خردورزی در حوادث

كشور ثروتمند ايران صاحب منابع و ذخاير فسیلي و معدني فراوان و توانمندي‌هاي علمي و استعدادهاي خاص در واقع يكي از قدرت‌هاي منطقه‌اي و اركان تجارت بين‌المللي به حساب مي‌آيد كه كنار اين امتيازات بدليل موقعيت جغرافيايي و آبراه‌ها و راه‌ها در پس و پيش پرده‌ها به عنوان چهار راه استراتژيك و شاهراه انرژي جهان لحاظ مي‌گردد جامعه ايراني هم به تناسب جمعيت صاحب يكپارچگي و اتحاد و سازگاري خاصي با مسائل پيش رو و پيرامون مي‌باشد كه در صورت مديريت صحيح امتياز ديگري براي ايران است .
همين توضيحات فوق موجب حساسيت و چشم طمع اكثر جامعه جهاني و علي‌الخصوص ابر قدرت‌هاي جهان به ايران باقيمانده گرديده و مسلما آنها را به راه‌هاي مختلفي جهت اعمال نفوذ در نوع مديريت و چينش رئوس و تصميم‌گيري در سياست‌هاي كلان داخلي و خارجي ايران  وادار مي‌نمايد كه بايد بعنوان يكي از دلائل آشفتگي امروز توليد و بازار و ديگر بحران‌ها و عدم وجود امنيت و ثبات اقتصادي در ايران بر شمرد و البته كه نتايج امروزي حاصل اجتناب ناپذير برنامه ريزي بلند مدت و هوش و ذكاوت خاصي بدون وجود رد پا از عاملين اين امر صورت گرفته و شايد بتوان ريشه‌هاي آن را در دهه‌ها و صده‌هاي قبل و هنگام شروع تجزيه ايران بزرگ به جهات مختلف جست‌وجو كرد .
هرچند نمي‌خواهيم و نمي‌توانيم تمامي مشكلات را به عهده دشمنان بياندازيم اما براي اثبات برخي از اين دخالت و دست‌اندازي‌هاي مستقيم از طريق نفوذ مي‌توان پاراگراف اول در خصوص داشته‌ها و سرمايه‌هاي كشور را در مقايسه با نوع مديريت و دست آوردها  در عرصه‌هاي سياسي اقتصادي اجتماعي فرهنگي و رفاهي مد نظر قرار داد كه نتيجه آن معادله‌اي غلط و رابطه‌اي نادرست است بطور مثال عرض كنيم اين روزها كه تب و تاب بازار سكه و ارز و تورم ناشي و سقوط  بي‌وقفه ارزش پول ملي در حال سپري شدن است و نگراني رهبر معظم و رئيس‌جمهور نيز در اين موارد مشهود مي‌باشد متاسفانه برخي از مسئولين تمامي تلاش خود را براي جلوگيري از تنوير اذهان عمومي و سوق دادن ذهنيت جامعه براي پذيرفتن اين موضوعات به روش‌هاي مختلف گذاشته اند و غافل از قدرت فضاي مجازي هنوز بدنبال كتمان و لاپوشاني واقعيت‌هاي جامعه هستند .
به هر ترتيب مجال تفسير بيشتر اين ادعا وجود ندارد ولي كافيست براي اثبات آن به فرمايشات مقام معظم رهبري در مورد پروژه نفوذ اشاره داشته باشيم .


تا اينجاي كار شايد امر غير طبيعي نداريم چون اگر بخواهيم به  بررسي عوامل نامبرده بپردازيم بايد گفت از دشمنان خارجي و جوامعي كه چشم طمع به اين خزانه مملو از طلاي سياه و زرد و سفيد  و خاكي دارند گلايه اي وجود ندارد و اين يك امر طبيعي است. 
همچنين فعلا و در حال حاضر از برخي مسئولين خاطي كه اين خزانه مطلا را به سفالي تو خالي و شكننده تبديل مي‌كنند هم گلايه اي نيست زيرا به باور همگان دست نشانده اند و فعلا مامور و معذور .
مسئولين دلسوز نظام و انقلاب نيز به سهم خود تذكرات منظور را اعلام نموده‌اند و حتي گاهي تبعات گريبان خود يا اطرافيان آنها را نيز در برگرفته است. 
