روزنامه خراسان
1398/07/06
شکست حصر آبادان از خراسان برای ایران
گروه پلاک عزت- نیروهای بعث تصورشان این بود که آبادان را برای همیشه از آن خود کردهاند اما امام دستور داده بود که «حصر آبادان باید شکسته شود» و آیا ممکن بود فرزندان این سرزمین، آسوده سر بر بالین بگذارند در حالی که پاره ای از این خاک پاک در چنگال خونین دشمن اسیر شده بود؟ در پی این بی قراری بود که با حماسه بزرگ رزمندگان ارتش و سپاه، در عملیاتی منحصر به فرد با نام ثامن الائمه(ع) به عنوان یکی از چهار عملیات برجسته تاریخ دفاع مقدس، حصر آبادان شکسته شد. شکست در عملیات ثامنالائمه(ع) به قدری برای صدام سنگین بود که وی هفت نفر از فرماندهان خود را تیرباران کرد.باید...
امام(ره) در این مدت جنگ برای اولین بار صحبت خود را با «باید» شروع کرده بودند که این ادبیات خاص امام(ره)، نشان از اهمیت شکست حصر آبادان داشت. البته با سقوط آبادان، همواره یافتن راهی برای آزادسازی این شهر استراتژیک در دستور کار فرماندهان نظامی قرار داشت تا این که در آغازین ماههای ۱۳۶۰ شهید یوسف کلاهدوز، قائممقام وقت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، طرح شکست حصر آبادان را که توسط شهید حسن باقری طراحی شده بود به شورای عالی دفاع ارائه کرد. پس از تبادل نظر و گفت و گوهای بسیار، در نهایت طرح مشروط به هماهنگی با «لشکر ۷۷» به تصویب رسید و اینچنین در پی دستور امام خمینی (ره) یکی از چهار عملیات بزرگ تاریخ دفاع مقدس شکل گرفت.
42 ساعت
عملیات ثامن الائمه(ع) در ساعت یک بامداد پنجم مهر ۱۳۶۰ با رمز «نصر من ا... و فتح قریب» آغاز شد و رزمندگان اسلام در ساعت های نخست عملیات، با حمله به مواضع عراق و درهم شکستن مقاومت نیروهای بعثی، خاکریزهای دشمن متجاوز را تصرف کردند. رزمندگان اسلام با به دست گرفتن ابتکار عمل و ادامه پیشروی در محورهای مختلف، دشمن را در تنگنا قرار دادند. رزمندگان ما سرانجام در روز سوم عملیات، منطقه را از وجود نیروهای دشمن پاک سازی کردند و در ساحل شرقی رودخانه کارون استقرار یافتند و بدین ترتیب فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان، در مدت ۴۲ ساعت نبرد نیروهای ارتش، سپاه پاسداران و نیروهای مردمی با دشمن متجاوز، با موفقیت کامل اجرا شد.
لشکر 77 خراسان بازوی پرتوان حماسه آبادان
بی شک حماسه فرزندان خورشید در لشکر 77 خراسان با سه تیپ به استعداد ۱۹هزار رزمنده در شکستن حصر آبادان برای همیشه تاریخ این سرزمین در یادها خواهد ماند. وقتی قرار می شود لشکر 77 در این عملیات نقش محوری و عملیاتی ایفا کند، فرمانده وقت لشکر 77 سرهنگ شهابالدین جوادی در جلسه بررسی طرح عملیات در تاریخ 15 شهریور 60 که باحضور فرماندهان ارشد ارتش و سپاه برگزار شد، درخواست می کند چون محوریت عملیات با این لشکر است و همچنین این لشکر از جوار بارگاه ملکوتی امام رضا(ع) در منطقه حضور دارد، این طرح به نام آن حضرت یعنی«ثامنالائمه(ع)» نام گذاری شود که مورد توافق و تصویب قرار گرفت .
