اخبار ویژه

    رفتار غرب در برجام احترام بود یا تحقیر؟!   سفیر اسبق ایران در آلمان بی‌اعتنا به عبرت‌های اعتماد به آمریکا در گذشته گفت: آمریکا قدرت اول نظامی و اقتصادی دنیا است و باید مذاکره و رابطه داشته باشیم! علی ماجدی که در دولت روحانی به اجبار قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان از سفارت کنار گذاشته شد، به روزنامه شرق گفته است: ما سال‌هاست که با ناترازی دیپلماتیک مواجهیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم ایالات متحده آمریکا قدرت اول اقتصادی و نظامی جهان است و حالا تصور کنید که ما به هر دلیلی در این حدود چهار دهه خودمان را از برقراری ارتباط منطقی، متوازن و در‌عین‌حال بر ‌اساس احترام متقابل محروم کرده‌ایم. قطعاً چنین شرایطی ما را به یک ناترازی بزرگ در حوزه سیاست خارجی می‌رساند. شما به همین روسیه و چین که داعیه روابط راهبردی با آنها را داریم، نگاه کنید. آنها هم در تمام این سال‌ها روابط عمیقی با آمریکایی‌ها داشته و دارند. خبرنگار شرق می‌پرسد: آیا مبنای قدرت در سیاست خارجی لزوماً تضمین‌کننده منافع خواهد بود؟ چون در واکنش کیهان به گفته‌های شما عنوان شده بود که‌ «دولت‌های گوناگون آمریکا دنبال مذاکره و تعامل بر ‌اساس احترام متقابل و پایبندی به تعهدات نبوده‌اند، بلکه هر‌کدام می‌خواسته خواسته‌های زورگویانه و نامشروع خود را به طرف ایرانی دیکته کند یا با گروگان‌گرفتن برجام (در دولت‌های ترامپ و بایدن)، باج‌های بیشتری مطالبه کند بی‌آنکه حقوق حداقلی ایران در توافق را محترم بشمارد». ماجدی ضمن طفره از پاسخ به سؤال می‌گوید: ببینید، دنیای سیاست و دیپلماسی، دنیای عدالت و اخلاق نیست؛ دنیای قدرت، هوش و ذکاوت برای استفاده از فرصت‌هاست. پس کسی داعیه‌ اخلاق‌مدار‌بودن آمریکایی‌ها را ندارد. کما ‌اینکه چینی‌ها یا روس‌ها و هیچ کشور دیگری نمی‌تواند بر‌ اساس ملاک اخلاق و عدالت در سیاست خارجی عمل کنند. برای همه کشورها منافع است که تعیین می‌کند که چه رفتاری داشته باشد. حالا چرا ما نباید از فرصت رابطه با آمریکا استفاده کنیم؟ سؤال من این است که چرا باید با قدرت اول جهان سرِ‌ ستیز داشته باشیم؟  چنان که از سخنان این دیپلمات سابق و بازنشسته بر می‌آید، امثال او جز تکرار اینکه آمریکا ابرقدرت است و چاره‌ای جز مذاکره و توافق با او نداریم، حرف تازه و استدلال قوی درباره کیفیت این مذاکره و توافق و تعامل ندارند. به عنوان مثال باید از امثال ماجدی و دیگر عناصر مرعوب غرب پرسید که آیا چین هم در مذاکره و تعامل با آمریکا ادعا می‌کرد امضای کری تضمین است و بنابراین همه امتیازات نقد را واگذار می‌کرد و سپس دنبال التماس برای نقد کردن چک بی‌محل توافق می‌دوید، چنان که تیم پخت و پز ‌کننده برجام انجام داد؟! آیا روس‌ها نگفتند که آمریکایی‌ها سر توافقات موشکی و... سر ما کلاه گذاشتند و اوکراین را تبدیل به پایگاه نظامی و اطلاعاتی کردند؟! آقای ماجدی توضیح بدهد احترام متقابلی که ادعایش را می‌کند در برجام کجا بود که ما 95 درصد برنامه هسته‌ای را تعلیق و تعطیل کردیم، اما طرف آمریکایی (دولت ترامپ) به تعهد جاری خود درباره دادن ویزا به نمایندگان کشورهای عضو سازمان ملل عمل نکرد و معاون دفتر روحانی را که نامزد نمایندگی ایران در مقر سازمان ملل بود، تروریست خواند و دیپورت کرد؟ عجز و ناله آقای ظریف مبنی بر این که بعد از بیست ماه نمی‌توانیم یک حساب بانکی در لندن افتتاح کنیم، یا سوخت ندادن به هواپیمای او در مونیخ چطور، احترام متقابل پسابرجامی بود؟ چرا امثال ماجدی صدها رفتار توهین‌آمیز از این دست درست بهنگام اعتماد سازی یکطرفه طیف خوش خیال نسبت به غرب را نمی‌خواهند ببینند و سر به زیر شن فرو می‌برند؟! از چند حالت خارج نیست؟ یا کرامت شخصیت و عزت و احترام ملی سرشان نمی‌شود و می‌خواهند حقارت خود را به یک ملت عزیز و مقتدر توسعه بدهند؟ یا اینکه ماجرا را متوجه می‌شوند اما به جای اینکه نگران منافع ملی باشند، مأمورند منافع رژیم‌های مستکبر غربی را توجیه کنند. اگر «دنیای سیاست و دیپلماسی، دنیای عدالت و اخلاق نیست؛ دنیای قدرت، هوش و ذکاوت برای استفاده از فرصت‌هاست»، اعتماد بلاوجه به آمریکا و اروپا، تنظیم نامتوازن تعهدات و مطالبات، و سه سال فرصت سوزی و خوش‌خیالی حتی پس از خروج آمریکا از توافق و گربه رقصانی تروئیکای اروپایی، از کدام هوش و ذکاوت پیروی می‌کرد که اقتصاد ایران را فلج کرد؟! نفس اینکه دیپلمات سابق (به اجبار قانون بازنشسته شده) بعد از همه خیانت‌ها و جنایت‌های آمریکا می‌گوید «چرا باید با قدرت اول جهان سر‌ستیز داشته باشیم؟»، نشان می‌دهد که او هیچ حقی برای ملت خود قائل نیست و مانند دیلماج‌های رده چندم طرف مقابل حرف می‌زند! نهایتاً از آقای دیپلمات سابق می‌پرسیم تراز دیپلماتیک، رویکرد دیکتاتورهایی مثل پهلوی و بن سلمان است که گاو شیرده محسوب می‌شدند و اجازه داشتند با سرکوب ملت‌های خود، مرتکب هر جنایتی بشوند؟ یا قهقرای دیپلماتیک برجامی که موجب شد صادرات نفت به پایین‌ترین حد ظرف چند دهه گذشته برسد، اروپا با ماسماسک «اینستکس» به شیدایان برجام اهانت کند، و به اذعان ظریف، به دوستان و متحدان روزهای سختی  بی‌اعتنایی شود؟!     آقای روحانی لطفا سُرنا را از سر گشاد آن نزنید!   آقای روحانی بهتر است به جای فرافکنی؛ به یاد بیاورند که فرجام آن ۸ سال اصرارشان بر توافق برجام به هر قیمتی این شده که اعتراف کنند که مذاکره با آمریکا یعنی دیوانگی! مدتی است رئیس دولت‌های یازدهم و دوازدهم که 8 سال سکان اداره کشور را در اختیار داشت و دلار را با 3 هزار و 180 تومان در سال 1392 تحویل گرفت و با 30 هزار تومان به دولت بعد از خود تحویل داد و در طول سه سال رئیس‌جمهوری شهید رئیسی سکوت معناداری را اختیار کرده بود، چند ماهی است با آمدن دولت چهاردهم زبان باز کرده و هر روز در جمعی سخنانی می‌گوید که مرغ پخته هم از شنیدن آن خنده‌اش می‌گیرد.  