اقتصاد جنگ و صبر تلخ ایران
احمدرضا مسعودی
سرعت حیرتبرانگیز تحولات خاورمیانه و اقدامات دیوانهوار و غیرانسانی جنگطلبان منطقهای که در قالب بازی «مرد دیوانه» نتانیاهو و حامیانش نمود عینی پیدا کرده شرایط جدید و منحصر به فردی پیشروی ایران و سیاستگذاران قرار داده که بعد از تجربه هشت سال دفاع مقدس بیسابقه است.
طبیعتا در آرایش جدید منطقه سرعت حیرتبرانگیز تحولات خاورمیانه و اقدامات دیوانهوار و غیرانسانی جنگطلبان منطقهای که در قالب بازی «مرد دیوانه» نتانیاهو و حامیانش نمود عینی پیدا کرده شرایط جدید و منحصر به فردی پیشروی ایران و سیاستگذاران قرار داده که بعد از تجربه هشت سال دفاع مقدس بیسابقه است.
طبیعتا در آرایش جدید منطقه و صفآرایی بازیگران پرشمار این رویارویی پیچیده و تکنولوژیک، عمده نگرانی مردم ناظر به شیوه مواجهه با همه احتمالات ممکن از بدترین سناریوها تا خوشبینانهترین سناریوها خواهد بود چرا که رژیم سفاک و کودککش صهیونیستی سالهاست ثابت کرده هیچ خط قرمزی برای خود متصور نیست و برای حفظ حیات منحوس خود دست به هر جنایت و خرابکاری خواهد زد.
یکی از اصلیترین دغدغههای موجود میان کارشناسان و تحلیلگران همان رابطه بین تحولات منطقه ای و وضعیت خاص اقتصاد ایران است که تاثیر غیرقابل انکاری روی عملیاتهای نظامی ایران در معرکه فعلی و پشتیبانی همهجانبه مردم از طرحهای دفاعی یا تهاجمی خواهد داشت.
مردم و فعالان اقتصادی انتظار دارند در دوران پرمسئله کنونی که تحریمها به شکل چشمگیری به روند توسعه کشور آسیب وارد کرده،تصمیمی که بنیانها و زیرساختهای حیاتی کشور را دچار لطمه کند اتخاذ نشود؛ برای مثال، برخی از زیرساختهای تامین انرژی در کشور با صرف میلیاردها دلار هزینه ساخته شده و در صورت آسیب دیدن، دستکم یک دهه زمان برای ساختن دوباره آن باید طی شود ضمن اینکه گذشته از مباحث انسانی، چنین سرمایهای هم برای بازسازی در فردای حماقت دشمن در خزانه دولت موجود نیست.
به تعبیر دیگر، در زمان بروز هر رخداد نظامی، ایران ضربات مهلک و پشیمانکنندهای به رژیم صهیونیستی وارد خواهد کرد اما ماهیت هر جنگی زد و خورد است و نمیتوان بدون تحمل هزینه از میدان نبرد خارج شد بنابراین در ایامی که تئوری «سگ هار» رژیم صهیونیستی در حال اجراست باید برای هر اتفاقی آماده بود و این آمادگی زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که الزامات «اقتصاد جنگ» به درستی و هوشمندی رعایت شود.
بر مبنای تعاریف نظری، «اقتصاد جنگ» به فرآیند سازماندهی ظرفیت تولید و توزیع یک کشور در زمان جنگ و درگیری میگویند. براساس همین تعاریف اقتصاد جنگی در یک کشور باید به گونهای باشد که تعدیلهای اساسی در تولیدات مصرفی خود اعمال کند تا نیازهای تولید برای دفاع از کشور را برآورده نماید. به زبان سادهتر، باید تلاش کرد در هر میدان نبردی، تا حد اطمینانبخشی از بابت تامین مایحتاج ضروری مردم و حفظ ظرفیتهای تولیدی آسوده خاطر بود.
بر این پایه، گذشته از راهبردهای سیاسی و امنیتی و اقتضائات خاص شرایط فعلی که در اختیار فرمانده کل قوا است باید این موضوع را لحاظ کرد که حتما رهبر انقلاب مسائل کلان اقتصادی را در تصمیمگیریها لحاظ خواهند کرد و شعارهای برآمده از احساس که بر حق هم هستند نباید تاثیری روی اداره این صحنه تاریخی بگذارد.
حتما فرمانده کل قوا و مشاوران ارشد بهتر و دقیق تر از آحاد جامعه بر روی توانایی های اقتصادی و نظامی اشراف دارند و باید با پرهیز از اعمال فشار رسانهای به فرماندهان نظامی و شخص رئیسجمهور اجازه داد همانطور که مصلحت ایجاب میکند بحران فعلی را مدیریت کنند.
در مجموع، در تنبیه شدن رژیم جعلی صهیونیستی و خونخواهی سرداران مقاومت و شهید سیدحسن نصرالله تردیدی وجود ندارد اما هرگونه تصمیمگیری بدون در نظر گرفتن شروط «اقتصاد جنگ» میتواند ایران را دههها به عقب بازگرداند و این دقیقا همانجایی است که قطعا هوشمندی و درایت مقامات ارشد کشور را طلب میکند تا دشمن نتواند به آرزوی خود که همان لطمه زدن به زیرساختهای کشور است برسد. تحمل و تاخیر در پاسخ به ترورهای اخیر رژیم صهیونیستی قطعا تلخ و جانکاه است اما در بلندمدت برای حفظ منافع ملی چارهای جز استمرار این «صبر تلخ» و پاسخ دادن در موقعیت بهتر نخواهد بود.