روزنامه آرمان ملی
1398/05/24
چين، آمريكا را به ايران ترجيح می دهد
طي روزهاي گذشته يک بار ديگر مساله سهم ايران از درياي خزر در سطح رسانهاي و افکار عمومي مطرح گرديد. مشخصا سهم ايران با در نظر گرفتن معاهدات تاريخي چه ميزان بايد باشد؟در مورد درياي خزر دو عهدنامه 1921 و 1940 وجود دارد. در آن تاريخ مساله آزادي کشتيراني در درياي خزر وجود داشته است. در آن زمان مطرح شد که تمامي معاهداتي که حکومت تزاري برخلاف منافع مردم ايران تحميل کرده بود تمامي قراردادهاي پيشين کن لم يکن تلقي ميگردد. بنابراين در عهدنامه 1921 نيز يکي از مواد آن اين است که قراردادهاي پيشين کن لم يکن تلقي ميگردد. منتها ايران بر اين تصور بود که منظور قراردادهاي گلستان، ترکمنچاي و آخال است. در عهدنامه 1940 پيش بيني شده بود 10 مايل بهعنوان منطقه انحصاري ماهيگيري و ماوراي آن مشترک باشد. باز در آنجا نيز تصريح شده بود که درياي خزر درياي ايران و شوروي است. در آن زمان مساله فلات قاره، منابع بستر و زير بستر مطرح نبوده است. بعد از فروپاشي شوروي و پايان جنگ سرد ايران و روسيه هر دو خواهان ادامه نوعي نظام مشترک بودند. حتي دولت روسيه و آذربايجان قراردادهايي را با کنسرسيومهاي آمريکايي و اروپايي در رابطه با نفت و گاز منعقد کردند که ايران شديدا اعتراض کرد. چون اين يک اقدام يکجانبه در درياچهاي که در حکم آبهاي داخلي است برخلاف رويه است. اما روسيه بهطور يکجانبه براساس طول سواحل، بستر و زير بستر درياي خزر را با قزاقستان و جمهوري آذربايجان تقسيم کرد. بنابراين دولت اصلاحات اين قراردادهاي دوجانبه را مغاير ميدانستند. لذا پيشنهاد تقسيم مساوي 20درصد را مطرح کرد که آنها قبول نکردند. صراحتا ايران اعلام نمود به کسي اجازه نخواهد داد تا در 20درصد آبهاي مجاورش ديگران فعاليتي داشته باشند. اما در قزاقستان اعلام کردند آبهاي فوقاني مشترک است و ماوراي 10درصد انحصاري ماهي گيري و 15 مايل نيز بهعنوان درياي سرزميني اعلام کردند. اما آنچه مهم است بستر و منابع زير بستر است. پس از آن نيز اعلام کردند در رابطه با اين موضوع در آينده تصميم گيري خواهند کرد. ولي قول بر روي هوا دادن از نظر ايران مورد پذيرش نيست. همچنين براساس تقسيمي که ميان خودشان انجام دادهاند سهم قزاقستان 27 درصد، ترکمنستان 23 درصد، روسيه 19 درصد، آذربايجان 18درصد و ايران 13درصد ميباشد. اين به معناي خط آستارا- حسين قلي است. بنابراين اين قراردادهاي دوجانبه مغاير با نظام استفاده کشورها از درياچه هاست. لذا روسيه چنين سيستمي را تحميل کرده است. بنابراين اگر ايران مساله را به ديوان بينالمللي دادگستري ببرد ديوان اولويتش بر تعهدات قراردادي است. اما آنها بيشتر بر روي رويه استناد کردهاند. بهعنوان مثال روسيه در تمام پهنه صيد ميکرد اما ايران بصورت لوکال صيد ميکرد. آنها بر اساس قراردادهاي دوجانبه منابع بستر و زير بستر را به نفع خودشان بهرهبرداري کردند
با توجه به آنکه سخنگوي سازمان ملل متحد طي روزهاي گذشته مطرح کرد اميدواريم آمريکا براي حضور وزير خارجه ايران در مجمع عمومي تابع مقررات عمل کند. مشخصا واشنگتن چه اهدافي را از تحريم دکتر ظريف دنبال ميکند؟
