بازگشت دوباره سینما به دهه عجیب و شیرین شصت!

  [ شهروند ]  این روزها یک بار دیگر شاهد تب تند فیلم‌های دهه شصتی هستیم- که این تب را این‌بار رامبد جوان با فیلم «زودپز» به وجود آورده است. جدیدترین کمدی روی پرده سینمای ایران و ششمین فیلم سینمایی کارنامه رامبد جوان بعد از آثاری چون «اسپاگتی در هشت دقیقه»، «پسر آدم، دختر حوا»، «ورود آقایان ممنوع»، «نگار» و «قانون مورفی» که در حدود دو هفته‌ای که از زمان آغاز اکرانش از روز ۱۷ مهر روی پرده بوده، بیش از 70 میلیارد تومان فروخته- تا سنت فروش بالای فیلم‌هایی که داستان خود را درباره یا در فضای دهه شصت روایت می‌کنند، در سینمای ایران استمرار داشته باشد.
بله؛ «زودپز» هم از جمله فیلم‌هایی است که به دهه شصت پرداخته- و داستانش را در زمان موشکباران تهران در سال ۱۳۶۷ روایت می‌کند. درباره دو علاف و ولگرد و خرده‌خلافکاری که همراه با همسران‌شان در خانه پدرزن خود زندگی می‌کنند؛ و حالا این‌دو وقتی زودپز خانه می‌ترکد و پدرزن‌شان فوت می‌کند، وسوسه می‌شوند او را یکی از شهدای موشکباران جا بزنند- که اتفاقات جالب و جذابی را موجب می‌شود که مانند دیگر فیلم‌های این جریان با تمرکز بر فضا و محدودیت‌های عجیب آن دهه شگفت به وجود آمده است. جریانی که اول‌بار با «اخراجی‌ها»ی مسعود ده‌نمکی ظرفیت‌های دراماتیک دهه شصت را کشف کرد، با «ضدگلوله» مصطفی کیایی احساس کرد می‌توان شوخی‌های نابی از هم‌نشینی جنگ و فضای آرمان‌زده دهه شصت با محدودیت‌های حالا دیگر عجیب آن دهه استخراج کرد، با «نهنگ عنبر» سامان مقدم به روایت عاشقانه‌های ممنوعه آن دوران پرداخت، با «هزارپا»ی ابوالحسن داودی به ظرفیت‌های جدیدتری در متن کمدی‌های مماس با خطوط قرمز دست یافت، و بعد از آن هم با «بمب یک عاشقانه» پیمان معادی، «مطرب» مصطفی کیایی و «فسیل» کریم امینی فیلم به فیلم این جریان را توسعه بیشتری داد و تبدیل به نوعی شبه‌ژانر کرد.
و حالا بعد از نزدیک به 10 فیلم و شانزده‌هفده سال؛ «زودپز» بازگشتی دوباره به این شبه‌ژانر است که به نظر می‌رسد این نوع روایت خاص نوستالژیک را توسعه بیشتری داده است. یک کمدی نوستالژیک که داستان آن در اوج بمباران‌های تهران در اواسط دهه شصت می‌گذرد. فیلمی موفق- که تقریبا در تمام دو ساعت زمانش از مخاطب خنده می‌گیرد، ولی با این حال فیلم‌نامه حفره‌هایی دارد که قابل اغماض نیست. از طرفی این فیلم چند ویژگی قابل توجه دارد، مانند اولین حضور نوید محمدزاده در یک اثر کمدی، شوخی با موضوع شهادت، ساخت فیلم تاریخی توسط رامبد جوان و پرداختن به شرایط اجتماعی دوران جنگ از منظر کمدی. آن‌چه در پی می‌آید نگاهی است از سوسن سیرجانی به این فیلم...


دهه شصت، دهه عجیبی در تاریخ معاصر ایران است. سال‌های اول پس از پیروزی انقلاب و جنگ تحمیلی شرایط متناقضی را در کشور به وجود آورده بود. هنوز بسیاری از افراد خود را با تغییرات وفق نداده بودند و همین موضوع باعث به وجود آمدن اتفاقات خنده‌دار می‌شد. در این میان سوءاستفاده از جنگ و شرایط آن هم موضوعی قابل توجه بود. «زودپز» دقیقا داستان مواجهه یک خانواده سطح پایین تهران با همین تناقضات است. سیروس که پیش از انقلاب ولگردی بیش نبوده، همراه باجناقش شاهین مشغول خرده‌کاری‌های خلاف قانون از قبیل خرید و فروش نوار ویدیو و کارهایی از این دست است. این دو باجناق که در خانه پدرزن خود -قدرت- زندگی می‌کنند، با انفجار زودپز در آستانه یک تغییر بزرگ در زندگی‌شان قرار می‌گیرند. در واقع این دو تصمیم می‌گیرند پدرزن‌شان را شهید یکی از بمباران‌های تهران معرفی کنند و از این موضوع سو‌ءاستفاده کنند. این خط داستانی اولیه «زودپز» است- که از همان چند دقیقه ابتدایی فیلم، مخاطب را وارد فضای فیلم کرده و با تصمیم‌گیری‌های غیرمنطقی خود به قهقهه می‌کشانند.

