روزنامه جوان
1401/05/30
کیومرث عباسیقصری اهل خلوتی منزه و شاعرانه بود
کیومرث عباسیقصری، شاعر غزلسرا که هنرمندی مردمی و اخلاقگرا بود به علت کهولت سن درگذشت.سبک شاعری کیومرث عباسی قصری، شاعر زلال و صمیمی در غزل، تلفیقی از سبک عراقی و هندی بود. سبک هندی تلطیف شدهای که با جان و جهان انسان معاصر پیوند داشت و برای عموم مردم قابل فهم بود.
رضا اسماعیلی، شاعر کشورمان درباره قصری نوشته است: از زمانی که توفیق آشنایی با استاد کیومرث عباسی (قصری) را پیدا کردم تا واپسین روزهای حیات پربرکت او، استاد را در هیئت شاعری نجیب، محجوب و انساندوست دیدم که فارغ از هیاهوی دنیا و سودای نام و نان در خلوت شاعرانه خود با واژهها قدم میزد و غزل را زندگی میکرد. قصری از شاعرانی بود که از ۱۹ سالگی با عضویت در انجمن ادبی کرمانشاه در وادی شعر و شاعری گام نهاد و تا آخرین روزهای حیات خویش اشعار فراوانی به زبان پارسی و کردی سرود. اولین استادش در شعر و ادب حضرت لسانالغیب حافظ شیرازی بود. چنانکه خود در مصاحبهای گفته بود: «پدرم علاقه زیادی به اشعار حافظ و فال حافظ داشت، لذا همین که دوره شش ساله ابتدایی را تمام کردم و به کلاس هفتم، یعنی اول دبیرستان راه پیدا کردم، یک جلد دیوان حافظ برایم خرید. علاقه پدر و این کارش باعث شد بهتدریج با اشعار حافظ و حافظخوانی آشنایی پیدا کنم و هرچه بیشتر میگذشت این علاقه و این آشنایی بیشتر میشد.»
اسماعیلی در ادامه آورده است: او اهل خلوت بود، خلوتی منزه و شاعرانه که به جان و جهان شعرش صفا و جلا میبخشید و لهجه شعرش را شیرین و دلنشین میکرد. قصری شاعری صبور، آرام و بیحاشیه بود. او به برکت رهایی از وابستگی و رسیدن به منزل وارستگی در کوچهباغهای تجلی قدم میزد و همچون سعدی دلش روشن به مهر یکتای بیهمتایی بود که کلمه و کلام را به او آموخته بود:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سبک شاعری کیومرث عباسی قصری، شاعر زلال و صمیمی در غزل، تلفیقی از سبک عراقی و هندی بود. سبک هندی تلطیف شدهای که با جان و جهان انسان معاصر پیوند داشت و برای عموم مردم قابل فهم بود.
شاعری مردمی و اخلاقمدار
از دید شاعران و هنرمندان برجسته انقلابی، چون علیرضا قزوه، علیمحمد مؤدب و میلاد عرفانپور، قصری شاعری مردمی و اخلاقمدار بوده است.
شعر کردی او بینظیر است
محمدعلی سلطانی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات کردستان میگوید: در شعر او، جنگ ایران و عراق و آوارگی ملت به زبان ملی و بومی سروده شده است. من کیومرث قصری را سالهاست از دو جنبه ادبی و اخلاقی میشناسم. او دارای شخصیت زلال و شفافی است که معایبی در او ندیدهام. در لابیهای ادبی که در روزگار ما مرسوم است، هیچوقت نامی از او دیده نمیشود. قصری نه تنها به شعر فارسی، بلکه به شعر کردی هم توجه نشان داده و شعر کردی او بینظیر است.
سلطان سبک هندی در شعر پس از انقلاب
کوروس احمدی، شاعر معتقد است: در تاریخ شعر بعد از انقلاب کمتر کسی را داریم که بتواند به دقایق و ظرایف سبک هندی مانند کیومرث عباسیقصری نزدیک شود و سختتر اینکه این اتفاق هم در شعر فارسی و هم کردی او میافتد. عباسیقصری شخصیتی محجوب، متواضع و اخلاقمدار داشت که شخصیت او نه اهل نوچهپروری بود و نه زیر علم کسی حرکت کردن در او دیده میشد. قوت و شاعرانگی عباسیقصری این قدرت را به تاریخ ادبیات نمیدهد که او را فراموش کنند، هرچند در هیچ کدام از مافیای ادبی نبوده است.
