روزنامه همدلی
1396/01/29
گفت و گوی همدلی با گوهر خیراندیش الگوی بازیگری من در کوچه و خیابان است
همدلی | سعید قاضینژاد: با گوهر خیراندیش به مناسبت بازی در سریال نوروزی سامان مقدم یعنی «خانه به خانه» گفتوگویی انجام دادیم. با بازیگری که در طول این سالها نقشهای متفاوت و خاص و البته سختی را بازی کرده و به طرز شگفتانگیزی در تمام آنها هم موفق بوده است. گوهر خیراندیش از دسته بازیگرانی است که ثابت کردهاند نقش کوتاه و بلند وجود ندارند، او بارها در فیلمها و سریالهای مختلف نقش کوتاهی را برعهده گرفته که در نهایت تنها تصویر ماندگار از آن اثر بازی کوتاه خود او بوده است. شاید به اعتقاد بسیاری لقب «مریل استریپ» ایرانی به راستی برازنده او باشد.در کارنامه شما علاوه بر نقشهای متفاوتی که بازی کردهاید نقشهایی نیز وجود داشت که اشتراکات زیادی داشتند، اما آنها را نیز با تفاوتهای زیادی بازی کردهاید. بطور مشخص اگر بخواهم اشاره کنم همسر یک حاجی بازاری در فیلم «دنیا» و سریال «میوه ممنوعه».
هر دو این زنها، زنهای مومنهای هستند که مقید به حجابند. و تقریباً هم در یک سن و سال هستند. برای قدسی در میوه ممنوعه (حسن فتحی) یک اتوریته و نوع راه رفتن و قامت صاف بدون تفرعن و با لحنی مدیر و مدبرانه در نظر گرفتم. مادری که در عین حال که مدیر است اما مظلوم هم واقع میشود و سرش هوو میآید. اگر گریهای هم میکند. غرورش را حفظ میکند. ولی در عین حال حرفش را به همسرش میزند. صدایش با گریه عجین نمیشود. لحنش تو سری خورده نیست. ولی در فیلم «دنیا» زنی است سنتی، خانهدار و مذهبی. اما زنی است فرمانبر. قدسی فرمانبر نیست. بسیار شخصیت مستقلی دارد. در دنیا زن با اینهمه رنج و مصیبتی که سرش میآید اعتراضی نمیکند و با معصومیت زندگیاش را ترک میکند. ولی قدسی میماند و میجنگد. برای زندگی و بچههایش.
دو نقش جنوبی هم در کارنامه دارید. ارتفاع پست و واکنش پنجم. این دو زن هم شباهت های زیادی با هم دارند. هر دو زنانی قوی هستند.
دو زن قوی داریم که هر دو جنوبی هستند. اما بیشتر مردم نمیدانند که لهجه یک بوشهری با یک آبادانی بسیار از هم متفاوت است. در هر دو فضا زنانی سیه چرده و با لهجه جنوبی حضور دارند. لهجههایی که ظاهراً به هم شبیهند. اما مادر «ارتفاع پست» زنی پیرتر است. اما زیرمدینه قامت راستی دارد اماشکل پاها و راه رفتن این دو زن بخاطر شغل و جغرافیایشان متفاوت از هم است. زن جنوبی «ارتفاع پست» کمی خمیده هست اما نیم تنه صافی دارد. یا پیرزن «میگرن» که کلا زن خمیده ایست. کمر ننه عطیه صاف است. پاهایش نیز بخاطر کهولت خمیده است. اما زبرمدینه «واکنش پنجم» دستهایش کشیده است. و همه اینها با تمرین و تمرین و تمرین لهجه بوشهری بدست آمد. زنی ماهیگیر که یک لنج را اداره میکند و مردانی برای او کار میکنند. زنی که بسیار از نظر روحی قوی و مدیر است.
فکر میکنم برخورد اول شما با نقش بیشتر فیزیکی است. بر اساس مشاهدات و حرفهایی که تا اینجا داشتهایم میگویم. چقدر ساخت نقش برای شما فیزیکی است؟ و چقدر عوامل دیگر دخیل هستند.
