سونامی نقدینگی اقتصاد را از پا درمی آورد
یسنا قاسمی- در دنیای امروز صنعت بانکداری به دلیل ارائه خدمات متنوع مالی و اعتباری، نقش تعیین کننده ای در توسعه و رشد اقتصادی کشورها ایفا می کند و می توان از آن به عنوان نیروی محرکه، شتاب دهنده و متعادل کننده بخش اقتصاد یاد کرد. از آنجایی که میزان کارایی هر سیستم با توجه به بازدهی آن سیستم مورد ارزیابی قرار می گیرد، لذا کارایی سیستم بانکی نیز از طریق بازدهی آن برای صاحبان سهام و همچنین سپرده گذران اندازه گیری می شود. پیمان مولوی دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران در گفتگو با تجارت از اثرات نقدینگی و عملکرد بانکها در اقتصاد ایران می گوید. در ادامه مشروح صحبت های وی را بخوانید.
بر اساس آخرین گزارشی که منتشر شده،وضعیت سپرده ی بانکی در نمونه های منتخب بانک ها،نشان می دهد که در نیمه ی اول سال ٩٩ مقدار سپرده های بانکی حدود ٣١ درصد افزایش پیدا کرده است . آیا این خطر وجود دارد که منابع در بانک ها فریز شوند و دوباره آن موج وحشتناک نقدینگی در کشور تکرار شود؟
خب نظرات بسیار متناقض است ولی اگر بخواهیم از رویکرد حسابداری به قضیه نگاه بکنیم،خلاء نقدینگی در سیستم بانکی گریز ناپذیر است و اصلا جز ذاتش است. وقتی که شما منشا نقدینگی را کنترل نکنید، و وقتی که کسری بودجه ی دولت در ۱۰ سال اخیر خصوصا ۴ سال گذشته به اوج خودش رسیده و از طرف دیگر پایه ی پولی هم طبق آمار های منتشر شده به طور ناخوداگاه گسترش پیدا کرده، طبیعتا وقتی که ما منشا و ریشه ی نقدینگی را کنترل نکنیم،سیستم بانکی به طور اتوماتیک باعث تسریع روند نقدینگی می شود. البته رویکرد ها متفاوت است. یعنی بعضی افراد به صورت رویکرد اقتصادی برونگرا عمل میکنند و بعضی دیگر هم با رویکرد اقتصادی درونگرا عمل میکنند.در تقابل هستند. بعضی ها نقدینگی را عامل اصلی میدانند و بعضی دیگر هم نقدینگی را به روغن تشبیه میکنند که نبودش امکان پذیر نیست و زیادش هم مشکل ساز میشود. ولی من شخصا معتقد هستم که در اقتصاد ایران از آنجایی که دچار کسری بودجه ی شدید هستیم،دولت ها برای اینکه این کسری بودجه ها را پوشش دهند به جای اینکه بهره ور عمل کنند،به جا ی اینکه خودشان را کوچک کنند، به سمت کسری بودجه می روند. شرایط تحریمی،کرونا،و ..عواملی هستند که تشدید کننده ی این اتفاقات هستند و موجب شده اند که ما شاهد باشیم و نتایج را هم می بینیم. در اوایل سال رئیس کل بانک مرکزی تورم یک عددی است و ما قبل از سال روند نقدینگی و رشد اقتصادی مشخص بود که ما تا ۶۰ درصد میتوانیم تورم داشته باشیم.اما الان اعلام می شود که تورم نقطه به نقطه ۴۱ درصد است.این تورم ۴۱ درصدی یعنی مقدار تورم در بازار های فیزیکی و بورس و.. حساب نشده است. وما تا اخر سال به تورم ۶۰ درصدی خواهیم رسید.بنابراین بانک ها یک حلقه از این معمای پیچیده ی نقدینگی هستند.عامل و منشا اصلی تورم،کسری بودجه عواملی است که باعث رشد پایه پولی می شود. تا این کار اصلاح نشود،تا وقتی رشد اقتصادی صورت نگیرد و تا وقتی که به مسائل با چشم انداز اقتصادی نگاه نکنیم، نقدینگی همانند یک بهمن،به تمام بازار های ما نفوذ خواهد کرد و آنها را از پای در خواهد اورد. اگر کنترل نشود حتی بسیار حاد تر از الان به اقتصاد ما ضربه بزند.
