رویــای مـیرقائد

آرمان ملي- اميد کاجيان: باورتان بشود يا نه. ظاهرا محسن رضايي ميرقائد براي ورودش به انتخابات 1400 هم عزمش جزم است. نشان به آن نشان که اين روزها پخش کليپي تبليغاتي از او سروصداي زيادي در رسانه‌هاي رسمي و البته شبکه‌هاي اجتماعي به پا کرده است. رضايي اگرچه خود يکي از همان کانديداهاي نظامي براي رياست‌جمهوري نيز به شمار مي‌آيد، اما با توجه به سابقه او در حضور هميشگي‌اش در انتخابات مختلف کمتر کسي به اين وجهه نگاه مي‌کند. خيلي‌ها اين حضور را به چشم طنز مي‌بينند. محسن رضايي، هميشه در رده و رسته اصولگرايان جاي مي‌گرفته است. با اين حال دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام گاه تلاش مي‌کرده تا با نمايشي مستقل از خود، خويش را فراتر از جريانات راست و چپ معرفي کند. او در اين سال‌ها روش‌هاي مختلفي را براي جذب مردم به سمت خويش امتحان کرده که مي‌توان به برخي از آنها اشاره کرد.
اپوزيسيون دولت
يکي از اين روش‌ها نقش اپوزيسيون احمدي‌نژاد و اين سال‌هاي اخير دولت حسن روحاني بود. مخالفت‌هاي رضايي با حسن روحاني البته پيش از انتخابات خرداد 96 با شدت و حدت بيشتري ادامه يافت، زماني که در فروردين 96 در دومين مجمع ملي جبهه نيروهاي انقلاب اسلامي، در لباس دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در پيامي ادامه دولت روحاني را برابر با تبديل شدن ايران به سودان دوم توصيف کرد، وي آن روز با صراحت بيان از هر تصميم جبهه اصولگراي نيروهاي انقلاب دفاع مي‌کرد. اين اظهارات رضايي در حالي مطرح شد که چندهفته قبل از آن در واپسين روزهاي سال 95 در نامه‌اي به رئيس‌جمهور، عملکرد او را به باد انتقاد گرفته بود. رضايي از ماجراي سيل تا پيشنهاد رفراندوم حسن روحاني هميشه عليه او مي‌تاخت. عنوان دبيري مجمع تشخيص مصلحت نظام، فرصت خوبي بود تا وي تقابلش با حسن روحاني را اين‌بار در قد و قامت مقاومت در مقابل لوايح چهارگانه FATF به نمايش بگذارد. از چهار لايحه مربوط به FATF شامل لوايح «اصلاح قانون مبارزه با پولشويي»، «اصلاح قانون مبارزه با تامين مالي تروريسم»، «الحاق ايران به کنوانسيون بين‌المللي مبارزه با تامين مالي تروريسم(CFT)» و «الحاق ايران به کنوانسيون سازمان ملل براي مقابله با جرايم سازمان‌يافته فراملي - پالرمو»، مهم‌ترين آنها يعني CFT و «پالرمو»، با مخالفت شوراي نگهبان، به مجمع تشخيص مصلحت نظام رسيد. مجمع تشخيص مصلحت نظام اما دراين ميان با اعلام‌نظر نکردن درمورد آنها، حکم کلي در مورد اين لوايح را با اما و اگر روبه‌رو ساخت، درحالي‌که در اين ميان برخي نمايندگان مجلس دهم با استدلال‌هايي عدم نظر کارشناسي مجمع را به معناي موافقت با سي‌اف‌تي مي‌دانستند، محسن رضايي نخستين کسي بود که در توئيتي اعلام کرد اين عدم نظر، به معناي رد لوايح FATF است و اين خود بيانگر نگاه و البته خوشحالي رضايي نسبت به رد لوايح FATF به‌شمار مي‌آيد.البته که رضايي در تمام اين سال‌ها با انتقاد توامان از روحاني و احمدي‌نژاد به دنبال محبوبيت بود؛ محبوبيتي که تا امروز ذره‌اي نتوانست آن را به دست بياورد.
