مشاركت سياسي، زن و مرد نمي‌شناسد

شهرزاد همتی: زنان بخش جدایی‌ناپذیر این اجتماعند. در همه سال‌های گذشته هر جایی که خواسته‌اند آنها را نادیده بگیرند، این زنان بودند که موجودیت خود را اثبات کرده‌اند. انگار این فعالیت همیشه باید وجود داشته باشد. زنانی که از نگاه عده‌ای صرفا برای خانه‌بودن و برای مادربودن آفریده شده‌اند. اما حضور زنان فعال در عرصه‌های علمی، فرهنگی و اجتماعی، همیشه خط بطلان روی فرضیه پنهان‌کردن زنان می‌کشد و خواه‌ناخواه، این نگاه که زنان وجود دارند، حتی در شهرهای سنتی، در جوامع مردسالار رخنه پیدا می‌کند؛ آن‌قدر که در شهرهای مرزی ایران زنان برای ورود به شورا و مجلس اقبال بیشتری پیدا می‌کنند؛ زنان که استفاده ابزاری از آنها فقط معطوف به غرب و کالای جنسی‌شدن نیست. حوزه زنان موضوع خوبی برای ورود سیاست‌مدارانی است که به دنبال اقبال عمومی هستند. آنهایی که شعارشان را با نام زنان، آزادی زنان، ‌مطالبه زنان، مشکلات زنان و حقوق زنان آمیخته می‌کنند، به‌عنوان افراد آوانگارد، روشنفکر و حامی دموکراسی شناخته می‌شوند. اما از شعار تا عمل چقدر فاصله طولانی است. بعد از تمام‌شدن کارزارهای سیاسی شعارها برای جامه‌عمل‌ پوشاندن کمی دشوار می‌شوند. شعارها دیگر انگ و برچسب می‌خورند و آنهایی که از واژه فمینیست می‌ترسند، ترجیح می‌دهند سکوت کنند. این روزها زن‌ها همچنان در صدر اخبار هستند. آنها با امید بازگشت به میدان رأی داده‌اند. زنانی که فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته‌اند میانگین نمرات بالایی داشته‌اند. آنها حالا سرمایه اجتماعی محسوب می‌شوند؛ از رخشان بنی‌اعتماد، فاطمه معتمدآریا، فرح اصولی و سیمین بهبهانی تا مرضیه دباغ، زهرا شجاعی و شهین‌دخت مولاوردی. با وجود همه اینها هنوز هم این بودن انکار می‌شود و کار به جایی می‌رسد که با وجود وعده‌های انتخاباتی در کابینه معرفی‌شده ازسوي حسن روحانی هیچ زنی به‌عنوان وزیر وجود ندارد. مصطفی تاجزاده فعال سیاسی است. به قول خودش تجربه کار سیاسی را از عنفوان جوانی داشته و زندگی در ایران، خارج از کشور و همچنین در زندان از او فردی آبدیده ساخته. سال‌های گذشته و فرصت زیاد مطالعه که برای تاجزاده پیش ‌آمد از او فردی با نگاهی جامعه‌شناسانه نیز ساخته است. او در گفت‌وگو با «شرق»، با تحلیل شعارهای انتخاباتی حسن روحانی، وضعیت ایران، موفقیت زنان و چرایی لزوم مشارکت زنان درباره حضوری سخن می‌گوید که با وجود همه انکارها نمی‌شود آن را نادیده گرفت... .
