شهر پاک؛ یک آرزو یک رهیافت

وقتی مطلبی انتشار می‌یابد، هریک از مخاطبان عزیز حق دارد برداشت خود را داشته باشد. عزیزان می‌توانند صرف‌نظر از کلمات و دستور زبان و ابهام و ایهام داشته یا نداشته آن یادداشت، با توجه به ادبیات متداول، با توجه به ذهنیت مشترک، با توجه حتی به شرایط و مقتضیات روز، یا منش و عقیده و سلیقه خود، استنباط شخصی خود را داشته باشند.
با این وجود، نویسنده حداکثر تلاش خود را باید به کار برد تا مطمئن شود آنچه او اراده کرده، همان باشد که استنباط می‌شود. شاید، طولانی شدن مقاله‌ها‌ی این صاحب قلم، با مثالها و مطالعات موردی بسیار، دلیل همین دغدغه باشد.




پیش از هرچیز، قابل به ذکر است (به شورای سردبیری هم گفته شده)، که این یادداشت می‌توانست (با تغییراتی چند و ساخت مدل مفهومی و مطالعه موردی) در ژورنالی یا کنفرانسی بین المللی (مانند ده‌ها‌ مقاله دیگر نگارنده) ارائه شود و با یک گواهی ارائه! و بایگانی‌شدن در پایگاه مقالات، شاید تا ابد؛ کار به پایان رسد. رویکردی که متاسفانه، چندی است، مایه مباهات وزارت علوم شده است و آن را تولید علم می‌پندارد و شاخص می‌زند. این البته، امری است که به دلایل شرایط خاص میهن، دیگر در اولویت‌ها‌ی آرمانی این صاحب قلم نیست. با این پیشگفتار آگاهی دهنده، موضوع اصلی را بیان می‌کنیم.

> بیان مسئله
وقتی از پاکی شهر می‌گوییم، گاهی منظور "هوای شهر" است. گاه مقصود، مبرا بودن از پلشتی‌ها‌ی زیست محیطی ترکیبی آب و خاک و هوا است. گاهی فراتر از آن، پاکی را به بهداشت اقتصادی و اجتماعی و روانی نیز، تسری می‌دهیم. در این خصوص، گفتنی‌ها‌ بسیارند.
یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت
در بند آن مباش که مضمون نمانده است
اما مشخصا در این مقاله، صحبت از پاکی هوا و زمین "ابرشهر تهران" است. مهمترین عامل آلودگی آن نیز خودروهای با "سوخت فسیلی تجدید ناپذیر" فرض شده اند. ممکن است پژوهشگرانی باشند که تردد و آلوده سازی هوای تهران توسط خودروهای سبک و سنگین را عامل و فاکتور اصلی "ندانند". برای مثال، به جهت جریان باد از غرب به شرق، انتقال آلودگی کارگاه‌ها‌ و کارخانه‌ها‌ی غرب تهران را عامل اصلی قلمداد کنند. یا تعداد زیاد شهروندان، یا عادات بد غیرسالم برخی همشهری‌ها در آلوده ساختن محیط زیست یا آسیب‌دیدن کریدور باد هوای تهران با برج سازی‌ها‌ و سرمایش و گرمایش نابجای زمین را محور مشکلات معرفی نمایند. این عزیزان، یادداشت پیش رو را به قصد "تفنن" مرور کنند.
محققان گرامی یاد شده اما، توجه داشته باشند که یکی از مهمترین اقدامات هر پژوهشگری تعیین قیودی است که خود، بر پژوهش خود، "مقید" نموده است. این مقیدسازی به هر علت باشد: "دغدغه‌ای خاص"، "محدودیتهای قانونی"، "محدودیت منابع مختلف مالی و محیطی و فنی"، یا " یک خطر قریب الوقوع"، قید آن پژوهش است. به این مقید سازی‌ها‌، در روش پژوهش مدرن که نگارنده در کلاس‌ها‌ی خود مفصل بحث می‌کند، “Delimitation” می‌گویند.
قید این یادداشت، آن است که دیگر عامل‌ها‌ را در نظر نمی‌گیرد و مشخصا عامل اصلی آلودگی هوا و بلکه زمین و نهر و جوی را، به طور مستقیم و غیر مستقیم از لوله اگزوز خودروهای مصرف‌کننده "سوخت فسیلی" می‌داند. ضمنا، خطری قریب الوقوع را نیز دلیل قید نمی‌داند. بلکه می‌توان گفت که به اعتقاد محقق، آن خطر دیگر بالقوه نیست که اکنون به "فاجعه‌ای روی داده"، تبدیل شده است. فاجعه‌ای که در طول سال، در پایتخت کشور باستانی ایران، مهد تمدن و فرهنگ، تنها چند روز "هوای پاک" داشته ایم.