پس بايد چه كنيم و راهكار چيست؟؟
سئوال اول  اينجاست چگونه پس از انقلاب 57 پروژه نفوذ با اين سرعت و چنين راندمان بالايي توانسته كشور و جامعه ايران را به همراه سياست و اقتصاد و فرهنگ از مسير اصلي خود منحرف سازد؟؟
و نكته اصلي  سئوال دوم اين است كه بهترين و كم هزينه ترين راهكار براي برون رفت از مشكلات كشور چيست؟؟
پاسخ احتمالا دور از انتظار و شايد هم كمي گزنده باشد !!!
در اين مقال مي‌خواهيم كمي بي پرده تر و دور از تعصب به واقعيت‌هاي تلخ اشاره داشته باشيم تا شايد تلنگري براي بيداري به حساب آيد در بخشي از پاسخ به سئوال اول بايد بگوئيم كه متاسفانه بدنه  اجتماعي كشور ما خواسته يا ناخواسته – دانسته يا ندانسته گاها همراه و هميار اين پروسه وحشتناك هستند و يكي از دلائل آن هم فرهنگ فرد گرايي است كه در جامعه ما گنجانده شده و اين عامل باعث افراط در سازگاري و تبديل آن به بي تفاوتي گرديده است و نتيجه امر عدم آگاهي و بيداري همگاني و همبستگي در جامعه و سوق اكثريت بيدار جامعه به سمت كشش‌هاي جريان مخالف مي‌شود .
بي‌تفاوتي به منابع زيست محيطي و آب و منابع ارزي و تماميت ارضي و اختلاس‌ها و وعده‌هاي فراموش شده مسئولين و انقلاب و كلمات كليدي در سخنان رهبر معظم و رئيس جمهوري و بي‌تفاوتي به جلسه استيضاح كه در آن مسائل و مشكلات مردم عنوان و پيگيري و رفع نشد و بي تفاوتي به بسياري مسائل ديگر كه منتج به فساد و اشرافي گري و شكاف طبقاتي و عدم امنيت اقتصادي، اجتماعي گرديده و يا مي‌گردد كه بيش از اين تفسير در اين مقال نمي‌گنجد .
آري مردم بيشتر از مسئولين مسئولند 
اما پاسخ به سئوال دوم كه كليات راهكار چيست و چه قدرت و عواملي را براي ايستادگي در برابر اين مشكلات و خنثي سازي آنها داريم:
اولين عامل بازدارنده مجموعه قوانين مكتوب قبل و بعد از انقلاب اسلامي كشور مي‌باشد كه كليات آن در راستاي رشد و پيشرفت جامعه بوده و نواقص موجود در برخي جزئيات آن نمي‌تواند تاثير گذار در جلوگيري از روند طبيعي تعالي كشور باشد و البته زماني كار آمد خواهد بود كه با اصرار  بر اجرا مجدانه پيگيري شود ضمن اينكه از طرف دلسوزان ايران نواقص بر طرف و راههاي دور زدن قانون و جمهوريت نظام و تحميل  انتخاب مسدود گردد. 
دومين عامل بازدارنده حساسيت هرچه بيشتر جامعه مدني به عملكرد مسئولين و مسائل و مشكلات در زمان مناسب و همچنين واكنش قانونمند، قدرتمند و به موقع با اتحاد ملي و مقاومت مدني مي‌باشد كه لازمه اين مورد علم و آگاهي عمومي و تطابق فرهنگ و خواسته‌ها بوده و اميدواريم جامعه مدني ما تلاش خود را براي دستيابي به اين هدف مضاعف نمايد.
همچنين اين نكته حائز اهميت است كه هرچند براساس اصل 27 قانون اساسي تجمعات و اعتراضات در كشور ضمن رعايت شرايط آزاد است اما تنها راهكار جامعه مدني نيست بلكه بعنوان آخرين راهكار در صورت اصلاح ناپذير بودن سيستم حكومتي است و بنابراين جامعه بايد تلاش كند كه راههاي ديگر واكنش. و مقاومت مدني را نيز بررسي نمايد .
*دبير حزب مردم‌سالاري
 شهرستان فيروزكوه