روزنامه خراسان
1399/05/16
یک سینه سخن دارد، خبرنگار
نوائیان – فردا مصادف با 17 مردادماه، سالروز شهادت مظلومانه محمود صارمی است. خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی که در هنگامه جنگ افغانستان و در زیر آتش سنگین طالبان در شمال این کشور، برای پوشش خبری و رساندن واقعیتهایی که در این منطقه میگذشت، راهی مزارشریف شد و در نهایت مظلومیت، همراه با تعدادی از کارکنان کنسولگری ایران در این شهر، توسط نیروهای طالبان به شهادت رسید؛ در آن روز، یعنی 17 مردادماه سال 1377، محمود هنوز 30 سالش را کامل نکردهبود؛ او در سال 1347، در روستای چهاربره شهرستان بروجرد به دنیا آمد. روز شهادت صارمی را، روز خبرنگار نامیدهاند تا همه یادشان باشد که این صنف شریف و مظلوم، برای اطلاعرسانی و انجام وظیفه خطیر آگاهکردن مردم، چه خطرها را به جان میخرد و چه مصائبی را از سر میگذراند. شهید محمود صارمی، نخستین شهید خبرنگار نیست و آخرین آنها هم نخواهد بود. لازم نیست خیلی در اوراق تاریخی به عقب برگردیم، کافی است هشت سال دفاع مقدس را به یاد بیاوریم، تا بفهمیم که امثال صارمی کم نبودهاند و سری به سوریه و عراق بزنیم تا دریابیم که مانند محمود عزیز، امروز هم کم نیست.یک گپ کاملاً دوستانه
وقتی قرار باشد آدم درباره کار خودش بنویسد، هزار اما و اگر و تعارف به میان میآید؛ اما بگذارید بیتعارف بگویم که خبرنگاری، بیعشق ممکن نیست؛ بسیاری از شما بزرگواران و همراهان دوستداشتنی که محصول کار همکاران مرا دریافت میکنید، شاید از سختی و مرارتی که برای تولید یک خط خبر بر آنها میرود، بیخبر باشید. از ساعتها تلاش برای گفتوگو با یک مسئول یا هنرمند یا استاد و صاحبنظر که بگذریم، باید از خطرهایی بگویم که خبرنگار برای کسب اطلاع از یک موضوع، پیش رو دارد؛ از درگیر شدن با بزهکاران بگیرید تا مضروب شدن و توهین و تهدید شنیدن از این و آن؛ اما این فقط یک سر ماجراست. باید بدانی که چه مینویسی، بفهمی برای که مینویسی و تعهدی را که به مردمت داری، همواره پیشِ رو داشتهباشی. این که جامعهات را بشناسی و نیازهایش را، و درک کنی که یک جمله بدون تعهد، چقدر میتواند افکار عمومی را دستخوش تشویش کند و در عین حال، بدانی که این همه کوشش و تلاش، برای شناخته نشدن است! خبرنگار برای مشهورشدن نمینویسد؛ او مینویسد تا بذر آگاهی را بپراکند؛ مینویسد، چون رسالت قلم بر دوشش سنگینی میکند؛ مینویسد تا باری از روی دوش جامعهاش بردارد؛ مینویسد تا مدیری را از کژی و ناراستی یک زیردست غافل، آگاه کند و خود در این میانه، نه چیزی مطالبه میکند و نه توقعی دارد. خبرنگاری این همه هست و این همه نیست! برای درک خبرنگاری و دردسرهای جانکاهش، باید خبرنگار باشی؛ باید استرس و فشاری را که او برای تولید یک خبر تحمل میکند، تحمل کنی؛ اشتباه نشود، ما خودمان را تافته جدابافته نمیدانیم؛ میخواهم بگویم که این حرفه سهل، بسیار ممتنع است و سختیهایش نه به چشم میآید و نه کسی پیدا میشود که درست و بایسته از آنها سخن بگوید. با این همه، خبرنگار ایرانی، همچنان ایستادهاست تا بنویسد و بگوید و از مسئولیتی که بر عهده گرفتهاست، پاسداری کند.
سایر اخبار این روزنامه
خطر فرونشست شهرها !
سناریوهای انفجار مرموز بیروت
2.5 میلیون خانه خالی در دوراهی فروش یا مالیات سنگین
فردوس به صحرای «غدیر» آمده امروز - «حیدر» به همه خلق « امیر » آمده امروز
قدر خبرنگار و اهالی رسانه را بدانیم
یک سینه سخن دارد، خبرنگار
صفحه ای به همت خبرنگاران افتخاری
خداقوتی مجازی مسئولان استان به خبرنگاران «خراسان»
می گویم خبرنگارم
از بعثت تا غدیر
معروف ترین دوقلوهای به هم چسبیده و تقسیم ناعادلانه «عصر جدید»
تصمیم جدید برای نقره داغ کردن اپراتورهای متخلف
به اسم ضدعفونی اما ضدسلامت!
بازداشت یک مدیرپرسپولیس به دلیل فساد در فوتبال
فرجام باند رابین هودهای قلابی!
به مشهد سفر نکنید!