واكاوي يك نامه

انتشار نامه‌اي ازسوي آقاي عبدي خطاب به آقاي خاتمي در فضاي مطبوعاتي كشور و دعوت آقاي عبدي از نامبرده براي تجديدنظر در برخي رويكردهاي كرداري و گفتماني اردوگاه اصلاح‌طلبي براساس شرايط و مقتضيات زمان و به‌خاطر منافع ايران موجي از واكنش‌هاي مثبت و منفي را به دنبال داشت. اهميت اين يادداشت از دو بعد بود: اول اينكه هم نويسنده و هم مخاطب از نيروهاي اصلي يك اردوگاه سياسي هستند. نويسنده كنشگر سياسي است كه سابقه نزديك به چهار دهه فعاليت مطبوعاتي براي اردوگاه چپ و اصلاح‌طلبان فعلي دارد و مخاطب آقاي سيدمحمد خاتمي، رييس‌جمهور سابق است كه در دهه ۱۳۷۰ گفتمان اصلاحات را مطرح و با اين شعار دولت تشكيل داد و پس ‌از آن نيز همواره به عنوان رهبر معنوي اين جريان ازسوي نيروهاي اصلاح‌طلب و جامعه موردتوجه بوده است. اهميت دوم نامه مربوط به مقطع زماني انتشار آن است، چراكه در اين مقطع فردي از اردوگاه اصلاح‌طلبان توانسته دولت تشكيل دهد و براي نخستين‌بار گفتمان وفاق ملي را مطرح كرده؛ گفتماني كه لازمه تحقق آن فاصله‌گيري از راديكاليسم و فراهم‌سازي بستر براي تحقق اين مهم به‌ خاطر منافع ملي ايران است. آقاي عبدي خود ازجمله كساني است كه از گفتمان دولت آقاي پزشكيان حمايت و در شوراي راهبردي براي ارايه مشورت جهت انتخاب همكاران وي حضور داشته و اكنون باتوجه به چنين فضايي و موقعيتي اقدام به انتشار نامه كرده است، اما در هر تحليلي درخصوص چرايي نگارش و تحليل اين نامه بايد نكات ذيل مورد توجه قرار گيرد:
1-  نيروهاي اجتماعي و سياسي در ايران نه براساس پايگاه اجتماعي يكسان بلكه براساس خواست سياسي مشترك به ‌صورت مقطعي به يكديگر نزديك و اقدام به كنشگري مي‌کنند. اردوگاه اصلاح‌طلبان هم از اين قاعده مستثنا نيست، بنابراين در يك چنين شرايطي معمولا كنشگران به ‌مرور زمان درخصوص نوع كنشگري با يكديگر اختلاف‌نظر پيدا مي‌كنند كمااينكه از مشروطيت تاكنون واكاوي جنبش‌هاي اصلاح‌طلبي در ايران بيانگر اين مهم است لذا چنين اختلاف سليقه‌اي در هر يك از جناح‌هاي سياسي در جامعه بايد يك امر عادي تلقي شود. 
2-  برخي تمايل دارند كه ريشه اين اختلاف سليقه را در تضاد روشنفكري و روحانيت تحليل كنند درحالي كه اصلا چنين رويكردي درست نيست، چراكه مگر خود روشنفكران غيرروحاني درخصوص مسائل جاري اتفاق‌نظر دارند؟ كما اينكه در بين خود روحانيون هر دوجناح نيز درخصوص ماهيت و شكل كنشگري اختلاف سليقه است. بنابراين نبايد اين نامه و تحولات پس‌ از آن براساس دوقطبي روشنفكري و روحانيت تحليل  شود.