فیزیک یکی از شکلهای اجرایی نقش است. درک درست از نقش. بیوگرافی نقش و صدا و فهمیدن نقش و مال خود کردن بخش های دیگری است که بعد از مواجه فیزیکی با نقش رخ میدهد. اگر نقش را نفهمید هرچقدر هم فیزیکتان را به نقش نزدیک کنند اتفاقی نمیافتد. مثلا با ابزار شما را چاق کنند تا نقش یک آدم فربه را بازی کنید. ولی چاق را نفهمی و بازی کنی فقط از نظر فیزیکی شکم و دست و پای چاق داری اما چاق نیستی. آدم چاق مدلهای مختلفی دارد. به تعداد آدمهای روی زمین میتوانیم چاقهای متفاوتی داشته باشیم. نفس کشیدن و خس خس کردن یک آدم چاق عرق کردنهایش همه میتواند الگویی باشد برای بازی این نقش. در واقع الگوی ثابتی نداریم. گاهی احساس میکنم از طریق گریم میتوانم شخصیت را بیشتر باور کنم و گاهی از راه ساخت صدای نقش. هر کاراکتری در واقع راه و روش خودش را دارد.
یک نکته اساسی در کارنامه شما هست از همان ابتدا که بازیگری را آغاز کردید به طرز عجیبی متخصص بازی در نقشهای مکمل ماندگارید. تعداد نقشهای مکمل ماندگار شما بسیار زیاد است. که بخش عمدهای از کارنامه شما را شامل میشود. از ابتدای ورودتان تعصبی روی بازی کردن نقشهای اول نداشتید؟
به هیچ وجه. وقتی در فیلمی قصه روی یک دختر و پسری است که به سن من نمیخورد خود به خود من نقش مکمل میشوم. در واقع من بیشتر نقشهایی که بازی کردهام به من نزدیک نبودند. بجز «بانو» که آن را هم خانم بیتا فرهی بازی کرد. مثلا در فیلم «گل یخ» دو جوان محور اصلی هستند یا «بیوفا» یا «توکیو بدون توقف».
اگر بخواهیم یک یا چند نقشی که به شما نزدیک بوده اند را مثال بزنید کدام شخصیتها هستند؟
نمیتوانم یک نقش را بگویم. اما مثلا مهربانی و مدیریت قدسی «میوه ممنوعه» یا دل نگرانیهای شهدخت «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» در من هست. اما ریتم شهدخت واقعا ریتم گوهر خیراندیش نیست. چون آقای افخمی گفتند که من این گوهر پر انرژی و اکتیو را نمیخواهم. غیر از موردی که گفتم هیچ چیز دیگرش متعلق به من نیست. الگوی من برای بازی در این نقش همسر استاد انتظامی بودند. شوخیها و خندههای شهدخت هم هیچ شباهتی با من ندارد اما شهدخت را بسیار دوست داشتم. با اینکه در این فیلم آسیب جدی دیدم. دنده و ترقوه و زانو و سر من شکست. ولی عشق به کار باعث شد زودتر از حد معمول از تخت بیماری برخیزم.
همیشه از شما توقع داشتند که متفاوت باشید؟ یا این نقشهای متفاوت نتیجه نه گفتن به پیشنهادهای بسیاری است؟
اتفاقا برعکس. بسیاری مواقع چیزی که از شما میخواهند تکرار کارها یا نقشهای موفق پیشین است. بارها به خود من گفتهاند فلان نقش را میخواهیم. همیشه گفتهام من که یکبار آن نقش را بازی کردهام. بعضی هم گفتهاند نقش متفاوت میخواهیم. بدون اینکه دقیقا بدانند این تفاوت در چیست و کجاست؟ من زیر بار تکرار یا تفاوتهای بیجا نمیروم. وگرنه اگر بازیگر دخالت نکند و نه نگوید زود به کلیشه تبدیل میشود. جسارت پذیرش نقش بود که باعث شد ما از آقای فتحعلی اویسی نقش کمدی ببینیم. وگرنه کارگردانهای بسیاری همچنان ترجیح میدادند آقای اویسی را در همان نقشهای جدی ببینند. کسی فکرش را هم نمیکرد ایشان این قدر قابلیت کمدی داشته باشند. تا به حال در برابر تکرار مقاومت کردهام.
فکر میکنم از دسته بازیگرانی هستید که همیشه تمرینات فن بیان را مرور میکنند.
بله. مثلا در زمان نمایش «ملاقات بانوی سالخورده» در هرجایی که میتوانستم تمرین میکردم. در خانه، در مسیر راه، در ماشینم، در زمان تمرینات در حضور استاد. در هر لحظه و هرجایی مدام تمرین میکردم. تا آخرین شب نمایش تمریناتم را قطع نکردم. بسیاری از بازیگران در شبهای انتهایی کمی مشکل بیان پیدا کرده بودند. صداهایشان گرفته بود. چون مدتی بود از تئاتر دور شده بودم این نگرانی را داشتم که مبادا در بیان ضعفی داشته باشم. برای همین مضاعف تمرین کردم.