> هدف از طرح
تبدیل کلانشهر تهران به یک شهر کاملا خالی از خودروهای سوخت فسیلی به منظور پاکسازی جدی و گسترده آب و هوای شهر.

> طرح پیشنهادی – جنبشی فراملی
بدون هیچ حاشیه و زمینه‌سازی، باید تصریح نمود که این یادداشت، یک حرکت ملی، فراملی، جنبش مدنی با پشتوانه قانونی و اقتدار حکومتی را در قالب طرح "جایگزینی قاطع خودروهای برقی به جای خودروهای با سوخت فسیلی" در شهر تهران طی یک دوره پنج ساله، پیشنهاد می‌کند. نگارنده امید بسیار دارد که همه مسئولین "ذی ربط" و مردمان به عنوان "ذی حق"، به آن نگاه جدی داشته باشند. قبل از هرچیز لازم به ذکر است که این طرح، پیشنهادی است که نیاز به هزاران ساعت کار مفید متخصصان و کنفرانس و سمپوزیوم و نشست‌ها‌ی نقد و محک دارد.

> نکته تنبیهی
نگارنده می‌داند و آگاه است که ارزش پول ملی طی سال جاری، کمتر از یک چهارم شده و در نوسان و ناپایداری است. نگارنده، می‌داند و آگاه است که سیستم بانک‌داری کشور، با ده‌ها‌ هزار شعبه ناکارآمد، یکی از ده‌ها‌ فاکتور "داخلی" مشکلات عظیم مبتلا به جامعه است. نگارنده می‌داند که از دو میلیون و نیم منزل مسکونی پایتخت، یک‌میلیون و چند صد هزار مسکن، حدود 50متر مربع مساحت دارند که
منشاء بزهکاری یا حداقل درد و رنج و ناامیدی اند. نگارنده می‌داند که حقوق‌ها‌ی دریافتی بخش دولتی و خصوصی با توانایی‌ها‌ و میزان عملکرد و سواد و تجربه و وفاداری کارکنان و کارگران نمی‌خواند و همان خانه 50متری را نیز، نمی‌توانند با درآمد حلال و سالم، طی سالها کار خالصانه، فراهم سازند. راقم این سطور، با نگرانی، ناظر (غیرخاموش) تبعیض و فقر و فساد و رانت و اختلاس گسترده است. نگارنده، البته خیلی از چیزها را نیز نمی‌داند!
نگارنده با دیدن چهره افسرده کودکان و مطب‌ها‌ و بیمارستان‌ها‌ی مملو از هموطنان، واقف است که دود و سرب دشمنان شناخته شده هموطنان، بر شهر خیمه زده اند. حتما دشمنان دیگری هم هستند که باید با آنها مبارزه کرد. بر این پژوهشگر، خرده مگیرید که این چه اولویت‌بندی در این "وانفسا" است. مرحوم فریدون مشیری عزیز، در شعر "نسیمی از دیار آشتی" که نخستین شعر دفتری به همین نام است، فرموده است:
" اگر پیکار با نابخردان را
شمشیر باید می‌گرفتم
بر من نگیرید، من به راه مهر رفتم."
به عبارتی، همه این حقایق، دلیل بر آن نمی‌شود که یک طرح عظیم که می‌تواند شهر و کشور را نجات دهد، مطرح نشود و دنبال نگردد. کما اینکه در همین بحران‌ها‌، هموطنان شریف (به معنا، نه مستمسک) مراسم ملی و مذهبی و سنت‌ها‌ی خانوادگی خود را برگزار می‌کنند و تشکیل خانواده می‌دهند و به اداره زندگی روزمره، می‌پردازند. با سیلی، صورت‌ها‌ سرخ می‌ماند و با درایت، تمشیت امور می‌شود. این توضیح، لازم بود تا گمان نرود این پیشنهاد از سر ناآگاهی ازاولویت‌ها‌، ارائه گردیده است.

