روزنامه قانون
1396/03/06
كنار زدن قاليباف به نفع رئيسيخطايي فاحش بود
حسن روحانی، با كسب ۲۳۵۴۹۶۱۶ رای، منتخب دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ايران شد. انتخابات دوقطبی و تاحدی نفسگیر 29اردیبهشت بااین خبر تمام شدتاجریان اصولگرایی که دردهه هشتاد، توفیقهای پی در پی انتخاباتی را تجربه کرده بود، برای دومین دوره متوالی، دولت را در دست رقیبی ببیند که در چند انتخابات گذشته،با ساز و کاری که تعیین کرده، به راحتی آراي لازم را برای در اختیار داشتن اکثریت ازآن خود میبیند. به همین دلیل سوالی با این مضمون در فضای سیاسی وحتی محاورههای ذهنها را مشغول به خود کرده است که«شکستهای اصولگرایی ریشه درچه شرایطی دارد؟!» براي اطلاع از چرايي اين مساله به سراغ عباس سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران که از پژوهشگران و روزنامهنگاران اصولگرای شناختهشده است، رفتيم. او از اقدامات اصولگرايان در اين دروه از انتخابات گلايه داشت و گفت:« اینكه اصولگرايان قاليباف را به نفع رئيسي از انتخابات كنار زدند، خطايي فاحش بود. درباره آقاي رئيسي، جامعه نظر منفي يا نظر مثبت پررنگي نداشت. تاكيد ميكنم كه اصولگرايان با ترجيح رئيسي كه كارنامه مبهمي داشت به قاليبافي كه 12 سال شهر مهمي چون تهران را اداره كرده است، مرتكب اشتباهي بزرگ شدند». در ادامه، مشروح گفتو گوي «قانون» با اين فعال اصولگرا را پيميگيريم.اصولگرايان از اسفند 81 تا اسفند 90، همه انتخابات را با موفقيت سپري كردند. چگونه شده است كه حال آنها به شكست عادت كرده اند؟
من بدون شك انتقادهايي به عملكرد اصولگرايان و همچنين نقدهايي جدي به شيوه فعاليت اصلاح طلبان و به ويژه جريان كارگزاران دارم. نظر من اين است كه اصولگرايان در فضاي انتخاباتي،بايد نسبت به برخي از رفتارها موضعگيري جديتري از خود نشان ميدادند. براي مثال بعضي از نسبتهايي كه در فضاي مجازي طرح شد، مربوط به اصلاح طلباني بود كه در شبكههاي اجتماعي به نام اصولگرايان حركتهاي سخيفي را انجام دادند تا وجهه اصولگرايي را خراب كنند. نسبتهايي كه گاهي به حسن روحاني داده شد كه خلاف واقع بود و معلوم است، نفوذيها اين حرفهاي غلط را ميزدند تا مردم بگويند كه اصولگرايان بياخلاق هستند.
پرداختن به معاهده 2030 نيز كار نفوذيها بود؟
من معقتدم بايد درباره 2030، شخصيتهاي اصولگرايي توضيح لازم را ميدادند. همچنين تعجب ميكنم كه شخصيتهاي تاثيرگذار اصولگرايي چرا در قبال اظهارات نسنجيده آقاي حسن عباسي سكوت اختيار كردند تا او با نوع رفتارش، وجهه اصولگرايان را در اذهان عمومي تخريب كند. من در سخنرانيهايم گفتم كه حرفهاي حسن عباسي و اينكه او از ارتباط حسن روحاني با اسراييل خبر ميدهد، دروغ محض است. نميدانم چرا اصولگرايان با بيتفاوتي نسبت به چنين اظهار نظر هايي، سكوت كرده و تخريب ماهيت اصولگرايي را به تماشا نشستند، در حالي كه بايد اعلام ميكردند برخي از مسائل خلاف نسبت داده شده به رييس جمهور، به جبهه اصولگرا ارتباطي ندارد.
«ائتلاف براي ملت» واكنش اصولگرايان به انصراف قاليباف از انتخابات بود، در حالي كه گروهي عقيده داشتند كنارهگيري احتمالي رئيسي در آن زمان، رايهاي بيشتري را در سبد اصولگرايي نگه ميداشت؛نظر شما چيست؟
در واقع بايد گفت اینكه اصولگرايان قاليباف را به نفع رئيسي از انتخابات كنار زدند، خطايي فاحش بود. درباره آقاي رئيسي، جامعه نظر منفي يا نظر مثبت پررنگي نداشت. به هر حال مردم ميدانستند كه او سابقه اجرايي در كارنامه كارياش ندارد، در حالي كه توانمندي اجرايي آقاي قاليباف را حتي مخالفان سياسياش نيز قبول دارند و به همين دليل در يكسال و نيم گذشته اقدامات فراواني انجام دادند تا ذهنيت روشن عمومي را بشكنند. تاكيد ميكنم كه اصولگرايان با ترجيح رئيسي با كارنامه مبهم، به قاليبافي كه 12 سال شهر مهمي چون تهران را اداره كرده است، مرتكب اشتباهي بزرگ شدند. البته به نظر من، در اين قضيه آقاي روحاني كارهايي را انجام داد كه كارنامه مبهم رئيسي را سياه نشان بدهد. همه فقها و شخص آقاي روحاني به خوبي ميدانند كه به لحاظ فقهي، به مال وقفي ماليات بسته نميشود، به اين دليل كه واقف قبل از وقف ماليات اموال خود را داده است. روحاني اما با آگاهي از اين مساله، در تريبونهاي تبليغاتي، آقاي رئيسي را متهم به مديريت جايي كرد كه از زير ماليات در ميرود.
البته اين نوع تحركات از جانب ديگر كانديداها نيز مشاهده شد و برخي به حسين فريدون نيز اتهام زدند!
