اتفاق نظر روی «وضع اقتصاد بد است»

اتفاق نظر روی «وضع اقتصاد بد است» سید‌مصطفی هاشمی‌طبا مطالب روزنامه‌ها، سایت‌های خبری، اظهارنظر روحانیون، روشنفکران، اقتصاد‌دانان، مردم کوچه و بازار و مسئولان حاکی از آن است که با وجود تفاوت‌های مشخص در تفکر، بینش، لباس، قیافه، زبان و لحن در یک امر متفق‌القول‌اند و کلام مشترک دارند؛ اینکه وضع اقتصاد خوب نیست؛ تعداد مردم زیر خط فقر افزایش پیدا کرده، محیط زیست از میان رفته، تورم صعودی است، بخش‌هایی از مردم قادر به خرید مایحتاج اولیه نیستند، دولت ضعیف عمل می‌کند و باید مشکل معیشت مردم حل شود.‌ در این میان، فریادها بلند و دهان‌ها باز و قلم‌ها تیز است؛ انتقاد از وضع موجود و تخریب روحیه مردمی که بیماری کووید‌19 شکل زندگی آنها را تغییر داده و اخبار ناگوار آن در جامعه منتشر می‌شود و پیامدهایی نیز دارد. البته تکاپوهایی هم می‌شود؛ مثل افزایش حقوق‌ها، پرداخت خسارت بی‌کاری به اصناف صدمه‌دیده و البته طرح‌هایی مقطعی و مثلا مُسکن شبیه طرح تأمین کالای اساسی برای مردم که صد‌البته پرداخت صدقه به مردم است‌ نه تأمین کالای اساسی و نیز گفته شده که اموال دولتی را به فروش برسانید و حتی ساختمان مجلس را و پول آن را به مردم بدهید، زیرا اموال متعلق به مردم است.حکایت مال دولت فروختن هم کپی بسیار بدتری از فروش نفت و معادن و خرج‌کردن پول آن است و نیز خرج‌کردن محیط زیست زندگی برای آنکه صدایی از کسی درنیاید و محبوبیت هر‌چند مقطعی‌ای برای طراحان و سیاست‌گذاران فراهم آورد. گیریم که اموال دولت را فروختیم و به مردم دادیم، چه کسی می‌خرد؟ تأمین اجتماعی، شستا و مردم در بورس که به‌شدت از تنزل آن ناراحت و غمگین هستند؟ البته شبیه آن کسی که بر سر میراث پدر نشسته بود و آن را می‌خورد و گمان می‌برد که هرگز تمام نمی‌شود و تمام شد و او به فلاکت افتاد، آیا می‌خواهیم کشورمان به فلاکت بیفتد؟همه آنان که فریاد می‌زنند و دهانشان باز است، از ارائه آن که چه کنیم تا از وضع موجود در‌آییم یا الگوهای زندگی چه باشد تا بتوانیم ادامه حیات دهیم، وا مانده‌اند. البته در خلوت‌ پچ‌پچ اینکه چه کنیم، دیده می‌شود برخی معتقدند باید با آمریکا مذاکره و موضوع را حل کنیم. راه‌حل آنها این است که باز هم بتوانیم نفت بفروشیم و با دلار آمریکایی سروسامانی ظاهری به کشور بدهیم و مردم را راضی کنیم. 
