مجرمان امنیتی در این شورا چه می‌کنند؟! (یادداشت روز)

    ۱) بسیاری از عبارات کوتاه امام خمینی(ره)، عصاره فهمی عمیق از مطالعه قرآن و سیره اهل بیت‌(ع) است؛ از جمله آنجا که گفت: «منافقین، از کفار بدترند». خداوند متعال، منافقین را دارای هیبت ظاهری و زبان بازی معرفی کرده و سپس می‌فرماید: «هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ. همانا آنها دشمن هستند، (ای پیامبر) از آنها بر حذر باش، خداوند آنان را بکشد، (از حق) به کجا بازگردانده می‌شوند؟». امیر مؤمنان‌(ع) هم در خطبه ۱۹۴ نهج‌البلاغه، در توصیف منافقین فرمود: «بندگان خدا شما را به ترس از خدا مىخوانم و از منافقان مىترسانم، كه گمراهند و گمراه‌کننده... از رنگی به رنگی در می‌آیند... دل‌هاي آنان بيمار است و چهره‌هاي آنان، پاک‌نما. وصف‌شان، داروست و سخن‌شان، وعده شفا مي‌دهد و رفتارشان، درد بی‌درمان است. افزاينده بلاى -مردمان-، و نوميد كننده اميدوارانند... در هر راهی، کسی را به هلاکت افکنده‌اند. و براي منحرف ساختن هر قلبي، وسيله‌اي آماده دارند، و براي هر اندوهي اشک‌ها در اختيار. به همدیگر ستایش قرض می‌دهند و انتظار پاداش از یکدیگر دارند. برابر هر حقّى، باطلى دارند، و برابر هر راستى، مايلى؛ و براى هر زنده‌اى، قاتلى... مىگويند و به خلاف حقّ تقرير مىكنند، و مىستايند و تزوير مىكنند. راه -باطل- را آسان نمايند، -و پیروان را- در پيچ و خم‌های آن، سرگردان سازند. ياران شيطانند و زبانه‌هاى آتش سوزان. آنان پيروان شيطانند و بدانيد كه پيروان شيطان، زيانكارانند.» ۲) اوایل دهه ۶۰، نوجوان بودیم و همراه بچه‌های مسجد، در شب‌های سرد زمستان، پوستر‌های امام و آیت‌الله منتظری و دیگر شخصیت‌ها را در معابر نصب می‌کردیم. همان روزگار می‌شنیدیم برخی آدم‌های معاند درباره آقای منتظری جوک ساخته‌اند و ضمن تشبیه او به فلان شخصیت منفی کارتونی، مورد استهزا قرار می‌دهند. این اهانت‌ها برای ما ناراحت‌کننده بود؛ اما به چند سال نرسید که همان جماعت معاند، ناگهان مریدان دوآتشه آقای منتظری شدند و بزرگان آنها تا آن مرحوم را به زمین نزدند، دست از سر او برنداشتند. چنان او را دوره کردند که بتوانند نظراتی در حمایت از اعضای سازمان تروریستی منافقین، گروهک بهائیت و حرمت داشتن برنامه هسته‌ای و... بگیرند و نهایتا او را خرج فتنه سبز (آشوب علیه جمهوریت و اسلامیت) کنند. ۳) منافقین، گوناگون هستند اما کارکرد مشترکی دارند. از جمله ایجاد ناامیدی و ترس و تفرقه در جبهه اهل ایمان، و قربانی گرفتن از عوام و خواص. منافقین در این ۴۵ سال، حیثیت چند رئیس‌جمهور را نابود کردند و تا آنها را بر زمین نزدند، دست برنداشتند. یک نمونه، ابوالحسن بنی‌صدر، که دفتر هماهنگی او، تبدیل به حیاط خلوت گروهک منافقین برای مهندسی اختلاف و درگیری و آشوب در کشور (در اوج جنگ تحمیلی صدام) شده بود. حضرت امام پس از صدور حکم بی‌کفایتی بنی‌صدر توسط مجلس، فرمودند «خدا می‌داند که من مکرر به این گفتم که آقا، اینها تو را تباه می‌کنند، این گرگ‌هایی که دور تو جمع شده‏اند و به هیچ چیز عقیده ندارند، تو را از بین می‌برند، گوش نکرد، هی قسم خورد که اینها فداکار هستند». (صحیفه نور،  ج ۱۵، ص ۶۸ و۶۹) ۴) آقای «ص- ز» از عناصر متظاهر به حمایت از مرحوم ‌هاشمی، ۱۲ خرداد ۱۳۹۲ در مصاحبه با روزنامه زنجیره‌ای بهار گفته بود: «حاکمیت، اپوزیسیون نمی‌خواهد، اما ما نمی‌توانیم اپوزیسیون را از دید حاکمیت تعریف کنیم. همان گونه که ما می‌بینیم ‌هاشمی به اپوزیسیون تبدیل می‌‌شود، حاکمیت هم این را می‌‌بیند و به ‌هاشمی می‌‌گوید آشیخ اکبر باید تکلیفت را معلوم کنی؛ از شما بهره‌برداری می‌‌کنند و هل می‌دهند تا چهره‌ای بسازند که در مقابل نظام قرار بگیری. ضرورت دموکراسی‌ خواهی، اینها (نهضت آزادی، سازمان مجاهدین انقلاب، و دفتر تحکیم) را پشت سر کسی سوق خواهد داد که شنل اپوزیسیون را به تن کند.‌هاشمی که عمر نوح ندارد؛ ۵ یا ۱۰ سال دیگر با ما نخواهد بود، اما جنبش ادامه پیدا می‌‌کند. اگر ‌هاشمی، خاتمی و هر کسی نتواند حداقل خواسته‌‌های ما را لبیک بگوید، جنبش، آنها را پس می‌‌زند. نگران نباشید که آقای رفسنجانی می‌‌تواند پا به پای ما بدود یا نه، اگر نتواند همپا با اپوزیسیون بدود، حذف می‌‌شود. مهم نیست او چه می‌‌کند. یا می‌‌تواند پا به پای این قطار باشد یا نه. اگر حذف شد، هیچ اتفاقی نمی‌‌افتد، اپوزیسیون یک شخصیت دیگر را درون نظام پیدا می‌کند». ۵) همچنین پايگاه اينترنتي گروهک«ملي- مذهبي» که از خارج کشور بارگزاری می‌شود، ۱۹ آبان ۱۳۹۱ نوشت: «رفتار ‌هاشمي و آنچه بر فرزندان او رفته، اپوزيسيون را بر سر تصميم‌گيري مي‌نشاند. با او چگونه بايد رفتار كرد؛ او كه در كارنامه‌اش قلع و قمع «ديگران» را به طور پررنگ دارد و در تصميم‌هاي بزرگ از جنگ تا اتفاقات سال ۶۷، قتل‌هاي زنجيره‌اي و... جزو تصميم‌سازان بوده و اكنون با دموكراسي خواهان افق مشترك پيدا كرده؟ تكليف چيست؟ آيا بايد تاريخ ‌هاشمي را به فراموشي سپرد، يا اين كه به طور تاكتيكي فعلا در مورد او سكوت كرد تا اگر زوري دارد، ضربه‌اش را به حكومت بزند و بعد كه نوبت خود او رسيد، به حسابش رسيد، يا اين كه اصولا تاريخ او را فاش فرياد زد و از هر سازش و حمايتي از او تن زد؟ اگر بر اين باشيم كه بايد پراگماتيستي عمل كرد، خيلي زود مي‌توان به اين رسيد كه حمايت از ‌هاشمي به صلاح است، چرا كه او به نسبتي، به تحقق خواسته‌هاي ما نيز كمك مي‌كند؛ فارغ از اين كه اگر آرمان‌خواهانه عمل كنيم، هرگز به زير علم كسي چون ‌هاشمي نخواهيم رفت، چرا كه عملكرد او با آب كوثر هم پاك نخواهد شد و همدستي با او، دامن آدمي را آلوده مي‌كند! هرگز نبايد از گناه اينان گذشت، اما بايد تاكتيكي برخورد كرد، يعني در برابر گناهان‌شان سكوت كرد تا وقت آن برسد».  ۶) منافقین قدیم و جدید که به تذبذب شناخته می‌شوند، با هیچ سیاستمداری، صادق نبوده‌اند و به همین علت، همان‌هایی را که از نردبان‌شان بالا رفته‌اند، مورد بدترین فحاشی و توهین قرار داده و سپس در صورت نیاز، مجددا تملق‌شان را گفته‌اند؛ از مرحوم ‌هاشمی و خاتمی بگیرید، تا حسن روحانی و دیگران. از قدیس اصلاحات و شیخ اعتدال و شیخ دیپلمات توصیف کردن آنان، تا اردک فلج و شاه سلطان حسین بی‌عرضه و آغاسی و متهم اول قتل‌های زنجیره‌ای و دیکتاتور، و رحم اجاره‌ای خواندن همان‌ها! رفتار زیگزاگ اینها با مرحوم‌ هاشمی، یک عبرت کامل است که چگونه با او