روزنامه جمهوری اسلامی
1398/05/10
به مناسبت سالروز شهادت آیتالله شیخ فضلالله نوری منادی مشروطه مشروعه
امروز پنجشنبه دهم مردادماه سالروز شهادت آیتالله شیخ فضلالله نوری است. آیتالله شیخ فضلالله نوری روز دوم ذیحجّه سال 1259 قمری در روستای «له شک» در منطقه کجور مازندران چشم به جهان گشود. پدرش که از روحانیان صالح و مورد اعتماد به حساب میآمدو فرزند خود را «فضل الهی» میدانست، نام او را «فضلالله» نهاد. فضلالله پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به تهران هجرت کرد و دوره سطح حوزه را در محضر استادان آن سامان گذراند. شیخ برای تکمیل تحصیلات به نجف اشرف رفت و از محضر استادان بزرگی چون میرزا حبیبالله رشتی، شیخ راضی و میرزای شیرازی بهرهها برد. شیخ فضلالله به دلیل تیزهوشی و مداومت در درس استادان بزرگ به مقام اجتهاد دست یافت و رسیدگی و توجهات خاص میرزای شیرازی، از او عالمی وارسته و مدبّر و کاردان ساخت. شیخ پس از سالها اقامت در نجف اشرف به موطن بازگشت و در تهران به اقامه جماعت و تالیف و تدریس علوم اسلامی و حوزوی پرداخت. مهارت او در فقه و اصول و دیگر علوم اسلامی و شناخت وی از مسائلِ روزِ جامعه موجب شد تا به سرعت مورد استقبال طلاب و روحانیان قرار گیرد. مجلس درس شیخ در تهران دارای اعتبار و اهمیت فوقالعاده بود و بسیاری از روحانیان به شرکت در درس او مباهات داشتند و اغلب علمای تهران از افادات علمی او بهره میبردند. به همین سبب بود که از این حوزه درس شخصیتهای بزرگی بیرون آمدند که از آن جمله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (موسس حوزه علمیه قم) حاج آقا حسین قمی، سید محمود مرعشی (پدر آیتالله مرعشی نجفی)، سید اسماعیل مرعشی شریفالاسلام، ملاّ علی مدرّس، میرزا ابوالقاسم قمی، شیخ حسن تهرانی و علامه محمد قزوینی و... بودند. شیخ عالم زمان خویش بود و نسبت به علوم زمان و رویدادهای عصر آگاهی داشت و هرگاه احساس میکرد چیزی را که باید بداند، به یادگیری آن همت میگماشت. وی علاوه بر تدریس و ارشاد و رسیدگی به امور مردم و قضاوت، در کار تالیف و رسائل فقهی و اصولی و فلسفی و سیاسی و نیز در تصحیح و تحشیه کتابهای معروف و معتبر علمای گذشته اهتمامی فراوان داشت. عناوین برخی از آثار باقی مانده از او چنین است.1- صحیفه قائمیه حاوی مجموعه ادعیه امام دوازدهم(عج).
2- رساله اصولی المشتق، تقریرات درس میرزای شیرازی که در تهران به تاریخ 1305 منتشر شد.
3- رساله سوال و پاسخ شماره (1)، حاوی 236 پرسش از میرزای شیرازی، تهران 1305 ق.
4- رساله عملیه، حاوی 60 پرسش و پاسخ از میرزای شیرازی، تهران 1306 ق.
5- تذکره الغافل و ارشاد الجاهل، در ردّ سیاست مشروطه که به فرمان شیخ و به دست میرزا علی اصفهانی تحریر شده و به تاریخ 1362 ق در تهران انتشار یافت.
6- تحریم مشروطیت، در بیان علت موافقت اولیه و مخالفت ثانویه ایشان با مشروطیت که به تاریخ 1326 ق در تهران انتشار یافت.
