روزنامه اعتماد
1403/08/26
افشاگري چه بر سرشفافيتآورد؟
در نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب، پرمخاطبترين مطالبي كه در فضاي رسانههاي مكتوب منتشر ميشد، پشت پرده فسادهاي رژيم پهلوي بود. البته ميتوان اين تاريخ را به 6ماه قبل از آن هم برگرداند يعني دقيقا زماني كه ليستي از طرف كاركنان بانك مركزي منتشر شد كه نشان ميداد وابستگان حكومت چه مبالغي ارز از كشور خارج كرده بودند.طبيعي بود كه اولين اطلاعات بعد از انقلاب راجع به شخص شاه و خانواده وي باشد. همين اتفاق هم افتاد و كلكسيوني از فسادهاي اخلاقي محمدرضا و اشرف پهلوي و در مراحل بعد ساير خاندان پادشاهي و نظاميان ارشد و مديران عاليرتبه بر تارك روزنامهها و مجلهها نقش بست.
مديران آن نشريات با استفاده ابزاري از اطلاعاتي كه موردپسند زمان بود و هرگز هم كسي از آنها سند و مدرك نخواست به تيراژهاي وسيع و درآمدهاي گزاف دست يافتند. افشاگري بود كه پشت افشاگري منتشر ميشد و هرچه بيپردهتر و سخيفتر، پراستقبالتر.
اين بازار آنقدر جذاب شد كه حتي برخي از افرادي كه به بخشهايي از حاكميت پهلوي نزديك بوده و در ماهها پيش از انقلاب از ايران رفته بودند، عليه بخشهاي ديگر رژيم افشاگري ميكردند و اتفاقا چون خودشان در سيستم حضور داشتند، اطلاعاتشان بيشتر پذيرفته ميشد.
هيچ ناصح و مصلح و معلم اخلاقي هم اعتراض نميكرد. چه بسا اگر مخالفتي هم ميشد برچسب حمايت از پهلوي را به همراه داشت.
دامنه افشاگري از سطح خانواده رژيم پهلوي به احزاب و گروهاي چپ و ماركسيستها و شبهماركسيستها رسيد.آنها هم گاه و بيگاه، سند يا خاطرهاي عليه رقيبان خود انتشار ميدادند. گاهي اين مطالب در رسانههاي رسمي ديده ميشد و گاه زحمتش را شبنامههايي ميكشيدند كه در كوچه و خيابان توزيع ميشد.
بازار چنين افشاگريهايي داغ بود تا اينكه سفارت امريكا در تهران در 13 آبان 1358 توسط دانشجويان پيرو خط امام اشغال شد. فرهنگ علاقه به افشاگري، فاتحان لانه جاسوسي را نيز به صرافت انداخت كه اسناد بايگاني شده در آنجا را به اطلاع عموم برسانند. اين ولع آنجا بيشتر شدكه كاركنان سفارت بخشي از اسناد را در دستگاههاي خردكن كاغذ ريخته بودند. بريدههايي كه باقي مانده بود، با دقت و وسواس كنار هم مونتاژ شد و قابليت خواندن پيدا كرد.
بيرون سفارت، جمعيتي كه روزهاي پياپي جمع ميشدند شعار «دانشجوي خط امام افشا كن افشا كن» سر ميدادند و لابد همين هم به انگيزههاي دانشجويان براي انتشار اسناد افزود.
سواد رسانهاي مردم، مسوولان و انقلابيون آنقدر نبود كه تفسير دقيقي از آنچه انتشار مييافت، ارايه شود و در اكثر اوقات هر كسي از ظن خود يار ميشد. بعضي اسناد، فلان سليقه سياسي را خشنود و سندهاي ديگر، تكدر خاطر بهمان گروه را فراهم ميكرد. طرفه آنكه حتي برخي محتويات به دست آمده از سفارت، دستمايه متهم كردن برخي چهرههاي اصلي انقلاب شد. وقوع جنگ تحميلي هر چند اين روند را تاحدي كند كرد، اما به تعبير زندهياد دكتر شريعتي قدرت «آقاي ميگويند» به حدي زياد بود كه هر روز شايعهاي براي تخريب كسي خلق و به تدريج در حافظه جامعه تهنشين ميشد.
روي خوش رسانهها و مخاطبانشان به چنين افشاگريهايي، تكرار آن را باعث شد و از طرفي فعالان سياسي و پارهاي از مسوولان را نيز به آن معتاد كرد.
امروز هر رسانهاي در تيتر خود از كليدواژه «افشاگري» استفاده كند، پيشرو و آوانگارد و شجاع تلقي ميشود و آثار تخريبي اين كار اصلا به چشم نميآيد.