الگوهای ساخت شخصیت را از کجا پیدا میکنید؟
میتوانم به جرات بگویم جامعه. شخصیتهای من در کوچه خیابانند. وقتی در تاکسی در حال عبورم و آدمی را میبینم و توجهم جلب میشود از راننده میخواهم تا توقف کند. نگاهش میکنم. گاهی عکسی از او میگیرم. به راه رفتنش، نگاه کردنش دقت میکنم. کاراکترهایی که بازی کرده ام هیچ وقت جدا از آدمهای جامعه نبودهاند. از مردان زیادی در طول زندگی روزمره برای ساخت یک شخصیت زنانه الهام گرفتهام. حرکتی، نگاهی، حرفی. بخشی از اینها در ناخود آگاه من ثبت میشود. در ابتدایی که یک نقش پیشنهاد میشود تا مدتی نمیدانم باید چکار کنم. عملا ذهنم از هر ایدهای خالی است. بعد آرام آرام برایش طراحی میکنم. به عنوان مثال همان سالی که «ارتفاع پست» را بازی کردم «نان و عشق و موتور هزار» را هم داشتم. دو فیلم و دو نقش و شخصیت کاملا متفاوت از هم. همان سال در جشنواره فجر انتظار داشتم برای هر دو نقش کاندید شوم. یک پیرزن جنوبی که طراحی من برای صدای او، صدایی از سر بود. صدایی بلند به دلیل جغرافیای محل زندگیاش. چشمهایش براق است و قاطع نگاه میکند و حرف میزند. با زانوهایی نسبتا خم و پاهایی نسبتا پرانتزی. بالاتنهای کمی خم و صدایی که خش داشت همراه با تمام مشخصههای زنان جنوبی. مثل حرف زدن، توی سر زدن، عزاداری و نشان دادن شادی و دنبال کردن دقیق لهجه آبادانی.
تجربههای مشترک زیادی با مرحوم جمشید اسماعیلخانی داشتید، به عنوان یک پارتنر و همکار به نظر شما چگونه بازیگری بود؟
جمشید اسماعیل خانی به نظرم یک پدیده تکرار نشدنی بود. قصد ندارم تعریف الکی بکنم. وقتی به نقشهای او نگاه میکنم میبینم تغییراتی که برای نقشهایش بوجود میآورد با مروری بر کلیت کارنامهاش، بسیار خاص بود. از جنس بازیگرانی بود که اینروزها کمتر در سینمای ما پیدا میشوند. تلخی و شیرینی و تندی و ملاحت را با هم داشت. مثلا به نقشش در مسافران (بهرام بیضایی) اگر دقت کنید و تفاوتش را با آن میوه فروش بد اخلاق آپارتمان شماره 13( یدالله صمدی) ببینید. یا احمد شاهی که در سریال مدرس (هوشنگ توکلی) خلق کرد. و تفاوتش با سرکارگر روسری آبی (رخشان بنی اعتماد) یا پدر نگران آواز قو ( سعید اسدی) را ببینید. او هم جایش اینروزها در بسیاری از کارهای تاریخی خالی است. کارگردانهای بسیاری هنوز به من می گویند این نقش مخصوص جمشید اسماعیل خانی است. اگر بود بهترین بازیگر این نقش خودش بود.
سایر اخبار این روزنامه
تحلیل انتخاباتی عباس عبدی رئیسی و قالیباف به نفع یکدیگر کنار نمیروند
گفت و گوی همدلی با گوهر خیراندیش الگوی بازیگری من در کوچه و خیابان است
علی صوفی در گفت و گو با همدلی پیش بینی کرد: اصولگرایان وضعیت انتخابات 92 را تکرار میکنند
فعالان سیاسی از آخرین همکاری انتخاباتی هاشمی و خاتمی سخن میگویند آخرین تدبیر هاشمی برای انتخابات 96
رئیسجمهور از افتتاح پروژهای ناتمام امتناع کرد تفاوت رفتار روحانی با احمدینژاد در عسلویه
همهپرسی، ترکیه را به دونیم کرد تشدید شکاف اجتماعی در کشور کودتازده
درخواست ۹ چهره اصلاحطلب از شورای عالی اصلاح طلبان برای تصمیم گیری درباره لیست انتخاباتی شوراها
احمد توکلی در نامه سرگشاده به شورای نگهبان: احمدینژاد را ردصلاحیت کنید
فضل الله یاری دیکتاتورها هم انتخابات را دوست دارند
سرمایههای اجتماعی را قربانی سیاست نکنید