شیخ فضلالله زمانی به ایران آمد که استعمار انگلیس با عقد قراردادهایی از قبیل سیم تلگراف، راه شوسه، راهآهنسازی، بانک شاهی و امتیاز دارسی با وارد کردن کالاهای غربی میکوشید تا با نفوذ فرهنگ غربی بیشترین بهره را از منابع و منافع کشور عاید خود سازد. شیخ پس از بررسی اوضاع و احوال کشور در صدد مقابله با نفوذ فرهنگی بیگانه برآمد. اقدامات شیخ مصادف با فعالیتهای میرزا مَلْکُم خان ناظمالدوله بود که پایه گذار فراماسونری در ایران بود. شیخ با هوشیاری دریافته بود که نفوذ فرهنگی استعمار، ارکان دین و استقلال اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را تهدید خواهد کرد. لذا در فعالیتهای خود مردم را به دوری از مظاهر کفر و پیروی بیگانگان فرا میخواند. شیخ در نهضت تنباکو شرکت فعال داشت و علاوه بر این که به عنوان رابط بین تهران و سامرا، مرکز تشیع در آن دوره عمل میکرد و میرزای شیرازی را از اخبار و اوضاع ایران آگاه میکرد، به آگاه کردن جامعه و حمایت از میرزای آشتیانی میپرداخت و هنگامی که شاه تصمیم به تبعید میرزای آشتیانی گرفت، او اولین عالمی بود که در حمایت از میرزای آشتیانی به منزل او رفت و از این زمان به عنوان شخصیت دوّم نهضت تنباکو در تهران شناخته شد. وقتی نائب السطنه قصد جعلی نشان دادن فتوای میرزای شیرازی را داشت، شیخ فضلالله در جواب سوال او که پرسید: «این تلگراف نزد کی و در کجا بوده؟» گفت: «نزد من و از سامرا برای من فرستاده شده است.»
آیتالله شیخ فضلالله نوری در تاسیس عدالت خانه و جنبش روحانیت و تدوین قانون اساسی نیز نقش عمدهای داشت. او حوادث جنبش عدالت خواهی را نتیجه بحرانهای سیاسی و اقتصادی و فقر عمومی و ستم درباریان و هرج و مرج و بیقانونی و بیلیاقتی زمامداران و نفوذ بیگانگان در تصمیمگیریهای مهم میدانست و از قیام مردم برای اصلاح کمبودهای کشور حمایت میکرد. بیتردید شیخ در این راه، رواج شریعت را میطلبید و روی هم رفته برای استقرار حکومت شرعی میکوشید. او براساس باورهای عمیق خویش اسلام را در همه زمینههای اجتماعی و فرهنگی و جز آن دارای قدرت و غنا میدانست و میگفت: «دین اسلام اکمل ادیان و اتمّ شرایع است و این دین دنیا را به عدل و شورا خوانده است. آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید؟» هنگامی که مبارزات درحال رشد و گسترش بود و تغییر نظام حکومتی کشور قطعی به نظر میرسید، انگلیس بوسیله فرماسونرها و روشن فکران وابسته، در میان مبارزان و برخی رهبران نهضت نفوذ کرده، به پخش شایعه احتمال حمله دولت به مردم پرداخت و با این کار، زمینه را برای پناه بردن به سفارت انگلیس آماده کرد. این کوششها موجب شد تا فکر تحصّن در سفارت بین مردم رواج یابد. سرانجام با کوشش فراماسونهای بازار و جمعی از روشن فکران تحصن در سفارت آغاز شد. شیخ فضلالله از بدو آغاز بحث تحصن با آن مخالفت نمود و مردم را از تحصن در سفارت بازداشت. عوامل وابسته، از غیبت علما که در قم تحصن کرده بودند استفاده کرده، تحصن را قوت بخشیدند. شیخ فضلالله معتقد بود «مشروطهای که از دیگ پلو سفارت انگلیس سر بیرون بیاورد به درد ما ایرانیها نمیخورد.» نهضت عدالت خانه که جوهره مکتبی و اسلامی داشت، با برنامهریزی استعمار انگلیس و فعالیت عوامل وابسته به آن از جمله اعضای سازمان مخفی فراموش خانه به انحراف کشیده شد. آنان با طرح عنوان مشروطه مقاصد خویش را دنبال نمودند. مردمی که با فرمان علما و روحانیان به صحنه مبارزه کشانده شدند و افتخارشان تبعیت از آنان بود و اینان را تنها پناهگاه و یاور خود میدانستند، چنان مسحور فضای نیرنگ خانه انگلستان و تبلیغات آن شدند که بدون این که بفهمند مشروطیت چیست، خواهان مشروطیت شدند.
آیتالله شیخ فضلالله که با بینش عمیق سیاسی خویش رویدادهای نهضت را تجزیه و تحلیل میکرد، با شنیدن خبر تحصن در سفارت انگلیس، به توطئههای روشن فکران وابسته و فراماسونها پی برد و دریافت که خطر عظیمی نهضت را تهدید میکند. روزی که عضدالملک برای اعلام موافقت شاه با تقاضای عدالت خواهان به قم رفته بود، شیخ فضلالله نوری به علما در این زمینه هشدار داد و خواستار حاکمیت شرع در چارچوب مشروطه شد و درباره دوری از احکام شرع هشدار داد.
