روزنامه آفتاب یزد
1397/11/25
در توهمِ چنبره «قانون مورفی»
از نیچه فیلسوف نقل میکنند: اگر هنر نبود از واقعیت خفه میشدیم. تو گویی روایت کمدی رامبد جوان با ریتم تندش برخی واقعیتها رابه سخره گرفته است تا شاید از خفگی در باتلاق واقعیتهایی رها شویم که هر چند گاهی رخ توهمیشان نمایان میشود، البته داستان کمدی کارگردان حتی از این مرحله هم عبور کرده است و نقابِ واقعیت همین واقعیتها را نیز برملا میسازد. تثبیت کشمکشها با نقل قولی از "قانون مورفی" و حالتی از تهی از هر گونه جذبه دراماتیکی و سپس نمایش هنرمندانه نمای چهره فرخ همراه با دیالوگ کوتاهش آمیزه ای همزمان از ضعف و قوت است. صحنه تعقیب و گریز فیلم اگرچه مدتها است که به گونه ای از تجربه کلیشه ای تبدیل شده است اما شاید با توجه به ژانر کمدی بودن داستان و نمایش هیجانی وجه پیشامدهایی از "قانون مورفی" برای تماشاگر نسبتا جذاب است. در پیشروی روایت، تماشاگر هجوم کشمکشها با نوسانهایی طنزآمیز مشاجره و دوستی میشویم که شوربختانه دیالوگهای فراوان بدون زیر و بم و بهره گیری از گریم و حرکات بیش از اندازه پیش پا افتاده، هنر بصری فیلم را دچار سسستی نموده اند. در روایتِ رامبد جوان، تقریبا بیشتر عناصر روایتها درگیر یا قربانی "قانون مورفی" شده اند. حتی مهناز افشار آن هم در زمان تمرین تئاتر که در انتظار ما نبوده است! از شخصیتها، امور جزئی و کلی گرفته، همگی به گونه ای درگیر رخدادهایی ناشی "قانون مورفی" میشوند و آمادگی همیشه ای را در برابر آن همراه با لبخند به روی آن را میطلبد. گاهی جهان واقع با رویا چنان ممزوج میشود که انسانها از یاد میبرند رویا همچنان خوابی بیش نیست و انتظارات همچنان در تعلیق میمانند؛ به یاد بیاوریم غافلگیرانه ترین سکانس، جایی که در آن "فرخ" در نقش یک مامور همراه با اطرافیانش خود را غرق در شادی حل و فصل گروگانگیری دختر بچه میبیند و چگونه ناگهان در عالم واقع یک لحظه همه اتفاقات کاملا زیر و رو میشود و قانون مورفی هم از طریق ایماژ دیگر خودش را نیز در این سکانس هم چندان جدی نمیگیرد. در حقیقت از زبان فیلمِ رامبد جوان به ما فهمانده میشود که "قانون مورفی"حضورش در زندگی ما چندان سرنوشت ساز نیست بلکه عملکرد ذهنی ما در برابر آنها سرنوشت ساز میشود. شاید برخی تماشاگران واقعا تا نزدیک پایان فیلم، بیشتر رخدادها را گونهای از"قانون مورفی" بدانند اما فلاش بکی به میانه روایت میزنند؛ جایی که در آن مهسا طهماسبی (در نقش خواهر آرش) کلامیبس عظیم را بر زبان میراند که جهت دهی به ذهنیت تماشاگران و کشمکش کاراکتر اصلی فیلم یعنی امیر جدیدی (در نقش فرخ) و حتی پایان بندی فیلم را در گروه خود گذاشته است. چشم دوربین پایان بسته خط داستان را با سکانس جذابی رقم میزند که خالی از هر گونه دیالوگ پرطمطراق و دهن پرکن است؛ این سکانسِ همراه شدن فرخ با مهسا طهماسبی پس از نابودی مرد هزار چهره"قانون مورفی"و حل بحران، ایماژ بسیار موفق بر پیغام مستقیم فیلم است و کلام دوباره خواهر آرش باز گویی میشود؛ کلامیدر اشاره به اینکه میتوانیم با کنترل ذهن، همیشه از چنبره تهدیدهای "قوانین مورفی" رها شویم.
سایر اخبار این روزنامه
درباره رویکرد وزرای جدیدالورود
خبر آخر
اصلاح مواضع آمریکا
لایحهای برای زورگویی
حراج واقعی کالا در ایران سرابی بیش نیست
در توهمِ چنبره «قانون مورفی»
آیا زنگنه یک وزیر غرب گراست؟!
نامهای برای علی آقا، رئیس الوکلا ی ملت...!
جوانان شانههای خود را زیر بار مسئولیت قرار دهند
شکست در ورشو
جدایی اصلاحطلبان از دولت گل به خودی است
جزئیات تجمع اعتراضی طلاب درمورد FATF
سایه رفتار مافیایی بر گرانی میوه
نقش تحولات ونزوئلا بر تحرکات ضدایرانی ترامپ
ولنتاین؛ جشنی با تقلید از سپندارمذگان ایرانی
انفجار در اتوبوس پرسنل سپاه در سیستان و بلوچستان
طنز تلخ واردات دام زنده از رومانی
پراید 43 میلیون را رد کرد
همکاری «آردی» ایران و روسیه