 در دوران انتخابات و شعارهای انتخاباتی دولت تدبیر و امید بحث حضور گسترده زنان از وعده‌های حسن روحانی بود. در دوران انتخابات حضور گسترده زنان در عرصه مبارزات انتخاباتی در ستادهای حسن روحانی انکارناپذير بود. آنها به وعده‌ها امیدوار بودند. دولت جدید کابینه خود را به مجلس معرفی کرد و هيچ زني به عنوان وزير انتخاب نشده بود. به نظر شما چقدر حضور زنان در کابینه دوازدهم، به‌عنوان تحقق ‌بخشی از وعده‌های دولت حائز اهمیت بود؟ 
من همچنان که به اولویت‌دادن اصلاحات بر اصلاح‌طلبان معتقدم و بر این باورم که تلاش برای تحقق اصلاحات و فرهنگ اصلاحی و گفتمان اصلاحی در جامعه ما به‌مراتب مهم‌تر از کوشش برای آن است که اصلاح‌طلبان مسئولیت مستقیم در دولت یا دیگر نهادهای حکومت را بر‌عهده بگیرند، در مورد دولت هم به تقدم تحقق وعده‌های آقای روحانی بر انتخاب مدیران و همکارانش باور دارم. شعار دیگر آقای روحانی «دوباره ایران، دوباره اسلام» بود. اگر همین را تبدیل به یک استراتژی کنیم، معنایی جز این ندارد که اگر قرار است ایران برای همه ایرانیان باشد و آقای روحانی بخواهد مشارکت همه ایرانی‌ها و همدلی و حمایت و همراهی آنها را جلب کند، باید نگاه ویژه‌ای به زنان داشته باشد که نیمی از جامعه ما را تشکیل می‌دهند؛ نیمی که امروز جایگاهشان با گذشته به صورت اساسی متفاوت است و غیرقابل قیاس. بیش از 50 درصد ورودی دانشگاه‌های ما زنان هستند. معنای این حرف این است که در آینده نه‌چندان دور، جامعه ما در تمام عرصه‌ها باید به نوعی به سمت برابری یا صریح‌تر بگویم، اختصاص‌دادن پایگاه‌ها و جایگاه‌های مناسب به زنان تحصیل‌کرده و مشارکت‌جو برود. بنابراین اینکه آقای روحانی چه کسی را برمی‌گزیند، به ملاحظات خود ایشان برمی‌گردد، حالا كه كابينه تعيين شده اما اگر بخواهد شعار «دوباره ایران» محقق شود، باید حداقل در ذیل کابینه، دستگاه‌های مختلفی که زیر نظر رئیس‌جمهور کار می‌کنند؛ از وزارتخانه‌ها تا معاونت‌های مختلف، سهم ویژه‌‌ای را برای بانوان در نظر بگیرد تا آنها در آینده بتوانند درصد قابل‌توجهی از مدیریت‌ها را به خودشان اختصاص دهند. 
 حالا تکلیف کابینه حسن روحانی مشخص شده و هیچ زنی به‌عنوان وزیر انتخاب نشده. به نظر شما برای شکستن این سد ساخته‌شده چه باید کرد؟ اصلا به نظر شما این همه تلاش لازم است؟ 
ما به حضور اجتماعی و مشارکت سیاسی زنان نیاز داریم به دلیل اینکه تکیه‌گاه تمدن جدید عمدتا بر همه مردم است و نه عده‌ای خاص، نه اشراف و نه اقلیت برگزیده. پس اگر دولتی نتواند همه مردم را به صحنه آورد و از استعدادهای آنها بهره گیرد، به‌ویژه در رقابت با دیگر ملت‌ها کم می‌آورد. برای عقب‌نماندن از غافله ترقی باید راه مشارکت برای همه باز باشد. این یک ضرورت است و فراتر از آن جمله مهم مهندس سحابی است که «بلوغ آدم سیاسی در مدیریت اجرائی است». مشارکت سیاسی یک بعد اجتماعی دارد که همگان از آن سود می‌برند و زن و مرد نمی‌شناسد. یک وجه فردی هم دارد که شکوفایی استعدادها در گرو آن است. ما باید راه را برای حضور آحاد شهروندان در همه عرصه‌ها از جمله در مدیریت سیاسی و اجرائی کشور باز کنیم. این حق همه شهروندان شامل بانوان است که در مدیریت کشور در بالاترین سطوح مشارکت کنند. زیرا تنها در این صورت می‌توانند درکی همه‌جانبه از انسان و جامعه و حتی تاریخ بیابند. چرا در هیئت‌رئیسه مجلس یا در هیئت وزیران یا در شورای نگهبان یا در مجمع تشخیص مصلحت، زنان عضویت ندارند درحالی‌که در دوره اول مجلس خبرگان ما نماینده زن داشتیم؟ 


  بهانه دیگری هم وجود دارد؛ می‌گویند زنان توانمند که عرصه‌های مدیریتی را درست طی کرده باشند، نداریم... .
ما زنان توانا زیاد داریم. مثلا خانم‌ها ابتکار و مولاوردی که با توجه به عملکرد مثبتشان انتظار می‌رفت در مناصب بالاتری قرار بگیرند. انتخاب زنان مثلا به‌عنوان وزیر اتفاق عجیبی نیست و مدیران مرد ما هم آموزش‌های خاص و عجیبی ندیده‌اند. این نکته را هم باید در نظر گرفت؛ مسیری که ایرانیان از مشروطه تاکنون پیموده‌اند، رو به جلو بوده است. اوضاع زنان ما درحال‌حاضر با شرایط زنان در آن عصر قابل قیاس نیست. همه‌چیز را از زاویه قدرت نبینیم. حکم به یکسان‌بودن وضع، ندیدن واقعیت و تلاش یک‌قرنه آنان و نیز توهین به خود زنان است. درست است که حاصل تلاش آنان هنوز در ساختار قدرت دیده نمی‌شود، اما قطعا در اجتماع دیده می‌شود. 