افزایش اقبال سپرده گذارن به سپرده های کوتاه مدت،از نظر صنعت بانکی منجر به کاهش بهای سپرده ی کلان میشود. ولی از نظر اقتصاد کلان،موج های تورمی جدید ایجاد نمی کند؟
اتفاقی که در حال رخ دادن است این است که بسیاری از افرادی که یک مدت عادت کرده بودند با سپرده گذاری زندگی شان را بگذرانند،کم کم متوجه می شوند که پول سپرده کفاف زندگی را نمیدهد. گرچه در هیچ اقتصادی هیچکس با سپرده زندگی نمی کند. این هم ضعف ساختاری اقتصاد ما و به نوعی باج دهی متقابل است. از طرفی هم اتلاف منابع به شمار می رود. این یک چرخه ی ناکارامد مالی در اقتصاد ماست. پس تجهیز منابع کم تر می شود و رویکرد افراد کوتاه مدت شده است و دیگر بازار های کوچک کسی را به خودش جذب نمی کند و همه دنبال این هستند که در کوتاه ترین زمان ممکن بیشتر سود را از بازار ها بگیرند. و این یعنی کوتاه مدت شدن جامعه ی اقتصادی. چون افراد چشم انداز روشنی از اقتصاد ایران ندارند. اینها می تواند فردی باشد کارگر، میتواند فردی باشد کارمند، میتواند یک معلم باشد،میتواند یک کسبه ی بازار باشد. در کل این چشم انداز کوتاه شده در مدت کم بلند نخواهد شد.مگر سیگنال هایی که نشان دهد ما به سمت درستی حرکت می کنیم.
این سیگنال ها چه چیز هایی می توانند باشند؟
هیچ کشوری بدون ارتباط بین المللی کارآمد توسعه پیدا نکرده است. توسعه ی روابط کارامد هم به این معناست که فعالان،تجار،دانشجویان،و..بتوانند در فضای اقتصاد جهانی تعامل داشته باشند.
بدون شایسته سالاری امکان ندارد بتواند به اوج برسد.یعنی جامعه بایدبداند که شایسته هایش در کشور در حال فعالیت هستند.
و نکته ی سوم این است که جامعه نباید یک اشتباه را چند بار تکرار بکند. چه در مورد دلار ۴ هزارتومانی و .... با توجه به مشکلات و محدودیتهای بیرونی که بر اقتصاد تحمیل شده، باید عوامل تاثیرگذار درونی مانند رشد نقدینگی را نیز تحت کنترل داشته باشیم.
چه عواملی بر سیاست های پولی تاثیر گذار بوده است؟
عوامل مختلف برونی مانند تحریم ها و فشارهای ناشی از کرونا بر کسب و کارها و همچنین بلوکه شدن منابع مالی ایران در کشورهای مختلف تاثیر خود را بر سیاست های پولی و مالی گذاشته است، اقتصاد ایران ۴۰ سال در تحریم بوده و گاهی با فشارهای حداکثری شرایط سخت تری را تجربه کردیم که طبیعتا بر سیاست های اقتصادی مانند اهداف بانک مرکزی نیز تاثیر گذار بوده است.
عوامل برون زا تاثیر خود را بر سیاست های بانک مرکزی و اقتصاد ایران گذاشته و محدودیت های بسیاری را نیز به همراه داشته، اما باید مشکلات و محدودیت های داخلی را نیز اصلاح کنیم. یکی از متغیرهای برون زا، تحریم هاست که بر اقتصاد ایران تحمیل شده است. از سوی دیگر کمبود منابع مالی ناشی از تحریم ها و همچنین فشارهایی که کرونا بر اقتصاد وارد کرد هم تبعات منفی خود را ایجاد کرد.
این درحالی است که درآمدهای ارزی نفتی به شدت کاهش یافت و در نتیجه سیاستگذاری ها به درستی نتیجه بخش نبود. با این وجود حالا برای بهبود این شرایط باید برنامه و چشم اندازی ویژه ای داشته باشیم؛ برنامه داشتن یعنی برنامه ای که خروجی آن می شود اقتصاد آلمان، سوئیس و ...
با توجه به مشکلات و محدودیت های بیرونی که بر اقتصاد تحمیل شده باید عوامل تاثیرگذار درونی مانند رشد نقدینگی را اصلاح و کنترل کنیم. رشد نقدینگی باید به سرعت کنترل شود چرا که در صورت لغو تحریم ها نیز اگر باز هم تولید نقدینگی داشته باشیم، مشکلات هم به قوت خود باقی می ماند.