در تیرماه بود که او با جمع کردن وزرای دولتش‌، شروع به مقایسه سه سال اول دولت خود با تمام سه سال دولت شهید رئیسی کرد و گفته بود:«من تورم را با 32 درصد تحویل و در سال 94 به 3/11 درصد رساندم.» هرچند آمار داده شده توسط آقای روحانی از نگاه کارشناسان نادرست است ولی بر فرض که این آمار درست باشد‌، او باید این سؤال را از خود بپرسد که شما با بتن ریختن به راکتور اراک و تقریباً تعطیلی مطلق هسته‌ای، آن‌هم فقط برای دو سال چنین هنری را به خرج دادی و درست از سال 95 کشور شاهد رشد تورم شد. آنگونه که دلار 3 هزار 100 تومان را پس از 8 سال با 30 هزار تومان یعنی 10 برابر تحویل دولت بعدی خود دادید!  این در حالی بود که دولت شهید رئیسی همین دلار را با 50 هزار تومان و البته با افزایش غنی‌سازی تا سقف 60 درصد و ذخیره‌سازی چند برابری تحویل دولت پزشکیان داد. اگر قرار بر مقایسه باشد انصاف آن است که پایان دولت مبنا باشد نه سه سال اولی که هر امتیازی را به دشمن دادید و کشور را از هر لحاظ به این حال و روز انداختید که دو دولت رئیسی و پزشکیان باید تاوان آن را بپردازند. اخیراً هم روحانی وارد موضوعات مبنایی انقلاب شده و در جایگاه یک نظریه‌پرداز سیاسی طی اظهاراتی در یک جمع سیاسی گفته است: «با وجود اینکه در ابتدای انقلاب همه مردم امام خمینی(ره) را قبول داشتند و امام هم در پاریس، جمهوری اسلامی را مطرح کرده بودند و حتی مردم هم در شعارهایشان گفته بودند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، اما در عین حال امام شکل نظام را به رأی مردم گذاشت. قرار ما این شد که ببینیم مردم چه می‌خواهند. قرار این بود که حداکثر ما پیشنهاد دهنده باشیم و از مردم بپرسیم.» در همین زمینه روزنامه اعتماد به نقل از روحانی آورده است:«اگر همین مبنا را تا امروز حفظ می‌کردیم شرایط ما متفاوت بود. ما در آغاز از مردم سؤال کردیم، اما از مقطعی به بعد به مردم گفتیم حالا گوش کنید و عمل کنید. دیگر از مردم نپرسیدیم. وقتی افکار و ایده و خواست مردم حاکم نباشد هر نظامی دچار مشکل می‌شود.» روحانی خودش می‌داند که هیچ‌گاه به چیزی که امروز مطرح می‌کند اعتقاد نداشته است که اگر داشت نباید در همان زمانی که شخصیت‌هایی همچون شهید بهشتی به دنبال یک قانون اساسی جامع با رعایت حقوق برای همه مردم بودند‌، خواستار اخراج‌، بازنشستگی وحتی اعدام بزرگ‌ترین نیروی نظامی کشور یعنی ارتش در آن شرایط حساس انقلاب می‌شد. حرف‌های اخیر روحانی در حالت خوشبینانه‌، تکرار همان ژست بی‌فرجام دوران ریاست‌جمهوری ایشان برای برگزاری رفراندوم زورکی است. بدون پیش‌نیازهای عقلانی و حتی شاید بدون روال قانونی! ژستی که برخی سیاستمداران می‌گیرند تا در هنگامه عیان شدن بی‌دستاوردی‌شان در دوران مسئولیت خود، برای دولتشان دستاوردسازی کنند. اصرار بر توافق به هر قیمتی با آمریکا، سیاه‌نمایی از شرایط