شکار زنان و دختران در سایت‌های همسریابی + گفت‌وگو با متهم

جوان آنلاین: اواخر تابستان امسال رانندگان عبوری در یکی از جاده‌های اطراف تهران متوجه زنی دست و پا بسته کنار جاده شدند که تلاش می‌کرد دست و پایش را باز کند و خودش را نجات دهد. چند راننده با دیدن این صحنه خودرو‌های خود را متوقف کردند و به کمک زن جوان رفتند. زن جوان دست و پایش با چسب پهن بسته و فریاد کمک‌خواهی‌اش به آسمان بلند شده بود و رانندگان عبوری هم زن جوان را نجات دادند و او را برای شکایت به نزدیک‌ترین کلانتری در تهران رساندند.  سایت همسریابی  زن جوان وقتی وارد کلانتری شد، در توضیح ماجرا گفت: «کارمند اداره‌ای در تهران هستم و خانه‌ام در یکی از شهر‌های جدید اطراف تهران است و تنها زندگی می‌کنم. هر روز برای کار به تهران می‌آیم و عصر به خانه برمی‌گردم. مدتی بود تصمیم گرفته بودم ازدواج کنم و از تنهایی دربیایم. چند روز قبل در سایت همسریابی با مردی به نام هومن آشنا شدم که او هم به دنبال همسر مناسبی برای زندگی می‌گشت. من و هومن در سایت همسریابی با هم آشنا شدیم و بعد هم او آدرس صفحه اینستاگرامش را به من داد. هومن به من ابراز علاقه کرد و مدعی شد تاجر و صاحب یک کارخانه است. از عکس‌هایی که با خودرو‌های مدل بالای گرانقیمت و خانه‌ها و ویلا‌های مجلل در اینستاگرامش می‌گذاشت و مدعی بود متعلق به خودش است، فریبش را خوردم و ادعای او را قبول کردم و پیشنهاد ازدواجش را پذیرفتم. چند روزی با هم تلفنی ارتباط داشتیم و من شرایطم را به او گفتم و او هم قبول کرد تا اینکه مرا به خانه‌اش دعوت کرد تا با مادر و خواهرش آشنا شوم.» ۸ ساعت گروگان وی ادامه داد: «خبر نداشتم هومن برای من چه نقشه‌ای در سر دارد، خودم را مرتب کردم و به محل قرار رفتم. او مرا به خانه‌ای در شمال تهران برد، اما وقتی وارد خانه شدم، تازه فهمیدم که در دام مردی آدم‌ربا گرفتار شده‌ام. داخل خانه مرد مسلحی منتظر ما بود و با تهدید کلت کمری دست و پای مرا با چسب پهن بستند و بعد هم اموالم را از من گرفتند و کلید خانه‌ام را از کیفم برداشتند. هومن با دسته کلید من از خانه بیرون رفت و مرد مسلح هم بالای سرم بود تا اینکه هشت ساعت بعد هومن برگشت و گفت کار تمام را کرده که فهمیدم او به خانه‌ام رفته و اموالم را سرقت کرده است. دو مرد آدم‌ربا مرا دست و پا بسته در اطراف جاده‌ای رها کردند و از محل دور شدند.» با شکایت زن جوان، مأموران در ادامه بررسی‌ها متوجه شدند دو مرد آدم‌ربا پس از حادثه بیش از یک و نیم میلیارد تومان از اموال زن جوان را از خانه‌اش سرقت کرده‌اند.  طعمه‌های جدید  در حالی که مأموران تحقیقات گسترده‌ای را برای شناسایی آدم‌ربایان مسلح آغاز کرده بودند، سه زن جوان دیگر هم پس از گذشت چند هفته یک به یک به اداره پلیس رفتند و از مرد جوانی که در سایت همسریابی آنها را فریب داده بود، شکایت کردند. بررسی شکایت‌ها نشان داد تمامی شاکیان در سایت همسریابی در دام مرد هزارچهره‌ای گرفتار شده‌اند که خودش را به یکی تاجر، به دیگری کارخانه‌دار و به سومی پزشک متخصص برای ازدواج معرفی کرده است. متهم تمامی شاکیان را به خانه‌های اجاره‌ای می‌کشانده و با تهدید اسلحه اموال آنها را سرقت می‌کرده است. یکی از شاکیان به پلیس گفته بود وقتی تصمیم می‌گیرد با خانواده مرد فریبکار ملاقات کند همه طلا‌ها و جواهرات خود را که بیش از ۲ میلیارد تومان ارزش داشته، پوشیده و به محل قرار رفته، اما خبر نداشته خواستگار قلابی برای او چه دامی پهن کرده است. همچنین مشخص شد متهم در سه سرقت دیگرش تنها بوده است.  ۲ برادر  وقتی مأموران با شکایت‌های مشابه روبه‌رو شدند، تصویر فرضی دو متهم را با کمک شاکیان بازسازی کردند و برای شناسایی در اختیار شاکیان قرار دادند. تحقیقات درباره این پرونده ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل به مأموران پلیس خبر رسید یکی از شاکیان همدست متهم را در خیابان شناسایی کرده و به دام انداخته است. مأموران دریافتند شاکی وقتی داخل خیابان به راننده خودروی مسافرکشی که شباهت زیادی به همدست متهم دارد مشکوک می‌شود، با کمک رهگذران او را دستگیر و تحویل پلیس می‌دهد. متهم پس از انتقال به اداره پلیس ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با شاکی اول روبه‌رو شد به آدم‌ربایی با همدستی برادرش به نام کیانوش اعتراف کرد. سپس مأموران کیانوش را بازداشت کردند. دو متهم در بازجویی‌ها به جرم خود اقرار کردند.  گفت‌وگو با متهم/ ورشکستگی مالی  متهم اصلی که مرد جوانی است مدعی است طلاساز بوده و وقتی ورشکست شده، نقشه اخاذی و سرقت اموال از زنان را در سایت همسریابی طراحی و اجرا کرده است.  کیانوش سابقه داری؟  نه، من هیچ سابقه‌ای ندارم. اولین بار است که خلاف می‌کنم.  چرا؟  درس خوانده‌ام و مدرک مدیریت دارم. وضع مالی‌ام خیلی خوب بود، اما به یکی از دوستانم اعتماد کردم و هرچه داشتم باختم. اگر ورشکست نمی‌شدم شاید الان خلافکار نبودم.  چکاره بودی و چرا ورشکست شدی؟  من کارگاه طلاسازی داشتم و وضع مالی‌ام خیلی خوب بود. بهترین خانه و ماشین را داشتم و همه بستگانم حسرت زندگی مرا می‌خوردند تا اینکه یکی از دوستان قدیمی‌ام شریکم شد. قرار بود با سرمایه او پیشرفت بیشتری کنیم و پول هنگفتی به دست آوریم، اما او یک‌شبه کلاه مرا برداشت و من را بیچاره کرد. دوستم پیشنهاد تعداد زیادی شمش طلا داد و من هم هر چقدر سرمایه داشتم به حساب او واریز کردم، اما او یک شب تمامی طلا‌های کارگاه را هم برداشت و از ایران خارج شد و مرا بدبخت و گرفتار کرد.  چه شد که این شیوه را برای سرقت را انتخاب کردی؟  واقعیتش مدتی قبل از طریق دوستم فهمیدم که مردی در سایت همسریابی به خواهرش پیشنهاد ازدواج داده و از او کلاهبرداری کرده است. وقتی او موضوع را برایم تعریف کرد، متوجه شدم که چقدر راحت می‌توان زنان را فریب داد و اموالشان را سرقت کرد، به همین خاطر تصمیم گرفتم طعمه‌هایم را از سایت همسریابی انتخاب کنم.  چطور آنها را فریب می‌دادی؟  من خودم را کارخانه‌دار، تاجر و پزشک معرفی می‌کردم. از طرفی هم آدرس صفحه اینستاگرامم را به آنها می‌دادم و در صفحه‌ام عکس‌هایی را که با خودرو‌های دیگران یا ویلا‌های افراد پولدار گرفته بودم، بارگذاری می‌کردم و طعمه‌ها هم فکر می‌کردند من پولدارم. پس از اینکه اموالشان را سرقت می‌کردم، صفحه‌ام را می‌بستم و صفحه جدیدی باز می‌کردم.  چرا اسلحه داشتی؟  اسلحه را فقط برای تهدید خریده بودم. می‌خواستم آنها را بترسانم تا به خواسته من عمل کنند.  نقش برادرت چه بود؟  برادرم را فقط در یکی از سرقت‌ها شریک کردم، چون خانه شاکی اول بیرون از تهران بود و زمان زیای طول می‌کشید که من به خانه او بروم و اموالش را سرقت کنم، بنابراین احتمال دادم شاکی در این فرصت موفق به فرار شود و من گرفتار شوم، به همین خاطر در آن مورد از برادرم خواستم در آن سرقت چند ساعتی از طعمه‌ام مواظبت کند تا موفق به فرار نشود.