در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ ائتلاف کردند و از حمایت او سود جستند و دو سال بعد با برچسب «عالیجناب سرخپوش قتل‌های زنجیره‌ای»، به بدترین شکل ممکن در انتخابات مجلس ششم مورد ترور شخصیت قرار دادند، و سپس، هم او را در انتخابات سال ۱۳۸۴، به عنوان شیخ اصلاحات و اعتدال بازآرایی کردند!! بنابراین، توقع این که با منتخب جدید مردم، رویکردی متفاوت پیشه کنند، دور از خمیره و شخصیت آنان است. ۷) رهبر انقلاب، پنجم تیرماه مصادف با عید غدیر خم، خطاب به همه نامزد‌ها سفارش اکید کردند: «من به نامزد‌های محترم انتخابات عرض می‌کنم با خداوند عهد کنید که اگر موفق شدید و توانستید مسئولیتی به دست بیاورید، کسان و کارگزاران خود را از کسانی قرار ندهید که ذره‌‌ای با انقلاب زاویه دارند. آن کسی که با انقلاب، با امام راحل، با نظام اسلامی ذره‌ای زاویه داشته باشد، به درد شما نمی‌خورد. آن کسی که دلبسته‌ آمریکا باشد و تصور کند که بدون لطف آمریکا نمی‌شود قدم از قدم برداشت، برای شما همکار خوبی نخواهد بود. او از ظرفیت‌های کشور استفاده نخواهد کرد و خوب مدیریت نخواهد کرد. آن کسی که راهبرد دین و شریعت را مورد بی‌‌اعتنایی قرار دهد، همکار خوبی نخواهد بود. کسی را انتخاب کنید که اهل شریعت، اهل انقلاب، اهل اعتقاد کامل به نظام باشد. اگر شما نامزدهای محترم یک چنین عهدی با خدای خودتان ببندید، بدانید که کارهایی که برای انتخابات می‌کنید، همه‌‌اش حسنه خواهد بود». ۸) رهبر حکیم انقلاب، همچنین در دیدار دیروز نمایندگان مجلس جدید فرمودند: «باید در مسائل مهم، صدای واحد از کشور شنیده شود. یک جاهایی هست که بایستی دولت و مجلس و مسئولان گوناگون یک حرف بزنند. آن کسانی که در دنیا گوش تیز کردند تا نشانه‌های اختلاف و دوگانگی را پیدا کنند، آنها مایوس شوند؛ یکصدا باید شنیده شود». ایشان همچنین با بیان این که «توصیه مؤکد من، تعامل سازنده مجلس با دولت جدید است. موفقیت رئیس‌جمهور و دولت جدید، موفقیت همه ما است»، درباره تراز‌های تصدی وزارت و مدیریت در دولت جدید توجه دادند: «چه کسی می‌خواهد میدان‌دار این میدان باشد؟ میدان اقتصاد، میدان فرهنگ، میدان فعالیت‌‌های سازندگی، میدان تولید. آن کسی را باید میدان‌دار کرد که امین باشد، صادق باشد، متدین باشد، از بُن دندان به جمهوری اسلامی معتقد باشد. ایمان یک شاخص مهم است. امید به آینده و نگاه مثبت به افق.     آنهائی که افق به نظرشان تاریک است، [می‌گویند] کاری نمی‌‌شود کرد، نمی‌شود به اینها مسئولیت‌‌های اساسی و کلیدی داد. متشرّع بودن یکی از معیارهای مهم است. اشتهار به پاکدستی، به صداقت، یک معیار است. سابقه سوء نداشته باشند، این یک معیار است. نگرش ملی داشته باشند. یعنی غرق در مسائل جناحی و سیاسی نشوند، نگاه ملی به کشور داشته باشند. اینها را با تحقیق [می‌شود فهمید]، البته کارآمدی را غالباً بعد از اشتغال به کار می‌شود فهمید، اما با تحقیق، با نگاه کردن به سوابق با شنیدن حرف‌ها، می‌شود کارآكامدی را هم تشخیص داد. این معیارها باید رعایت بشود. هم رئیس‌جمهور محترم اینها را رعایت کنند، هم مجلس رعایت کند». ۹) رئیس‌جمهور منتخب، دیروز بعد از شنیدن بیانات رهبر انقلاب