3-  واقعيت اين است كه آقاي عبدي به عنوان نگارنده، كنشگر سياسي و روزنامه‌نگاري است كه با سابقه بيش‌ از چهار دهه فعاليت سياسي به عنوان يك كنشگر و روزنامه‌نگار جسارت پوست‌اندازي در مواضع و ديدگاه‌هاي سياسي خود براساس واقع‌گرايي و پراگماتيسم را داشته است. تأمل در مطالب نگارش‌يافته ازسوي وي از روزنامه سلام تا به امروز بيانگر پوست‌اندازي در مواضع سياسي و ديدگاه‌هاي وي براساس درك واقعيات زمانه است. نگارش نامه اخير نيز ناشي از همين پراگماتيك بودن وي است. نامبرده با درك از شرايط كنوني جامعه ايران، كاهش اعتماد و مشاركت سياسي، رويگرداني به‌خصوص نسل جوان از دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب، گسترش نااميدي در جامعه و مهم‌تر از همه مهاجرت نخبگان وي را به اين نتيجه رسانده كه در مقطع كنوني مهم منافع ملي ايران و تلاش براي برون‌رفت از چالش‌هاي داخلي و خارجي است. لذا نام‌برده براساس چنين اعتقادي اقدام به حمايت از دولت آقاي پزشكيان و گفتمان وي يعني وفاق نموده و پس‌از آن نيز به عضويت شوراي راهبردي به عنوان بازوي مشورتي رييس‌جمهور براي انتخاب همكاران خود درآمد و پس‌ از اعلام اسامي كابينه از آقاي پزشكيان حمايت نمود. اين رويكرد آقاي عبدي بيانگر نوعي پوست‌اندازي و فاصله‌گيري از شعارهاي راديكال دهه ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ براساس واقع‌بيني است و اين نه‌تنها يك عيب بلكه براي يك كنشگر سياسي ضرورت است كه باتوجه به درك شرايط و مقتضيات زمان نوع كنشگري خود را تنظيم كند. لذا نگارنده بر اين باور است كه نويسنده نامه به عنوان يك روزنامه‌نگار و كنشگر كه به‌خوبي از شرايط اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه ايران آگاه است به اين نتيجه رسيده كه فاصله‌گيري از دوقطبي اصولگرايي -اصلاح‌طلبي ضرورت دارد و در حال حاضر اولويت ايران و منافع ملي آن مي‌باشد و ضرورت تحقق آن تعديل مواضع خود است. شايد ساده‌ترين تحليل اين باشد كه آقاي عبدي به ‌خوبي شعار نه اصلاح‌طلب و نه اصولگراي اعتراضات سال ۱۳۹۸ و كاهش سطح مشاركت سياسي و انتخاباتي پس از آن را نصب‌العين خود قرار داده و اقدام به نگارش اين نامه نموده است.
۴- برخي اين نامه را با نگاه بدبينانه تعبير به بروز شكاف ميان آقاي عبدي و آقاي خاتمي نموده‌اند حال‌ آنكه براساس نگاه خوش‌بينانه مي‌توان اين‌گونه تحليل كرد كه آقاي عبدي ضرورت اصلاح گفتماني و كنشگري را درك و با نگارش نامه به رهبر معنوي اردوگاه اصلاح‌طلبان خواسته است نام‌برده از نفوذ معنوي خود در اردوگاه استفاده و نيروهاي راديكال اين اردوگاه را ترغيب به تعديل مواضع برخي اعضاي راديكال خود و حمايت از دولت كند.


5- براساس تحليل گفتماني اين نوع از تحولات در ميان وفاداران به يك گفتمان عادي است، چراكه از دل هر گفتمان به‌ مرور زمان خرده‌گفتمان‌هايي عرض‌اندام مي‌كند، همان‌طور كه از دل گفتمان اصولگرايي خرده‌گفتمان‌هايي مانند نواصولگرايي و پايداري اعلان موجوديت كرده‌اند. بنابراين نگارش نامه ازسوي آقاي عبدي مي‌تواند از اين منظر نيز قابل فهم باشد. ۶- هدف مهم ديگر عبدي از نگارش نامه و انتشار آن به ‌صورت علني باز كردن باب گفت‌وگو در جامعه است، چراكه نه‌ تنها يكي از ويژگي‌هاي حكمراني خوب نهادينه شدن گفت‌وگو ميان كنشگران در جامعه است، بلكه عملياتي ساختن هدف اصلي دولت يعني وفاق در جامعه گفت‌وگو ميان نيروهاي سياسي براي نيل به اجماع براساس منافع ملي مي‌باشد و آقاي عبدي خواسته است با نگارش و انتشار اين نامه فضا و مقدمه را براي باب گفت‌وگو ميان جناح‌ها و كنشگران جهت تحقق وفاق ملي فراهم كند. خلاصه كلام اينكه بايد عينك بدبيني را كنار گذاشت و با نگاهي واقع‌گرايانه به نگارش اين نامه نگاه كرد. بدين‌معنا كه عبدي به عنوان يك كنشگر و روزنامه‌نگار پراگماتيك با درك شرايط و مقتضيات زمان و براي تحقق وفاق ملي خواهان نوعي پوست‌اندازي در اردوگاه سياسي خود شد و با تقاضا از رهبر اردوگاه خواستار برخي اصلاحات كلامي و رفتاري در ميان نيروهاي راديكال اصلاح‌طلب براي نيل به ضرورت فعلي جامعه ايران يعني تحقق وفاق ملي گرديده است، موضوعي كه اولويت اول جامعه ايران است و لازمه تحقق آن كاهش تنش، استفاده از توان تمامي نيروها، شايسته‌سالاري در انتصابات، عقل‌گرايي در كنشگري و اعتدال‌گرايي در رويكرد كلامي و عملي است. 
به اميد آنكه نگارش اين نامه سرآغازي براي پوست‌اندازي تمام جناح‌ها جهت فراهم ساختن فضا براي تحقق وفاق ملي باشد.