نمايش چهره‌اي اقتصاددان


رضايي اين روزها تلاش دارد که البته با توجه به معضلات اقتصادي کشور خود را چهره‌اي اقتصادي هم معرفي کند که مي‌تواند حلال مشکلات باشد. او مثلا در انتقادي به دولت از بعدي اقتصادي نوشت: «برخي دولت‌ها در ايران، اقتصاد را الاکلنگي اداره کرده‌‌اند؛ به نحوي که کفه‌اي را روي زمين متوقف کرده و کفه ديگر را تقويت کرده‌اند و بدين ترتيب، تعادل اقتصاد را به هم زده‌اند؛ يکبار به اميد کاذب گشايش بين‌المللي و ورود سرمايه خارجي از ناحيه مذاکرات برجام، روي توليد و سرمايه ملي مي‌نشينند و متوقفش مي‌کنند؛ و در آن‌سو با سد شدن مسير نقدينگي به توليد، با هدف کنترل تورم، سرمايه ملي را با نرخ سود بالا در بانک‌ها حبس کرده، نظام بانکي را هوا مي‌کنند. نتيجه اين مي‌شود که سيل نقدينگي سد بانک‌ها را شکسته، راهي بازارهاي سوداگري و سفته‌بازي چون طلا، ارز، مسکن و... مي‌شود، تورم افسار پاره مي‌کند، ارزش پول ملي به سبب تضعيف توليد، تضعيف مي‌شود و سيلي به صورت اقتصاد مي‌خورد.» طرح اقتصادي انتظار، بانک مردم، يارانه درآمدي، يارانه سبز برخي از طرح‌هايي است که او از آنها به عنوان ايده ياد مي‌کند. خود را دکتراي اقتصاد معرفي مي‌کند و... اما اين نگاه اقتصادي نيز مورد توجه مردم قرار نگرفت.
اظهارات حماسي که خودزني شد
محسن رضايي اما اظهاراتي درمورد مسائل نظامي مطرح کرده است؛ اظهاراتي که قرار بود او را در نقش يک شخص مقتدر حماسي نشان دهد اما در عوض او را هم در مظان اتهاماتي قرار داد، هم به مثابه خودزني و ضد منافع ملي تعبير شد. يکي از بحث‌برانگيزترين گفته‌هاي محسن رضايي اين بود که عمليات کربلاي 4 را عمليات فريب خواند. فريب خواندن شکست بزرگ عمليات کربلاي 4، براي رضايي گران تمام شد. عمليات کربلاي 4، در سوم دي 1365 و با تصرف شهر بصره آغاز شد اما نتيجه آن شکست بود به دليل لو رفتن عمليات از قبل تنها پس از يک شبانه‌روز متوقف شد. او از فرماندهان آن عمليات است. يکي ديگر از اظهارات اخير و عجيب رضايي موضوع گروگانگيري ايران براي کسب درآمد بود؛ موضوعي که از ديد برخي نوعي روش معمول براي حکومت تلقي شد، اظهاراتي که عملا نظام را در موقعيت خطرناکي قرار داد. او در اين اظهارنظر گفت: اگر آمريکايي‌ها بخواهند به ايران چشم بد داشته باشند مطمئن باشند ما در هفته اول حداقل 1000 آمريکايي را اسير مي‌گيريم و آن موقع براي آزاد کردن هريک از آنها بايد چند ميليارد دلار بدهند. آن موقع مشکل اقتصادي ما نيز ممکن است حل شود! از اظهارات بحث‌برانگيزي که البته اين روزها به وي نسبت داده مي‌شود، مطرح شدن موضوع ايران بزرگ و مساله پيوستن 15 کشور همسايه به ايران است. گفته‌هايي که تبعاتي خواهد داشت. او اخيرا اظهار داشته است نگراني غربي‌ها از آن 15 کشوري است در همسايگي ما قرار دارند. آنها از تشکيل ايران بزرگ ولو از لحاظ اقتصادي مي‌ترسند. اظهارات او در حالي است که گفته‌هاي گستاخانه اردوغان درمورد رود ارس، ايرانيان را به واکنش واداشته، حال تصور کنيد که فردي از ايران آن هم در رداي دبيري مجمع تشخيص مصلحت و البته از فرماندهان ارشد نظامي، از ايران بزرگ و 15 کشور همسايه اطراف ايران بگويد. اقتصاددان يا نظامي، يا مخالف دولت روحاني، هيچ‌کدام از اين روش‌ها مردم را به سمت او جلب نکرده است. از سويي هم‌جناحي‌هاي وي نيز به عنوان مهره‌اي که پيشتر بارها امتحان خود را پس داده است او را مي‌شناسند، نکته‌اي که اين پرسش را مطرح مي‌سازد، چرا رضايي همچنان رئيس‌جمهور شدن را دوست دارد؟