفرینی کند. 
اکنون افراد براساس روایت ذهنی خودشان و آن ارتباطی که با نامزد برقرار کردند و همچنین براساس آن فهمی که از جایگاه آن فرد دارند، رأی می‌دهند و دیگر نمی‌شود گفت گفتمانی رأی می‌دهند و مثلاً تصور کنیم اصلاح‌طلبان یکدست به آقای پزشکیان رأی می‌دهند یا برعکس اتفاق افتاده‌است. 
باید در مفاهیمی که تا ۱۰ سال پیش هم می‌توانست جواب دهد و برای تحلیل وضعیت سیاسی و نحوه رفتار انتخاباتی کمک کند، تجدید نظر کنیم، الان باید این‌ها را تغییر داد و این نگاه‌ها را کنار گذاشت و مقداری شبکه‌ای و متناسب با عصر فضای مجازی به موضوع نگاه کرد. بدون اینکه بخواهیم اغراق کنیم و همه چیز را در این عامل شبکه‌های اجتماعی خلاصه کنیم، ولی در عین حال بسیار موضوع مهم و اساسی است.  به عنوان سؤال آخر چقدر ما توانستیم نسل جدید را برای انتخابات جذب کنیم؟ بالاخره گفته می‌شد این نسل جدید که به عنوان نسل زد شناخته می‌شود، اصلاً از موضوعات سیاسی فارغ هستند و هیچ کاری به آن ندارند. جامعه شناسی این افراد در انتخابات اخیر چگونه بود؟
در کل دنیا حضور نسل جوان در انتخابات کمرنگ است، یعنی آن‌ها دغدغه‌های خودشان را دارند و بی اعتمادی عمومی که کلاً نسبت به عالم سیاست دارند، موجب شده در کل دنیا چه در کشور‌های جهان سوم و چه در کشور‌های غربی یا شرقی تمایل این جوانان برای حضور در انتخابات کاهش پیدا کند و دنبال هدف‌های دیگر باشند. خیلی از مواقع دنبال سرگرمی هستند، خیلی از مواقع نیز به دنبال مسائل اقتصادی یا فناوری هستند و کمتر به سیاست توجه می‌کنند و این موضوع در ایران نیز صادق است و نمی‌شود گفت ما توانسته ایم کار خاصی انجام دهیم تا آن‌ها را جذب کنیم. 
در عین حال با وجود جوی که وجود دارد، یعنی با وجود بی علاقگی عمومی نسل جوان و نسل زد به مسائل سیاسی، می‌بینیم به هر حال این‌ها به شیوه خودشان ورود پیدا کردند و هر چند من آماری در این خصوص ندارم، ولی از فعالیت‌های فضای مجازی و فعالیت‌های انتخاباتی احساس می‌کنم حضور این‌ها کمتر از جا‌های دیگر نیست و این‌ها هم دارند به اندازه خودشان نقش‌آفرینی می‌کنند و دارند در مسائل سیاسی و انتخابات مشارکت می‌کنند و خب این به معنای این است که یک جذابیت‌ها و نقاط قوتی در چارچوب سیاسی که جمهوری اسلامی ترسیم کرده وجود دارد که حتی این سری از افراد را جذب کرده‌است و این می‌تواند یک نوع موفقیت تلقی شود، هر چند نباید خیلی اغراق کرد که ما توانستیم همه این افراد را جذب کنیم، چون اصولاً هیچ دولتی تا به حال نتوانسته خیلی در ارتباط برقرار کردن میان دولت و نسل زد موفق باشد و در امریکایش هم همینطور است و این نسل خیلی تمایلی برای مشارکت سیاسی ندارد. در چین و روسیه یا در کشور‌های اسلامی مانند لبنان هم معمولاً افراد میانسال به بالا تمایل دارند که در انتخابات شرکت کنند. همچنین تحقیقات بین‌المللی نشان می‌دهد معمولاً افراد متأهل بیشتر تمایل دارند و هر چند که میزان مشارکت در میان زن و مرد معمولاً یکسان است، ولی جوان‌ها کمتر از مسن‌ها و افراد تحصیلکرده کمتر از افراد کمتر تحصیلکرده تمایل دارند در انتخابات مشارکت داشته‌باشند.