> جزئیات طرح
طی یک دوره پنج ساله، تمام "خودروهای بنزینی" از سطح تهران جمع‌آوری شده و با "خودروهای برقی" جایگزین می‌شوند. کلیه خودروسازی‌ها‌ موظف می‌شوند که در طول این مدت تولید خودرو برقی را (برای تهران) در دستور کار قرار دهند. برای این فرآیند عظیم ملی، فازها، مراحل و فعالیت‌ها‌ی پیشنهادی اولیه به قرار زیر،
ارائه می‌شوند:
1- واضح است که در مرحله اول خودروهای موجود باید جایگزین شوند. برای این منظور، معماری نهاد یا سازمانی باید توسعه یابد که این فرآیند را مدیریت نمایند.
2- یک کمیته عالی رهبری (Steering Committee) متولی هدایت طرح پیشنهادی می‌شوند. این کمیته متشکل ازمسئولین عالی‌رتبه دارای اختیار تام و "صد البته" دانشمندان و خبرگان و متخصصان فنی، اقتصادی، اجتماعی (آکادمیک و صنعتی) خواهد بود.
نکته یک: مسئولین در این کمیته (و این گونه کمیته‌ها‌) ارائه دهنده راهکارهای اجرایی قانونی محسوب می‌شوند و نه دخالت کننده در امور تخصصی.
نکته دو: اعضاء کمیته، باید مسلط و آشنا با مفاهیم واقعی چشم انداز و استراتژِی (نه لقلقه بازان طوطی وار تئوریها) باشند.
نکته سه: برای حضور در این کمیته، هیچکس نباید دو شغله باشد یا مشغولیت‌ها‌ و دلمشغولی‌ها‌ی دیگری داشته باشد (چه رسد به مسئولینی که ده‌ها‌ سمت دارند).
نکته چهار: برای حضور دراین کمیته، افراد باید ماموریت بگیرند و از کار روزمره و پست سازمانی فعلی تا اتمام فرآیند یا جایگزینی با فرد دیگری، منقطع و تعلیق شوند.
نکته پنج: نکات کلیدی یک تا چهار، لازم است که برای همه کارگروه‌ها‌ی فرعی و سازمان و نهادهایی که کوتاه‌مدت یا بلندمدت به‌وجود می‌آیند، برقرار باشد. البته، استثنایی هم درکار نباشد.
3- مطالعات تفصیلی بر این طرح تعریف می‌شود. با این مطالعات وسیع و گسترده و بی‌طرفانه، معلوم می‌شود که ذی نفعان و متولیان امر چه کسانی از چه منظری خواهند بود. برای این کار، دانشگاه‌ها‌ و دپارتمان‌ها‌ی "تحقیق و توسعه" خودروسازی‌ها‌ و وزارتخانه‌ها‌ی مرتبط و خصوصا سازمان‌ها‌ی حمایتی دعوت به همکاری می‌شوند و پروتکل همکاری آنها، تعیین و تبیین می‌شود.
نکته: تحلیل‌ها‌ی آماری برای خودروهای مربوط به کلانشهر تهران در مرحله نخست انجام می‌شود. شهرهای بزرگ دیگر، در اولویت بعدی خواهند بود.
4- نهادهای نظارتی، دقت می‌کنند که لابی‌ها‌ و قدرت‌ها‌ حقیقی و حقوقی از مرحله تعریف تا مرحله اجرا، نه مطالعات را و نه پیاده‌سازی‌ها‌ را هدف نگیرند، تهدید نکنند و تطمیع ننمایند. لایه‌ها‌ی مختلف امن و امنیتی (Safety and Security) طراحی و پیاده‌سازی می‌شوند تا مجموعه طرح‌ها‌، از تصویب تا اجرا، منحرف نشوند و تحت تاثیر هیچ صاحب نفوذی (هر نهاد و سازمان و فردی)، قرار نگیرند.
5- پروتکل همکاری، برای همه طرفها، تعریف می‌شود.
نکته یک: این پروتکل رسمی در قالب فرمهای طراحی شده با فیلد‌ها‌ی مقید شده خواهد بود.
نکته دو: هیچ جلسه غیر رسمی یا مذاکره و نشست غیر علنی و محرمانه که منجر به رانت اطلاعاتی و زد و بند و لابی باشد، مجاز نخواهد بود.
6- به مرور، با خودروسازی‌ها‌ی داخلی و خارجی مذاکره فشرده و تخصصی تجاری و صنعتی و حقوقی انجام می‌گیرد که چه تعداد خودرو، طی چه زمان‌بندی به طور آماده و سپس تولید شده در کارخانجات داخلی، تحویل شهروندان شوند.
7- بودجه امر با مشارکت بانک‌ها‌ و سرمایه‌گذاران خصوصی داخلی و حتی خارجی و خودروسازان معتبر جهان معین، توجیه، تفسیر و نهایتا تعیین اعتبار می‌شود.
8- شرکت‌ها‌، بنگاه‌ها‌ و اشخاص حقیقی و حقوقی که صلاحیت داشته باشند، کمک به فرآیند تجاری جایگزینی را با یک مدل کسب و کارمناسب عهده‌دار می‌شوند. طی این فرآیند، خودرو‌ها‌ خریداری می‌شوند. خودروهای فرسوده از رده خارج می‌شوند و خودروهای تایید کیفیت و (تعمیر و بهسازی) شده، در دیگر شهرها و شهرستان‌ها‌ به مزایده گذاشته می‌شوند.
9- اطلاعات کامل و جامع فنی، قیمت، هزینه نگهداری، گارانتی‌ها‌، مربوط به انواع خودرو‌ها‌ی پیشنهادی در سایت‌ها‌ و سامانه‌ها‌ی رسمی (نه غیر رسمی و رانتی) همراه با به روز رسانی منظم،
ارائه می‌شود.

