درد پزشکان غیرطبیب

جوان آنلاین: «۴۰ درصد از پزشکان طبابت نمی‌کنند»؛ این آماری است که محمد رئیس‌زاده، رئیس سازمان نظام پزشکی کشور ارائه داده‌است؛ آماری که از نگاه وی اصلی‌ترین دلیلش، پایین بودن مزد درمان و تعرفه‌های پزشکی است که موجب‌شده پزشکان عطای طبابت را به لقای آن ببخشند و در مشاغل دیگری مشغول به کار شوند، اما شاید برای خیلی از ما سؤال باشد این ۳۰ هزار پزشکی که طبابت نمی‌کنند به چه کار دیگری مشغولند؟    یکی از اساسی‌ترین موضوعاتی که در مواجهه با اشتغال دانش‌آموختگان پزشکی در مشاغل غیر‌مرتبط با آن مواجهیم، این است که عدم تناسب شغل با تحصیلات یکی از چالش‌هایی است که نه فقط در حوزه پزشکی بلکه در سایر رشته‌های دانشگاهی هم شاهد آن هستیم! به همین خاطر هم کم نیستند افرادی که در رشته‌های غیر از رشته تحصیلی خود مشغول به کارند.  اما یکی از اساسی‌ترین چالش‌هایی که موجب می‌شود افراد در شغلی بدون تناسب با رشته تحصیلی‌شان مشغول به کار شوند، عدم برنامه‌ریزی و نیازسنجی مناسب و تناسب نیاز بازار کار با رشته‌های دانشگاهی است. امری که موجب می‌شود تعداد کسانی که نتوانند در شغل متناسب با رشته تحصیلی خود مشغول به کار شوند، افزایش یابد.   با تمام اینها افرادی که از مهارت کافی برخوردارند، اغلب شانس بیشتری برای پیدا کردن شغل متناسب با رشته تحصیلی خود دارند.   بیسوادی در پزشکان!  در رابطه با رشته پزشکی، با توجه به نیاز جامعه به پزشک و کمبود فاحش پزشک به نسبت جمعیت کشور، قطع به یقین گزینه نخست یعنی عدم تناسب نیاز بازار کار رشته و رشته‌های تحصیلی پزشکی منتفی است. بدین معنا که تا رسیدن به آمار‌های استاندارد در خصوص نسبت به جمعیت به تعداد پزشک هنوز فاصله زیادی داریم و بدیهی است همه افرادی که در رشته پزشکی درس می‌خوانند می‌توانند در جایی مشغول به طبابت شوند، اما در خصوص بحث مهارت و توانمندی دانش‌آموختگان رشته پزشکی نمی‌توان با قاطعیت اظهار نظر کرد! بدین معنا که اگر شخصی هفت سال از عمرش را در رشته پزشکی به عنوان یکی از رشته‌های مهم و سخته دانشگاهی درس خوانده، اما در شغل دیگری غیر از پزشکی مشغول به کار می‌شود، ممکن است مهارت‌های لازم برای طبابت را نداشته باشد و این مسئله صرفاً به درآمد افراد و تعرفه‌های پزشکی باز نمی‌گردد.     پزشکانی که طبابت نمی‌کنند چه می‌کنند؟  از سوی دیگر یکی از گزاره‌های مهمی که در مواجهه با این مسئله مطرح است، این است که پزشکانی که طبابت نمی‌کنند، در چه شغلی مشغول به کارند؟  خیلی وقت‌ها با آمار‌ها و اظهار‌نظر‌هایی در خصوص فعالیت پزشکان در حوزه ساخت و ساز و مسکن مواجه هستیم؛ موضوعی که البته با طبابت پزشکان در تضاد نیست! همچنان که بسیاری از پزشکان مشهور و چهره، در کنار طبابت فعالیت اقتصادی به عنوان عضو هیئت مدیره بیمارستان‌های خصوصی و قرارداد‌های کلان با شرکت‌های دارویی و تجهیزات پزشکی برای همکاری با آنها، در حوزه بازار‌های مالی دیگر همچون ساخت و ساز، ارز و طلا و رمز ارز‌ها هم فعالند. همچنان که در حال حاضر بسیاری از پزشکان زیر‌میزی بگیر دیگر با پول نقد کار نمی‌کنند! بلکه زیرمیزی‌هایی از جنس دلار، سکه طلا و رمز ارز را از بیماران طلب می‌کنند.     