کشور توسط برخی روزنامه‌های زنجیره‌ای و مسئولان رده بالای دولت یازدهم و دوازدهم و متأسفانه بعضاً مقامات دولت چهاردهم‌، نظارت نکردن بر بازار و خلق‌الساعه گرانی‌ها دردی است که هر روز مردم را رنج می‌دهد. آقای روحانی بهتر است به جای فرافکنی؛ به یاد بیاورند که فرجام آن ۸ سال اصرارشان بر توافق برجام به هر قیمتی این شده که اعتراف کنند که مذاکره با آمریکا یعنی دیوانگی! آقای روحانی اکنون به‌جای این سخنان پرطمطراق و البته اغوا‌کننده‌، باید پاسخ دهند که در آن 8 سال چه بلایی سر مردم آورده‌اند که مردم با این شرایط رو‌به‌رو شده‌اند. آقای روحانی لطفا سُرنا را از سر گشاد آن نزنید!     وکیلی: تیم اقتصادی دولت به جای فرافکنی پاسخگو باشد   یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب گفت: تیم اقتصادی دولت، پشت پزشکیان و انتقاد از افراطیون پنهان نشوند. نمی‌شود از جیب مردم برای سنجش برخی سیاست‌های‌مان آزمون و خطا کنیم. ما در مقابل این وضعیتی که برای معیشت مردم به وجود آمده سرمان بالا نیست. محمدعلی وکیلی نماینده اسبق مجلس در گفت‌وگو با نامه نیوز یادآور شد: فارغ از رفتار و رویکرد افراطیون، وضعیت نامطلوب اقتصاد بر کسی پوشیده نیست. نوسانات بازار ارز بر سایر بازارها اثر منفی می‌گذارد و هر روز وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم آشفته‌تر می‌شود بنابراین همه در قبال این وضعیت مسئولیت دارند. وی با اشاره به وظیفه سنگین دولتمردان به ویژه تیم اقتصادی دولت، افزود: کسانی در این دولت مسئولیت گرفتند، نباید پشت آقای پزشکیان پنهان شوند؛ آنها مسئولیت برعهده گرفتند تا حافظ ارزش پول ملی و معیشت ملت باشند. ما همه، زمان انتخابات از صداقت گفتیم و صداقت آقای پزشکیان را گرو گذاشتیم، مردم نیز اعتماد کردند و به آقای پزشکیان رأی دادند؛ امروز جامعه حق دارد که صداقت را مطالبه کند و آن را در رفتار کابینه دولت  آقای پزشکیان ببیند. وکیلی گفت: از تیم اقتصادی دولت انتظار کارآمدی و نشان دادن رفتار مسئولانه داریم. انتظار داریم این تیم روی زمین حرکت کند. هر چند برخی سیاست‌ها شاید روی کاغذ درست باشد اما وقتی بستر اجرای آنها فراهم نباشد در میدان عمل به ضد خودش تبدیل می‌شود. هر مسئولی سیاستی را اعلام و اجرا می‌کند تمام عواقب آن سیاست را باید بپذیرد. نمی‌شود از جیب مردم برای سنجش برخی سیاست‌های‌مان آزمون و خطا کنیم. ما در مقابل این وضعیتی که برای معیشت مردم به وجود آمده سرمان بالا نیست و این واقعیت را نمی‌توان در پشت رفتار افراطیون پنهان کرد.     