سازمانی برای «ابراز نگرانی»
[عبدالباسط انصاری] «دبیرکل سازمان ملل از میزان وحشتناک کشتار، جراحات وارده و ویرانیها در شمال [نوار غزه] در شرایطی که غیرنظامیان زیر آوار گیر افتادهاند، بیماران و مجروحان بدون مراقبتهای بهداشتی نجاتدهنده سر میکنند و خانوادههایی که غذا و سرپناه ندارند، شوکه شده است». این بخشی از سخنان «استفان دوجاریک» سخنگوی «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان است که پس از تشدید وخامت اوضاع انسانی در باریکه غزه و جنایات پرتعداد و بیوقفه صهیونیستها علیه مردم غزه، بیان شده است. سخنانی که بیشتر شبیه مواضع برخی سران احزاب غربی یا یک استاد منتقد اسرائیل یا حتی یک شهروند عادی در هر جای جهان است. سازمان ملل متحد پس از جنگ جهانی دوم در سال 1945 و با هدف جلوگیری از جنگ و حفظ صلح و امنیت بینالملل و تقویت و توسعه روابط دوستانه میان کشورها تاسیس شد. به مرور نهاد و سازمانهای زیر مجموعه سازمان ملل، علاوه بر حوزه سیاست و امنیت بینالملل، به حوزههای فرهنگ، اقتصاد، کشاورزی، آموزش و... ورود کرده و به مطالعه آمارهای جهانی، وضعیت کشورها، تدوین استانداردهای کاری و همکاریهای کشورها در این حوزهها و نظایر اینگونه فعالیتها پرداختند، اما این سازمان در تحقق هدف اصلی خود یعنی تامین صلح و امنیت بینالملل ناکام ماند.
وقوع جنگهای بزرگی چون جنگ ویتنام، جنگهای بالکان، جنگ ایران و عراق، حمله آمریکا به عراق و افغانستان، جنگ 33روزه و جنگهای متعدد صهیونیستها در غزه و کشتار بسیاری از بیگناهان و غیرنظامیان علیالخصوص در کشورهای اسلامی و خاورمیانه از زمان تاسیس سازمان ملل، در کارکرد این سازمان جهت تامین صلح و امنیت جهانی تردید گستردهای ایجاد کرد.
جنگ کنونی غزه و نقض تمام کنوانسیونها و معاهدات جهانی در زمینه جنگ، توسط رژیم صهیونیستی و ارتکاب وحشیانهترین کشتارها که مصداق نسل کشی و جنایت علیه بشریت بوده است و نه سازمان ملل و نه نهادهای کیفری وابسته به این سازمان همچون دیوان داوری بینالمللی و دیوان کیفری بینالمللی حرکت جدیای برای توقف آن نداشتهاند؛ انتقادات علیه سازمان ملل را در سطح جهان برانگیخت.
نخبگان و افکار عمومی جهان اکنون سؤال میکنند اگر کنوانسیونهای پرتعداد جنگی، دیوانهای بینالمللی، مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل نمیتوانند رژیم جعلی و تروریستیای چون اسرائیل که روی وحشیترین جنایتکاران تاریخ را سفید کرده و کشتارهای آن به سبک وحشیانهترین جنگهای دوره بربریت است را متوقف کند، پس اساسا کارکرد این سازمان و زیرمجموعههای آن چیست؟ فارغ از اینکه تاسیس رژیم جعلی اسرائیل با حمایت و موافقت این سازمان در حدود 8 دهه پیش بوده است. علاوه بر این، ساختار ظالمانه شورای امنیت که به خواست ابرقدرتها و مخصوصا آمریکا، تسهیل گر جنگهای وحشیانه در عراق و افغانستان در حدود دو دهه پیش بود، چرا در متوقف کردن جنگ و جنایت کارکرد برجستهای نداشته یا اگر داشته است باز هم این نقش را در جهت منافع برخی ابرقدرتها ایفا کرده است؟
اکنون باید پرسید سازمان ملل جز ابراز نگرانی از کشتار و تلفات در جهان و وخامت اوضاع انسانی در این مورد خاص درباره وضع مردم غزه، چه کارکردی دارد؟ و اگر کارکرد آن محدود به بیان اینگونه مواضع لفظی بیخاصیت است چرا اغلب کشورها باید خود را ملزم به رعایت قواعد آن بدانند؟ سازمان ملل با نهادهای زیر مجموعه خود عموما با هدایت آمریکا از فرهنگ تا اقتصاد و خوراک و... جهان مداخله کرده و برای کشورها به تعیین استاندارد و قاعده میپردازد، اما در پایان بخشی به جنگ و جنایت مخصوصا علیه کشورهای ضعیف و مخالف غرب، کارکردی ندارد و صرفا به ابراز نگرانی از وضع قربانیان میپردازد. اکنون باید گفت این سازمان به جای ضامن صلح و امنیت بینالملل، به سازمانی صرفا برای ابراز نگرانی! تبدیل شده است.