ايالات متحده اکثر مقامات عالي رتبه کشورمان را مورد تحريم قرار داده است. آمريکا مدعي است دکتر ظريف بهعنوان پيش برنده رهبر ايران در سطح بينالمللي عمل ميکند. وزير خارجه کشورمان فردي بود که با اعتماد به نفس با مقامات قدرتهاي بزرگ مذاکرات را پيش ميبرد بنابراين چهرهاي شناخته شده در عرصه داخلي و بينالمللي محسوب ميگردد. لذا آمريکاييها با اين تحريم در پي آن هستند تا وجهه دکتر ظريف را در عرصه افکار عمومي داخل و خارج از ايران تخريب کنند. بنابراين واشنگتن سعي داشته تا شخصيتهاي تصميم گيرنده ايران را مورد انتقاد و يا تحقير از نظر تصميم گيريهاي سياسي نشان دهد تا بر اين مبنا ايران تسليم و به خواستههاي ايالات متحده تن دهد، اما اميدواريم با ميانجي گري کشورهايي همچون فرانسه برون رفتي از وضعيت فعلي پديدار گردد. ولي در هر حال چارهاي جز ديپلماسي وجود ندارد چون حفظ منافع حياتي ايران اقتضا ميکند. چالش ميان تهران-واشنگتن با استفاده از راهکار ديپلماسي حل شده و به استفاده از ابزارهاي سخت منتهي نگردد. اما تاکنون با توجه به آنکه هر دو طرف رويکردي نسبتا تهاجمي را در برابر طرف مقابل پيش گرفتهاند اين انتظار ميرود تا طرفين تعديلي در مواضع خود صورت دهند تا از يک سو مردم ايران از شرايط تنگناي کنوني اقتصادي خارج شده و از سوي ديگر مردم آمريکا تحت فشار افراط گرايان کاخ سفيد سرمايههاي مالي و جاني خودشان را از دست ندهند.
با توجه به آنکه ايالات متحده مدعي شده در پي تشکيل ائتلافي با حضور 60 کشور در منطقه خليج فارس است. مشخصا هدف واشنگتن از کشاندن ساير کشورها به منطقه چيست؟
ايران ميبايستي زماني که ترامپ مساله خروج ايالات متحده از برجام را اعلام نمود، چون توافق هستهاي يک تفاهم نامه بينالمللي با حضور 5 عضو دائم شوراي امنيت سازمان ملل در رابطه با حفظ صلح و امنيت بينالمللي بوده و شوراي امنيت نيز بر آن صحه گذاشت. بنابراين تمامي کشورها ملزم به پايبندي مصوبات شوراي امنيت هستند. اروپاييها چون تعاملات گستردهاي با آمريکا دارند ملاحظاتي را نسبت به واشنگتن رعايت ميکنند بهگونهاي که حتي در زماني که با نظرات واشنگتن موافقت ندارند يا سکوت انفعالي ميکنند و يا در زوايايي راه همسويي با آمريکا را در پيش ميگيرند. در همان تاريخي که آمريکا خروج از برجام را اعلام نمود تروئيکاي اروپايي بيانيهاي منتشر کردند که ايران توان دفاع موشکي اش و همچنين نفوذ منطقهاي اش را کنار بگذارد. اين مواضع اروپاييها نيز در همسويي با واشنگتن صورت گرفت.
آيا تشکيل اين ائتلاف دريايي توسط ايالات متحده به منظور جنگ رواني و ايجاد رعب و وحشت به منظور کشاندن تهران به پاي ميز مذاکره بوده و يا بالعکس اين مجموعه اقدامات مقدمهاي براي آغاز يک بازي بزرگ تلقي ميگردد؟
همه اين مسائل به انتخابات پيش رو در آمريکا بستگي دارد. اگر در انتخابات بر حسب اتفاق دموکراتها پيروز شوند صحنه تا حدودي تغيير خواهد کرد. اما اگر ترامپ پيروز شود در آن زمان بهنظر ميرسد خط و مشي خود را نسبت به ايران تعديل خواهد کرد. بنابراين سعي نخواهد کرد تا فشارها بر ضد تهران را تشديد کند. لذا چون در آن زمان ديگر نيازي ندارد براي انتخاب شدن دست به اقدامات نمايشي بزند بنابراين دست به اقدامات عملي خواهد زد. بعيد است آمريکا بهدنبال جنگ باشد. مگر آنکه جنگي از سر تصادف آغاز گردد. هرگونه جنگ احتمالي منطقه را با خطر جدي مواجه خواهد کرد. در صورت هرگونه جنگ احتمالي ايران توانايي ضربه زدن به پايگاههاي آمريکا در منطقه را دارد. بنابراين چنين جنگي به يک بحران منطقهاي و بينالمللي مبدل خواهد گشت. لذا پيامدهاي نگرانکننده و تلفات انساني و از بين رفتن زيرساختهاي مهم کشور خواهد شد. بايد اين مساله را نيز در نظر داشته باشيم که برخورد نظامي احتمالي دو حالت خواهد داشت يا همانند زمان ريگان که چند سکوي نفتي ايران را با اعلام قبلي منهدم کردند که از اين گونه اقدامات تحت عنوان اقدامات تنبيهي نام برده ميشود. يا اينکه به منظور آنکه توان ضربه دوم را از ايران بگيرند تمامي صنايع زير بنايي کشور را منهدم خواهند کرد، اما احتمال وقوع جنگ بعيد است مگر آنکه رژيم صهيونيستي دست به شيطنت زده و در اين صورت جنگي سر بگيرد. اما در هر حال خواست ترامپ اين است که با ايران به يک تفاهمي نائل آيد.
