پیام ها و پیامدهای ترور در تهران

ترور اسماعیل هنیه در قلب تهران، مصداق عبور اسرائیل از تمامی خطوط قرمز سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و امنیتی محسوب می شود. میزان خشونت اسرائیل رابطه مستقیم با تضعیف و تخریب روزافزون اوضاع امنیتی، نظامی، سیاسی و دیپلماتیک آن در جنگ فرسایشی چند جبهه ای و چند عرصه ای 9ماهه در غزه دارد. ترور هنیه و شهادت ایشان در تهران، در راستای تلاش اسرائیل برای احیای حیثیت و اعتبار اطلاعاتی و نظامی اش که در 7 اکتبر  فروپاشید، محسوب می شود. افزون بر این، در شرایطی که پس از ناکامی در ترور محمد ضیف، انتقادات داخلی نسبت به بیهودگی تداوم نبرد در غزه در مناطق اشغالی بیشتر شده و مخالفت نتانیاهو با مبادله اسیران و آتش‌بس، وی را در موقعیت دشواری قرار داده، او درصدد بهانه‎جویی برای اقناع بدنه سیاسی و نظامی حکومت اسرائیل به ادامه نبرد، حداقل تا بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکاست. بدین امید که با پیروزی ترامپ، مانعی برای گسترش اقدامات نظامی و تشدید جنایات، نه‌فقط در غزه، بلکه در سوریه و لبنان و حتی افزایش ترور و خراب‌کاری در ایران نیز نداشته باشد. علاوه بر این که شهادت اسماعیل‌هنیه، در تداوم حذف شهید صالح‌العاروی، در راستای تضعیف جناح نزدیک به ایران در جنبش حماس صورت گرفته است.واقعیت این است که  طی 9 ماه اخیر اسرائیل در باتلاق یک جنگ نظامی فرسایشی ،چندجبهه ای و چند عرصه ای فرورفته است. رژیم صهیونیستی می‌داند ادامه این وضعیت و جنگ در غزه، آورده‌ای برای آن ها نخواهد داشت و این را بهتر از مورد اول می‌داند که توقف جنگ نیز به معنای اعلان شکست و تسریع در روند اضمحلال است، بنابراین آن ها خوب می‌دانند این معادله برای آن ها یک وضعیت باخت - باخت است. آن ها در درون مرزهای فلسطین اشغالی درگیر یک جنگ مهم و سرنوشت‌ساز با حماس و جهاد به عنوان ضلعی از جبهه مقاومت هستند و از بیرون سرزمین‌های اشغالی نیز با اضلاع دیگر جبهه مقاومت مواجه هستند؛ اضلاعی که تلاش می‌کنند از پیروزی طوفان الاقصی مراقبت و صهیونیست‌ها را ناچار کنند جنگ را پایان دهند.اکنون با توجه به محدودیت های ژئوپلیتیک اسرائیل، جنگ نظامی فرسایشی چند جبهه ای و چند عرصه ای، بدترین سناریو برای اسرائیل محسوب می شود و اعتبار نظامی، سیاسی و بین المللی آن را به شدت تضعیف کرده و پایانی هم بر آن متصور نیست. لذا اسرائیل درصدد بهره گیری از توانایی های اطلاعاتی و تکنولوژیک خود در چار چوب یک جنگ اطلاعاتی با محور مقاومت است تا شاید بتواند حداقل با احیای اعتبار و حیثیت اطلاعاتی اش، شکست در جنگ فرسایشی را حداقل در سطح افکار عمومی داخلی و خارجی جبران کند. واقعیت این است که بعد از 7 اکتبر، معادلات بازدارندگی در منطقه غرب آسیا به نحوی بنیادین دچار تحول شده است و محور مقاومت و به ویژه جمهوری اسلامی ایران باید این تحول را به رسمیت شناخته و معادلات بازدارندگی و استراتژی امنیتی و نظامی خود را با شرایط جدید متحول سازد. یکی از بزرگ ترین درس های 7 اکتبر و عملیات «وعده صادق» در 14 آوریل برای کشورمان، شناخت کامل تر و دقیق تر محدودیت ها، مشکلات، چالش ها و حتی خطرات متعدد عملیاتی گروه های مقاومت و اقدامات موشکی و پهپادی ایران در سطح منطقه و به ویژه در چارچوب یک رویارویی مستقیم، طولانی و گسترده با اسرائیل است. لذا پاسخ محور مقاومت باید همسو، هم افزا، سخت و دردناک و بازدارنده باشد. این پاسخ دردناک و بازدارنده باید سطوح دیپلماتیک، نظامی و امنیتی را شامل شود. به احتمال فراوان ترور هنیه، سبب تشدید تنش در منطقه غرب آسیا خواهد شد و حتی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را تحت تاثیر قرار خواهد داد. همچنین در عرصه داخلی فلسطین سبب ارتقای بیش از پیش جایگاه، اعتبار و مشروعیت حماس و گفتمان مقاومت در جغرافیای فلسطین خواهد شد. به احتمال فراوان این ترور مذاکرات آتش بس را متوقف خواهد کرد و تحت این شرایط بر جنگ غزه پایانی متصور نیست.