خدمت ایشان عرض می‌کنیم اگر هم بایدن بیاید و بخواهیم مذاکره کنیم، این بار خواهند گفت با اسرائیل مذاکره کنید؛ همان‌طور که وزیر خارجه چین چند روز پیش به وزیر خارجه کشورمان گفت ترتیبات مسائل امنیتی همه طرف‌های منطقه (توجه کنید که گفت منطقه و نگفت طرف‌های خلیج فارس؛ یعنی اسرائیل هم مدنظرش بوده است) باید رعایت شود. برخی معتقد به سیاست به‌زعم خودشان انقلابی و در نهایت مقاومت هستند. البته مقاومت حتما بسیار پسندیده است، زیرا بدون رعایت اصل مقاومت در هر کشور، آن کشور دچار فنا و اضمحلال می‌شود؛ اما هدف ایشان در عین شعار مقاومت، وسعت‌بخشیدن به معیشت مردم و پرداخت پول از سوی دولت است، ولی جرئت ندارند مقاومت را معنا کنند. در این میان، دولت هم مانند سایر مسئولان، کار را به وعده‌و‌وعید و اخیرا درخواست دعا‌کردن گذاشته است و این یعنی آنکه کاری از ما ساخته نیست و جالب آنکه همه خود را تابع بیان قرآن و سنت پیامبر می‌دانند، درحالی‌که فراموش می‌کنند که آن بزرگوار همه همت خود را بر حسن اجرای اعمال در شرایط بسیار سخت می‌دانست؛ ایشان در سایه تدبیر، استقامت، سختکوشی و تصمیم‌های عاقلانه آن تحول عظیم را ایجاد کرد. اینک صرفا به‌عنوان یادآوری به مسئولان بزرگوار کشور، نکاتی چند را یادآور می‌شوم:
1- مسئولان باید فرض‌های وضعیت آینده کشور و روابط خارجی را بدون پرده‌پوشی روشن کنند و به همه مردم بگویند که شرایط مفروض ما در آینده چگونه خواهد بود.
رهبر انقلاب چندی پیش فرمودند 10 سال محاصره اقتصادی خواهیم بود؛ آیا این فرمایش از مفروضات آینده کشور است؟ اگر بر این فرض مؤمن نباشیم، هرگز نمی‌توانیم موضوع مقاومت را پیش ببریم و برنامه‌ریزی کنیم. برنامه‌ریزی بدون مفروضات ممکن نخواهد بود.
2- مسئولان باید در امر تبیین معنای استقامت صراحت به خرج دهند و مردم را با معنای آن آشنا کنند. چندی پیش آقای ولایتی گفت یمنی‌ها با دمپایی، لنگ و کلاشنیکف مقاومت می‌کنند و می‌جنگند و به نوعی مقاومت را چنین تصویر کرد؛ آیا مقامات اصلی کشور این انتظار را دارند؟


3- اینکه سیاست خارجی ما چگونه باشد، جزء انفکاک‌ناپذیر مفروضات است. حال که اسرائیل جا‌پای محکمی در امارات، بحرین، جمهوری آذربایجان، کردستان عراق و به احتمال قوی عربستان، عمان و قطر پیدا کرده است، سیاست خارجی ما با توجه به روش سنتی روسیه و بیانات اشار‌ه‌شده وزیر خارجه چین، چگونه باید باشد؟
4- با توجه به مخالفت جدی با تصویب قوانین مد‌نظر پول‌شویی مانند FATF، اینکه چگونه می‌خواهیم روابط بانکی خود را سامان دهیم از مفروضات حیات اقتصادی است.
بدیهی است که مفروضات دیگری را باید به حساب آورد که از عهده تفکر نگارنده خارج است و جا دارد اندیشکده‌هایی که 10 سال است ایجاد شده و نقشه وضع 50 سال آینده کشور را در دست اجرا دارند، اندکی از خود فروتنی نشان دهند و به‌ جای افق 50ساله کشور و حدس و گمان درباره 50 سال آینده، دانش و تفکر خود را به وضع فعلی و 10 ‌سال آینده کشور معطوف کنند که حتما مأجور درگاه الهی و مورد تشکر و قدردانی ملت شریف ایران و مسئولان خواهند بود. واضح است که این تقاضا از سوی این اندیشکده‌ها یقینا بدون جواب خواهد ماند، اما در همین‌جا از همه دل‌سوختگان نظام و ایران درخواست می‌شود خود‌سانسوری را کنار بگذارند و در کنار ایرادهایی که وارد می‌کنند، طرح خود را برای برون‌رفت از وضع فعلی و اینکه مردم تکلیف خود را بدانند، همراه با تبعات اجرای طرح خود ارائه دهند؛ چراکه خود‌سانسوری که متأسفانه همه‌گیر شده است و چون به خلوت می‌روند آن حرف دیگر می‌زنند، موجب شکست خواهد شد.