پیش از آن که دیر شود
[ شهروند] دنیای امروز، با گستری فناوریهای نوین، به این نتیجه رسید که شهروند خبرنگاران به عنوان نیروی خبررسانی قادرند تا در سریعترین زمان و با حداقل امکانات، اخبار، حوادث و رویدادها را به صورت آنی منتشر کنند. اتفاقی که همچون تمام پدیدههای بشری معایب و مزایای آن دو روی یک سکه هستند. گاه شهروند خبرنگاران دقت را فدای سرعت انتشار محتوا میکنند و همین اتفاق باعث میشود تا شایعات و اخبار کذب جایگزین تحلیلها و گزارشات کارشناسان و مسئولان شود. یکی از نتایج مخرب چنین پدیدهای، جایگزینی همین اطلاعات غلط و رسانههای غیررسمی با منابع و بنگاههای خبری معتبر است. استمرار چنین روندی باعث از بین رفتن مقبولیت رسانههای رسمی در میان افکار عمومی خواهد بود. در ادامه دلایل استقبال مردم از شهروند خبرنگاران و راههای اعتماد مجدد به رسانههای رسمی را بررسی میکنیم.
شهروند خبرنگار، همکار یا رقیب؟
شهروند خبرنگار به فردی اطلاق میشود که بهعنوان یک غیرحرفهای و بدون داشتن آموزش رسمی در حوزه خبرنگاری، اطلاعات و اخبار را جمعآوری، تولید و منتشر میکند.
این افراد معمولاً از طریق شبکههای اجتماعی، وبلاگها، و سایر پلتفرمهای آنلاین به انتشار اخبار و رویدادها میپردازند. از ویژگیهای شهروند خبرنگاران میتوان به این موارد اشاره کرد:
عدم نیاز به آموزش رسمی، دسترسی به اطلاعات محلی، استفاده از فناوری
مشارکت عمومی
فعالیت دستگاههای اجرایی کشور در رسانههای اجتماعی
بهراستی رسانههای اجتماعی چگونه میتوانند به کمک دولتها بیایند؟ بهعبارتدیگر، رسانههای اجتماعی در چه زمینههایی برای دولتها فرصتهایی را فراهم میکنند؟ فرصتهایی را که با استفاده از رسانههای اجتماعی برای دولتها ایجاد میشود را میتوان در چندین زمینه ترسیم کرد: بهبود کارایی و بهرهوری، بهبود خدمات عمومی، بهبود سیاستگذاری،تقویت دموکراسی، همکاری و مدیریت دانش. از این رو دستگاههای اجرایی کشور، به افزایش فعالیت در شبکههای اجتماعی و تولید محتوا در آن روی آوردند.
براساس اینفوگرافی زیر وزارتخانههای کار، امورخارجه و صمت ازجمله فعالترین وزارتخانهها در رسانههای اجتماعی در یک سال گذشته بودهاند. این اینفوگرافی را خبرگزاری ایرنا در 7 شهریور 1401 منتشر کرده است.
78.5درصد مردم از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند
آنچه مسلّم است اینکه به جای برخورد سلبی با پدیده شبکه های اجتماعی، بررسی و ریشه یابی مشکلات و پیامدهای منفی ناشی از آن و در پیش گرفتن راه های اصلاحی، قطعاً نتایج بهتری را در بر خواهد داشت. در پایان، چند پیشنهاد کلی جهت مصون ماندن کاربران شبکه های اجتماعی از آسیب-های احتمالی و بهره برداری از آثار مثبت این شبکه ها ارائه میشود که دولتها و مسئولان میتوانند به شکلی عملی به کار بگیرند، روشهایی از قبیل: ایجاد و راه اندازی شبکه های اجتماعی سالم و مفید برای مبارزه با شبکه های اجتماعی مخرب، آموزش و فرهنگ سازی، نظارت کارشناسانه و مستمر بر فضای جوامع مجازی و برنامه ریزی برای آینده.طبق نتایج آخرین نظرسنجی ایسپا در خرداد 1401 که با جمعیت مورد مطالعه شهروندان 18 سال به بالای ساکن در مناطق شهری و روستایی کل کشور و نمونه 1541 نفر به شیوه تلفنی اجرا شده است، 78.5 درصد مردم حداقل از یک پیامرسان یا رسانه اجتماعی استفاده میکنند. این میزان بین جوانان 18 تا 29 سال 96.9 درصد، ساکنین مراکز استانها 86.2 درصد و افراد با تحصیلات دانشگاهی 95.3 درصد است.