پشت پرده نقل قول‌ها: راهبرد برخی دولتمردان برای فرار از پاسخگویی در آینده   ماه‌های طی شده از عمر دولت چهاردهم همراه با پدیده‌ای جدید در صحنه سیاست کشور بود. پدیده‌ای که با نقل قول پزشکیان از رهبر معظم انقلاب در جلسه رأی اعتماد به وزرا آغاز گشت و در روزهای اخیر، مقامات دولتی و افراد رسانه‌ای منتسب به دولت تلاش ویژه‌ای در استفاده از این روش اتخاذ کرده‌اند. توئیت اخیر عبدالناصر همتی وزیر اقتصاد دولت چهاردهم درباره نظر مثبت رهبر معظم انقلاب درباره طرح مجدد لوایح اف‌ای‌تی‌اف (FATF) در مجمع تشخیص مصلحت نظام، سخنان علی عبدالعلی‌زاده رئیس ستاد انتخاباتی پزشکیان و نماینده ویژه رئیس‌جمهور در حوزه اقتصاد دریامحور درباره تصمیم نظام برای مذاکره مستقیم و همچنین نقل قولی از یکی از اعضای شورای اطلاع‌رسانی دولت و فعال رسانه‌ای جریان مدعی اصلاحات درباره قطعیت یافتن مذاکره با آمریکا از سوی نظام، در ادامه این پدیده نوظهور، روند خطرناکی را ایجاد کرده که از پیش دولت را در برابر هر پاسخ‌گویی درباره عملکرد خود تبرئه کند. به نظر می‌رسد این روش جدید و رویکرد برخی از دولتمردان بیش از هر چیز ناشی از اذعان ناخواسته آنان به شکست برنامه‌ها و طرح‌های خود و سعی در احاله مسئولیت پاسخگویی به دیگر ارکان نظام است. قرائن حاکی از این است که برخی مسئولان دولتی از سویی با ارائه راهکارهای قدیمی و شکست خورده‌ای مانند دیپلماسی برجامی و برجسته سازی دروغین FATF به عنوان دلیل مشکلات اقتصادی کشور (که پیش‌تر نیز مورد استفاده قرار گرفته و بی‌سرانجامی آنان ثابت شده است)، سعی بر سرپوش گذاشتن بر بی‌برنامگی خود داشته و از طرف دیگر با نگاه به احتمال بالای شکست و درصد پیروزی بسیار پایین راهبردهایی همچون مذاکره با آمریکا و پیوستن به FATF تلاش بر فرار از پاسخگویی دارند. این دسته از افراد متاثر از تجربه دولت حسن روحانی، شکست هر اقدام خود را به همه بازیگران منوط کرده و خود را از پاسخگویی تبرئه می‌کنند. از همین رو با آگاهی از شکست و به سرانجام نرسیدن توافق و مذاکره با آمریکای ترامپ (در شرایطی که حتی معشوقه‌های دموکرات غرب‌گرایان داخلی نیز عهدشکنی آمریکایی را در چهارسال اخیر رها نکردند) و بی‌ثمری تصمیماتی همچون پیوستن به FATF در غلبه بر مشکلات ساختاری اقتصاد کشور، سعی در احاله مسئولیت به دیگران این بار پیش از شروع هر اقدامی دارند. آنان این بار برای اینکه از صحنه قضاوت مردم ایران فرار کنند، سعی در سوءاستفاده از حمایت رهبر انقلاب از دولت کرده و به نوعی ایشان را در برابر هر شکست احتمالی اقدامات و ناکارآمدی افراد دولت چهاردهم مسئول معرفی می‌کنند.  به زبانی دیگر روش فوق مبتنی بر این تعریف شده است که با سوءاستفاده از حمایت رهبری و القای انگاره هم نظری رهبر انقلاب درباره تمامی اقدامات دولت، ایشان به سپری در برابر پاسخگویی آتی در برابر شکست‌های احتمالی برخی از راهبردهای از پیش شکست خورده دولت بدل شوند. این روشِ مبتنی بر سوءاستفاده از اعتماد و حمایت رهبری در حالی صورت می‌پذیرد که ایشان همواره بر رأی مردم توجه و تأکید داشته و به همین واسطه از هر دولتی به عنوان نماینده رأی ملت ایران حمایت کرده‌اند و بر همین اساس نیز همواره تمام ارکان نظام را به حمایت از دولت‌ها تشویق کرده‌اند.