روزنامه اعتماد
1395/10/14
اقبال مردم به انتخاب اصلاحطلبان زياد است
حميدرضا خالدي كمتر از شش ماه ديگر، انتخابات شوراهاي پنجم برگزار خواهد شد و به دنبال آن، انتخاب شهردار تهران. خرداد ماه سال 1396 ميتواند يكي ديگر از نقاط تقابل و ياركشي جناحهاي سياسي باشد، امروز شوراها از چنان جايگاهي برخوردار شده است كه بسياري از جناحها و طيفهاي سياسي از چند ماه قبل براي حضوري قدرتمند در اين صحنه، تحركاتي جدي را آغاز كردهاند. شايد به اين دليل كه شوراها به عنوان پارلمانهاي شهري، امروز يكي از موثرترين اهرمهاي نفوذ در شهرها و در نتيجه، هدايت آنها هستند. از سويي انتخاب شورا در حقيقت ضامن تعيين شهرداران بعدي شهرهاي بزرگ هم تلقي ميشود. از طرفي، شوراي چهارم را ميتوان يكي از جنجاليترين شوراهاي تهران دانست. چرا كه بسياري از جلسات آن آبستن اخباري بود كه به نوبه خود جنجالي جدي را براي شهر يا مديريت شهري به دنبال داشت. از قطع درختان، تا آلوده بودن آب تهران و پرونده املاك نجومي و... مباحثي كه باعث شد تا بارها اصلاحطلبان و اصولگرايان شورا، رودرروي همديگر قرار گيرند. رودررويي كه شايد مهمترين آنها، در مورد پرونده املاك نجومي باشد كه باعث شد تا دو طيف جناحي شورا، بهطور علني در مقابل هم صفآرايي كنند. به همين دليل انتخابات شوراها، به يكي از موضوعات و دغدغههاي هر دو طيف سياسي شورا بدل شده است. چرا كه اصولگرايان به دنبال حفظ اكثريت تعداد خود هستند و اصلاحطلبان – كه در دور چهارم شورا تعدادشان كمتر از اصولگراها بود- به دنبال افزايش تعداد نمايندگان خود و كسب اكثريت كرسيهاي شوراي پنجم هستند. اما اينكه هر كدام از اين طيفها، چه برنامهاي براي حضور در انتخابات شوراها دارند، موضوع گفتوگويي است با محمد سالاري، عضو شوراي سياستگذاري شورايعالي اصلاحطلبان و قائم مقام حزب همبستگي ايران و البته رييس كميسيون شهرسازي و معماري و از چهرههاي شاخص اصلاحطلب كه در زير ميخوانيد. آقاي مهندس، چند ماه بيشتر به پايان عمر دوره چهارم شوراها نمانده است. در اين گيرودار هر از چندگاهي خبري از بازار دو طيف اصلاحطلب و اصولگرا به گوش ميرسد كه حكايت از تلاش آنها براي پيروزي و تصاحب صندليهاي بيشتر شوراي پنجم دارد. با اين وجود هنوز خبر موثقي در مورد برنامه و رويه اصلاحطلبان منتشر نشده است. شما چند سالي است كه به عنوان قائم مقام حزب همبستگي فعاليت ميكنيد. پس قاعدتا به دليل سمتي كه داريد بهتر از بسياري ديگر از چهرههاي اصلاحطلب ميتوانيد در اين مورد صحبت كنيد. تاجايي كه ميدانم چند ماهي از تشكيل شورايعالي اصلاحطلبان ميگذرد. در طول اين مدت، چه اقداماتي براي حضور پررنگتر اصلاحطلبان در شوراهاي شهر صورت گرفته است؟ قبل از هر چيز شايد بد نباشد كه نگاهي داشته باشيم به روند تشكيل و فعاليتهاي شورايعالي سياستگذاري اصلاحطلبان. همانطور كه ميدانيد اين شورا با هدف انسجام بخشي بين جبهه اصلاحات براي حضور هر چه بهتر و پر رنگتر در انتخابات مجلس و شوراي نگهبان سال 1394 شكل گرفت. اين شوراي سياستگذاري متشكل از نمايندگان احزاب اصلاحطلب و تعدادي از چهرههاي اصلاحطلب حقيقي تاثيرگذاردر روند اصلاحات و به خصوص در انتخابات بود. خب درجاييكه ما شاهد فعاليت شوراي هماهنگي اصلاحطلبان هستيم، چه لزومي داشته و دارد كه دوباره يك شورايعالي اصلاحطلبان را تشكيل دهيم؟ اولا همانطور كه اكثر كارشناسان و فعالان سياسي به آن اذعان دارند، احزاب سياسي نتوانستهاند، آنگونه كه بايد و شايد نقش خود را در جريانهاي سياسي كشور اجرايي كنند و در روند حركتهاي بزرگ ملي سياسي تاثيرگذار باشند. به همين دليل اين شورا ميتواند در انسجام بخشي به اين پتانسيلهاي بالقوه موثر باشد. ضمن آنكه جريان اصلاحات معتقد است كه توسعه سياسي بايد مبتني بر احزاب شكل بگيرد. ثانيا: همين مساله يعني كمرنگ شدن جايگاه احزاب باعث شده تا در كشور ما برخي از چهرههاي سياسي، درجريانهاي سياسي و انتخاباتي تاثيرگذاري بالايي را داشته باشند بهگونهاي كه نميتوان به سادگي از كنار كنشهاي سياسي اين افراد گذشت. بنابرهمين دلايل شوراي سياستگذاري تشكيل شد تا هم از ظرفيتهاي احزاب اصلاحطلبان استفاده كنيم و هم از پتانسيلهاي افراد تاثيرگذار حقيقي. البته در راس اين هرم، چهرههايي چون آقاي هاشميرفسنجاني، خاتمي، موسوي خوئيني و... را نميبينيد چون آنها، جزو سران اصلاحات هستند و سياستگذاريهاي كلان اصلاحات را برعهده دارند. اگر اين شورا تا اين حد كه شما مدعي هستيد، موفق بوده چرا نتوانست در انتخابات مجلس، موفق باشد و كفه ترازوي اصولگرايان در تصاحب كرسيهاي مجلس در كل كشور سنگينتر از كفه اصلاحطلبان بود؟ حتي شاهد بوديم كه شوراي سياستگذاري چند ماهي عملا تعطيل شد. اين استنتاج، به هيچ عنوان تحليل درستي نيست. اولا شوراي سياستگذاري در فضاي نااميدي وسيع ناشي از ردصلاحيت كانديداهاي اصلاحطلب مجلس، با يك استراتژي صحيح و دقيق موفق شد شرايط را به نفع اصلاحطلبان تغيير دهد. اين شورا با وجود اينكه بسياري از ژنرالهايش رد صلاحيت شده بودند، دست به ابتكار جالبي زد. به بياني براي جلوگيري از ورود تندروها و افراطيها به مجلس (و البته در جهت خدمت هر چه بهتر به هموطنان)، تصميم گرفت در مرحله اول گروهي ديگر از اصلاحطلبان، و در مرحله بعد اعتدالگران و در نقاطي كه هيچ كدام از اين دو طيف نبودند، حتي اصولگرايان معتدل و مدافع منافع ملي را جايگزين رد صلاحيتشدگان كند. در برخي از حوزههاي انتخاباتي كشور، رد صلاحيتها چنان گسترده بود كه ديگر چهره شاخصي براي كانديداتوري اصلاحطلبان نداشتيم. نتيجه اين تلاشها نيز حضور چهرههاي شاخص اصلاحطلبان مانند دكتر عارف و... و كل ليست مورد تاييد اصلاحطلبان در تهران به مجلس بود كه واقعا رخداد بيسابقهاي بود. همين پيروزي اين توقع را به وجود آورده بود كه در ساير شهرها هم اصلاحطلبان پيروز هستند. اما به همان دلايلي كه گفتم، اين امر محقق نشد. در شهرهاي ديگر، اين اصولگرايان بودند كه اكثريت را از آن خود كردند. بله. اما اين ظاهر قضيه بود. درحقيقت، بسياري از چهرههاي معتدل و حتي چهرههايي كه به اصولگرايي شناخته ميشوند به همان دلايلي كه در بالا گفتم، با حمايت ما به مجلس راه پيدا كردند. خدا را شكر، اين كار نتيجه داده و شايد در ظاهر تعداد اصلاحطلبان در مجلس كمتر از اصولگرايان باشد ولي به دليل همين تعامل و درايت شوراي سياستگذاري، امروز شاهد مجلسي تقريبا يكدست هستيم. به عنوان دليلي بر اين مدعا ميتوان به راي اعتماد مجلس به سه