اینستاگرام و نخبگان بدلی
حسن باویر مولف کتاب «ژئوپلیتیک رسانه»
در سالهای اخیر، اینستاگرام به بستری تبدیل شده که بسیاری از افراد، بدون داشتن تخصص واقعی یا تجربه معتبر، خود را به عنوان نخبه یا فردی برجسته در حوزههای مختلف معرفی میکنند.
این پدیده به چند دلیل شکل گرفته است:
۱. دسترسی آسان به مخاطب:
اینستاگرام به دلیل سهولت استفاده و گستره مخاطبانش، فضایی را فراهم کرده که هر فردی بتواند بدون نیاز به صلاحیت حرفهای، خود را مطرح کند. برخی با استفاده از ابزارهای بصری و تبلیغات جذاب، تصوری از تخصص یا موفقیت ایجاد میکنند.
۲. فرهنگ نمایش:
در جامعهای که مصرفگرایی و توجه به ظاهر اهمیت بیشتری پیدا کرده، افراد تمایل دارند به جای عمق، به سطح توجه کنند. این باعث شده «نمایش» به جای «واقعیت» اولویت یابد و برخی نخبگان بدلی از این فرصت برای جلب توجه بهرهبرداری کنند.
۳. کاهش اعتماد عمومی به نخبگان واقعی:
در نتیجه این پدیده، اعتماد عمومی به نخبگان واقعی که برای رسیدن به جایگاه خود تلاش و تخصص واقعی داشتهاند، کاهش یافته است. تشخیص بین نخبه واقعی و بدلی برای عموم مردم دشوار شده است.
۴. تأثیر الگوریتمهای شبکههای اجتماعی:
الگوریتمهای اینستاگرام محتواهایی را که بیشتر پسندیده و بازنشر میشوند، در اولویت قرار میدهند. این امر باعث میشود افراد با تاکتیکهایی مانند استفاده از محتوای جنجالی یا جذابیتهای بصری، بیشتر دیده شوند، حتی اگر محتوای آنها بیمحتوا یا غیرعلمی باشد.
۵. پیامدهای اجتماعی و سیاسی:
تحریف دانش و آگاهی: انتشار اطلاعات غلط یا سطحی توسط نخبگان بدلی باعث میشود درک عمومی از مسائل پیچیده کاهش یابد.
تضعیف اعتماد به متخصصان: این موضوع میتواند تأثیرات منفی بر سیاستگذاریهای عمومی داشته باشد، زیرا افراد به جای متخصصان واقعی، به این چهرهها رجوع میکنند.
تغییر ارزشها: جامعهای که در آن «ظاهر» مهمتر از «محتوا» شود، به سمت سطحینگری حرکت میکند.
راهکارها:
تقویت سواد رسانهای: آموزش مردم برای تفکیک اطلاعات معتبر از غیرمعتبر.
نظارت بر محتوا: ایجاد قوانینی برای جلوگیری از ادعاهای کذب یا گمراهکننده در شبکههای اجتماعی.
ترویج ارزشهای واقعی: برجستهسازی تلاشها و موفقیتهای نخبگان واقعی در رسانهها.
به طور کلی این پدیده بازتابی از تحولات عمیق فرهنگی و اجتماعی است که نیاز به بررسی و مدیریت دارد تا جوامع از تبعات منفی آن مصون بمانند.