روزنامه مردم سالاری
1399/06/01
از دانشگاه گندیشاپور تا علی مجوسی اهوازی
اشکان زارعیپیشینه پزشکی ایرانیان را باید در ۵۰۰۰ سال پیش جستجو کرد. آن هنگام که درشهر سوخته سیستان برای بانویی ۲۶ تا ۳۰ ساله چشم مصنوعی از قیر و چربی چارپایان ساخته و بخشی از جمجمه دختری ۱۳ ساله را بازسازی (ترمیم) کردند. اوستا نیز نخستین پزشک آریایی را ثریته میداند که با گیاهان دارویی و کاردورزی (جراحی) بیماران را درمان میکرده است. نام «پزشک» برآمده از واژه اوستایی بئسز «baesaza» و زبان پهلوی بجشک، بچشک و بزشک به معنی درمان کننده است. واژه «دارو» نیز برگرفته از «داروک» در زبان پهلوی است که از دو بخش دار (درخت) و پسوند «وند» فراهم آمده٬ زیرا در ایران باستان درمان با گیاهان و درختان انجام میشده است. واژه(Drug) انگلیسی و دراگاستور ریشه در زبان فارسی دارد. کتاب اوستا از سه گروه پزشک یاد میکند که خود نشان از ساختار پیشرفته دانش پزشکی دارد: اوروار پزشک که با گیاهان به درمان میپرداختند. مانتره پزشک که روان درمانی میکردند، کاردپزشک که با کاردورزی بیماران را بهبود میبخشیدند. چشمه دیگری از دیرینگی و شگرفی دانش پزشکی را باید در استورهها دید آنجا که یک پزشک توانمند به نام سیمرغ، که در اوستا به گونه «سئنه» و «سئنهمرغو» آمده در ریخت پرنده افسانهای هنگام زایش رستم٬ پهلوی رودابه را شکافته٬ بچه را بیرون میآورد. از اینرو چنین زایمانی را از دیرباز در ایران «رستمینه» و «رستمزایی» میگفتند کاری که سدههای پس از آن برای زایش سزار امپراتور روم سزارین نامیده شد. همین سیمرغ است که زخمهای رستم و رخش؛ اسب او را در جنگ با اسفندیار با شیر و مشک بهبود بخشیده با منقارش تیرها را از تن آنها در آورده و جای خونریزی را میمکد تا عفونت نکند. برپایه همین استورهها جمشید و فریدون پادشاهان پیشدادی نیز با کمک گیاهان برای بیمارهای پوستی، استخوانی و دندانی چارهای میاندیشیدند. نگاه ویژه ایرانیان به تندرستی و شادابی روان، افزون بر نسکهای دینی و گزارشهای اساتیری، در گذار تاریخی آنان نیز نمایان است. چنانکه هخامنشیان و اشکانیان ریشه بسیاری از بیماریها را از آب میدانستند، از اینرو پیش از آشامیدن آن را جوشانده، در آوندهای (ظروف) سیمین (نقرهای) نگهداری میکردند. به گفته هرودوت٬ سربازان پارسی زخم همرزمان خود را با پارچهای از کتان و برگ «مورد» میبستند. گزنفون و کتزیاس از ساخت آموزشگاههای پزشکی به فرمان داریوش بزرگ هخامنشی و اردشیر دوم در مصر و ایران میگویند که تندیس و سنگنبشتهای در واتیکان از «اوجا هورسنت» شاهزاده مصری گواهی بر این سخن است. همچنین برخی دانش پزشکی یونانی (بقراطی) را همان دادههای اوستایی و هخامنشی میدانند زیرا به فرمان اسکندر، یافتههای پزشکی پارسیان بر روی ۱۲ هزار پوست گاو نگاشته، به یونان فرستاده شد. با روی کار آمدن ساسانیان پیشرفت دانش پزشکی شتاب بیشتری یافته، جهان را نیز در نوردید تا جایی که خردادبرزین پزشک ساسانی برای درمان دختر خاقان چین به آن سرزمین فرستاده میشود. پزشکان ساسانی ریشه بیشتر ناخوشیها را بهم ریختن سرشت درونی بدن یعنی سردی، گرمی، خشکی شکم و نم «رطوبت» میدانستند.