با توجه به آنکه تروئيکاي اروپايي هر کدام رويکرد متناقضي را حداقل در مواضع اعلامي نسبت به ائتلاف ادعايي واشنگتن در خليج فارس ابراز داشتهاند. آيا استراتژي اين کشورها نسبت به چنين ائتلافي ثابت بوده و يا با گذشت زمان ممکن است دچار تغيير شود؟
بايد بدانيم اتحاديه اروپا از آن انسجام بايد و شايد برخوردار نيست. بهخصوص آنکه در اکثر کشورهاي اروپايي گروه راست افراطي قدرت را در دست گرفته و تعاملات گستردهاي با آمريکا دارند. هرچند نسبت به خروج آمريکا از برجام حداقل در مواضع اعلامي مخالفت خودشان را ابراز داشتهاند. اما آنها سرنوشت خودشان را با آمريکاييها گره زدهاند. حتي چين که سالانه حدود 600ميليارد دلار صادرات به آمريکا دارد ممکن است که در مواضع اعلامي (لفظي) موضع انتقادي گرفته اما در عمل حاضر نيستند ايران را به آمريکا ترجيح دهند. همچنين کره جنوبي، ژاپن و حتي هندوستان دنباله روي آمريکاييها هستند. چين و هند منافع زيادي از تحريمهاي ايران ميبرند. هر چند هند اعلام کرد که نيازهاي انرژي مورد نياز خود را از طريق آمريکا تامين خواهد کرد. بنابراين مجموعه اقدامات آمريکا هم ناديده انگاشتن تصميمات شوراي امنيت، حقوق بينالملل و هم عرف بينالملل است. تحريمهاي يکجانبه آمريکا عليه ايران تحريمهاي يکجانبه مضاعف است. بهگونهاي که اگر ديگران (شرکتها و يا دولت ها) رعايت نکنند نميتوانند تعاملات تجاري و مالي در آمريکا داشته باشند.
با توجه به خبرهاي ضد و نقيض مبني بر آزادي گريس 1 سرنوشت نفتکش ايراني توقيف شده در آبهاي جبل الطارق توسط بريتانيا چه خواهد شد؟
توقيف نفتکش ايراني برخلاف قوانين، عرف و حقوق بينالملل صورت گرفته است. تنگه هرمز، باب المندب و جبل الطارق جزو گروه تنگههاي دسته اول هستند که بر مبناي آن راههاي بديل، ثانوي و آلترناتيو ندارند بنابراين عبور ترانزيت است. اما 5 نوع ديگر عبور بيضرر است. بنابراين عبور نيز ميبايستي سريع و بدون توقف و دور زدن صورت گيرد. مگر بهدليل تصادف و طوفان زدگي توقف صورت گيرد. لذا بريتانيا به هيچعنوان مجاز نبود تا نفتکش ايراني را در جبل الطارق توقيف نمايد. مضافا آنکه سوريه در منتهااليه شرق مديترانه قرار داشته است بنابراين مشخص نبوده که دقيقا به سوي آبهاي سوريه در حرکت بوده است. در هر حال آمريکا در وضعيتي قرار دارد که حتي اگر ساير کشورها نسبت به آن انتقاداتي دارند اما به ناچار چون تعاملات گستردهاي با اين کشور دارند سکوت انفعالي و با همسويي نسبي در سياست خارجي خودشان اتخاذ ميکنند. همچنين کشورهاي آمريکاي مرکزي، خاور دور و برخي از کشورهاي حاشيه خليج فارس نيز اين آمادگي را دارند تا دنباله روي آمريکاييها باشند. بايد بدانيم که روسها ممکن است که در مواضع اعلامي و رسانهاي انتقاداتي را مطرح کنند اما به هيچعنوان در مقام مقابله جويي با آمريکاييها بر نخواهند آمد. حتي ترکيه در حال حاضر در برخي از فرودگاههاي خود به هواپيماهاي ايراني سوخت نميدهد. لذا اينکه تصور کنيم کشوري حاضر باشد تا بخاطر ايران روابط خود را با آمريکا دچار خدشه کند شايد از نظر اعلامي انتقاداتي را مطرح دارند اما در صحنه عمل بعيد بهنظر ميرسد دست به هيچگونه اقدامي بزنند.
