«بن سلمان» چه خواب هایـی دیده است

اقدام عجیب ملک سلمان، پادشاه پیر خاندان پادشاهی آل سعود در تعیین پسرش به عنوان ولی عهد، به یک باره ساختار قدرت را دچار تغییر و تحول آنی کرد. ملک سلمان، سنّت انتقال پادشاهی از برادر بزرگ تر به برادر کوچک-تر را از میان برداشت و پسر 32 ساله  اش محمد را به عنوان ولی عهد معرفی کرد. این یعنی چند صباحی دیگر و پس از فوت ملک سلمان، جهان و منطقه، شاهد قدرت گرفتن ملک محمد بن سلمان به عنوان جوان ترین پادشاه خاندان سعودی خواهد بود.
 ولی عهد و واشنگتن
درباره هوش و ذکاوت سیاسی ولی عهد جوان، پیش از هر چیز باید گفت محمد بن سلمان که در مقام وزیر دفاع، بلندپروازانه عمل کرد و شخصا فرماندهی عملیات حمله به یمن را بر عهده گرفت، آمریکای دوران ترامپ را به خوبی درک کرده است. او علایق و شیوه کار و هماهنگی با دونالد ترامپ را به خوبی تجزیه و تحلیل کرده و به همین دلیل بود که در پذیرایی از این شاهزاده  جوان در کاخ سفید، سنگ تمام گذاشتند. حتی می توان گفت  احتمالا تمام برنامه ریزی های مرتبط با بزرگ ترین قرارداد تسلیحاتی تاریخ و آن ضیافت و رقص شمشیر و دیگر چیزها، همگی بخشی از سناریو و اهداف محمد بوده اند. شاید اگر به جای ترامپ، هیلاری کلینتون به عنوان رئیس جمهور به کاخ سفید راه پیدا می کرد، محمد بن سلمان نمی توانست چنین با سرعت و آسودگی خاطر، ره صد ساله را در یک شب بپیماید. البته چنین چیزی به این معنی نیست که آمریکا به ویژه در دوران ترامپ فعال مایشاء است و همه راه ها به روم ختم می شود. خیر. نمی  توان قاطعانه اعلام کرد که کل پروژه  هموارسازی راه پادشاه شدن محمد بن سلمان، از آنِ اتاق فکرهای آمریکاست. اما بدون تردید، نقش آمریکا در این ماجرا، به عنوان یک کاتالیزور و مشاور، غیرقابل انکار است.
 مسیر هموار پادشاهی


از حالا می توان چنین پیش بینی کرد که ملک سلمان پیر، حتی در ایام حیات و این سال ها یا ماه های آخر عمر، دست از پادشاهی خواهد کشید و رفته رفته، اختیار امور را به طور کامل به پسرش خواهد داد. شاید اغراق  آمیز نیست اگر بگوییم باید از حالا، ولی عهد را در قامت پادشاه ببینیم. چرا که ملک سلمان در چند ماه اخیر، با حذف مخالفان و تهدیدات معلوم و نامعلوم، نشان داده که چنان اعتماد خاصی به پسرش دارد که حاضر است برای او، دست به هر کاری بزند. بنابراین در  معادلات سیاسی و منطقه  ای از حالا به بعد، باید به عربستان به چشم دیگری نگاه کرد. اگر چه عربستان، دارای یک ساختار سیاسی پادشاهی، فرسوده و مرتجع است و به قول رئیس جمهور ما «بندگان خدا صندوق انتخابات ندیده اند»، اما با درنظر گرفتن وقایع اخیر، باید بپذیریم که عربستان در مسیر تحولات تازه ای قرار گرفته و این کشور، با گذر از دوران پادشاهان پیر  و بی حرکت، وارد عصر پادشاه جوان، حریص، ماجراجو و پویایی می شود که رویاها و سناریوهای بسیاری برای تقویت جایگاه کشورش در سر پرورانده است و همچنان که پیشتر گفته شد، در این مسیر از حمایت و مشورت آمریکایی ها نیز برخوردار است.