آنها بیماریهای واگیردار را «پدوشک» و ناواگیردار را «یسک» میگفتند. بی گمان بالندگی پزشکی در روزگار ساسانیان را باید در بنیان گندیشاپور یکی از شهرهای هفتگانه ساسانی در خوزستان دانست. در سال ۲۶۲ میلادی شاپور اول، هنگامی که رومیان را در جنگ شکست داد، والریانوس امپراتور آنان را دستگیر کرده، سوگند خورد شهری زیباتر از انطاکیه رومی بسازد. ازاینرو در نزدیکی دزفول این شهر را برپا کرده، آن را «به اندیو شاپور» یعنی شهر زیباتر از انطاکیه نام نهاد. به گفته کریستینسن از آن جا که این شهر اردوگاه سپاهیان ساسانی بود در گذر روزگار آن را «گندی شاپور» نیز میگفتند زیرا واژه «گند» در زبان پهلوی به چم سپاه و سرباز است که پس از اسلام این واژه به زبان عربی راه یافته، اعراب آن را جندی شاپور خواندند. حمزه اصفهانی درسده ۴ قمری در اینباره میگوید: «به اندیو شاپور شهری است از خوزستان که به هنگام تعریب آن را جندی شاپور گفتند.» ساخت دانشکده پزشکی به فرمان شاپور ساسانی، گندیشاپور را پرآوازه کرد٬ زیرا استادان و دانشجویان از سراسر جهان روانه آن شدند که میتوان از کوچ دانشمندان نستوری و پزشکان دربار ژوستینین امپراتور روم و آموزش پزشکی به عربهای حجاز در پیش از اسلام مانند حارثبن کلده ثقفی و نصربن حارث بن علقمه یاد کرد. از سویی راهاندازی بیمارستانی در کنار دانشکده پزشکی به دست خسرو انوشیروان راه را برای پژوهشهای کاربردی و افزایش دانستههای پزشکی دانشجویان هموار کرد. در همین راستا در بیستمین سال فرمانروایی وی نخستین همایش پزشکی جهان در گندیشاپور گشایش یافت. همچنین به خواست این پادشاه کانونی برای «نگارش و برگردان» کتابهای یونانی، رومی، سریانی، هندی و چینی به زبان پهلوی آغاز به کار کرد. گروهی از پزشکانی ایرانی نیز به سرپرستی برزویه به هند فرستاده شدند تا یافتههای دانشورانه (علمی) آن سامان را به ایران بیاورند، که یکی از دستاورهای آن کتاب پنج «تنتره» یا کلیلهودمنه است. بدین گونه دانشگاه گندی شاپور در هزارههای کهن، شاهراه گفتگوی تمدنها شد تا از آمیزش اندیشههای پزشکی ایرانی بر پایه آیین مزدیسنی و نگرشهای انیرانی روشی نوین در درمانگری پدید آید که زمینهساز شکوفایی دانش پزشکی را فراهم ساخت، چنانکه در دوره اسلامی به آن «مکتب پزشکی گندی شاپور» میگفتند. جمالالدین قفطی رخداد نگار و پزشک مصری سده ۶ قمری درباره برتری پزشکان گندیشاپور میگوید: «بدان که اهل جندیشاپور همیشه اطبا و در میان ایشان حذاق میبودهاند و همواره کار طبابت در آنجا روز به روز تزاید گرفت به حدی که جماعتی طریقه ایشان را بر طریقه یونانی و هندیان ترجیح دادند».
ادامه در صفحه 4
سایر اخبار این روزنامه
فقدان گفتوگو و نقش درون گروهی نخبگان فکری
ادامه تلاشها برای ساخت واکسن و پیش خرید از دیگر کشورها
از دانشگاه گندیشاپور تا علی مجوسی اهوازی
فقط ۳ تیم به نیمکت خود دست نزدند!
۱۱۴ شهرستان در وضعیت قرمز و ۱۳۳ شهرستان هشداری هستند
آزادی سه اسیر ایرانی از دست دزدان دریایی سومالی
گردشگری ایران، قبل از کرونا تبدیل به یک بیمار اورژانسی شـد
رونمایی از موشک بالستیک شهید حاج قاسم و موشک کروز ابومهدی
پایان کنکور کرونایی
پیـشبینـی تکـرار تحقیـر ترامپ
صادرات فرآوردههای نفتی ۴ برابر شد
کره جنوبی به خاطر بازنگرداندن پول پاسخگو باشد