در کنار نمایندگان مجلس، در پیامی نوشت: «‏از لطف حضرت آقا صمیمانه سپاسگزارم. اکنون اعتماد مردم و حمایت شما از ‎دولت، بزرگ‌ترین سرمایه همه ما برای رسیدن به موفقیت‌های پیش روست و از دل و جان برای موفقیت ایران تلاش خواهیم کرد». آقای پزشکیان، قبلا هم بارها بر ضرورت اجرای رهنمود‌های رهبری و سیاست‌های کلی نظام تاکید کرده  و خود را متعهد به آن رهنمود‌ها و سیاست‌ها دانسته است. عملیاتی کردن این باور قانونی و شرعی، مستلزم این است که قدم اول در انتخاب مشاوران و دستیاران و چیدمان کابینه پیشنهادی، منطبق بر همان رهنمود‌ها و سیاست‌ها برداشته شود. آقای پزشکیان در این مسیر، چند دو راهی در پیش دارد که هر کدام آنها، میزان موفقیت یا خدای ناکرده ناکامی دولت جدید را روشن می‌کند. دو راهی اول، این است که آیا دولت جدید در ادامه مسیر شهید رئیسی، برنامه درونزا با اتکا به ظرفیت‌های ملی و فرصت‌های متنوع خارجی برای پیشرفت دارد، یا خدای ناکرده می‌خواهند عبرت دولت قبل (هشت سال معطلی پشت درهای دغل‌بازان آمریکایی و اروپایی) را تکرار کند. بدون برنامه جامع درونزا، نمی‌توان کابینه تراز و موفق و منسجمی چید. ترکیب کابینه، فرع بر برنامه است. داغ‌ترین حامیان دولت روحانی، بعدها گفتند که آن دولت هیچ برنامه‌ای جز برجام نداشت و در همان سال‌های آغازین تمام شد! چیدن کابینه بدون داشتن برنامه عملیاتی روشن، رئیس‌جمهور را مجبور می‌کند به سهم خواهی و امتیازطلبی حلقه‌های متنفذ در ستاد انتخاباتی تن بدهد و در این صورت، نه تنها گرهی از مشکلات مردم گشوده نمی‌شود، بلکه همان حلقه‌های گردن کلفت شده، وبال گردن دولت و ملت و رئیس‌جمهور خواهند بود. ۱۰) دو راهی بعدی، هویت ملی، و یا حزبی و محفلی کابینه است. این که اطرافیان، فضا را برای خدمت افراد توانمند و صاحب صلاحیت‌های قانونی باز می‌کنند تا کابینه‌ای کارآمد تشکیل شود، یا این که قرار است کابینه را به عنوان جایزه انتخاباتی و گوشت قربانی میان خود تقسیم کنند و حداکثر، پوست و شکمبه‌اش را به مردم بدهند؟ نه فقط منتقدان بلکه حتی برخی حامیان نزدیک آقای پزشکیان، از انتشار اخبار ناگوار در این باره اظهار نگرانی می‌کنند. سهم‌خواهی احزاب ائتلافی و گروه‌هایی با مواضع متناقض، آن هم بدون لحاظ تراز‌های قانونی و سلامت و کارآمدی، هر مدیریتی را به مجموعه‌ای پیشخور شده و ورشکسته تبدیل می‌کند؛ چه رسد به دولت. نکته مهم‌تر، سوابق خطرناک و ننگین برخی اعضای شورای موسوم به «شورای راهبری» و کمیته‌های انتخاب وزیران است.‌ای کاش -و بایسته است- جناب آقای پزشکیان در اقدامی فوریت‌دار، درباره دست کم ۸- ۹ نفر از اعضای شورای راهبری (و شمار بیشتری در کمیته‌های تعیین وزیر) از دستگاه قضائی، و وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران و نیروی انتظامی استفسار کند که ماجرای تخلفات امنیتی و بازداشت و محاکمه و محکومیت برخی افراد مذکور در پرونده‌های مختلف چه بوده است؟ همین طور برخی متهمان پرونده‌هایی مانند کرسنت، و شماری از مدیرانی که در دولت قبل، نماد مطلق ناکارآمدی و منزجر کردن مردم در حوزه‌هایی مانند مسکن و برق و آب و انرژی و حمل‌ونقل و تورم و شکاف طبقاتی بوده‌اند. محمد ایمانی