پزشکان سیاستمدار  در کنار اینها یکی دیگر از مشاغلی که پزشکان علاقه زیادی برای ورود به آن دارند، حوزه سیاست است. همچنان که از رئیس‌جمهور گرفته تا درصد قابل‌توجه وزرا و همچنین نمایندگان مجلس همه پزشک هستند؛ از پزشک عمومی گرفته تا پزشکان فوق تخصص!  همچنان که دکتر مسعود پزشکیان رئیس‌جمهور محترم کشور فوق تخصص قلب دارند و قطع به یقین حضور در مسند ریاست جمهوری و دغدغه‌های اداره قوه مجریه به وی اجازه نمی‌دهد در حوزه طبابت کارش را ادامه دهد و اگر هم طبابت کند، بسیار محدود خواهد بود.     چرا پزشکان سیاست را دوست دارند؟ اما چرا پزشکان کشور ما این همه به حوزه سیاست علاقه‌مندند؟ این سؤالی است که رضا لاری‌پور، سخنگوی سازمان نظام پزشکی کشور در پاسخ به آن مقبولیت جامعه پزشکی نزد مردم و همچنین سواد افراد فعال در حوزه سلامت را عامل حضورشان در حوزه سیاست و صاحب نفوذ بودن در این حوزه دانسته است.  وی با اشاره به اینکه در سال‌های مختلف سیاستمداران در وزارت خارجه، وزارت علوم، تحقیقات فناوری وزیر فرهنگ در ادوار مختلف پزشک بوده‌اند یا بسیاری از معاونین وزرا پزشک بوده‌اند، معتقد است تنها حوزه‌ای که سواد آنها در دانشگاه‌هایی مانند علمی-کاربردی و پیام نور نبوده است حوزه پزشکی است. حداقل میزان سوادی که در افراد حوزه پزشکی وجود داشته بالاتر از حوزه‌های دیگر بوده است، البته این بدان معنا نیست که آی کیو یا هوش اجتماعی جامعه پزشکی از سایر گروه‌ها بالاتر است، بلکه در رشته‌ها و حرفه‌های دیگر هوش اجتماعی به مراتب بیشتر از جامعه پزشکی است.  در برابر این اظهارات سخنگوی سازمان نظام پزشکی نیز باید گفت مقبولیت جامعه پزشکی نزد مردم گزاره‌ای صحیح است که آن هم به پیونده قوی میان برخی از اساتید پزشکی در دوران‌های گذشته باز می‌گردد. افرادی مانند دکتر غریب یا پروفسور یلدا که طبابت. حکمت و انسانیت را در هم آمیخته و جامعه پزشکی امروز هنوز هم وامدار اخلاق شرافت و انسانیت این اساتید بزرگوار بوده و هست.   مقبولیتی که با عملکرد بسیاری از پزشکان در سال‌های اخیر به شکل قابل‌توجهی در حال کاهش است!  از سوی دیگر سواد آکادمیک در حوزه پزشکی مبتنی بر آناتومی بدن و تشخیص ویروس‌ها باکتری‌ها و بیماری‌هاست. قطع به یقین دانش پزشکی با دانش سیاسی و علوم انسانی فاصله عمیق دارد.  بنابراین نمی‌توان گفت دانش آموختگان رشته‌های پزشکی از دانش آموختگان از سایر رشته‌های تحصیلی افراد باسوادتری هستند، چراکه با فرض تسلط کامل و کافی آنها به رشته تحصیلی خود، دانش این افراد با دانش حوزه سیاست فاصله‌ای عمیق دارد و برای فعالیت در چنین جایگاه‌هایی نیازمند مطالعات گسترده در حوزه‌های مدیریت، سیاست و به طور کلی علوم انسانی هستند.  شاید به همین دلیل هم باشد که در بسیاری از حوزه‌ها با عملکرد مطلوب فاصله زیادی داریم!  شاید اگر به جای یک پزشک فردی با دانش مدیریتی و مسلط به علوم انسانی و علم سیاست در بسیاری از مشاغل و جایگاه‌ها قرار می‌گرفت، بسیاری از اشتباهات رخ نداده بود و عملکرد‌های بهتری را شاهد بودیم.   بر این اساس شاید بهتر باشد جامعه پزشکی به جای تافته جدا بافته دیدن خود از جامعه و به جای آنکه تمام تمرکزش را روی مطالبات مالی و اقتصادی بگذارد، کمی به خودش بیاید و به عینه ببیند، چگونه مقبولیت اجتماعی‌اش در میان مردم در حال افول است.