قصری خودش را خرج انقلاب کرده است
علیرضا قزوه، شاعر و نویسنده هم میگوید: چند تن از شاعران بزرگتر از من هستند که به آنها بدهی دارم و کیومرث عباسیقصری یکی از آنهاست. او خودش را خرج انقلاب کرده و از اینرو هر نشری حاضر نیست، اشعار او را چاپ کند. اگر از من بخواهند نام چند شاعر هندی سرای انقلاب را ببرم یکی از آنها استاد عباسیقصری است. غزل او، غزل فخیم و استخوانداری است و مینیاتوری سروده شده است.
قصری برای ما جوانترها سرمشق است
میلاد عرفانپور، شاعر و غزلسرا هم عنوان میکند: اخلاق و منش استاد عباسیقصری برای ما جوانترها سرمشق است، زیرا با این پیشینه ادبی با جامعه ادبی با تواضع روبهرو میشود. زمانشناسی و زمانهشناسی ویژگی شعر اوست و هیچگاه شعرش را در یک زمان خاص متوقف نکرده که این نیز یک درس برای جوانهاست.
در آثار قصری شکوهمندی شعر فارسی را میبینیم
اسماعیل امینی، شاعر طنزپرداز و پژوهشگر میگوید: ادب نفس گمشده این روزهای مجامع ماست و اشتغال و حواشی موجب شده اصل را فراموش کنیم. در آثار عباسیقصری شکوهمندی شعر فارسی را میبینیم و، اما بخش دیگری از ویژگی او که در آثارش نیست، شخصیت اوست که از عظمت روحش نشئت میگیرد و به قلم درنمیآید. اسم شهر قصرشیرین استعاره خوبی برای معرفی اشعار عباسیقصری است که هم مانند قصر شکوهمند است و هم شیرین و عاطفی است.
وجه شهریار در ترکی را قصری در زبان کردی دارد
مصطفی محدثیخراسانی، شاعر معتقد است: وجه دیگر و کمتر دیده شده این شاعر، آن احساس نیازی است که در دورهای از زندگی به آن رسید که باید به زبان کردی هم بپردازد و به سمت سرودن و خوب سرودن برود. همان وجهی را که شهریار در زبان ترکی دارد در برخی آثار کیومرث عباسی در زبان کردی میتوان این مثال را منطبق دانست.
در ادامه غزلی از کیومرث عباسیقصری، شاعر و غزلسرای معاصر را میخوانید:
باز پیچیده مگر نام علی در گوشم؟
کز طرب پر شده تا پرده آخر گوشم
تاب این حلقه کجا و تب این زخمه کجا
میتپد تندتر از نبض کبوتر گوشم
در شب نامگذاری چه به گوشم خواندند؟
که به روی احدی وا نکند در گوشم
جز به نام علی این قلعه نشد هرگز فتح
میکند فخر به خود، چون در خیبر گوشم
تا کنون هر چه شنیده ست به جز نام علی
همه را کرده برون از در دیگر گوشم
گوش من یک صدف خالی بیگوهر بود
گشت با نام علی معدن گوهر گوشم
بعد از این نافه از این ناف به چین خواهد رفت
بس که، چون نافه چین گشته معطر گوشم
ز زمانی که شدم حلقه به گوش در او
نیست، چون خضر، بدهکار سکندر گوشم
«قصری» از شوق غلامی شده یک پارچه گوش
قنبری کو که دوصد حلقه کند در گوشم
سایر اخبار این روزنامه
همگرایی میدان و دیپلماسی در مذاکرات هستهای
ناامیدی از آشوب آبی در شهرکرد
جهانگیری میزبان گعده انتخاباتی؟
صرفهجویی ۴۵۰ میلیون دلاری با بومیسازی دانشبنیانها
اردوغان سرانجام به اسد تمکین کرد
سایه مرگ امریکا بر طالبان پساظواهری
فیلمهای منتشر شده علیه پلیس تقطیع شده است
کیومرث عباسیقصری اهل خلوتی منزه و شاعرانه بود
اسرائیلیها: «ایران اینترنشنال» پادوی ماست!
باباجان گوشهایت را بگیر چشمهایت را ببند
فوتبال در تاریکی مطلق فرهنگی!
وزارت هنوز نمیداند وظیفهاش دخالت است یا نظارت
شرایط جنگی نشان خواهد داد صهیونیستها اهل ماندن در سنگر نیستند
فول فساد!