تخریب اقتصاد ایران با ارز ترجیحی
علی سعدوندی
اقتصاددان
ارز ترجیحی کار بسیار غلطی بود و در کنار ارز نیما دو سیاست نادرست بود که اجرا شد و متاسفانه آثار سوئی بر اقتصاد کشور بر جای گذاشت. اول ارز ۴۲۰۰ تومانی بود که بعداً به صورت ارز ۲۸۵۰۰ تومانی اجرا شد و این رقم در قانون بودجه به نرخ ۳۸ هزار و ۵۰۰ تومان افزایش پیدا کرده بود.اگر این اقدام صورت بگیرد و فاصله ارز ترجیحی با ارز بازار آزاد کم شود، از میزان رانت و فساد کم میکند و از این جهت به نفع اقتصاد ایران است. البته نرخ ۳۸۵۰۰ تومانی که در بودجه سال بعد آمده باید ببینیم که کجا استفاده میشود؟ اگر این ۳۸۵۰۰ تومان، نرخ تسعیر ارز باشد کار خیلی اشتباهی است. چون معمولا دولت ارز خود را با این نرخ تسعیر به بانک مرکزی میفروشد و موجب افزایش پایه پولی و تورم میشود. در حالی که هیچ نیازی به چنین کاری نیست و کار نادرستی است که صورت گرفته است. این دو مقوله خیلی با هم متفاوت هستند. ارز نیمایی، یک فاجعه در سیاستگذاری اقتصادی ایران مظلوم بود چرا که بر مبنای آن متاسفانه سود صادرکننده به عنوان رانت در اختیار واردکننده قرار میگرفت. متاسفانه، طراحان ارز ترجیحی به این مسئله افتخار میکردند، یعنی نه تنها ابایی نداشتند یا کتمان و انکار نمیکردند که از ابتدا هم گویا آگاه بودند که این وضعیت باعث میشود که صادرکننده خار و خفیف و در نهایت ورشکسته شود و واردکننده میتواند منابع بزرگی را از کشور خارج کند. نتیجه این شد که در تمام این سالها صادرکنندگان اقدام به کماظهاری و واردکنندگان به بیشاظهاری کردند. برداشت بنده این است که بین ۱۰ تا ۳۰ درصد هر کدام از اینها کم اظهاری و بیش اظهاری میکردند. یعنی شاید نصف مبلغی که امروز واردات انجام شده، به صورت سوری انجام میگیرد و این متاسفانه باعث شد که در نهایت تراز تجاری به شدت منفی شود. به طوری که وزیر اقتصاد پیشین اعلام تراز تجاری را تغییر داد و درآمد نفتی را به درآمد غیر نفتی اضافه کرد تا ادعا کند که ما هنوز تراز تجاریمان منفی نیست؛ بنابراین هر دوی این سیاستهای ارزی کار کاملاً نادرستی بوده و امیدواریم که چارهای برای این معضل بزرگ اندیشیده شود. تاثیراتی که برای ارز ترجیحی ذکر میکردند، مطلقا محقق نشده و تعداد جمعیتی که زیر خط فقر رفتند به شدت افزایش پیدا کرده است و این نشان میدهد متاسفانه این سیاستهای فساد آمیز رانت جویانه مطلقاً در اصابت به اهداف خود کوچکترین موفقیتی نداشته است. البته اگر هدف پرداخت سوبسید به واردکنندگان، فرار سرمایه و به زانو درآوردن اقتصاد ایران باشد به نظر من تا حد زیادی در زمینه تخریب اقتصاد ایران موفقیت داشته است. بانک مرکزی مسئول سیاست ارزی است، اما مسئولیت را برعهده نمیگیرد. بانک مرکزی سیاستش این است که الان هر چه ارز در ترازنامه بانک مرکزی است تا وقتی که تمام شود در جامعه تخلیه کند و وقتی که تمام شد با بحران مواجه خواهیم شد. متاسفانه ریاست محترم بانک مرکزی اصلا نرخ بازار آزاد را به رسمیت نمیشناسد. یعنی اگر منظور از ثبات نرخ ارز، همین نرخهای ۴۲۰۰ و ۲۸۵۰۰ تومانی است، این یک اشتباه فاحش است که مسئولین کشور با آن زندگی میکنند، اما مردم عادی زندگیشان با دلار نرخ آزاد سپری میشود.