روزنامه اعتماد
1403/10/11
نقد انديشه سياسي آقاي مصباح- 1
مقدمه توضيحياواسط ديماه ۱۴۰۱ و در دومين سالگرد وفات مرحوم آقاي مصباح همكار محترمي از ايرنا تماس گرفت تا درباره انديشه سياسي ايشان گفتوگويي كند. طبعا انتظار اين بود كه گفتوگويي انتقادي باشد. با توجه به شيوه بنده در نقد كه به طور معمول ابتدا متن را ميآورم، سپس آن را نقد ميكنم، زيرا معتقدم كه در بسياري از موارد تعابير و برداشتهايي از نقد ميشود كه مورد نظر گوينده نيستند، بلكه برداشتهاي احتمالا ناقص و شخصي منتقد است، لذا از ايشان خواستم كه اگر متن روشني درباره انديشههاي سياسي ايشان هست كه بتوان آن را مستند قرار داد، ميپذيرم كه گفتوگو كنم. ايشان هم پذيرفت و قرار شد كه چنين متني را بفرستند. چون اين گفتوگو را در توييتر منتشر كردم برخي از افراد برداشتهاي ناصواب از آن كردند، نميدانم؛ شايد هم حق داشتند. در هر حال بعدا آن همكار تماس گرفتند شايد قصد گلايه هم داشتند و در اين ميان مصاحبهاي را با يكي از علاقهمندان مرحوم مصباح منتشر كردند كه اصلا من چرا خود را داراي صلاحيت نقد ايشان ميدانم! در حالي كه خودشان درخواست گفتوگو كرده بودند. اين گذشت تا چندي بعد آقاي محترمي تماس گرفتند و مجددا پيشنهاد مشابهي را طرح كردند كه پاسخ قبلي را دادم. ايشان روحاني (آقاي. م) و از قم بودند. پس از مدتي متني را فرستادند و نوشتند كه: «اين متن توسط جناب حجتالاسلام والمسلمين ابوطالبي در اختيار بنده قرار گرفت.» تأكيد ايشان اين بود كه «اين مطلب از كتاب پرسشها و پاسخهاست و لذا مطالب خيلي مستندات ندارد و هر بخش، پاسخ يك سوال است. اما اجمالا به چارچوب انديشه جناب استاد مصباح دست پيدا ميكنيد. ممنون ميشوم كه لطف كنيد و متن را ببينيد و نظرتان را در خصوص يك گفتوگوي زنده با جناب حاج آقاي ابوطالبي يا حاج آقاي رهدار بفرماييد.» آقاي ابوطالبي از مسوولان پژوهشگاه مرحوم مصباح و از شاگردان اصلي ايشان هستند. بنده در پاسخ نوشتم كه: «ممنون از ارسال متن. با توجه به تجربيات قبلي خود پيشنهادم اين است كه مباحث مرحوم مصباح را تكه تكه كه مضموني مستقل داشته باشند طرح و به صورت مكتوب نقد كنم. متن هم در حد متعارف باشد كه خوانندگان همراهي كنند. سپس يكي از شاگردان آن مرحوم كه بهتر دانستيد همين موارد را به صورت مكتوب پاسخ بدهند و اين مكاتبات در روزنامه يا كانالي يا سايتي منتشر شود. به سه دليل اين بهتر از مناظره شفاهي است. اول اينكه طرفين گفتوگو هنگام مكاتبه دقيقتر سخن ميگويند و انسجام بيشتري به بحث ميدهند و اين براي خواننده خيلي بهتر است. در حالي كه گفتوگوي شفاهي هميشه ممكن است حالت مچگيري و مجادله پيدا كند و چيز چنداني نصيب خواننده نكند. دليل دوم اينكه گفتوگوي حضوري يك جلسه يا دو جلسه تمام ميشود و توجه عموم را به اندازه كافي جلب نميكند ولي مناظرات قلمي ميتواند دهها بار تكرار شود و خوانندگان و مردم را جلب خود كند. دليل سوم هم ماندگاري است كه ميتوان همه را يكجا جمعآوري و حتي منتشر كرد و به عنوان متني ماندگار باقي بماند. در هر حال والامر اليكم.» ايشان پس از مشورت با دوستانشان پذيرفتند و بنده نيز پاسخ دادم كه يك متن مينويسم با يك مقدمه كه مورد تاييد شما هم باشد. سپس متن را ميفرستم پاسخ آن هم همزمان باشد تا خواننده نيازي به معطلي