خوداصلاحی بازار ارز



میثم رادپور
کارشناس ارز


عمده‌ترین علت ورود قیمت دلار به کانال 9 هزار تومانی را می‌توان در تصحیح بازار با واقعیت‌های فعلی اقتصاد ایران دانست که منطبق با پیش‌بینی‌های بسیار بدبینانه چند ماه گذشته نیستند. از زمانی که تحریم‌های جدید امریکا برای اجرا در 13 آبان وضع شد چالش‌های بنیادین اقتصادی و تنش‌های سیاسی شوک ارزی را پدید آورد و بازار با عدم اطمینان جدی مواجه شد. ما در چند ماه گذشته یعنی پیش از آن که به موعد اجرای تحریم‌های جدید برسیم پی در پی شاهد ظهور اخبار تیره و تاریکی بودیم که افق‌های ناروشن را پدید می‌آورد و طبیعتاً گمانه زنی بازار درباره پیامدهای تحریم بسیار بدبینانه بود. بدبینانه از این نظر که بازار تصور می‌کرد فروش نفت زیر یک میلیون بشکه در روز خواهد بود و در فروش محصولات پتروشیمی و معدنی با چالش‌های جدی مواجه خواهیم بود. از آن سو احتمال دارد دریچه امارات برای نقل و انتقالات کالا بسته شود اما آنچه در عمل اتفاق افتاد بسیار بهتر از تصورات بازار بود. قاعده‌ای وجود دارد که وقتی بازارها با خبرهای نگران کننده‌ای مواجه می‌شوند این نگرانی را در اندازه‌های بزرگتر نشان می‌دهند چون پس زمینه مالی رفتاری وجود دارد که صرفاً متکی به مؤلفه‌های اقتصادی نیست و آن نگرانی روانی کار خود را انجام می‌دهد و بازار را متلاطم می‌کند اما وقتی بخشی از واقعیت بر بازار مکشوف شد بازار اصلاح قیمت را آغاز کرد چون پی برد که بیش از حد زیاده روی کرده است.
بنابراین عمده دلیل برگشت آرامش به بازار در این است که اکنون گرد و غبارها خوابیده و نگرانی از آینده بازار ارز کشور نسبت به چند ماه پیش کم‌تر شده است. البته قابل انکار نیست که بانک مرکزی در این میان اقداماتی صورت داده اما توجه کنیم که همین اقدامات هم در یک فضای آرام و تلطیف شده صورت گرفته بنابراین به نتیجه لازم نزدیک شده است. طبیعی است وقتی بازار از آرامش لازم برخوردار است شما به عنوان نهاد مداخله گر راحت‌تر می‌توانید سوار بر بازار شوید در حالی که بانک مرکزی در آغاز و پیش از رسیدن به میانه سال نتوانست بازار ارز را مدیریت کند و اگرچه این نهاد در آن زمان اشتباهاتی را مرتکب شد اما نمی‌توان به سادگی از خصلت هیجانی بازار در آن دوره گذشت. همچنان که امروز با عقلانی‌تر شدن رفتارهای فعالان در غیاب کنش‌های هیجانی بازیگران، بانک مرکزی هم راحت‌تر می‌تواند به بازار سیگنال بدهد و با سهولت بیشتری مداخله کند. اما گمانه زنی درباره قیمت آتی بازار ارز وابستگی به فضای سیاسی و اخباری دارد که بازار را تحت تأثیر قرار می‌دهد. مسلماً پیامدهای ناشی از تحریم‌های جدید می‌تواند به بازار جهت بدهد. نکته‌ای که در این باره می‌توان گفت این است که بانک مرکزی در چند ماه آغاز سال باید تلاش می‌کرد نرخ دلار به رقم 20 هزار تومان نرسد چون بازار وقتی قیمت‌های بالا را تجربه می‌کند برای ریزش مقاومت به خرج می‌دهد، از این پدیده به نام «چسبندگی در بازار کالا و خدمات» یاد می‌شود که قیمت‌ها برای افزایش با سهولت بیشتری رفتار می‌کنند اما وقتی نوبت به کاهش می‌رسد با چسبندگی و مانع تراشی در برابر کاهش مقاومت می‌کنند بنابراین انتظار نمی‌رود بویژه در سه چهار ماه پیش رو شاهد کاهش بیشتر قیمت ارز باشیم چون همواره در بازار نیروهایی برای افزایش قیمت‌ها فعال می‌مانند و وقتی بازار به یک سمت متمایل می‌شود آن نیروها بویژه در همگرایی با خبرهای مساعد افزایش قیمت، به عنوان بازیگران افزایش قیمت نقش بازی می‌کنند.
نکته دیگر درباره واقعی بودن نرخ فعلی دلار است. گاه از تطبیق قیمت دلار با مابه التفاوت بهای داخلی و جهانی تورم سخن به میان می‌آید که متکی به نظریه برابری قدرت خرید است اما توجه کنیم که اولاً این نظریه محذوراتی دارد که یک اقتصاد باید بتواند آنها را تأمین کند که مبتنی بر مبادلات آزاد کالا و خدمات است و به‌طور خلاصه می‌توان گفت وقتی این نظریه کارکرد دارد که در بازار هیچ اصطکاکی نباشد و دوم این که رفتار و کنش اقتصادی بازیگران کاملاً عاقلانه باشد و بازار حالت هیجانی و روانی به خود نگیرد. اگر ما بخواهیم با متر و میزان این نظریه قیمت دلار را بسنجیم حتی به رقم چهار پنج هزار تومان هم می‌رسیم اما همچنان که اشاره شد آن نظریه زمانی می‌تواند کارکرد داشته باشد که دست کم قیمت‌ها در 10 سال ثابت بماند. از سویی سیاست ارزی ما برخلاف توصیه‌های این نظریه است چون سیاست ارزی ما مبتنی بر تثبیت است که البته چون مبتنی بر سرکوب قیمت است در ادامه به تثبیت و جهش منجر می‌شود.