کانال های تلویزیونی خصوصی (یا سیمای ملی) به طور شبانهروزی، بدون رویکرد تبلیغاتی و لاتاری (پیامک بزن، جایزه بگیر!) شهروندان را از جزئیات طرح آگاه می سازند (به طور همزمان از راهنمایی ها و بازخوردها استفاده می شود). همزمان مشخصات خودروهای پیشنهادی، از همه نظر، معرفی می شوند.
تبصره مهم: در فازهای نخست، کسانی که استقبال نمایند خودرو خارجی و سپس خودرو ساخت داخل را تحویل خواهند گرفت.
10- سامانه ای ملی طراحی می شود و همه مالکان در سایت آن ثبت نام می کنند. مالکان تعیین می کنند که مایلند در کدام فاز خودرو خود را بدهند و خودرو برقی بگیرند.
11- دولت، مجلس و قوه قضاییه، لایحه ها و طرح های قانونی این فرآیند را به تصویب می رسانند و آیین نامه های اجرایی آن توسط خبرگان ذیصلاح طراحی و تدوین می شود.
12- یک دپارتمان عظیم با کارشناسان تربیت شده طی هزاران ساعت کارگاه های آموزشی، کارشناسی و قیمت گذاری خودروهای تعویضی را بر عهده می گیرند. (مشابه این کارشناسی، هم اکنون برای بیمه بدنه انجام می شود.)
13- همزمان خودروسازها و قطعه سازان و شبکه توزیع و پخش طی یک فرآیند به خوبی طراحی شده، ماموریت خود را دنبال می کنند. این ماموریت، قطعه‌سازی خودروهای برقی و آموزش تعمیرات و ساخت و توزیع قطعات است.
نکته یک: خودروسازها باید طرح کسب و کار خود را با جزئیات کامل ( خصوصا به صورت طرح های
"الف / ب"، برای شرایط و متقضیات مختلف احتمالی) را طراحی، تدوین، تنظیم و پیشنهاد کنند.
نکته دو: طرح های کسب و کار تا طرحهای اجرایی و اقدامی (Action plan) باید توسط تیمهای متخصص از جوانب مختلف مالی و فنی، وارسی و بررسی (Audit process) شوند.
14- تمام موارد یاد شده، با ملاحظات خاص دیگر، برای حمل و نقل عمومی، اعم از ون ها و اتوبوس های شهری و بین شهری باید اجرایی شود.