حالا که با رویداد تازه  ای به نام تغییر ساختار انتقال قدرت در خاندان آل سعود مواجه شده ایم، می توانیم یک بار دیگر سراغ پرونده  قطر برویم و تحولات این کشور و همچنین تنش و فشار ناگهانی و غیرطبیعی عربستان را از منظر تازه ای نگاه کنیم. به این معنی که محمد بن سلمان، در تحلیل جایگاه قطر و شرایط سیاسی و روابط دیپلماتیک این کشور کوچک اما ثروتمند، به این نتیجه رسیده که پس از به قدرت رسیدن شیخ تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی در مقام امیر جوان قطر، این کشور توانسته است در مسیر توسعه و همچنین در تقویت روابط خارجی و سرمایه گذاری، کارهای بزرگی انجام دهد. به همین خاطر در مسیر اقناع پدر حرکت کرده و احتمالا توانسته ملک سلمان و متنفذان کمیته بیعت را به این درک مشترک برساند که قطر به خاطر سیاست های امیر جوان، در رقابت با عربستان، از شتاب و سرعت بالاتری برخوردار است. فراموش نکنیم که امیر قطر، علاوه بر آن که به دو زبان انگلیسی و فرانسوی تسلط داشته و بالاترین دوره  های فرماندهی نظامی را پشت سر گذاشته، در انگلیس تحصیل کرده و اطلاعات دقیق و تحلیل های هوشمندانه ای از بازار سرمایه  آسیا، اروپا و آمریکا دارد. پس برای مقابله با قدرت روزافزون چنین امیر جوانی، راهی جز ارتقای جایگاه محمد بن سلمان وجود نداشت.
 شرایط داخلی و سودای قدرت در خارج
محمد بن سلمان، پیش از هر چیز به فکر به راه انداختن کارناوال قدرت نظامی، شُوها و ضیافت های بزرگ دیپلماتیک و پرخرج و افزایش توان نظامی و دفاعی کشورش است. از همین حالا می توان پیش بینی کرد که در دوران قدرت گرفتن این ولی عهد ، پادشاه جوان و حریص، استفاده از ابزار اثرگذار دیپلماسی پول و همچنین تقویت رابطه با آمریکا و افزایش قدرت دفاعی را، به عنوان اولویت های نخست، در دستور کار قرار خواهد داد و در پرونده  قطر، صرفا به تابعیت و کوتاه آمدن قطر راضی نخواهد شد. بلکه تلاش خواهد کرد تا شورای همکاری خلیج فارس را به کمیته و کانون مهمی تبدیل کند که در یمن و  پرونده های دیگر، از ریاض حمایت کند. او همچنین برای جلب توجه بیشتر و عمیق تر مصر، پاکستان، ترکیه، اردن، اندونزی و مالزی، اقدامات مهمی انجام خواهد داد. در عین حال، ناچار است در این مسیر، ژست یک پادشاه نواندیش و پیشرو به خود بگیرد و تصویر خارجی عربستان را تا حد زیادی تغییر دهد. پس می توان پیش بینی کرد که به موازات این اقدامات خارجی، محمدبن سلمان، در حوزه  داخلی نیز دست به تحولات سیاسی، حقوقی و اجتماعی خواهد زد و بعید نیست که در ماه های آینده، شاهد نخستین تصمیمات و اقدامات او در حوزه های داخلی عربستان باشیم. طبیعی است که محمد بن سلمان در این پروژه  حساس، دغدغه ها و نگرانی های خاصی از واکنش علمای دینی وهابی دارد و در این مسیر، با شتاب، پیش نخواهد رفت. بلکه در ابتدای کار به تغییر دکوراسیون، عوض کردن رنگ دیوارها و چیدمان متفاوت مبل و قالی و گلدان ها اکتفا خواهد کرد و در مراحل بعدی، به شرط کسب اطمینان از تثبیت قدرت و تحکیم موقعیت، به فکر تحولات بزرگ تر نیز خواهد افتاد. اما در هر صورت، عربستان سعودی در دوران اقتدار محمد بن سلمان نیز، هر اندازه از نظر نظامی، سیاسی و اقتصادی، قدرت بگیرد، باز هم گفتمان و محصول فکری و فرهنگی خاصی برای صدور به جهان اسلام و نفوذ بر جوامع مسلمان نخواهد داشت و در نهایت، صرفا بر دولتمردان برخی کشورهای عربی، اثر خواهد گذاشت.