در سالهاي اخير، لباس تازهاي به افشاگري پوشانده و نامش را «شفافيت» گذاشتهاند. حال آنكه اين دو تفاوتهاي فاحشي با هم دارند كه يكي از مهمترين آنها هدفشان است. افشاگري با نيت بياعتبار كردن و سلب حيثيت و آبرو از يك فرد و جريان صورت ميگيرد و عمدتا با انگيزههاي ايدئولوژيك و حتي انقلابي انجام ميپذيرد، اما شفافيت همانگونه كه از نامش پيداست به معناي نور تاباندن به زواياي تاريك است.
البته ممكن است گاهي و البته گاهي، خروجي هر دو كار مشابه يا عين هم باشد، اما انگيزهاي كه پشت هر يك از آنها قرار دارد، هم كاركرد و هم ميزان تاثير مثبت يا منفيشان را تعريف ميكند.
در جهان امروز شفافيت يكي از سنجههاي بسيار مهم در ارزيابي ميزان سلامت و صحت عمل سياسي و اداري در جهان است. شاخص شفافيت نشانهاي از سلامت نظام سياسي، اداري و حكمراني است. بسيار تلخ است كه اعتراف كنيم؛ انقلابي كه براساس شعار پاكي، ديانت و اخلاق بنياد نهاده شده بود، از منظر شاخص شفافيت در پايينترين رتبههاي جهاني قرار دارد. چه افشاگري و چه ادعاي شفافيت، هر چه كه باشد ما در اين زمينه شكست خوردهايم. نظام سياسي و اداري ما براي تحقق شفافيت و سلامت در عمل به دو تغيير و راهبرد اساسي و كليدي نيازمند است؛ يكي آزادي عمل و رفتار حرفهاي رسانهاي و ديگري استقلال قوه قضاييه، در غير اين صورت ما در حال شوخي كردن با يكديگريم. گفتهاند پس از آزادي پاريس و شكست مهاجمان نازي، دولت ويشي سقوط كرد و مارشال دوگل به اليزه بازگشت. آنها جلسه فوقالعادهاي تشكيل دادند تا از آخرين وضعيت نظام اداري و سياسي فرانسه مطلع شوند. وقتي همه گزارش دادند، مارشال دوگل پرسيد آيا كسي از نظام قضايي فرانسه در اين جلسه حضور دارد؟ فردي دستش را بالا برد و گفت: من از دادگستري پاريس هستم. دوگل پرسيد: آلمانها چه بلايي بر سر نظام قضايي آوردند؟ نماينده سيستم قضايي پاسخ داد: هيچ. آنها دست به تركيب نظام قضايي ما نزدند.
آندره مالرو مينويسد: مارشال دوگل با مشت بر ميز كوبيد و گفت: ما فرانسه را ميسازيم!
آري؛ اصلاح نظام اداري و ايجاد شفافيت و راستآزمايي به اين دو ركن نيازمند است. ما براي نيل به يك ساختار صحيح به اصلاح سيستمي و نظارت ساختاري نيازمنديم وگرنه همه تلاشها و ادعاها پرسه در باد است.
سایر اخبار این روزنامه
دیدار رییس جمهور با استاد محمد علی موحد
كلينيك ترك بيحجابي يا مقدمه اجراي لايحه حجاب؟
اخبار مرگ كارگران تمامي ندارد يك قرباني جديد در معدن زغالسنگ
افشاگري چه بر سرشفافيتآورد؟
فراتر از قتل يك پزشك
نتانياهو و صدام نابغه در تاكتيك ديوانه در استراتژي
استراتژي امنيت ملي ايران
از حكومت اسلامي تا جمهوري اسلامي (۱۲)
كلينيك ترك بيحجابي و مساله حاكميت قانون
اجلاس رياض و محاسبات اعراب!
گوشهايي براي نشنيدن، چشمهايي براي نديدن!
نااميدسازي سلاحي براي تخريب انسجام اجتماعي
هيات نظارت بر مطبوعات نيازمند تحول
جاي خالي حمايت اجتماعي
نگاهي مختصر به مبحث مهريه در حقوق خانواده
ناترازي در توزيع تجهيزات به مدارس
فراتر از قتل يك پزشك
نتانياهو و صدام؛ نابغه در تاكتيك، ديوانه در استراتژي
استراتژي امنيت ملي ايران
از حكومت اسلامي تا جمهوري اسلامي (۱۲)
كلينيك ترك بيحجابي و مساله حاكميت قانون
مذاکره براساسمنافعملی
نخستين آزمون ديپلماتيك واشنگتن در برابر تهران