گفت‌وگو تنها راه همگرايي بين اديان

متن سخنراني
مقدمه
 گفت‌وگو سابقه‌اي طولاني به بلندي عمر انسان دارد، كساني كه فلسفه خوانده‌اند يا با فلسفه آشنايي دارند، مي‌دانند روش افلاطون و سقراط روش «گفت‌وگو» و محاوره‌اي بوده است، و ديالكتيك و ديالوگ برمي‌گردد به يونان باستان. در هند قديم هم روشي كه فلاسفه هند پيش از زمان سقراط از قرن ششم و هفتم پيش از ميلاد داشتند روش محاوره‌اي بوده است. اگر به تاريخ ملت‌ها نگاه كنيم گاهي گفت‌وگو بين دو مكتب، گاهي بين دو فرهنگ و دو تمدن بوده است، بسياري از دانشمندان معتقدند ريشه تمدن‌ها به دين برمي‌گردد، اگر با صداقتِ تاريخي تمام نگاهي به تمدن‌ها داشته باشيم، درمي‌يابيم كه هر تمدني به دست دين ساخته شده و در اين مورد هيچ استثنايي هم وجود ندارد. بنابراين اگر گفت‌وگو مي‌خواهد به درك اصل يا قلبِ گفت‌وگوي تمدني برسد، اين درك يا شناخت در ميان اديان دريافته مي‌شود و دريافتِ آن در صورتي است كه اديان يكديگر را بشناسند و درك كنند. آنچه را كه يگانگي استعلايي اديان ناميده‌اند و به نظر من دارد تبديل به يك اصطلاح مشترك و عمومي مي‌شود، كاملا حياتي است. آن مسلماناني كه گمان مي‌كنند اين برخلافِ قرآن است بايد بدانند كه قرآن را درست نخوانده‌اند. هيچ متن مقدّسي در جاي خود به اندازه قرآن جهاني نيست. قرآن گفته است كه ما يك رسول براي همه مردم برگزيديم و حالا ما هم اين سنتِ ديرين را همراه با اسلام كه آخرين دين براي بشر به شمار مي‌آيد، داريم. اين دقيقا همان انديشه جهان‌شمولي بودنِ وحي است.
من مطلب خودم را در پنج محور ارايه مي‌دهم و با يك نتيجه‌گيري كوتاه خاتمه مي‌دهم. 


- اول به چرايي گفت‌وگو اختصاص دارد چرا گفت‌وگو و به به ويژه گفت‌وگوي اديان ضروري است؟
پاسخ به اين سوال به ويژه با توجه به بازخيزش دين در روابط بين‌الملل و مباحث اخيري كه دانشمندان در خصوص جوامع فراسكولار مطرح كرده‌اند اهميت زيادي دارد. چهار نوع پاسخ مي‌توان داد كه هر پاسخي به رويكردي متفاوت مي‌انجامد.
١- ناگزيريم.
كنشگران به گفت‌وگو پايبند مي‌شوند چرا كه بديل آن يا راه‌هاي خشونت‌آميز است يا توقف همكاري‌هايي است كه در عصر ارتباطات ضروري است.
٢- منفعت همگاني ايجاب مي‌كند، يا عقلانيت (ابزاري) حكم مي‌كند.
شايد دليل دوم روي آوري به گفت‌وگو «رويكرد عقلاني» با «منطق توجه به نتايج» باشد. رويكرد عقلانيت ابزاري از طريق تاثير‌گذاري بر محاسبات سود و زيان بازيگران و با ارايه مشوق‌هاي منفي و مثبت، كنشگران را به سمت اتخاذ رويكرد گفت‌وگو سوق مي‌دهد. كنشگران منفعت خود را در رويكرد گفت‌وگو مي‌يابند.
٣- تقليد و پيروي
در اين رويكرد گفت‌وگو به عنوان يك دستاورد مهم بشري تجليل و تبعيت مي‌شود.
٤- گفت‌وگو ويژگي و خصلت ذاتي انسان است.
در اين رويكرد گفت‌وگو به عنوان يك «باور» تلقي مي‌شود. از رويكرد گفت‌وگو پيروي مي‌كنيم چون به آن باور داريم. گفت‌وگو وجداني شده و دروني ماست.
نگاه ما به گفت‌وگو مطابق رويكرد چهارم است چرا كه باور داريم گفت‌وگو شيوه زندگي انساني است. اهميت زبان و گفت‌وگو براي بازشناسي و بازنمايي يكديگر انكارناپذير است.
محور دوم: ماهيت گفت‌وگو
- گفت‌وگو يك گزاره علمي است با گپ و گفت متفاوت است.
- گفت‌وگو نوعي همكاري علمي جمعي براي يافتن راه‌حل يك «مساله» است.
- گفت‌وگو يك پرداخت نظري است نه عملي. البته ممكن است گروه‌هايي براساس كار نظري ما اقداماتي عملياتي بكنند.