مجلس تدوین قانون اساسی، بعد از صدور فرمان مشروطیت ازسوی مظفرالدین شاه تشکیل شد. با توجه به ترکیب اعضای مجلس اختلافاتی بین علما و روشن فکران به وجود آمد. روحانیان که خواهان اسلامی بودن و شرعی بودن قوانین بودند با خواستههای روشن فکران غرب زده و فراماسونها که خواستار قانونی همسان کشورهای غربی بودند، به مخالفت برخاستند. اکثر مجلس در دست روشن فکران وابسته و فراماسونها بود، به طوری که از شانزده نماینده تهران سیزده نفر فراماسون بودند. شیخ با وجود اعتراض قبلی به همراه حضرا آیات بهبهانی و طباطبایی در جلسات مجلس شرکت کرد تا شاید بتواند جلو تصویب قوانین غیر اسلامی را بگیرد. ولی فراماسونها عنوان نظام را مشروطه قرار دادند. شیخ فضلالله نوری وقتی این وضع را دید، تصمیم به مقاومت گرفت و برای اصلاح وضع، اصل نظارت فقها بر قوانین مجلس را پیشنهاد کرد. این پیشنهاد با مخالفت روبه رو شد و او به نشان اعتراض مجلس را ترک کرد و از آن هنگام سیل تهمتها علیه او جاری شد.
شیخ فضلالله با مشروطیت مخالفتی نداشت و بحث او در کیفیت آن بود. با دیدن وضع آن روز جامعه گفت: «من والله با مشروطه مخالفت ندارم. با اشخاص بیدین و فرقه ضالّه و مضلّه مخالفم که میخواهند به اسلام لطمه وارد بیاورند. روزنامهها به انبیا و اولیا توهین میکنند و حرفهای کفرآمیز میزنند. علمای اسلام مامورند برای اجرای عدالت و جلوگیری از ظلم. چگونه من مخالف با عدالت و مروج ظلم میشوم؟ من در همین جا قرآن را از بغل خود درآورده، قسم خوردم و قرآن را شاهد عقیدهام قرار دادم که مخالف مشروطه نیستم. معاندین گفتند این قرآن نبوده است، بلکه قوطی سیگار بوده، حال با همچو مردمی چگونه مخالفت نکنم؟ چگونه بیطرف شوم و سخنی نگویم؟ من مخالف اساس مشروطیت نیستم؛ بلکه اول کسی که طالب این اساس بود من بودم و فعلاً هم مخالفتی ندارم امّا مشروطه به همان شرایطی که گفتم که قانون اساسی و قوانین داخلی مملکت باید مطابقت با شرع داشته باشد.» با این مقاومت، مشروطه خواهان جعلی برای نیل به اهداف خود در پی قتل شیخ برآمدند. در ابتدا با حملات شدید سعی کردند او را مخلّ آسایش و مفسد معرفی نمایند و اعلام کردند که چون در مصالح مسلمین اخلال میکند از درجه اجتهاد ساقط است. طرح قتل در سفارت انگلستان تهیه شد و فردی به نام کریم دواتگر مامور این کار شد. او روز جمعه پانزدهم ذی حجه 1326 ق هنگام بازگشت شیخ به منزل به سوی او تیراندازی کرد. فریادهای همراهان شیخ و اضطراب ضارب مانع از آن شد که طرح ترور به فرجام رسد. کریم دواتگر دستگیر، و در پی اعترافات وی نقشههای طرح شده بر ملا شد. شیخ فضلالله نوری و یارانش برای ترویج دیدگاههای خود اقدام به انتشار روزنامه نمودند. مجلس با انتشار دیدگاههای مخالفان خود مخالف بود. در پی اعمال فشار ازسوی مجلس هیچ کدام از چاپخانههای تهران حاضر به چاپ لوایح شیخ نشدند و آنها مجبور به خرید چاپخانه و چاپ نشریه شدند. بعد از فتح تهران، مخالفان شیخ فرصت را غنیمت شمرده، واهمه خود از روشنگریهای شیخ را در میان سردمداران حاکم مطرح ساختند. در منزل سپهدار تصمیم به اعدام شیخ گرفته شد. یپرم خان بر جنایت اصرار داشت و سپهدار راضی بود و سردار اسعد بختیاری هم سکوت کرد. روز یازدهم رجب 1327 ق هشتاد نفر از مجاهدان مسلح ارمنی به منزل شیخ هجوم بردند و خانه را محاصره کرده، پشت بامها را اشغال کردند. نادعلی، پیشکار مخصوص شیخ، میگوید: در میان شیون و زاری و ناله اهل خانه، یوسف خان ارمنی دست شیخ را گرفته، کشان کشان بیرون آورد و درون درشکه انداخت و فرمان حرکت داد. سواران مجاهد دور درشکه را گرفته و یکسره شیخ را به اداره نظمیه در میدان توپخانه بردند و در ضلع شرقی عمارت نظمیه زندانی کردند. بعد ازظهر سیزده رجب، شیخ را برای محاکمه به عمارت گلستان بردند و در تالار آن، شیخ ابراهیم زنجانی شروع به محاکمه کرد. بعد از پایان محاکمه ساختگی شیخ فضل اللّه، او را به میدان توپخانه بردند. در مقابل شهربانی بساط دار و مقدمات اعدام از قبل فراهم بود. شیخ را به طرف دار هدایت کردند. شیخ فضلالله نوری نگاهی به جمعیت انداخت و سپس رو به آسمان کرده، گفت: «اُفوّضُ امری الیالله اِنَّالله بصیرٌ بالعبادِ» و به طرف دار به راه افتاد. در پای دار آخرین سخنان خود را به زبان آورد و از مواضع اصولی خود دفاع نمود و گفت: «خدایا شاهد باش که من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم، گفتند قوطی سیگارش بود. خدایا تو خود شاهد باش که در این دم آخر باز هم به این مردم میگویم که موسسان این اساس، بیدین هستند و مردم را فریب دادهاند. این اساس مخالف اسلام است محاکمه من و شما بماند پیش پیغمبر اسلام.»