>دوره گذار
دوره گذار ممکن است تا دو سال به طول بینجامد. برای آنکه این دوره با حداقل تنش و بالاترین سطح رضایتمندی شهروندان روبرو شود، قوانین عبور و مرور برخورد با خودروهای سوخت های فسیلی، همزمان با بسته های تشویقی خودروهای برقی، باید تحلیل و تصویب شوند.
نکته یک: بستر قانونی جریمه و توقیف و ضبط خودروهای (رانندگان متخلف) تنظیم شود.
نکته دو: پارکینگ های عظیم چند ده طبقه امن برای مکانیزه در خارج از شهر باید تدارک دیده شوند که مسافران دیگر شهرها بتوانند خودرو خود را در آنجا پارک کنند و از وسائط نقلیه عمومی برقی استفاده نمایند.
نکته سه : معدود خودروهای سوخت فسیلی که بنا به ماموریت یا ضرورتی به شهر وارد
می شوند، باید پایش آنلاین داشته باشند.
نکته چهار: نهادهای حکومتی و دولتی باید دراین امر، پیشقدم باشند.

> جایگاه ها (سایت های) شارژ
سایت های شارژ خودروها، در هر ایستگاه کوچک و بزرگی می تواند پیاده شود. خودروها در منزل شارژ می شوند و در بین راه هم ایستگاه های سریع شارژ که با 20 دقیقه شارژ، صدها کیلومتر طی مسیر را امکان پذیر سازند، باید ساخته شوند.
نکته مهم: بررسی دقیق مبتنی بر تحقیقات وسیع آکادمیک و معتبر لازم است تا معلوم شود با
چه نرخی و طی چه بازه زمانی، جایگاه های فعلی سوخت فسیلی باید و می تواند به جایگاه های شارژ برقی تبدیل شوند.

>کلام آخر
پایان سخن، لازم به تاکید مکرر این حقیقت روشن است که موارد مطرح شده در این یادداشت، تنها بیان "محورهایی" از یک طرح عظیم ملی است. این نویسنده، معتقد است که هموطنان و شهروندان، توانایی های بسیاری دارند و می توانند ناممکن ها را ممکن سازند. اگر نیم قرن پیش، به جای طرح های گازکشی در تمام کشور، طرح های نیروگاههای گازی تولید برق ارزان در دستور کار قرار می گرفت، اکنون شهروندان ما روی حجم وسیع گاز زندگی
نمی کردند و خطرات بسیار، شهرها را تهدید
نمی نمود. کوتاه سخن، ما در مقابل نسل آتی مسئولیم. شاید وقتی فرزندان و نوادگان ما از ما بپرسند که برای ما چه ارمغانی گذاشته اید، سر به حسرت نچرخانیم و انگشت حیرت نگزیم. باشد که با این طرح، پاکی را با همتی والا، همدل و کوشا به کودکان امروز و نسل فردا هدیه کنیم. دود و سرب، دشمنان شناخته شده این مرز و بوم اند.
دوستانی که آهنین مشتند
دشمنان را به دوستی کشتند