براي خواندن پاسخ نداشته باشد اگر لازم بود فقط يك بار ديگر همين مسير ادامه يابد تا به كفايت برسد و آن را منتشر ميكنيم و دوباره وارد موضوع بعدي ميشويم. اين نمونه عالي از گفتوگو خواهد بود كه گمان كنم اگر موافق باشيد و انجام شود، احتمالا براي اولين بار هم هست كه در چنين قالبي انجام میشود. هنگامي كه آغاز به نوشتن كردم متوجه شدم كه تفكيك موضوعات سخت است چون قدري تكراري ميشود از اين رو تقريبا نصف متن ارسالي را با حذف تكرارهايش انتخاب كردم كه كل نكات مورد نظر ايشان را ميرساند. سپس در هر بخش، نقد يا پرسش يا تاييد خودم را نوشتم و در انتهاي متن نيز دوباره متني جداگانه در نقد رويكردهاي ايشان نوشتم و كل متن را براي اطلاع و پاسخ دادن ارسال كردم. منتظر پاسخ بودم كه پس از مدتي طولاني از طرف مقابل به جاي دادن پاسخ، به نكات حاشيهاي پرداختند كه معلوم شد چندان رغبتي به گفتوگوي مكتوب نيست. در نهايت پيشنهاد كردند كه ابتدا ديداري حضوري با آقايان ابوطالبي و رهدار باشد كه پذيرفتم ولي به عللي كه نميدانم چه بود يكي، دو بار قرار گذاشتند ولي به سرانجام نرسيد. در پايان براي اين آقاي محترم كه واسطه خير بود، نوشتم بهتر است نقدم را مستقل منتشر كنم اگر آقايان لازم دانستند از همان طريق پاسخ بدهند كه مطابق انتظار جوابي دريافت نكردم.
در نتيجه متن نهايي خودم را در ادامه تقديم ميكنم. در انتشار اين متن دودل بودم تا اينكه انتخابات اخير مجلس با شكست طرفداران مصباح به سرانجام رسيد، قصد انتشارش را داشتم كه مواجه با سقوط بالگرد و انتخابات رياستجمهوري شديم. اين بار شكست قاطعتري خوردند. اكنون كه مصادف با چهارمين سالروز درگذشت ايشان هستيم و از سوي ديگر اغلب رويكردهايي كه ايشان يا شاگردان و طرفدارانشان ترويج ميكردند، شكست خورده است آن را منتشر ميكنم تا به ابعاد خطري كه در انتخابات تيرماه جاري از بيخ گوش ميهن عزيزمان عبور كرد، آگاهتر شويم.
اين متن در 11 قسمت تقديم ميشود. در هر يادداشت ابتدا نقل قول مستقيم از مرحوم مصباح ميشود كه از عين جملات متن ارسالي شاگردان ايشان است؛ سپس نقد بنده بر آن است. سه يادداشت پاياني نيز نقدي كلي از نگاه مرحوم مصباح است. نگاهي كه نسبتي با رويكرد اصلي انقلاب ندارد و در نقطه مقابل آن است و موارد فراواني را از مواضع رهبري انقلاب و ساير فعالان سياسي و مذهبي ابتداي انقلاب در نقض صريح اين رويكرد ميتوان ديد. اصولا با چنين رويكردي مردم نميتوانستند انقلاب كنند چون مردمي كه براي انقلاب ميآيند هيچگاه اراده خود را نقض نميكنند و اين رويكرد ناقض اراده مردم و مفهوم انقلاب است.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
ترامپ و دوگانه ايران و چين
سيگنالهاي مذاكره
مرثيهاي براي دشتها و شهرهاي ناآرام
ورود پتروشيميها به بازار ارزتجاري
پيوسته ميآموزم و پيري را نميشناسم
بهداشت نوازندگي بايد فرهنگ شود
نقد انديشه سياسي آقاي مصباح- 1
ممنوع الاُتومبوس!
تحولات منطقه رسانهها و آينده ايران
خطر سرمازدگي حكمرانان
ناترازي انرژي از تشخيص تا درمان(1)
رسم عجيب جشن اسم
وضعيت وخيم انسان بودن
ايران و كريدورهاي استراتژيك؛ از تماشاگريتا كنشگري
نقد انديشه سياسي آقاي مصباح- 1
تحولات منطقه رسانهها و آينده ايران
خطر سرمازدگي حكمرانان
ناترازي انرژي از تشخيص تا درمان(1)