قبل از اجرای حکم اعدام یکی از مشروطه خواهان برای او پیام آورد که شما مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن رها سازید. شیخ گفت: «من دیشب پیامبر اسلام را در خواب دیدم و به من فرمود که فردا شب میهمان من هستی و من چنین امضایی نخواهم کرد». آن گاه شهادتین گفت و سپس فرمود: «هذا کوفهٌ صغیره!» سپس رو به دژخیمان گفت: «کارتان را بکنید.»
*آیتالله شیخ فضلالله نوری: من مخالف اساس مشروطیت نیستم؛ بلکه اول کسی که طالب این اساس بود من بودم و فعلاً هم مخالفتی ندارم امّا مشروطه به همان شرایطی که گفتم که قانون اساسی و قوانین داخلی مملکت باید مطابقت با شرع داشته باشد
*آیتالله شیخ فضلالله نوری: خدایا تو خود شاهد باش که در این دم آخر باز هم به این مردم میگویم که موسسان این اساس، بیدین هستند و مردم را فریب دادهاند. این اساس مخالف اسلام است محاکمه من و شما بماند پیش پیغمبر اسلام
*بعد از فتح تهران مخالفان شیخ فضلالله فرصت را غنیمت شمرده و واهمه خود را از روشنگریهای او با سردمداران حاکم مطرح کردند، در منزل سپهدار تصمیم به اعدام شیخ گرفته شد. هشتاد نفر از مجاهدان مسلح ارمنی به منزل شیخ هجوم بردند و در میان شیون و زاری اهل خانه، یوسف خان ارمنی دست شیخ را گرفته و کشانکشان بیرون آورد و درون درشکه انداخت و در عمارت نظمیه زندانی کردند. بعدازظهر سیزده رجب شیخ ابراهیم زنجانی آیتالله فضلالله نوری را در یک محاکمه ساختگی به اعدام محکوم کرد، در حالیکه در میدان توپخانه و مقابل شهربانی بساط دار و مقدمات اعدام از قبل فراهم بود!
سایر اخبار این روزنامه
شرکت بازرگانی دولتی ایران:
بیش از 3/6 میلیون تن گندم خرید تضمینی شد
اعلام موضع رهبر انقلاب درباره جنایت اخیر رژیم آل خلیفه در بحرین:
ظلم و زور پایدار نخواهد ماند و تصمیم و اراده ملتهای عدالتطلب سرانجام پیروز خواهد شد
در جلسه هیئت دولت تصویب شد؛
لایحه تغییر واحد پول ایران از ریال به تومان و حذف چهار صفر
رئیس جدید اینستکس:
اروپا برای نجات برجام باید کاری کند
دکتر روحانی در تماس تلفنی رئیس جمهور فرانسه:
عادی سازی روابط نفتی و بانکی ایران، گام اول تعهدات مورد انتظار از اروپا است
تحلیل سیاسی هفته
به مناسبت سالروز شهادت آیتالله شیخ فضلالله نوری
منادی مشروطه مشروعه
اسارت بیش از 40 مزدور ارتش سعودی توسط انصارالله یمن
انفجار بمب کنارجادهای در غرب افغانستان 34 کشته برجای گذاشت
رئیس دفتر رئیس جمهور:
پاسخ رهبری به نامه دکتر ظریف باید قابل توجه مدعیان ولایتمداری باشد
وزیر ارتباطات:
ماهواره ناهید 1 در دو هفته آینده در اختیار وزارت دفاع قرار خواهد گرفت
اعضای هیات مرکزی نظارت بر انتخابات انتخاب شدند
ختم رسیدگی به پرونده گوشتهای برزیلی اعلام شد
رئیس جمهور لایحه ساماندهی صندوقهای قرضالحسنه را به مجلس ارسال کرد