با توجه به آنکه طي روزهاي گذشته اماراتيها پيامهايي مبني بر کاهش تنش با تهران ارسال کردهاند. آيا رياض بهصورت عملي حاضر است به روند کاهش تنش به تهران بپيوندد؟
دکتر ظريف رسما اعلام کرد که ايران آماده همکاري با کشورهاي منطقهاي و يا حتي آماده همکاريهاي فيمابين است. اما تا به امروز هيچگونه پاسخ مثبتي به اين پيشنهاد تهران از سوي کشورهاي شوراي همکاري خليج فارس داده نشده است. در مورد خروج برخي از نيروهاي اماراتي از يمن نيز که سازمان ملل متحد مجموعه اقدامات صورت گرفته در اين کشور را توسط ائتلاف سعوديها جنايت عليه بشريت اعلام کرده است. امارات توان پذيرش تلفات سنگين را ندارد. بنابراين امارات بسيار پيش تر از اين نيروهاي خود را از يمن خارج کرده است. لذا خروج نيروهاي اماراتي از يمن مساله تازهاي نيست. هرچند قطر تمايلات زيادي به گسترش و تعميق روابط با ايران با توجه به تنگناهايي که از جانب سعوديها قرار گرفت دارد اما پايگاه هوايي آمريکا در منطقه در قطر قرار دارد. همچنين عراق نيز اعلام کرد مجبور است تا ملاحظاتي را نسبت به آمريکاييها مدنظر قرار دهد.
با توجه به آنکه طي روزهاي گذشته وزير خارجه بلغارستان صراحتا اعلام نمود که حفظ برجام براي طرفهاي اروپايي ضروري است تا چه ميزان طرفهاي اروپايي خود را به حفظ توافق هستهاي ملزم ميدانند؟
بهنظر ميرسد کشورهاي شرق اروپا که از احياي سلطه روسها نگران هستند قويا مايل هستند تا ايالات متحده حضور فعال و موثر در اروپا داشته باشد. بنابراين همگان ميدانند که حفظ برجام به نفع جامعه بينالمللي است. چون آنها بهدنبال آنند تا به هر وسيله ممکن ايران به سلاح هستهاي دست پيدا نکند. هر چند ايران بارها اعلام داشته که نه تنها بهدنبال سلاح هستهاي نبوده بلکه به هيچعنوان بهدنبال دستيابي به سلاح هستهاي نيست. بنابراين اگر آمريکا تا حدودي خط و مشي فعلي خود را نسبت به ايران تعديل کند نظرات اين کشورها و تعاملاتشان با ايران گسترش خواهد يافت. اما در عين حال کشورهاي اروپايي مساله حضور آمريکا در اروپا را براي منافع خود ضروري ميدانند. در حقيقت آن کشوري که گذشت کرده ايران است. هرچند اين انتظار وجود داشت تا تحريمهاي پيشين برداشته شده و همچنين انتقال تکنولوژي صورت گيرد که تاکنون صورت نگرفته است. اما بر روي کشورهاي اروپاي شرقي و بالکان در قبال آمريکا نميتوان حساب باز کرد.
آيا با وجود تحريم وزير خارجه کشورمان از سوي ايالات متحده امکان گفتوگو ميان تهران-واشنگتن وجود دارد؟
اقدامات مقامات کاخ سفيد به هيچعنوان منطقي نيست. فردي که در مذاکرات منجر به توافق هستهاي و با کشورهاي اروپايي، چين، ژاپن نقش محوري داشته تاکنون سابقه نداشته چنين فردي تحريم شود. چنين مسالهاي غيرمنتظره بوده است. بنابراين آمريکاييها ساختار دفاعي و امنيتي کشور را مورد تحريم قرار دادند. اما آنچه براي آمريکاييها حائز اهميت است امضاي تفاهم نامه با ايران است.
سایر اخبار این روزنامه
نجفی با چوبهدار خداحافظی کرد
پرايد تا يك سال ديگر مهمان است
ورزشگاه فاسد است؛ دانشگاه و پارک نه؟
مجمع تشخیص نمیتواند جای رفراندوم را بگیرد
چين، آمريكا را به ايران ترجيح می دهد
دو راهي مشاركت يا قهر انتخاباتي؟
همه پرسی آری یا خیر؟
خلیج فارس و معماهای امنیتی حاکم برآن
آنچه باید از پرونده نجفی آموخت
چه نسخه و مدلی راهحل مشکلات جامعه است؟
مجمع تشخیص نمیتواند جای رفراندوم را بگیرد
پدر طبیعت ایران درگذشت