روزنامه آفتاب یزد
1399/09/03
محمودِ منکوب!
امید مافی- پالسهای عجیب و بهتآوری که پس از دوئل آبیها در کنار کارون به گوشها رسید نگرانکننده بود و تلماسهای از تشویش را در دیدها قرار داد. اینکه سرمربی در اتمسفری لبالب از ابهام توپچی خارجی تیم را تا کنار زمین رهنمون میکند اما با انصراف از تصمیم خود فضایی ملتهب را فراروی خویش قرار میدهد و اینکه جناب مربی از خود بیخود شده و برای زمین و زمان خط و نشان میکشد مبین آن است که ارتش کم فروغ فصل قبل، در زیر رادیکال حاشیه روزهای صعبی را در ابتدای مسیر پیش رو دارد.هر چند نیمکت لاجوردی در بدو امر همه چیز را تکذیب کرد اما عدم صدور مجوز تمرین برای ذغال سنگ اهل مالی آن هم یک روز بعد از شکست گویای اتفاقات بویناک و سوالبرانگیزی است.
محمود فکری که سالها با بازوبند کاپیتانی روی استیج آبی ایفای نقش کرده و در قیلوله سکوها بارها و بارها به جنگ حواشی رفته لابد میداند که از قائم شهر تا تهران راه زیادی است و اینجا در اردوگاه زمستانی، تلنگری کافی است تا سنگ روی سنگ بند نشود و مُهر طلاق بر سجل ساکنان موقت نیمکت بیترحم بنشیند.
بی شک لم دادن به صندلی رهبری و زمزمه این جمله دل خوشکنک که هر چه پیشآید خوشآید برای مردی که آمده تا دردهای عشق قدیمیاش را دود کند و فصل تازهای از ماجراهای شیرین را کلید بزند از زهر هلاهل تلختر است.
اگر امروز دیاباته ترش میکند و با سگرمههای درهم رفته به چشمان فرمانده مینگرد ممکن است فردا تفنگداران جوانتر نیز به خود مجوز دهند با کوچکترین رویدادی شهر را بهم بریزند و یقه بزرگان تیم را بگیرند و روی سبیلها نقاره بزنند و الخ!
آنچه اما استقلال را در سالهای اخیر بیش از هر چیز عذاب داده همین نامعادلاتی است که به واسطه عدم اتوریته مربیان نضج گرفته و ارگ ناکامی را خشت به خشت بنا کرده است.
در چنین مخمصهای فکری برای آنکه محبوس نشود و بازی را در میانه راه نبازد چارهای ندارد جز آنکه پردههای ابری را کنار بزند و به سبک خودش از پس ترکشهای دهشتناک برآید.ایستادن در برابر ستارههایی چون دیاباته شاید
در مدتی قلیل دست مرد مازنی را خالی
نگه دارد اما لااقل این سیگنال را به درون اردوگاه شلوغ خواهد فرستاد که ریلها دور برگردان ندارند و هر سربازی با هر درجهای روی تیغ گام برخواهد داشت، اگر با چشمهای کبود و زبان سرخ خواب را از چشمها بگیرند و کاری کند که یک جرعه آب خوش از گلوی سکانداران پایین نرود.
جاذبه و دافعه بخش لاینفک اصول رهبری در مرتع سبز است و محمود برای آنکه منکوب نگردد باید به گونهای عمل نماید که هم جنم خویش را به رخ حاشیه سازان بکشد و هم به وقت مقتضی چتر عطوفتش را بگشاید و با تله پاتی منطقی فضایی آکنده از مودت را برای رسیدن به مقصد ترسیم نماید که نیش و نوش جزیی از مانیفست رستگاری در هوای
مه آلود است. در این میان مهرههای کارساز تیم نیز باید حس کنند که در عین حاکمیت دیسیپلین هیچ کس قصد ندارد با تن پوش مربی شمشیر از نیام برکشد و تیر خلاص را بر پیکر پسرانش شلیک کند و از تبعیض طرفی ببندد.
مرگ احساسات در لشگر آبیها شگون ندارد و فکری اگر به دنبال آن است که از چشمها نیفتد، باید فکر بکری برای گردان آبی کند و با اندیشههای متزلزل و تصمیمات مشوش گلولههای خشم را در گلوی شکارچیان میلیاردی که قرار است قاتق نان باشند ننشاند.
استقلال رهبری کاریزماتیک و قاطع میخواهد نه دیکتاتوری که با ندانم کاری نفس را در سینه شاگردانش حبس کند و استارت جنگهای داخلی را در خلوت و جّلوت بزند.منطق میگوید جز این نیست.هست یعنی؟
سایر اخبار این روزنامه
مسئولان گلایههای خود را به بعد از فروکش کردن موج کرونا موکول کنند
جنجال بادمجان!
کارگزاران به دنبال تکروی است؟
هر مذاکرهای با ایران باشد ما هم باید باشیم!
گفتمان اصولگرایی با گفتگوی بینالمللی در تضاد است
عیارسنجی واکسن ایرانی
صدا در سوگ حنجره طلایی دوبله
در مورد خودرو که نتوانستید حداقل قیمت لبنیات را کنترل کنید
از هیچ به هیچ رسیدن!
محمودِ منکوب!
نهاد وکالت خارج از قلمروِ حقوق رقابت وکسبوکار
به یاد جامعهشناس خودمانی!