بله ولي سوال اين است كه چرا آقاي حسن روحاني مانع از اين ميشود كه به تخلفات حسين فريدون رسيدگي شود.
اين اظهارات شما تخريب دستگاه قضايي است! آيا رييسجمهور ميتواند مانع از اجراي قانون شود؟
متاسفانه اين اتفاق افتاده است. البته اينكه مسئولان دستگاه قضايي براي بررسي تخلف فردي، از رييس جمهور كسب تكليف كنند، اشتباه است. البته تلقي من اين است كه قوه قضاييه سعي ميكند كه در آرامش به پروندهها رسيدگي كند.
اينجا دو بحث مطرح ميشود. اول اينكه اگر يكي از نزديكان رييس جمهور پاي ميز محاكمه بروند، به خودي خود باعث ديد مثبت مردم ميشود و جامعه، رييس جمهور را شخصي ميشناسد كه حق را بر رابطه ترجيح ميدهد. همچنين اينكه ميگوييد، قوه قضاييه سعياش اين است كه در آرامش به پروندهها رسيدگي كند، مگر زنداني شدن پسر مرحوم هاشمي و حتي اينكه رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام براي ملاقات به زندان اوين ميرفت، مشكلي را به وجود آورد؟
به هر حال جامعه بايد بداند كه كدام يك از اين اتهامها درست و كدام يك نادرست بود. مردم بدون شك ميتوانند در پيگيري تخلفات و وعدههاي داده شده موثرباشند.
آيا با وجود اين باخت اخير، لازم نيست كه اصولگرايان به يك بازنگري اساسي د ر روند فعاليتهاي خود روي بياورند؟
شكست اصولگرايان در 29 ارديبهشت 96 در شرايط خاصي بود.
چه شرايط خاصي؟
به نظر من، آقاي روحاني در سال 92 حرفهاي ساختارشكنانه نزد و 50و نيم درصد راي آورد اما اين دفعه اظهارنظرهايي طرح كردتا بلكه بتواند رايهاي سياه را به سبد خود اضافه كند و به همين دليل حتي آقاي فرخ نگهدار از چريكهاي فدايي خلق نيز به ايشان راي دادند و باعث شد تا 7 درصد راي روحاني نسبت به 92 بيشتر شود. اما آقاي روحاني بايد به اين سوال مهم جواب بدهد كه توقع رايهاي سياه را كه بدون شك با منافع ملي در تضاد است، برآورده خواهد كرد يا خير؟ اين مسالهاي مهم است كه باعث شد تا تني چند از اصلاح طلبان شاخص نيز نارضايتي خود را از چنين روشي بازگو كنند. حال كه آقاي روحاني انتخاب شده است، بايد مردم فعاليتهاي دولت را رصد كنند تا توقعهاي كساني كه رايهاي سياه را به صندوق انداختهاند، برآورده نشود. چون آنها برخلاف آراي خاكستري كه احساسي راي ميدهند، رايهايشان را با برنامه مينويسند و به همين دليل بعد از انتخابات مطالبههاي خود را پيگيري ميكنند، با اين توضيح كه براي مثال سلطنتطلبهايي كه در اين دوره راي دادند، بدون شك خواستههايشان با منافع ملي و مردم هماهنگ نيست و ترس من اين است كه آنها توقعهاي خود را برآورده شده ببينند.
قبول همكاري رييس جمهوري كه تنفيذ رهبري، تحليف مجلس و البته راي مردم را دارد،با سلطنت طلبها سخت است.
بنده به هيچ وجه چنين منظوري نداشتم كه آقاي روحاني دنبال همكاري با آنهاست.با اين حال نميتوان به بهانه اعتماد، دولت يا هر نهاد ديگري را به حال خودش رها كرد. مردم در هر شرايطي، هم بايد شرايط را زير نظر بگيرند و هم اينكه از مسئولان سوال كرده و جواب سوالشان را طلب كنند. در واقع بايد گفت كه نميتوان به هيچكسي در قدرت، اعتماد كامل داشت.
شما انتخابات 29 ارديبهشت را انتخاباتي دو قطبي ديديد؟
من فضا را فضايي دو قطبي نديدم. آقاي روحاني به سمت و سويي رفت كه جامعه را دو قطبي كند ولي آقاي رئيسي با رفتار خود از اين مساله جلوگيري كرد و مانع از اين شد كه فضاي انتخاباتي دو قطبي شود.
اصلاحات چگونه به جايي رسيد كه ليست كامل را در انتخابات پيروز كرد؟
اين توضيح را لازم ميدانم كه راي به ليست، نميتواند نشانه رشد جامعه تلقي شود اما درباره توضيح شرايط، بايد ديد كه توانستهاند اين اعتمادي كه گروهي از مردم به شاخصين يك جريان داشتند را عمق ببخشند و تبديل به تشخيص كنندو آيادر نهايت به نفع جامعه خواهد بود. اين روش ضمن اينكه اعتماد اكثريت جامعه به ليدرهاي يك جريان است، بايد بعد از انتخابات بررسي شود كهساز و كار تعيين ليست و... به چه شكلي بود و آيا در موقع بستن ليست فقط شايستگيها را در نظر گرفتهاند يا داد و ستدهايي نيز دخيل بوده يا خير؟ البته در پايان بايد بگويم كه جريان اصلاحات به هارموني خوبي رسيده است و ميتواند در انتخابات به توفيق برسد.
و اما سخن پاياني؟
تاكيد ميكنم كه اشتباههای سریالی اصولگرایان در انتخابات، روحانی را با رای بیشتری نسبت به 92 در پاستور ماندگار کرد و بايد به آن توجه داشت.
سایر اخبار این روزنامه