وزير پيشنهادي دولت اشاره كرد. در شرايطي كه بسياري از تحليلها حكايت از آن داشت اين وزرا راي نياورند، ولي با اقدامات و رايزنيهايي كه شوراي سياستگذاري كرد، همه آنها راي آوردند. اينها دستاوردهاي كمي نيست. بعد از اتمام انتخابات ماموريت شوراي سياستگذاري عملا به اتمام رسيد و شورا تصميم گرفت در فرصتي كه تا آغاز فعاليتهاي انتخاباتي رياستجمهوري و شوراهاي سال 96 دارد، به آسيبشناسي در مورد عملكرد خود و جبهه اصلاحطلبان بپردازد. اما درست بعد از اتمام اين آسيبشناسي، اين شورا با قدرت، دوباره وارد ميدان شد و جلسات و برنامههايش را با همان هدف رهبري انتخابات، از سر گرفت. و نتيجه اين آسيبشناسي چه بود؟ به اين نتيجه رسيديم كه اولا تعداد اعضاي حقيقي بيشتر از اعضاي حقوقي شوراست و ثانيا، نمايندگان برخي احزاب بيشتر از بقيه احزاب هستند. بعد آمديم و در يك مدل استاندارد، همه اينها را ارزيابي كرديم و حتي با رييس دولت اصلاحات نيز جلسهاي داشتيم تا درنهايت به جمعبندي نهايي در مورد تركيب شورايعالي رسيديم. يعني تعدادي از اشخاص حقيقي كم شدند و در مقابل تعدادي از افراد تاثيرگذار جديد مانند دكتر معين به جمع ما اضافه شدند. حالا وارد انتخابات شورا شويم، فكر نميكنم شوراي سياستگذاري هنوز وارد بحث انتخابات شوراها شده باشد. چرا، چند ماهي است كه چك ليستي براي بررسي شرايط داوطلبين براي كانديداتوري انتخابات شوراها آماده شده تا افرادي كه ميخواهند در انتخابات شوراها از سوي اصلاحطلبان، حاضرشوند، پس از بررسي عملكرد و كارنامه و فعاليتهايشان، گلچين و درليست اصلاحطلبان در شهرهاي مختلف قرار گيرند. چه شاخصههايي...؟ شاخصههاي زيادي در اين ليست در نظر گرفته شده است. از جمله رتبه علمي، تعلق به جريان اصلاحات، عيار اصلاحطلبي، روحيه خدمتگزاري، كارنامه كاري و سياسي، تخصص و... پس با اين حساب كه شما ميگوييد، چهرههاي عادي، نميتوانند در ليست اصلاحطلبان قرار گيرند! چرا؟ برعكس، ما بر اين باوريم كه هر فردي كه تعلقي به جريان اصلاحات دارد و مباني اعتقادياش با اصول آن يكسان است و در عمل و كار يا فعاليت سياسي خود هم آن را ثابت كرده است، فارغ از اينكه مشهور باشد يا نباشد، ميتواند در ليست اصلاحطلبان براي حضور در انتخابات شوراها، قرار گيرد. البته نميتوان منكر اين مساله هم شد كه شهرت، يكي از فاكتورهاي شوراي سياستگذاري براي انتخابات و معرفي كانديداهايش است. پس اين مساله ملاك نيست. شما در انتخابات مجلس هم شاهد بوديد كه در ليست اميد به جز چند چهره شاخص، بقيه اعضا، براي مردم ناشناخته بودند ولي با اين حال، شاهد بوديم كه خيلي از آنها بالاي يك ميليون راي آوردند. اين امر، حكايت از آن دارد كه اقبال مردمي به انتخاب اصلاحطلبان بسيار زياد است و آنها اعتماد خوبي به اصلاحطلبان و انتخاب آنها دارند. از اقدامات جبهه اصولگرايان براي حضور در انتخابات شوراها خبري داريد؟ بله. بررسيهاي ما نشان ميدهد كه به هيچ عنوان انسجام خوبي در جبهه اصولگرايان وجود ندارد و به هم ريختگي و تشت نظرها درآنها موج ميزند. به خصوص در مورد انتخابات رياستجمهوري اين مساله عيانتر است، كما اينكه هنوز به اتفاق نظري در مورد كانديداي مورد نظرشان براي انتخابات رياستجمهوري هم در سال آينده نرسيدهاند. در واقع الان هر كدام از جبهههاي اصولگرايان براي انتخابات شوراها ساز خودشان را ميزنند. مثلا جريان احمدينژادي كه از حضور در عرصه انتخابات رياستجمهوري نهي شده، تلاش گستردهاي را آغاز كرده تا كرسيهاي شوراها را در شهرهاي مختلف تصاحب كند. از سويي جريان منتسب به قاليباف هم كه بخت خودش را در دو انتخابات رياستجمهوري گذشته، آزمايش كرده و شكست خورده نيز، تمام هم و غم خود را روي شوراها متمركز كرده است. حتي اطلاعات موثقي داريم كه تعامل معناداري بين قاليباف و محسن رضايي براي بستن ليست انتخابات شوراها صورت گرفته است. اين مساله تا بدانجا پيش رفته كه مرتضي طلايي – نايبرييس شوراي شهر كنوني - نيز به عنوان مسوول انتخابات شوراها در تهران معرفي و انتخاب شده است. ساير جبههها مانند جبهه پايداري، رهپويان و... نيز هر كدام به صورت جداگانه به دنبال حضوردر عرصه انتخابات شوراها هستند. همچنين شايد بد نباشد بدانيد كه امسال براي نخستينبار جامعه روحانيت مبارز – كه تاكنون هيچگاه رسما وارد عرصه اين انتخابات نشده بود - نيز رسما، وارد انتخابات شوراها شده كه در جاي خود بسيار قابل تامل است. به بياني اين اخبار حكايت از دارد كه چقدر در جبهه اصولگرايان تفرقه و تشتت وجود دارد. اين مساله حكايت از آن دارد كه انتخابات شوراها چقدر مهم و موثر است بهطوريكه تقريبا تمام جريانهاي سياسي درگير آن شدهاند. اينكه طلايي با وجود اينكه هم اينك در شورا حضور دارد، مسووليت ستاد انتخابات شوراهاي حزب قاليباف را دارد، غيرقانوني نيست؟ چرا غيرقانوني؟ عضويت طلايي با فعاليت حزبياش منافات و ضديتي ندارد. همانطور كه اكثر اعضا، خارج از شورا، فعاليتهاي شخصي و سياسي خود را دنبال ميكنند. شايعاتي شنيده ميشود مبني بر اينكه يكي از برنامههاي اصلاحطلبان براي حضور در انتخابات شوراهاي شهر، استفاده از اصلاحطلبان ردصلاحيتشده در انتخاباتهاي گذشته است. اين شايعه تا چه حد درست است؟ نه. اينطور نيست. اولا رويكرد ما اين نيست كه بخواهيم تمركزمان را روي اصلاحطلبان ردصلاحيتشده بگذاريم، ثانيا از آنجاييكه تاييد صلاحيتها در انتخابات شوراها مانند انتخابات مجلس سختگيرانه نيست و هيات نظارتي كه براين امر نظارت ميكنند از طيف نزديك به اصلاحطلبان هستند، ردصلاحيتشدهها مسلما، راغبتر هستند تا در اين انتخابات فرصت و اقبال خود را بسنجند. اين يك رويه طبيعي است و ربطي به سياستهاي شورايعالي ندارد. حتما شما هم خبر استعفاي عنقريب احمد مسجد جامعي را شنيدهايد... بله. تا جاييكه ميدانم گويا انتخاب وي به عنوان مسوول كتابخانه ملي قطعي شده است ولي خودشان هنوز در حال بررسي مساله هستند. به نظر من اگر اين اتفاق بيفتاد، اتفاق ميمون و خوبي خواهد بود چون در كشور ما، كتابخانه ملي از جايگاه بالايي برخوردار است كه با روحيه و سابقه كاري دكتر هم بيشتر جور در ميآيد. البته هنوز بهطور رسمي اين مساله مطرح نشده است. ولي سوال اينجاست كه فكر نميكنيد با رفتن مسجد جامعي از شوراي شهر، جبهه اصلاحطلبان شورا تضعيف بشود؟ نه. اصلاحطلبان شورا در قالب يك فراكسيون كار ميكنند و فعاليتهاي تخصصيشان را دنبال ميكنند. ضمن اينكه در صورت جدا شدن مسجدجامعي از جمع اصلاحطلبان شورا، حبيبزاده، از اعضاي حزب كار، جايگزين وي خواهد شد كه هم نزديك به طيف اصلاحطلب است و هم از تخصص و تحصيلات و سابقه كاري بسيار خوبي برخوردار است. البته حتي در صورت جدا شدن دكتر از جمع ما، باز هم وي به عنوان راهنما و بزرگ اصلاحطلبان و يكي از افراد با تجربه شورا، دركنار اصلاحطلبان شورا خواهند بود و از وجودشان استفاده ميكنيم. موضوع بعدي، بحث ديدگاه شورايعالي اصلاحطلبان در مورد حضور زنان در عرصه انتخابات شوراهاي شهر است. در اين مورد شورا چه برنامهاي دارد؟ منظورم اين است كه سهميه خاصي را براي بانوان در نظر گرفته است؟ سهميه كه نه ولي در مجموع معتقديم كه جوانان و زنان بايد حضورفعالي در شوراها داشته باشند و سهم قابل قبولي را از كرسيهاي شورا از آن خود كنند. هنوز در مورد زمان ثبت نام، تصميمي گرفته نشده است؟ هنوز نه. هيات رييسه شورايعالي فعلا در حال بررسي مدلهاي مختلف ثبت نام و نحوه بررسي و انتخاب كانديداها براي قرار گرفتن در ليست اصلاحطلبان هستند. شايد قبل از ثبتنام، در مورد داوطلبان گزينش صورت گيرد و شايد هم اعلام كنند كه هر كس ميخواهد بيايد و ثبتنام كند تا بعد براساس شرايط بين افراد گزينش كنند و ليست را ببندند ولي هنوز تصميم قطعي اعلام نشده است. موضوع بعدي به روند حضور اعضاي اصلاحطلب كنوني شوراي شهر در انتخابات شوراي پنجم برميگردد. تاكنون حتما جلساتي در مورد حضور افراد كنوني در عرصه اين انتخابات داشتهايد. نتيجه و خروجي اين جلسات چه بوده است؟ همانطور كه گفتيد، فراكسيون اصلاحطلبان شورا، هر هفته جلساتي را دارند كه در آنها به بحث در مورد مباحث مختلف ميپردازند. طبيعتا در اين جلسات در مورد انتخابات شوراها نيز بحثهايي مطرح شده است و جلساتي را نيز با برخي چهرههاي اصلاحطلب و همچنين برخي اعضاي شورايعالي سياستگذاري داشتهايم و تمام تلاشمان اين بوده و هست كه با حفظ يكپارچگي با قدرت هر چه بيشتر در اين انتخابات شركت كنيم. ولي نگفتيد كه بالاخره اعضاي كنوني اصلاحطلب بازهم چه تصميمي براي حضور در انتخابات شوراي سال آينده دارند. يعني قصد دارند باز هم در شورا حضور داشته باشند؟ ما در اين جلسات در مورد حضور افراد صحبت نميكنيم بلكه در مورد خط مشي اصلاحطلبان در شوراي بعد و همچنين چالشهاي پيش روي تهران كه بايد مورد توجه كانديداها و اعضاي شوراي پنجم باشد، صحبت ميكنيم و در مورد حضور در انتخابات هم، پيرو سياستها و چارچوبهاي شورايعالي سياستگذاري هستيم. من باز هم جوابم را نگرفتم... ! بالاخره بين خودتان در مورد اينكه چه كسي ميخواهد حضور داشته باشد و چه كسي نميخواهد شركت داشته باشد صحبت ميكنيد... پس بايد بدانيد كه كداميك از اعضاي كنوني ميخواهند در انتخابات آتي شركت كنند. تاكنون هيچ يك از اعضا در اين زمينه اظهارنظر رسمي نكردهاند. بگذاريد جوابتان را اينگونه بدهم. تاكنون هيچ يك از اصلاحطلبان شورا اعلام نكردهاند كه نميخواهند در انتخابات شركت كنند. محمدمهدي تندگويان: برنامههاي مفصلي براي حضور اصلاحطلبان در شورا وجود دارد محمدمهدي تندگويان، عضو اصلاحطلب شوراي شهر نيز در خصوص حضور اصلاحطلبان در انتخابات شوراها به «اعتماد» گفت: در جلسات فراكسيون اصلاحطلبان و همچنين شوراي عالي سياستگذاري، بارها در اين مورد صحبت