 طبیعتا مخالفت‌هایی با حضور زنان در کابینه وجود دارد، آیا با توجه به شرایط کنونی دولت و همچنین مورد اتهام قرارگرفتن آن در عرصه‌های مختلف، باید از آقای روحانی انتظار ایستادگی برای حضور زنان در کابینه را داشت؟ 
می‌دانم که مخالفت‌های جدی با این نگاه وجود دارد؛ اما تجربیات بشر در عرصه جهانی نشان می‌دهد آنجایی که راه برای رقابت آزاد باز بوده، زنان شایسته، دوراندیش و سیاست‌مدار و برجسته‌ توانسته‌اند منشأ خدمات خوبی برای کشور خودشان باشند. 
از خانم ایندیرا گاندی در هند تا مارگارت تاچر در انگلستان. از خانم مرکل در آلمان تا هیلاری کلینتون در آمریکا. درست است ما با برخی کشورهایی که اینها در آن خدمت می‌کردند، دارای تضاد منافع در زمینه‌هایی بودیم؛ اما آنها برای کشور خودشان و برای حکومت خودشان و برای نظام سیاسی خودشان توانسته‌اند گام‌های بزرگی بردارند؛ بنابراین تجربه مشارکت زنان در عرصه‌های سیاسی و حتی اقتصادی، تجربه مثبتی است؛ کمااینکه آلمان به‌عنوان یکی از قدرتمندترین و پیشرفته‌ترین کشورهای اقتصادی جهان، الان تحت مدیریت یک زن دارد اداره می‌شود و به‌خوبی هم اداره می‌شود. پیش‌تر هم گفتم؛ مشکلاتی که آقای روحانی در این دو ماه با آن مواجه شد، آقای خاتمی در دور دوم با آن مواجه نبود. ما در این جامعه زندگی می‌کنیم. راهمان هم همین است و پیروز هم می‌شویم به شرطی که نا امید نشویم و نرویم در خانه بنشینیم. ما رأی درستی داده‌ایم. محکم هم پشت رأی‌مان می‌ایستیم اما حضور زنان در عالی‌ترین سطوح به‌سرعت می‌تواند به مطالبه‌ای ملی تبدیل شود. مطالبه‌ای که نه‌تنها خواست ۲۴‌ میلیون رأی‌دهنده به روحانی، بلکه مطالبه ۱۶ ‌میلیون رأی‌دهنده به رئیسی و ۱۸‌ میلیون نفری که رأی ندادند، نیز باشد؛ مثلا آقای رئیسی باید در مدیریت‌های کلان آستان قدس زنان را به کار گیرد. 
 چگونه می‌توان مشارکت دو قشر مهم یعنی زنان و اقوام را مورد وفاق همه نگاه‌ها قرار داد؟ 
شعار دوم آقای روحانی «دوباره اسلام» بود؛ دوباره اسلام این است که ما مقتضیات جهان اسلامی را هم درک کنیم. ما لازم داریم که یک نمونه عملی از نظام اسلامی را به جهانیان عرضه کنیم. اینکه ما براساس شایسته‌سالاری عمل می‌کنیم، همچنان که در عرصه‌های مختلف شیعه و سنی در کنار هم؛ چه در پیروزی انقلاب و چه در دوران دفاع مقدس حرکت کردند، امروز در اداره کشور هم باید مشارکت برادران و خواهران اهل سنت را جلب کنیم و یکی از مصادیق این مسئله در کابینه است و البته همین‌طور مثل زنان در مجموعه‌های زیر کابینه. باید به دنیا بگوییم که ما با وجود اینکه اکثریت قاطع مردم را شیعیان تشکیل می‌دهند؛ اما سهم اهل سنت را در مدیریت کشور فراموش نکردیم و به‌این‌ترتیب راه را هم در کشور باز می‌کنیم؛ برای کشورهایی که شیعیان در اقلیت هستند، تا آنها هم بتوانند در مدیریت کشورهای خودشان و جوامع خودشان با استناد به عملکرد جمهوری اسلامی، مشارکت جدی و در سطوح عالی پیدا کنند. امروز تلاش زیادی می‌شود که اهل سنت در جامعه ما از نظام سیاسی فاصله بگیرند؛ اگرچه تاکنون تلاش‌هایشان با موفقیت توأم نبوده و نمونه‌اش مشارکت گسترده ایرانیان اهل سنت در همین انتخابات 29 اردیبهشت 1396 بود؛ اما باید توجه کنیم که اکثریت قاطع آنها به آقای روحانی رأی داده‌اند و انتظار دارند که با آنها براساس شایسته‌سالاری رفتار شود و این حق آنها است، همچنان که شعار اصلاحات است؛ بنابراین باید به سمت این برویم که ما و هم کابینه‌مان؛ چه خود وزرا و معاونین و چه زیرمجموعه‌های آنها بتوانند از وجود و حضور ایرانیان اهل سنتی که تعهد و وفاداری خودشان را به استقلال میهن، یکپارچگی سرزمین، منافع ملی و امنیت عمومی ما ثابت کرده‌اند، بهره ببریم.