-گفت‌وگو يك پرداخت نظري استدلالي است (مقابل پرداخت احساسي و جدلي) 
- جنبه جمعي و اشتراكي دارد.
محور سوم: اهميت گفت‌وگو
- نظريه ناآشكارگي حقيقت/اگر حقيقت آشكار و عيان بود و به آساني با عقل تفريدي مي‌شد آن را به دست آورد ديگر نيازي به گفت‌وگو نبود. نظريه مقابل نظريه فوق مي‌گويد حقيقت آشكار است و آن هم نزد ماست!
- حقيقت به تور من تنها يا شماي تنها نمي‌افتد اگر همه باهم تور بيندازيم، شايد به حقيقت برسيم.
محور چهارم: ضرورت گفت‌وگو
- نفس گفت‌وگو مهم است بدون توجه به محتواي آن. صرف گفت‌وگو آثار و كاركردهايي دارد. اولين نتيجه مثبت گفت‌وگو خود گفت‌وگوست نه حاصل آنچه در بابش گفت‌وگو مي‌شود. (البته بايد مراقب افراط در اين زمينه بود و شيفته نشد) 
گفت‌وگو‌كننده‌ها به هم نزديك مي‌شوند فارغ از اينكه درباره چه چيزي گفت‌وگو مي‌كنند.
- گفت‌وگو موجب شفافيت مي‌شود. (نزديكي‌ها-دوري‌ها /اختلاف‌نظرها و اتفاق‌نظرها /فهم مواضع اختلاف) 
-گفت‌وگو مفيد است. اگر به همگرايي بينجامد چه خوب، اگر به واگرايي منجر شود منتهي به تواضع خواهد شد. (ديگري هست و محترم هم هست) 
محور پنجم: شرايط گفت‌وگو
- برابري ‌نگاري
من آماده‌ام از تو چيزي بياموزم و تو نيز بايد آماده باشي چيزي از من بياموزي. تمام حق پيش من يا شما نيست.
- تمسك به استدلال (نيروي باوراننده بايد استفاده شود نه نيروهاي انگيزاننده و وادارنده) 
- نمي‌توان به مرجعي توسل جست كه مورد رضايت طرفين گفت‌وگو نيست.
- گفت‌وگو فقط در زمينه و بستري از آزادي كامل صورت مي‌گيرد.
با توجه به مواردي كه گفتم، مطالبم را چنين خلاصه مي‌كنم. رهبران اديان الهي در برابر واقعيت موجود در عصر حاضر نيازمند هم‌گرايي هستند و مهم‌ترين راه براي حركت به سوي همگرايي گفت‌وگوي سازنده و مستمر بين اديان است زيرا آنچه در نقطه مقابل آنها صف‌آرايي كرده عبارت است از: 
1- تلاش گسترده براي دين‌زدايي از زندگي بشر
2- ترويج خشونت و افراطي‌گري به نام دين
3- توجيه رفتار حاكمان برخي كشورها به نام دين يا به عبارت ديگر به جاي استفاده از توصيه‌هاي اخلاقي دين براي تلطيف سياست، به سياسي كردن دين دامن زده مي‌شود.
4- مسووليت مشترك رهبران اديان الهي براي ايجاد زندگي بهتر و اخلاقي‌تر براي همه انسان‌ها.
با توجه به واقعيت‌هاي پيش رو همه ما نيازمند ارايه راه‌حل‌هايي براي برون‌رفت از اين فضاي كنوني هستيم، براي نيل به اين هدف بايد گفت‌وگو كنيم، گفت‌وگوي سازنده براي آسيب‌شناسي وضع موجود و شناسايي راه‌حل‌هاي مختلف و انتخاب بهترين راه‌حل‌ها. 
بر اين باورم گفت‌وگو در عصر حاضر گم شده جوامع بشري است و زندگي بهتر بشريت در گرو ارزش و بهايي است كه به گفت‌وگو قايل مي‌شود. و پرواضح است اديان الهي پيشگام انديشه‌هاي گفت‌وگو- محور هستند.
 رهبران اديان الهي در برابر واقعيت موجود در عصر حاضر نيازمند همگرايي هستند زيرا آنچه در نقطه مقابل آنها صف‌آرايي كرده عبارت است از: 
 تلاش گسترده براي دين‌زدايي از زندگي بشر 
 ترويج خشونت و افراطي‌گري به نام دين 
توجيه رفتار حاكمان برخي كشورها به نام دين 
 مسووليت مشترك رهبران اديان الهي براي ايجاد زندگي بهتر و اخلاقي‌تر براي همه انسان‌ها
  با توجه به واقعيت‌هاي پيش رو همه ما نيازمند ارايه راه‌حل‌هايي براي برون‌رفت از فضاي كنوني هستيم، براي نيل به اين هدف بايد گفت‌وگو كنيم، گفت‌وگوي واقعي و منطقي براي آسيب‌شناسي وضع موجود و شناسايي راه‌حل‌هاي مختلف و انتخاب بهترين راه‌حل‌ها