شوخی با مفهوم شهادت پیش از این هم در «لیلی با من است» صورت گرفته بود و در «اخراجی‌ها» هم امتداد پیدا کرد. اما داستان «زودپز» در منطقه جنگی اتفاق نمی‌افتد- بلکه در وسط شهر تهران در اوج بمباران این اتفاق را شاهدیم که دو نفر می‌خواهند جنازه‌ای را به عنوان شهید جا بزنند و از این موضوع سوءاستفاده کنند. رویکردی که البته در سمت‌وسوی کلی فیلم کمترین رد و نشانی از تخفیف موضوع ندارد- و در حقیقت به رغم شوخی‌هایی که با موضوع شهید معرفی کردن یک آدم درگذشته صورت می‌گیرد، اما نوع نگاه فیلم به شهید و شهادت متضمن نهایت احترام و اعتبار است و همین هم هست که «زودپز» را واجد ارزش و اهمیت کرده- که البته بی‌ارتباط با حضور محسن تنابنده به عنوان سرپرست نویسندگان این فیلم نیست.



در حقیقت حضور محسن تنابنده و ایده‌های او و شیوه نگرشش به کمدی را به طور واضح و مشخصی در سیر روایت فیلم می‌توان دید. با این حال فیلمنامه «زودپز» و پرداخت آن در کنار خنده‌دار بودن با ضعف‌هایی هم روبه‌روست- که بزرگ‌ترینش غیرواقعی بودن فضا و داستان فیلم است. یک اصطلاح قدیمی در سینما وجود دارد که می‌گویند «کارگردان کمک‌شان می‌کند»- که به موقعیت‌های بی‌منطقی اطلاق می‌شود که در روند فیلم به اجرا درمی‌آیند. در این فیلم هم دقیقا همین الگو را می‌بینیم- که در حالی که احتمال اتفاقاتی که در فیلم می‌افتد، کم است، اما کارگردان به بازیگران کمک می‌کند همه‌شان اجرا شوند و برای همین هم مثلا انفجار زودپز خیلی راحت باعث مرگ پدرزن می‌شود یا حمل یک جنازه در میان جمعیت توجه کسی را جلب نمی‌کند یا جنازه‌ای که در فیلم می‌بینیم با گذشت ۳ روز بوی بدی ندارد! این‌ها همه مسایلی است که در آن‌ها کارگردان به سیر داستان «زودپز» کمک کرده، به‌خصوص با در نظر گرفتن بستر تاریخی دهه ۶۰ که همه چیز حتی سخت‌تر هم بوده!

درباره حفره‌های داستانی اشاره کردیم. اما در کنار این نمی‌توان به راحتی از کنار ترکیب جدید و قابل توجه محسن تنابنده و رامبد جوان گذر کرد. داستان مشخصا امضای تنابنده را پای خود دارد، اما کارگردانی رامبد جوان- که فیلم «قانون مورفی» را هم در کارنامه دارد- و بخشی از ویژگی‌های فیلم‌های کمدی او هم در «زودپز» دیده می‌شود.
«زودپز» البته در کنار لحظات قوی کمدی، اشکالاتی در زمینه محتوایی و درنظر نگرفتن بستر تاریخی درام نیز دارد. اشکالاتی که باید گروه سازنده توجه بیشتری به آن‌ها می‌کردند. مثلا استفاده از دو قطعه موسیقی- «آقای حکایتی» و «میدونی هلاکتم»- که هر دو مربوط به دهه ۷۰ هستند!

«زودپز» مانند بسیاری از کمدی‌های پرطرفدار یک زوج را به عنوان نقش اصلی و پیش‌برنده داستان در نظر گرفته. زوجی که در این فیلم دو باجناق هستند. اما واقعیت این است که علاوه بر سرپرست نویسندگان، محسن تنابنده در گروه بازیگران هم بیشترین بار را بر دوش داشته. این فیلم اولین تجربه نوید محمدزاده در کمدی است. او تجربه بازی در تئاترهای کمدی را داشته، اما بازیگری کمدی جلوی دوربین را برای اولین‌بار با این فیلم تجربه ‌کرده. شاید به همین دلیل است که تنابنده با نقش سیروس در این فیلم خیلی باورپذیرتر و خنده‌دارتر از شخصیت شاهین از کار درآمده است.
البته محسن تنابنده به دلیل سال‌ها قرارگرفتن در قالب شخصیت نقی معمولی در سریال «پایتخت»، در همه بازی‌های کمدی‌اش رگه‌هایی از این کاراکتر را دارد. با این حال هم‌چنان ستاره فیلم، خود اوست...