شده و برنامههاي مفصلي براي حضور اصلاحطلبان تدارك ديده شده است تا بتوانيم كفه انتخابات شوراها را به نفع اصلاحطلبان سنگينتر كنيم. وي در خصوص سياست اصلاحطلبان براي استفاده از چهرههاي اصلاحطلب ردصلاحيت شده در انتخابات مختلف گذشته گفت: در اين مورد تصميم خاصي گرفته نشده است، ولي طبيعي است كه با توجه به سختگيريهاي كمتري كه در تاييد صلاحيت كانديداهاي انتخابات شوراها وجود دارد، بخواهيم از ظرفيتهاي قابل تامل ساير اصلاحطلبان كه ميتوانند نقشي موثر در انتخابات داشته باشند هم استفاده كنيم. تندگويان در مورد اينكه كداميك از اعضاي كنوني اصلاحطلب در انتخابات دوره بعد، حضور خواهند داشت؟ گفت: هنوز هيچ يك از اعضاي اصلاحطلب شورا، در اين مورد اظهارنظر قطعي و رسمي نكردهاند و به نظر ميرسد شايد هنوز برخي از آنها تصميم قطعي خود را در اين زمينه نگرفته باشند. ولي در هرصورت ما هم اگر بخواهيم در انتخابات شركت كنيم، مانند ديگركانديداها، بايد ازسوي شوراي عالي اصلاحطلبان، ارزيابي شوند تا بتوانند در ليست اصلاحطلبان قرار گيرند. به عبارتي اينكه ما الان عضو شورا هستيم، ملاك نميشود كه «حتما»، در انتخابات بعدي هم در ليست اصلاحطلبان باشيم. اصولگرايان هم به اهميت شوراها واقفند جريان احمدينژادي كه از حضور در عرصه انتخابات رياستجمهوري نهي شده، تلاش گستردهاي را آغاز كرده تا كرسيهاي شوراها را در شهرهاي مختلف تصاحب كند. از سويي جريان منتسب به قاليباف هم كه بخت خودش را در دو انتخابات رياستجمهوري گذشته، آزمايش كرده و شكست خورده نيز، تمام هم و غم خود را روي شوراها متمركز كرده است. حتي اطلاعات موثقي داريم كه تعامل معناداري بين قاليباف و محسن رضايي براي بستن ليست انتخابات شوراها صورت گرفته است. اين مساله تا بدانجا پيش رفته كه مرتضي طلايي – نايبرييس شوراي شهر كنوني - نيز به عنوان مسوول انتخابات شوراها در تهران معرفي و انتخاب شده است. ساير جبههها مانند جبهه پايداري، رهپويان و... نيز هر كدام به صورت جداگانه به دنبال حضوردر عرصه انتخابات شوراها هستند. همچنين شايد بد نباشد بدانيد كه امسال براي نخستينبار جامعه روحانيت مبارز – كه تاكنون هيچگاه رسما وارد عرصه اين انتخابات نشده بود - نيز رسما، وارد انتخابات شوراها شده كه در جاي خود بسيار قابل تامل است. به بياني اخبار حكايت از اين دارد كه چقدر در جبهه اصولگرايان تفرقه و تشتت وجود دارد. اين مساله حكايت از آن دارد كه انتخابات شوراها چقدر مهم و موثر است بهطوريكه تقريبا تمام جريانهاي سياسي درگير آن شدهاند.
سایر اخبار این روزنامه
نسل جوان كنوني بسيار تواناتر و آگاهتر از نسل اول انقلاب است
ساخت عبارت ترافيك مصنوعي به عقل جن هم نميرسد
اقبال مردم به انتخاب اصلاحطلبان زياد است
از سياست بايد عبور كرد
توافق تاريخي با ايران را حفظ ميكنيم
موسيقي ايرانيدرحال بازگشت به دوران ما است
داعش در بغداد دوشنبه خونين به راه انداخت
با درآمد بينظير نفت مملكت چه كرديد؟
از تهران تا پاريس
مهر باطل شد بر «مسكن مهر»
كمپين كاهش مصرف؛ آزموني ملي
اقتدار حاكميت در رويارويي با مردم نيست
فضاي مجازي و اشتغال
30 اصولگرا در حال گرمكردن هستند
مطهري چگونه «مطهري» است؟
ماجراي ادامهدار«پولهاي زنجاني »