رازورزي زبان مجسمه‌ساز

بازنمايش مفهومي آثار هنرمندانِ درگذشته، نه تنها غبار عادت را از نگاه آشنا و عادي به اثر مي‌زدايد بلكه فرصتي براي ديده شدن زواياي پنهان اثر را فراهم آورده و خوانش روايت تازه‌اي را شكل مي‌دهد. ايرج كريمخان زند نقاشِ مجسمه‌ساز، مانند برخي از هنرمندان تاريخ هنر با زود رفتنش فرصت بازگشايي و واكاوي لايه‌هاي پنهان آثارش در زمان حياتش شكل نگرفت. افزون بر اين كساني كه او را از نزديك مي‌شناختند و نمايشگاه‌هايش را دنبال مي‌كردند به خوبي مي‌دانستند زبان او درباره آثارش نيز استعاره‌اي و رازگونه است كه با شعر و ادبيات عرفاني ايران و شرق دور گره خورده است. به عبارت ديگر بيان او، زبان اشارت بود از اين رو شناخت آثارش به سادگي و بدون مطالعه و تعمق ميسر نبوده است. اكنون با گذشت نزديك به دو دهه از حضور جسماني او، نمايشگاهي از مجسمه‌هاي فلزي‌اش بر پا شده كه روايت تازه‌اي را برابر مخاطبانش گشوده است. اين مجسمه‌ها در قالب چيدمان (اينستاليشن آرت) بازتعريف و بازچينش شده‌اند؛ چيدماني مفهومي كه حكايت دلدادگي ابدي عاشق و معشوقي است كه از آهن‌هاي سرد و تاريك سر برآورده‌اند و اين عشاق با سايه‌هاي رقصان در پس پرده پندار، سايه سنگين جنگ را نظاره ايستاده‌اند. شايد استعاره‌اي از زندگي جهان امروز است كه همچنان برخي فرار و برخي قرار را گزيده‌اند!
اين چيدمان مفهوم تازه‌اي از آهن، نور، حرير، باد و خاك ساخته است كه سرشار از حضور خيال هنرمند است، مانند شاعري كه چنان جاني به كلمات بخشيده است كه با تغيير چينش كلمات تصوير تازه‌اي از هستي برابر مخاطب قرار مي‌دهد بدون آنكه حضورش قابل انكار باشد. سايه‌ها از آثار پيشي گرفته‌اند و بيش از آنكه اثر راوي باشد، فضاي آثار مخاطب را اغنا مي‌كند. سايه‌ها ممكن است تمثيلي از غار افلاطوني را به خاطر آورند تا غفلت از جهان درون را يادآور باشد؛ آنجا كه مفهوم عشق حقيقي در حريري از مهتاب ادراك مي‌شود. به‌بيان خاقاني: «در پرده دل آمد دامن‌كشان خيالش/ جان شد خيال بازي در پرده وصالش»
اجراي موسيقي زنده در اين فضا، حرف اول را آخر مي‌زند و نه تنها ادراكات حسي را لطيف‌تر مي‌كند بلكه روايت‌ها را در ذهن بيننده به هم پيوند مي‌دهد تا بتواند روايت منسجمي را با همه وجود احساس و ادراك كند. مي‌توان چنين گفت كه هنرمند پيش از مرگ آغازگر روايتي بوده است كه پس از او همچنان ادامه خواهد داشت و هر كس حديث آشناي خود را از آن مي‌شنود.
 نقاش و از شاگردان دهه 80 آتليه ايرج زند