امیر آبادان
یکی از گردانهای مؤثر حاضر در این عملیات گردان 153 تیپ 2 قوچان بود که فرماندهی آن را منوچهر کهتری بر عهده داشت که پس از عملیات ثامنالائمه(ع) او را به نام ناجی و امیرآبادان می شناسند، چون توانست با نیروهای تحت امرش شکست سنگینی را بر گرده رژیم بعث عراق بگذارد. مقام معظم رهبری درباره این فرمانده گفتند: «در این ماجرای مهم و تعیینکننده یک گردان از ارتش نیز نقشی بسیار اساسی داشت و فرمانده آن به نام سرهنگ کهتری همان روزها به خاطر مقاومت شجاعانه و فداکارانهاش خیلی معروف شد». حماسه و دلاوری این فرمانده ارتشی که آن موقع با درجه سرهنگی فرمانده گردان عمل کننده بود، همچنان در یاد و خاطر مردم آبادان به یادگار مانده است. کهتری خود در این باره می گوید: شهادت بچهها مانند شهید احمدلو خیلی برای ما سخت بود، اما پیروزی در عملیات ثامنالائمه(ع) و حضور رهبر معظم انقلاب در جبههها بسیار خاطره انگیز و شیرین بود و حتی بعد از این عملیات مردم از نیروها استقبال گرمی کردند و اسم رودخانه بهمنشیر را بهکهترشیر تغییر دادند و نام بچههای خود را کهتر میگذاشتند.
خاطره فرمانده
خاطرات امیر «منوچهر کهتری» از شکست حصر آبادان فراوان و بسیار خواندنی است که در این مجال کم به یکی از آن ها اشاره می کنیم: فرمایش حضرت امام(ره) یک دستور نظامی نبود بلکه یک تکلیف الهی بود؛ بعد از بررسی به این نتیجه رسیدیم که باید تمام تجارب خود را برای موفقیت به کار بگیریم. طرحریزی عملیات ثامنالائمه(ع) را لشکر۷۷ بر عهده گرفت. در دوره فرماندهی قرارگاه عملیاتی آبادان، در بانک ملی مستقر بودم؛ دو هواپیما به آن منطقه حمله کرد و درحالیکه نیروها را ساماندهی میکردیم، زنگ تلفن به صدا درآمد؛ یکی از نیروها تلفن را جواب داد و به من گفت: «احمدآقا میخواهد با شما صحبت کند»؛ نمیدانستم احمد آقا کیست. تلفن را جواب دادم وحاج احمدآقا خمینی گفت: «من از بیت امام با شما صحبت میکنم برای من از رویدادهای منطقه تعریف کنید». من هم در پاسخ رویدادها را تعریف کردم و حاج احمدآقا پس از گوش کردن به حرفهای من درباره موقعیت منطقه، ادامه داد: «اکنون این گزارش را به اطلاع امام خمینی(ره) برسانید». با شنیدن این حرف حاج احمدآقا، خشکم زده بود و باورم نمیشد که با حضرت امام خمینی(ره) صحبت میکنم؛ زمانی که با ایشان صحبت میکردم ایشان مکرراً میفرمودند: «فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ». همه باید بدانند که حضرت امام خمینی(ره) از ثانیهها و رویدادهای جبههها در طول دفاع مقدس اطلاع کافی داشتند.
سایر اخبار این روزنامه
به خود تحقیری پایان دهیم!
هیچوقت نباید از تلاش برای رویاها دست کشید، همین!
«عقاب ها»ی ۱۲۷ میلیاردی !
شکست حصر آبادان از خراسان برای ایران
مسئولان مراقب دکتر و مهندس صدا کردن شان باشند
پول در کدام صندوق بانکی است؟!
کودک حسود را دریابید!
اروپا، ایران و آینده پیش رو
گستاخی اروپا پس از 18 ماه بی عملی
رهبر انقلاب: باید از اروپا قطع امید کرد
سانتافه و چند رقیب شکست خورده
ترامپ به دنبال« سوت زن» «اوکراین گیت»
روکمکنیهای شاهنامه از بیگانگان
اعتراض 14 هزار سرپرست خانوار به قطع یارانه
مقابله با ریزگردهایقره قوم محیطزیست همچنان بی برنامه
ایست به گران فروشی تاکسی های اینترنتی